انجمن تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که از سال 84 تاسیس شد. این انجمن که وابسته به بنیاد فرهنگی روایت است متولی اصلی یکی از بزرگترین جشنوارههای هنرهای تجسمی کشور محسوب میشود؛ «جشنواره جهانی هنر مقاومت»؛ این جشنواره به صورت دوسالانه به دبیرکلی چهره شناخته شده هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی «حبیباله صادقی» با محور آثار تولید شده توسط هنرمندان رشتههای مختلف هنرهای تجسمی ایرانی و غیر ایرانی با موضوع مقاومت برگزار میشود. برگزاری دهها ورکشاپ تجسمی در ترهان و استانهای دیگر کشور تنها بخشی از برنامههای جنبی این جشنواره بزرگ است؛ محمد حبیبی مدیرعامل انجمن تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و دبیر اجرایی سومین جشنواره جهانی هنر مقاومت است که آذر ماه امسال برگزار خواهد شد. به بهانه برگزاری این دوره از جشنواره، فعالیتهای جنبی آن و همچنین بررسی اوضاع هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی در کشور با او به گفتوگو نشستیم؛
آقای حبیبی اساسا هنرمندان تجسمی جوان امروز ما چگونه باید با مفاهیم ارزشی هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یا موضوع هنر مقاومت ارتباط برقرار کنند؟
بسمالله الرحمن الارحیم. جوانان ما که در عرصه هنرهای تجسمی کار میکنند واقعا نقاشی و طراحی و به طور کلی فن و تکنیک را آموختهاند اما با کمال تاسف باید بگویم که کسی نیست در خصوص محتوا با آنها کار کند. در ارگانهای فرهنگی، هنری و دانشگاههای ما این درد وجود دارد که کمتر استادی درباره مقاومت با هنرجویان و دانشجویان سخن میگوید.کسی نیست که به صورت هنری و غیرشعاری آموزههای ارزشی انقلاب اسلامی را برای آنها جا بیندازد، چیزی را که واقعا اتفاق افتاده برای آنها بازگو کند. مثلا بگوید چرا امام(ره) فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد» آیا امام(ره) میخواست شعار بدهد؟ مگر امام(ره) اهل شعار و شوخی و تعارف بود؟ اگر ایشان میگوید خرمشهر را خدا آزاد کرد واقعا درک کرده که این آزادسازی کار خدا بوده نه عوامل دیگر و اگر عوامل دیگر هم نقش داشتهاند آنها ابزاری برای تحقق این هدف الهی بودهاند. اما ما بعد از دوران دفاع مقدس برای ترویج این مفاهیم و اشاعه فرهنگ مقاومت چه کار کردیم؟
چرا استاد ما در دانشگاه نمیتواند به خود اجازه دهد درباره مقاومت و ارزشهایی که در این کشور وجود داشته سخن بگوید؟ این بچههایی که در دانشگاهها آموزش هنر میبینند بچههای همین انقلاباند نه مال کشورهای دیگر. فرزندان همان نسلی هستند که در دوران دفاع مقدس بالاترین مقاومتها و ازخودگذشتگیها را از خود نشان داد چرا نتوانیم به خودمان اجازه بدهیم برای اینها از مقاومت و ارزشهای دفاع مقدس حرف بزنیم؟
ویروس کمکاری در جان برخی مسئولان
پس از نظر شما به دلیل کمکاری مسئولان فرهنگی هنرمندان جوان ما قاعدتا ارتباط مفهومی عمیقی با هنر مقاومت و دفاع مقدس نداردند؟
حبیبی: من اعتقاد دارم با وجود همه کمکاری های ما همین جوانان هنگامی که نوبت به کار و خلق اثر برسد، با شور و شوق پای کار میآیند و ما این را به تجربه دریافتیم. موضوع این است که اگر سیاستگذاران فرهنگی و هنری بیایند پای کار و با جان و دل کار کنند شما مشاهده میکنید که جوانان ما چه خواهند کرد. مشکل ما سیاستگزاریهای فرهنگی است؛ یعنی مسئولان فرهنگی و هنری کشور وظیفهشان را درست انجام نمیدهند و در کار برای تبیین نظام ارزشی انقلاب در قالب هنر حضور فعال ندارند. این واقعیتی است که باید بپذیریم که انگار ویروسی در جان مسئولان ما افتاده و مانع میشود که آنها بیایند پای کار.
