یکی از راههای اصلی در حمایت از فعالان حقوق بشر اهدای هدایای حقوق بشری به آنها میباشد. ولیکن به موازات سیاسی شدن حقوق بشر، جوایز آن نیز رنگ و بوی سیاسی به خود گرفتهاند. به عنوان آخرین نمونه از این اهدای جوایز به مقایسه اولین برنده جایزه حقوق بشری پارلمان اروپا (نلسون ماندلا) و آخرین برنده آن (نسرین ستوده) میپردازیم:
“نلسون ماندلا” اولین جایزه ساخوروف را در حالی از آن خود کرد که نامش با مبارزه با تبعیض نژادی گره خورده بود. ماندلا نیز مانند گاندی تبدیل به نماد آزادی و برابری در سراسر جهان شده است. “دیک چنی” به عنوان نماینده مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا، علیه مصوبه کنگره آمریکا که خواستار آزادی ماندلا از زندان شده بود، رأی داده بود. ماندلا در سفر باشگاه منچستر یونایتد به آفریقای جنوبی در تابستان ۲۰۰۶ عضو افتخاری این باشگاه شد. به گفته تایم ۱۰۰، ماندلا یکی از چهار نفری است که در طول تاریخ در شکلگیری قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم نقش داشته است. سه تن دیگر عبارتند از «بیل گیتس، پاپ ژان پل دوم، و اوپرا وینفری». ماندلا حداقل 9 عنوان بینالمللی حقوق بشری را از آن خود کرده است. حال چگونه است که این فرد از نگاه پارلمان اروپا در طراز ن. ستوده قرار میگیرد.
درباره سابقه فعالیت حرفهای ستوده مطالب بسیاری بیان شده ولیکن به نحو مختصر میتوان گفت:
ستوده در سال 89 قبل از گذراندن دوران محکومیت خویش در برنامههای کاری خود هیچگاه از اهداف بینالمللی حرفی به میان نیاورده است. ستوده تا قبل از زندان در زمینه حقوق بشر هیچ فعالیت عمده علمی و غیر علمی نیز نداشته است.
ستوده در پرونده کاری خود وکالت شیرین عبادی، حشمتالله طبرزدی، عیسی سحرخیز، محمدصدیق کبودوند، امید معماریان، احمد نجاتی کارگر، آرش رحمانیپور و… را در پرونده دارد. نگاه به همین لیست و سوابق برخی از افراد خود گواهی است بر این ادعا که خانم ستوده با دور شدن از وظیفه اصلی خود، حرفه وکالت را به عرصهای برای انتقامگیری سیاسی از جمهوری اسلامی بدل کرده است. آنهایی که با اسامی فوق آشنا هستند نیک میدانند نسرین ستوده وکالت چه کسانی را بر عهده گرفته است، در میان کسانی که نسرین ستوده وکالت آنها را برعهده گرفته است تقریباً میتوان گلچینی از اقدامات ضدمیهنی و ضددینی را بستهبندی نمود و نوشتن درباره عناصر فوق خود به تنهایی احتیاج به نگارش مقالهای جداگانه دارد. به عنوان نمونه آرش رحمانی، ترویستی است که اقدام به بمبگذاری در حسینه وصال شیراز نموده بود و ستوده با گزارش لحظه به لحظه روند پرونده برای شبکههای بیبیسی، VOA و… صرفاً وظیفه حقوق بشری خود را انجام داده است!
ستوده در هیچ سازمان حقوق بشری جز کانون مدافعان حقوق بشر (تحت مدیریت شیرین عبادی) فعالیت نداشته است. فعالیت در کمپین یک میلیون امضا ـ که به بهانه رفع تبعیض احکام اسلامی را مورد هجمه قرار داد بود ـ سوءاستفاده از شغل وکالت و تبلیغ علیه نظام، روزنامهنگاری در چند روزنامه زنجیرهای عمده محورهایی است که وی در طول سالیان زندگی خویش داشته است. جالب آنکه یکی از افراد ضدانقلاب (س.رهنما ساکن کانادا) که واسطه اعطای جایزه به ستوده در کانادا بوده خود اعتراف کرده که دانشگاه یورک ستوده را نمیشناختند و صرفا به اعتماد تعریفهای وی از ستوده جایزه را به او اعطا کردهاند!
حال سوال اساسی اینجاست که کدام ویژگی ستوده وی را از نگاه پارلمان اروپا و دانشگاه یورک کانادا مستحق دریافت جوایز حقوق بشری نموده است؟ جز اینکه مهمترین عملکرد وی سیاهنمایی علیه ایران در زمینه حقوق بشر بوده است. با همین مقایسه، این واقعیت مشخص میشود که نگاه کشورهای اروپایی و غربی به موضوعات حقوق بشری کاملاً ابزاری و سیاستزده میباشد.
وکالت یک تروریست جرمه؟