محمدرضا میری، نویسندهی وبلاگ «تصویری از هنر مردم» تصاویری قدیمی از طرحهای مربوط به امام خمینی (ره) را در نوشتهای با عنوان «سیمای مسیحایی» منتشر کرده است. او این تصاویر را برای سالهای ابتدایی انقلاب معرفی میکند.
میری اینگونه توضیح میدهد:
«حضرت روح الله ظهور کرد و از حماسه های شاهنامه گرفته تا تاریخ عاشورا در مقابل چشم مردم طی چند سال زنده شد. پس مردم باید با همان شیوه گذشتگان این دوره تاریخی و این شخصیت بزرگ را ثبت و روایت می کردند. در این یادداشت نمونههایی از عرض ارادت مردم و هنرمندان مردمی را به سیمای مسیحایی حضرت امام خمینی (ره) نظاره خواهیم کرد که به و ضوح ادامه روشن شمایل نگاری و نقاشیهایی است که سیما و تاریخ گذشتگان را به ترسیم کشیده است.
تصاویر این مجموعه همه دانلود دست چندم از اینترنت است طی چند ساله گذشته و لذا منبع مشخصی ندارد.»
یکی از ویژه ترین پوسترهای آن سال ها پوستری بزرگ بود که حضرت امام را در هیبتی موسایی نقاشی کرده بود و شاه را مرعوب و زمین خورده در مقابل حضرتش به تصویر کشیده بود:
نقاش کمی فضای کار را به سمت مینیاتور برده است. بالای سر امام(ره) چند ملک و بالای سر محمد رضا روایتی از ظلم های اوست. کاراکتری با کلاه صهیونی و لباس بریتانی و ردای امریکی نماد اربابانی است که دیگر محمد رضا را رها کرده اند و سعی می کنند دامن از دست او درآورند و از معرکه موسای زمان بگریزند.
و اما روایتی دیگر از موسا و فرعون زمان برای عبرت فرعونیان:
در نقاشی بعدی نقاش رئفت پدرانه امام (ره) و اشتیاق خالص کودکانه نه فقط کودکان که همه آحاد ملت را دستمایه کار خود قرار داده. و شاه مخلوع در جایی حقیر بر زمین افتاده. گویا او هم اینک به بخشش امام نیاز دارد. از دریچه این اثر، همه به امامشان به چشم یک پدر می نگرند:
نیاز محمد رضا به رأفت و بخشش روح اللهی در این اثر بیشتر دیده می شود. این شاید کنایه ای باشد از اذناب او که در ید قدرت امت و امام گرفتار بودند. اما نقاش با ذکر آیه صد و شصت و هشت سوره نساء در تابلوی خود جواب این گروه را به روشنی و قاطعیت داده است. آری خمینی ولی خداست و قرار است بعد از پانزده سال نصیحت و هدایت، اینک حکمی را جاری کند که خداوند فرموده است: خداوند بنا ندارد کسانی که کفر ورزیدند و ظلم کردند را بیامرزد یا راهی پیش پایشان بگذارد.
در اثر بعدی که باید به سالهای بعد از پیروزی انقلاب مربوط باشد، به اهمیت وحدت و انسجام حول کلمه الله و قطع دست استعمار از منابع ملی می پردازد:
اثر بعدی که به فضای نقاشی های قهوه خانه ای و پرده های نقالی نزدیک است روایتی دارد از فرار شاه و خیانت ها و دزدی های او، راهپیمایی های مردم، حمله ارتش شاه، جنایاتی مانند سینما رکس، منابع ملی نظیر نفت و دریا، بازگشت امام از تبعید نجف و فرانسه ، پیروزی مردم و اعدام مفسدین من جمله هویدای پیپ بر لب، و عنصری که در بیشتر آثار این مجموعه در دست و بر فراز سر حضرت امام قرار دارد: قرآن و پرچم اسلام….
دیگر آثار شامل کارت پسال هایی است که قبل از پیروزی انقلاب کار شده و برای تبریک سال نو استفاده می شده. این کارها که گاه به نقاشی می زند و گاه به گرافیک، علاوه بر سیمای مسیحایی حضرت روح الله، مجموعه ای زیبا است از نمادهای انقلابی از قبیل آیات جهادی قرآن کریم، شمشیر عدالت، کره زمین که مقصد نهایی این انقلاب است، قرآن، نور، و بالاخره صفات حضرت روح الله که پیرامون تمثال حضرتش نگاشته شده است.
علاوه بر آن ادبیاتی که در کنار هر کارت پستال به کار رفته زیبا و منحصر به فرد است:
بود آن روز بر ما عید مطلق / که در جنبش درآید پرچم حق
در خاطرات منقول از حجة الاسلام و المسلمین رحیمیان – که ارادت من در سال 88 به خاطر بصیرتش به او دو چندان شد- شنیدم که در اصفهان، نقاش این اثر از وی به عنوان مدل استفاده کرده است.
در کنار همه آیات الهی که در آثار این مجموعه دیدیم و خواندیم اینآیه در اثر اخیر دیدنی تر و خواندنی تر است که دعای یوسف نبی علیه السلام را از زبان حضرت روح الله نقل می نماید: رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ(یوسف/33)
خداییش اصلن بهش نمیاد