اگر قرار باشد این مشکل از پایه حل شود و گامهای بنیادی برای تبیین هنر تجسمی انقلاب اسلامی برداشته شود به نظر شما بهترین شیوه چیست؟
حبیبی: مبانی هنر ارزش انقلاب و مقاومت در دانشگاهها مطرح شود و دانشجویان باید این مبانی آشنا شوند؛ جوانان هنرمند ما فن و تکنیک را به خوبی فرا میگیرند اما وقتی به حوزه مفاهیم و محتوا وارد میشوند هیچ چیزی قابل اعتنایی ندارند و در این زمینه خلاء عمیقی احساس میشود.
غفلت از گنجینه محتوایی هنر انقلاب اسلامی
به نظر شما هنرمندان امروز ما با کمبود محتوا مواجهاند؟
حبیبی: مشکل ما به هیچوجه نبود یا کمبود محتوا نیست، بلکه محتوای غنی و ارزشی موجود در مقاومت و انقلاب اسلامی به درستی منعکس نشده است. کشور ما به لحاظ فرهنگی کشوری بسیار غنی است ولی ما از این گنجینه فرهنگی غافلیم، این هم واقعتی است که باید به آن اعتراف کرد. مثلا جوانان را در نظر بگیرید و ببنید آثاری که دانشجویان هنر ما در کلاسها خلق میکنند در چه فضا و حال و هوایی است. چرا باید اینگونه باشد؟ چرا نباید از فرهنگ غنی خودمان برای خلق آثار هنری استفاده کنیم؟ در کشورهای اروپایی هم که عدهای در هنر از آنها پیروی میکنند اصلا اینطوری نیست. در اروپا علیرغم آزادی، چارچوبهای فرهنگیای وجود دارد که همه به آن پایبند هستند و هیچ کس پایش را از آن چارچوب بیرون نمیگذارد؛ منطقی هم هست زیرا هر جایی یک عرف، چارچوب و نظام فرهنگی مختص به خود دارد که هنرمندان باید به آن پایبند باشند.
دعواهای سیاسی را وارد عرصه فرهنگ و هنر نکنیم
پس عامل آسیبها و ضعفهای ما در کجاست؟
حبیبی: نباید مسائل سیاسی را وارد عرصه فرهنگ و هنر کنیم؛ البته لازم است که به مسائل سیاسی آگاه باشیم و جوانان ما باید جزئیات آن را بداند، موضوعات را رصد کنند و بهروز باشد اما در حوزه فعالیت هنری و فرهنگی نباید مسائل سیاسی را دخالت دهیم. اگر بخواهیم این دو حوزه را با هم مخلوط کنیم نتایج خوبی به بار نمیآید.
شما فعالیت انجمن تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را ببینید ما از سال گذشته تا کنون در 11 استان کشور 30 ورکشاپ تجسمی دانشجویی برگزار کردیم و در این مدت حتی یک جوان هم ندیدم که در این 30 برنامه بخواهد یک حرف بزند یا اعتراضی داشته باشد؛ همه از دانشجو بگیرید تا استاد دانشگاه همه و همه به ما احترام گذاشتند و من از همه آنها سپاسگزارم. اما حرفم اینجاست که اگر برنامهها بدون غرض و خالصانه انجام شود هم استقبال خوبی از آن صورت میگیرد هم اینکه هنمندان و هنرجویان با دغدغه کار میکنند. در تمام استانهایی که خودم حضور داشتم تجربهام این است که این انجام کارها یال و کوپال نمیخواهد بلکه فقط عشق و علاقه و دغدغه میخواهد. اگر هدفمان خالص باشد و اغراض دیگری در کار نباشد و برای اعتلای فرهنگ مقاومت و شهدا و دفاع مقدس کار کنیم همه متوجه میشوند که نیتها آغشته به اهداف دیگری نیست و بنابراین با جان و دل استقبال میکنند. این گونه فعالیتها را با برگزاری یک جشنواره توسط ارگانهایی که هدف آنها دارای این خلوص نیست مقایسه کنید، میبینید اتفاقات میافتد. حرف من حرف شخص یا تمجید از خود نیست بلکه از جریان فعالیتهای فرهنگی و هنری در کشور حرف میزنم. حرفم این است که یک جریان وقتی سالم شکل بگیرد و برگزار شود همه میآیند پای کار و استقبال خوبی هم از آن میشود.
