حسین یزدی– همه آمدهاند و گردهم جمع شدهاند تا از یکی نازدانههای حضرت زهرا(س) تجلیل کنند، همان که در سال 1363 در محله کمپلو اهواز دیده به جهان گشود و در روزهای گذشته در درگیری با اشرار مسلح و ایادی استکبار جهانی به فیض عظیم شهادت نائل شده است.
نامش سیدمهدی است و شهرتش موسوی؛ از بچههای مسجدالنبی(ص) منطقه لشکر است که حالا نامش به نام شهدای والامقام این مسجد افزوده شد.
آغاز مراسم با نوای ملکوتی قرآن
اعلام کردهاند که مراسم وداع بعد از نماز مغرب و عشا آغاز میشود اما مگر میشود از اهواز کسی شهید شود و مردم خانوادهاش را تنها بگذراند، خیلیها از ساعتها قبل به مسجد آمدهاند تا در مراسم «شبی با شهید» حضور یابند.
نماز مغرب و عشا به جماعت اقامه میشود ولی لحظه به لحظه بر خیل جمعیت افزوده میشود، امشب قلب اهواز در مسجدالنبی(ص) میتپد همانجایی که سیدمهدی، بارها در آن آرزوی شهادت کرد.
مسجد مملو از جمعیت است و شور و حرارت درونی ملت بر گرمای هوا میافزاید، نوحههایی در مورد شهدا از بلندگوی مسجد پخش میشود و سپس سیدکریم موسوی قاری بینالمللی قرآن کریم، آیاتی ار کلام خدا را قرائت میکند: «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی»
قرائت زیارت عاشورا
قرائت قرآن به پایان میرسد و چند نفر از شاعران عرب زبان به قرائت اشعار خود میپردازند و بر معنویت محفل میافزایند.
سیل جمعیت به سوی میعادگاه مردم خوزستان یعنی مسجدالنبی(ص) منطقه لشکر سرازیر است، شبستان، حیاط و خیابانهای روبهرو و کنار مسجد سیل جمعیت ایستاده است و در انتظار در بر گرفتن فرزند رشید و شهید خود هستند.
مداح اهل بیت (ع)، سیدامین صوفی که از دوستان شهید سیدمهدی موسوی است زیارت عاشورا را آغاز میکند: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ سَیِدَةِ نِساءِ العْالَمِینَ»
همه به حالش غبطه میخورند
کم کم همه آماده میشوند تا پیکر پاک و مطهر ذریه حضرت زهرا(س) را در آغوش بگیرند و با وی وداع کنند، چشمها همه اشکبار است و به حال سیدمهدی که دیگر باید وی را شهید سیدمهدی موسوی خطاب کنیم غبطه میخورند.
سیدامین صوفی از خاطرات خود برای خوزستانیها میگوید و بیان میکند که شهید موسوی چقدر به نام مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) علاقه دارد.
با آغاز نواختن هیئت سنج و دمام منطقه لشکر همه متوجه میشوند که باید به استقبال شهید خود بروند، نوای قرآن هر لحظه نزدیکتر میشود، آمبولانس حامل پیکر پاک شهید موسوی به نزدیک مسجد رسیده که جمعیت احاطهاش میکنند و حرکتش کند میشود.
تبرک از تابوت شهید
پیکر سیدمهدی درون تابوتی که آرزویش را داشت قرار دارد و پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران تابوت را در بر گرفته است، رمز و رازی دارد این پرچم مقدس، همه دوست دارند در هنگام رفتن، تابوتشان به این پرچم مزین باشد و حالا شهید موسوی به آرزوی خود رسیده است.
با افتخار تابوت شهید بر دستان هم استانیهایش بلند میشود همه میخواهند از این تابوت که حالا به واسطه در بر گرفتن پیکر مطهر یک شهید نسل سومی، مقدس شده؛ تبرک بجویند.
هماکنون وی در کنار شهید حجتالله رحیمی، شهید منصور بروایه، شهید مهدی بهرامی، شهید علی بریهی و شهید مجتبی باباییزاده، بر سر سفره مادرش حضرت زهرا(س) میهمان است و ما را نظاره میکند.
حال دیگر، سیدمهدی در رضوان الهی میهمان شده و در کنار شهید مرتضی وزینی افشار، شهید مرتضی حشمان، شهید حبیبالله شرفی و شهید محسن بختیاریخواه «عند ربهم یرزقون» است.
جای اهوازیها در کربلا خالی بود
با نواهای ملکوتی الله اکبر الله اکبر، لااله الاالله، محمد رسولالله و علیا ولیالله پیکر شهید به شبستان مسجد منتقل میشود و ذکر یا حسین یا حسین بر همه زبانها جاری میشود و ذکر یا زهرا یا زهرا نیز فضا را عطرآگین میکند.
اطراف خانواده شهید مملو از مردمی است که به پاس احترام به سادات در این محفل حضور یافتهاند و به آنها دلداری و سرسلامتی میدهند.
جای اهوازیها در کربلا خالی بود، وقتی که جد سیدمهدی، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بر پیکر قطعه قطعه علی اکبر(ع) حضور یافت؛ وی را دلداری دهند و سرش را بر شانه بگذراند و بر شبه پیغمبر(ع) گریه کنند و یا آن زمانی که حضرت عباس(ع) در آغوشش به شهادت رسید داغش را تسکین دهند.
عاشق شهادت بود
مجلس یکی از سادات شهید است، همه در عزای جدش حضرت سید الشهدا(ع) بیتاب شدهاند و به سر و سینه میزنند، اینجا مسجدالنبی(ص) اهواز است نه کربلا، هرکس هرطور که دوست دارد برای سرور و سالار شهیدان عزاداری میکند، نه کسی سیلی میخورد و نه کسی تازیانه …
از تمام نقاط شهر به منطقه لشکر آمدهاند، به سراغ چند نفر از حاضران در محفل وداع با شهید سیدمهدی موسوی میروم، جواد نیسی از کوی بنیهاشم (خشایار) به مجلس آمده و میگوید: سیدمهدی عاشق شهادت بود و همیشه از شهید شدن برایمان میگفت، حالا هم به آرزویش رسیده است.
سعید اکبری، خود را از جوانان کوی انقلاب (کمپلو) معرفی میکند و میگوید: حدود سه سال است، سیدمهدی را میشناسم، اخلاق خیلی خوبی داشت و به همه احترام میگذاشت.
سنگ تمام هم محلهایها
عباس حقایق از دوستان نزدیک شهید سیدمهدی موسوی نیز با چشمانی اشکبار گفت که ما از بچگی در همین مسجدالنبی(ص) بودهایم و خاطرات زیادی با هم داریم.
ابراهیم باقری از جوانان منطقه لشگر نیز بیان میکند: مهدی عاشق شهادت بود و همیشه این شعر معروف حاج صادق آهنگران را زمزمه میکرد: «جنگ ما را عاشق خود کرده بود».
مراسم وداع در مسجد النبی(ص) به پایان میرسد و پیکر شهید را برای تشییع در محله لشگر به خیابان میبرند، هم محلهایهای شهید موسوی برایش سنگ تمام میگذارند، حالا همه آنها به سیدمهدی افتخار میکنند و با غرور میگویند که شهید موسوی هم محلهای ماست.
Sorry. No data so far.