پنج‌شنبه 23 سپتامبر 10 | 20:09

وحید جلیلی: روايت جنگ بايد جامع باشد

امام(ره) در اواخر عمر شريفشان به تبيين مؤلفه‌هاي دو تفكر پرداخته‌اند نه اسلام و كفر و بلكه اسلام ناب و اسلام آمريكايي و آنها را در مقابل هم كه اگر بتوانيد اين تعابير حضرت امام (ره) را در كنار اين بحث چاپ كنيد تا مخاطبان عين اين جملات را بخوانند مناسب است.


اشاره:

يكي از ويژگي‌هاي دوره جنگ اين بود كه اعتقادات در آن عرصه ظهور و بروز داشت؛ بر خلاف دوره‌هاي ديگر كه ممكن است خيلي از باورهاي ما امكاني براي محك خوردن نيابند.

دوره جنگ ويژگي ديگرش اين بود كه بيشتر از آنكه بر اساس ادعا و گفتارها مي‌خواستيم افراد را بشناسيم، بر اساس اعمالشان اين شناخت را پيدا مي‌كرديم.

حالا اگر شما بياييد و مثلاً در حالي كه يك تير هم از روبه‌رو نمي‌آيد، ارزش شهادت‌طلبي را مطرح كرديد، معلوم است كه راه را گم كرده‌اي.

پيام اصلي فعاليت‌هاي اين چهرة فرهنگي هنري، اين است كه «دين همه دين است». او پيام انقلاب اسلامي را هم همين جامعيت مي‌داند و معتقد است كه عباديات دين بايد در كنار اجتماعياتش باشد و عدالتش در كنار معنويتش … خداي اقتصاد همان خداي فرهنگ است و خداي فرهنگ خداي سياست … كمتر جمع دانشگاهي كشور است كه بحث‌هاي او را در زمينه عدالتخواهي، جبهه فرهنگي انقلاب و اسلام ناب امام(ره) نشنيده باشد. سردبير ماهنامه سوره است و قبل از آن، سردبيري روزنامه «ابرار» را به عهده داشته است. جنگ و شهدا موضوعي بود كه با ايشان به بحث گذاشتيم

امتداد: آن‌هايي كه در جنگ ديروز شركت داشتند چه رفتارها و باورهايي داشتند؟

جليلي: يكي از ويژگي‌هاي دوره جنگ اين بود كه اعتقادات در آن عرصه ظهور و بروز داشت؛ بر خلاف دوره‌هاي ديگر كه ممكن است خيلي از باورهاي ما امكاني براي محك خوردن نيابند؛ چون وقتي جنگ نباشد شما مي‌توانيد بگوييد من عاشق شهادتم، عاشق جهاد در راه خدايم، به قيامت ايمان دارم و … يعني خيلي از گزاره‌هاي ديني را بدون آنكه بخواهي دربارة آنها امتحان بدهي بر زبان بياوري. عرصه جنگ چون عرصه ابتلا هم بود، مشخص مي‌كرد كه اگر اعتقادي داريم چقدر واقعي و عميق است. پس اولين ويژگي بچه‌هاي جنگ، نزديكي ميان رفتار و گفتار بود كه در دوره‌هاي بعد متأسفانه چنين شرايطي را كمتر داشتيم. دوره جنگ ويژگي ديگرش اين بود كه بيشتر از آنكه بر اساس ادعا و گفتارها مي‌خواستيم افراد را بشناسيم، بر اساس اعمالشان اين شناخت را پيدا مي‌كرديم؛ يعني وقتي ديديم طرف شش ماه خانواده‌اش را رها كرده و به جبهه رفته است و از شغل و زندگي صرف‌نظر كرده و امنيت مالي و رواني خانواده‌اش را فدا نموده است، به اين نتيجه مي‌رسيديم كه قاعدتاً او بايد به يك باور و اعتقاد بزرگ رسيده باشد، بدون آنكه او بخواهد حرفي بزند. پس تفاوت مهم آنها اين بود كه امتحان دادند.