مسئولان متخصصی به کار گمارده شوند
یعنی عملکرد مسئولان فرهنگی و هنری مطلوب نبوده است؟
بله متاسفانه مدیریت فرهنگی و هنری و مسئولان ارگانهای فرهنگی ما مشکل دارند نه مفاهیم و ارزشها ما. متاسفانه باید اعلام کنم و با زبان ساده هم میگویم کسانی که مسئولیتهای فرهنگی و هنری را در اختیار دارند اینکاره نیستند. باید اجازه دهند کسانی که اینکاره هستند بیایند و فعالیت کنند. خود من دانشجوی نقاشی بودم و در مکتب استادان هنرآموزی کردم و فکر میکنم اگر رشتهام نقاشی نبود شاید اتفاقات مثبتی که در جشنواره مقاومت رخ داده نمیافتاد. این یک واقعیت است. چون خودم بین این هنرمندان بودم و میدانم چه میخواهند و با چه شرایطی باید کار کنند. به این دلایل است که مثلا ورکشاپ 100 نفره سال پیش امسال نفری میشود 200 نفر و تازه ما مجبور میشویم به دلیل کمبود فضا تعداد زیادی را هم نپذیریم. چرا ارگانهای دیگری که چنین برنامههایی را میگذارند اتفاق قابل توجهی نمیافتد؟ اگر آدم اهل یک کار را در راس امور بگمارند خیلی اتفاقات بهتری در زمینه هنرهای تجسمی رخ خواهد داد.
خلاصه به اعتقاد من اگر مسئولان فرهنگی و هنری ما اهل این کار باشند هنرمندان ما جلوتر از آنها قرار میگیرند اما اگر مسائل دیگری وارد هنر و فرهنگ شود کار به نتیجه نمیرسد. جوانان اگر بدانند مسئول یک ارگان یا کسی که دستاندرکار است با صداقت جلو آمده با شور و شوق میآیند و کار میکنند. باید بدانیم که صداقت یک بحث دو طرفه است، نمیشود ما صادق نباشیم و از هنرمند بخواهیم با صداقت از انقلاب و دفاع مقدس و ارزشها کار کند.
شما آمار فعالیتهای دو دوره جشنواره هنر مقاومت را رصد کنید، چرا این همه جوان میآیند و برای فرهنگ مقاومت کار میکنند و اثر هنری تولید خلق میکنند؟ آیا اینها به ما نیاز دارند یا اینکه خودشان را نیازمند پرداختن به فرهنگ مقاومت میبینند؟ همه ما به این ارزشهای فرهنگی نیازمندیم.
انجمن تجسمی جور دیگر ارگانها را میکشد
جشنواره جهانی هنر مقاومت در دو دوره برگزاری گامهای بلندی برداشته و فکر میکنم امسال هم در سومین دوره خیز بلندتری برداشته؛ شما به عنوانه دبیر اجرایی این جشنواره دلیل این توفیق را چه میدانید و انتظاراتشما از دیگر ارگانها چیست؟
انجمن تجسمی به اعتقاد من کار انجامنگرفتهی دیگران را انجام میدهد و من برای این ادعا دلایل زیادی دارم. برگزاری چنین برنامهای بر طبق شرح وظائف ارگانها، رسالت و وظیفه اصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است اما وقتی آنها انجام نمیدهند بسیج پای کار میآید. همانطور که در زمان جنگ هم بسیج همواره کمبودها را جبران میکرد.
به نظر من نوع عملکرد در این جشنواره یکی از عوامل موفقیت این جشنواره بوده است و من از این عملکرد دفاع میکنم. همانطور که گفتم اگر عملکرد استادان و مسئولان درست و منطقی و به دور از اقتضائات سیاسی باشد جوانان میآیند. شما ببینید با اینکه همه این جوانان میدانند انجمن تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس وابسته به بسیج است اما باز شرکت فعالی در آن دارند. برای جوانان ما ارگان و اشخاص اهمیت ندارند بیشتر نیتها و عملکردهاست که باعث دافعه میشود. وقتی اخلاص در کار باشد همه پای کار هستند. اساسا خود انجمن تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به خاطر همین دغدغه از اواخر سال 84 تاسیس شد. البته آن اوایل من در انجمن نبودم.
جشنواره مقاومت دستتنها مانده است
اوضاع جشنواره جهانی هنر مقاومت در حال حاضر چگونه است؟ به نقاط قوت اشاره کردید اما اگر کمبودهایی هم وجود دارد لطفا بفرمایید؟
دو دوره از این جشنواره گذشته اما جشنواره هنر مقاومت بهواقع دستتنها است. البته این باعث نمیشود که ما کارمان را ترک کنیم، ما هنوز همان روحیه دوران جنگ را داریم. اگر هیچکس هم به ما کمکی نکند ما کارمان را در حد وسعمان انجام میدهیم.
جشنواره هنر مقاومت که به اعتقاد من اتفاق بزرگی در حوزه هنرهای تجسمی کشور است با کمترین امکانات در حال برگزاری و ادامه حیات است. فکر نکنید ما در زمینه هزینهها یا امور اجرایی این جشنواره مشکلی نداریم. خدا شاهد است که با کمترین امکانات و بودجه این جشنواره را برگزار میکنیم.
در کشور ما بودجهها و امکانات بسیاری هست که میشود با آنها چنین جشنوارههایی را به بهترین شیوه برگزار کرد نه تنها در حوزه تجسمی بلکه در عرصههای مختلف فرهنگ و هنری از جمله فیلم و موسیقی و تئاتر. با امکاناتی که داریم میتوان اتفاقهای بسیار خوبی را رقم زد اما من فکر میکنم در حال حاضر نیازمند نوعی بازخوانی و بازنگری شرح وظایف هستیم. به نظر من یک بار دیگر باید وظایفمان را بازخوانی کنیم باورهایمان را مورد بازنگری قرار دهیم و ببینیند چرا اتفاقات نامطلوبی در عرصه هنر رخ داده و متاسفانه شرایط مطلوبی در این حوزه نداریم. اگر مشکل از من مدیر است کس دیگری را بیاورند تا اتفاقات بهتری بیفتد. اگر مشکل در جاهای دیگر است برای برطرف کردن آنها مجدانه تلاش کنیم.
در دومین دوره جشنواره جهانی هنر مقاومت وظیفه وزارت ارشاد بود که پای کار میآمد و به ما کمک میکرد؛ جشنوارهای که همه از آن تعریف و تمجید کردند. اما چرا نه کمک و مشارکتی میکنند و نه خودشان میتوانند چنین جشنوارهای را برگزاری کنند؟ آنها باید در این زمینه مشارکت کنند و من روی این کلمه “باید” تاکید میکنم زیرا وظیفه آنهاست وظیفه حوزه هنری است.که در این راه گانم بردارد و مشارکت کنند. متاسفانه حوزه هنری امروز با حوزه هنری اوایل انقلاب خیلی فاصله و تفاوت دارد؛ این حرف من نیست هنرمندان این را میگویند. بحث، بحث مقاومت است بحث من و شما یا دیگری نیست. این بحث به کل دنیا اختصاص دارد.
باز هم تاکید میکنم که خیلی از مسئولان وظیفهشان است اما متاسفانه فراموش میکنند. قول هم میدهند اما پای کار نمیآیند. یکی از مسئولان فرهنگی کشور سال گذشته به ما قول داد 50 درصد از هزینههای دومین کنگره جهانی هنر مقاومت را تقبل کنند و دیگری گفت 100 میلیون به این جشنواره هزینه اختصاص میدهیم اما تا به حال یک ریال هم به این جشنواره تعلق نگرفته است. اینها اثر منفی میگذارد؛ نه اینکه اینها مانع کار ما شود، هرگز! ما هر کاری را که در توانمان باشد انجام میدهیم اما آنهایی که وظیفهشان هست و این کار را انجام نمیدهند باید به چرایی آن پاسخ دهند. اعتقاد ما این است که کار کردن در این راه توفیقی است که خدا میدهد و آن را به هر کسی هم ارزانی نمیکند.
Sorry. No data so far.