امتداد: ببخشيد! اتفاقا مشكل اصلي ما هم همين جاست. يعني وقتي شما مي‌خواهي امروز كه جنگي وجود ندارد خودت را محك بزني ملاك چه بايد باشد؟

جليلي: ببينيد، در هر دوره بعضي از اصول شاخص مي‌شوند. آن زمان چون يك مسئله عيني پيش آمده و دشمن حمله كرده تا نظام و كشور را از بين ببرد، نيازي به توضيح و تبيين براي مردم وجود ندارد و شاخص فهميدني است و به طور واقعي اولويت جهاد نظامي مشخص مي‌شود. حالا اگر كسي در اين شرايط بيايد و ساير ارزش‌ها مثلاً ترويج جلسات قرآن و كمك به ايتام و … را مطرح كند كه همگي ارزش‌هاي مهمي‌اند و بايد درباره‌شان كار بشود، چه بايد گفت. در دوره جنگ، به خاطر اين فضاي عيني، شاخص به جامعه منتقل مي‌شد، اما در دوره بعد از جنگ، كار فرهنگي اهميت پيدا مي‌كند؛ چرا كه وارد عرصه‌هايي مي‌شويم كه به آن عينيّت جنگ نيستند. در جنگ همان گلوله‌ها و همان تشييع جنازه و اعزام نيروها فضا را زنده نگه مي‌دارند، چه نزديك منطقه جنگي باشي، چه نباشي؛ ولي وقتي ميدان، تهاجم فرهنگي شد يا ميدان، عرصه مبارزه با فقر و فساد و تبعيض شد، ديگر به آن حد عينيّت جنگ نيست و مشخص نمي‌شود كه حالا امروز شاخص چيست؟! در مكاتبي كه ارزش‌ها تبيين شده‌اند، امّا رهبري مستمري ندارند، اين اتفاق رخ مي‌دهد، يعني معارف حالت كشكولي پيدا مي‌كنند و معلوم نمي‌شود كه در هر دوره كدام شاخص اولويت يافته است و بايد محور باشد. ما ادعايمان اين است كه ولايت فقيه نقشش اين است كه دين را از حالت كشكولي خارج كند و ارزش‌هاي مهم را در هر دوره مشخص نمايد و نخ تسبيح را نشان دهد. ما هم بر اساس آن انگشت اشاره ولي فقيه است كه مي‌توانيم راه را پيدا كنيم و «نؤمن ببعض و نكفر ببعض» نشويم و اصول را به فروع تبديل نكنيم.

در دورة جنگ اين اتفاق افتاد و علاوه بر اينكه واقعيت جنگ خودش را تحميل مي‌كرد، امام هم سعي داشتند تا جنگ مهم‌ترين مسئله كشور بماند و ضريب درست خودش را بيابد. پس از جنگ هم ايشان سعي كردند فضاي جديد و ارزش‌هاي شاخص آن‌ را تبيين كنند. آيت‌الله خامنه‌اي هم همين گونه عمل كردند، يعني سعي كردند تا شاخص‌ها را نشان بدهند و وظيفة ما هم پيروي از اين شاخص‌هاست. در دوره‌اي يادم هست رهبر انقلاب گفتند امروز بايد احاديث زهد خواند و ارزش اصلي زهد را معرفي كردند. حالا اگر شما بياييد و مثلاً در حالي كه يك تير هم از روبه‌رو نمي‌آيد، ارزش شهادت‌طلبي را مطرح كرديد، معلوم است كه راه را گم كرده‌اي. البته اين قطعاً به معناي نفي ارزش والاي شهادت‌طلبي نيست، امّا اين يعني اگر كسي شهادت طلب هم هست، امروز ارزش اصلي را بايد هماني بداند كه ولي فقيه خط مي‌دهد. … كه ببينيم شاخص اصلي چه بوده و حالا چيست و در پي پيگيري آن باشيم. اگر در زمان جنگ كسي بگويد من اهل زهدم و يك روز هم جبهه نرود، همان قدر بي ربط و غلط است كه كسي بعد از جنگ كه چرب و شيرين دنيا زير زبان مزه مي‌كند بيايد مدام مرثيه‌سرايي كند و دم از شهادت بزند و به زهد بي اعتنا باشد!

پس اگر اين شاخص‌ها درست تبيين شدند و فهميده شدند و در جهت آنها عمل صورت گرفت ما مي‌توانيم اميد داشته باشيم كه همان بزرگاني كه در دوره جنگ ساخته شدند و پديد آمدند، باز هم ديده بشوند و همان ابتهاج معنوي كه در دوره جنگ وجود داشت دوباره به دست بيايد.

امتداد: امروز به نام شهدا و براي جبهه كار زياد صورت مي‌گيرد و روايت‌هاي مختلفي از آن دوران مي‌شود. به نظر شما كدام روايت مي‌تواند صحيح باشد و ويژگي‌هاي آن چيست؟

جليلي: يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هايي كه روايت درست از جنگ بايد دارا باشد «جامعيت» است. يعني ببينيد مثلاً اگر شما مي‌خواهيد وضعيت يك خانه را نشان بدهيد ممكن است دوربين شما برود گوشه‌اي از خانه را نشان بدهد كه يك بچه دارد با اسبا‌ب‌بازي‌اش بازي مي‌كند و مخاطب شما احساس مي‌كند چه خانه آرامي است. در حالي كه ممكن است توي همان خانه در حالي كه شما داريد اين صحنه دلنشين را به مخاطب نشان مي‌دهيد آشپزخانه آتش گرفته باشد، لذا اگر شما آن را نشان ندهيد، درست است كه آن بچه در كمال آرامش دارد بازي مي‌كند و شما دروغ نگفته‌ايد، امّا مجموعه روايات شما از اين خانه دروغ است؛ چرا كه بعضي از راست‌ها را نگفته‌ايد. در جنگ هم من فكر مي‌كنم بايد اين اتفاق بيفتد.

ببينيد! ما در كنار آن مذهبي‌هايي كه رفتند جنگ، مذهبي‌هايي را هم داشتيم كه در جلسات زيارت عاشوراي پشت جبهه‌شان امام(ره) را لعن مي‌كردند! و اتفاقاً بسيجي در تفاوتش با ساير مذهبي‌هاست كه معنا مي‌شود نه مقايسه با كفار و ضد انقلاب ها و وجه تمايزاتش در كنار آنها نمود مي‌يابد…

امام(ره) در اواخر عمر شريفشان به تبيين مؤلفه‌هاي دو تفكر پرداخته‌اند نه اسلام و كفر و بلكه اسلام ناب و اسلام آمريكايي و آنها را در مقابل هم كه اگر بتوانيد اين تعابير حضرت امام (ره) را در كنار اين بحث چاپ كنيد تا مخاطبان عين اين جملات را بخوانند مناسب است.

لذاست كه اگر يادي از شهدا صورت مي‌گيرد بايد با نظام فكري و عملي ايشان همخواني داشته باشد. من در جمع بچه‌هاي يكي از مساجد كه يادواره شهدايي را ترتيب داده بودند گفتم كه يا از شهدا ياد نكنيد و دم نزنيد و يا اين ذكر و يادها را قابل جمع با مسائلي چون وجود فقر و فساد و تبعيض و بدبختي در جامعه معرفي نكنيد. در منطق شهدا بي تفاوتي و سكوت در برابر ظلم و تبعيض و بي عدالتي جايي ندارد؛ پس هر يادي كه به نام شهدا صورت بگيرد، ولي وجه مميّزه ايشان از اسلام آمريكايي را در بر نداشته باشد و به دنبال تبعيت از شاخص‌هاي مهم رهبري نباشد، نه تنها در خط شهدا و گسترش فرهنگ جبهه نيست، بلكه در مقابل اين تفكر نيز هست!

علیرضا کمیلی – ماهنامه امتداد

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.