تریبون مستضعفین- محمد بهرامی
مقدمه
رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر به عادت خوی وحشیگری خود برای چندمین بار متوالی طی سالهای گذشته به غزه حمله کرده و زنان و کودکان زیادی را مورد هدف گلوله خود قرار داد، هرچند که چند روزی است فلسطین در آتشبس به سر میبرد اما با تجربهای که طی سالهای متمادی از اشغالگری فلسطین به دست آوردهایم خوب میدانیم همانطور که این جنگ نخستین جنگ اسرائیل علیه مردم فلسطین نبوده آخرین آن هم نخواهد بود.
اما ما بهعنوان یک مسلمان ایرانی که رهبر کبیر انقلابمان میفرماید: «این تکلیف همه مسلمانان است که قدس را آزاد کنند و شر این جرثومه فساد را از سر بلاد اسلامی قطع کنند» بهجز راهپیمایی چه اقدامی برای حمایت از فلسطین و مردم آن کردهایم؟
پاسخ به این سؤال مستلزم آن است که ابتدا شناخت درستی داشته باشیم از اینکه چه میشود کرد و بدانیم برای کمک به فلسطين و ضربه به اسرائیل چه راههایی وجود دارد؟ آیا غیر از راهپیمایی امکان فعالیتهای مؤثر دیگری هم وجود دارد یا نه؟
این نوشتار مقدمهای است برای نشان دادن اینکه راههای زیادی وجود دارد. بنده معتقدم برای ما که در درون کشوری زندگی میکنیم که دشمن اول اسرائیل است و اساساً وجود آن را نامشروع میداند و به این جهت هیچ ارتباطی با او ندارد و از همین رو در ظاهر راهی برای ضربه زدن به اسرائیل برایش وجود ندارد راههای بسیاری هست. این راهها آنقدر زیاد است که قابل احصاء و شمارش نیست و محدودیت و بنبست در آنها وجود ندارد.
قدم اول؛ نگاهمان را تغییر دهیم
برای اینکه این راهها را بدانیم اول باید چند چیز در درون خودمان را تغییر دهیم. اول باید نوع نگاهمان به جنگ و جبهه را تغییر دهیم. آیا ما جنگ را یک جنگ داخلی یا منطقه جغرافیایی به نام سرزمین فلسطین بر سر چند تونل و موشک و بین دو گروه نظامی حماس و ارتش رژیم صهیونیستی میدانیم یا فراتر از این میبینیم؟ اگر ما نگاهمان به جنگ اینگونه است که دعوا سر موشک و تونل است خب ما کار چندانی در چنین جنگی ازمان برنمیآید! جالب است که تعبیر رهبری چنین است که کسی که مسئله را مسئله منطقهای و شخصی میبینید دچار خواب خرگوشیای است که پدر ملتها را تا حالا درآورده است! اما اگر نگاه ما به این جنگ یک نبرد فراتر است که گسترهاش در زمان و مکان بسیار وسیعتر از یک زمین و یکزمان محدود است و نبردی بین دو جبهه استکبار و مقاومت و بین دو اندیشه متعالی و متدانی است که در طول تاریخ خصوصاً بعد از شکلگیری استعمار جدید در جریان است خب در این جنگ هم بهطور عام علیه استکبار و سران آن و هم بهطور خاص علیه اسرائیل و به نفع مقاومت و حماس ما خیلی کارها میتوانیم بکنیم.
میدان جنگ غزه به وسعت همه دنیاست
کمی مصداقیتر بحث کنم. الان جنگ مجازی بزرگی بین حماس و اسرائیل و در مقیاس گستردهتر بین طرفداران جبهه استکبار و طرفداران جبهه مقاومت در جریان است. یعنی همینکه گفتم که جنگ صرفاً در غزه و شعاع اطراف آن نیست. خب این جنگ را هم باید مردم غزه سربازی کنند؟! زیر آتش و بمب و بدون آب و برق و در حال تشییع و تدفین شهدایشان بیایند در عرصه مجازی طرح بزنند و محتوا تولید کنند و صدها هزار کامنت و عکس و فیلم و اعتراض و کمپین و صفحه و سایت و وبلاگ و… ارائه کنند؟ اینکه خیلی بیانصافی است. رژیم صهیونیستی درعینحالی که شدت قساوت و جنایتش لقب کودک کش را به وی داده است در عرصه مجازی شبهه آفرینی و مظلومنمایی میکند و طوری برای بسیاری از مردم جهان القاء کرده است که همه مشغول زندگی خودشان بودهاند و یکی به نام حماس مرتب موشک به شهرکهای مردم نشین زده است و روند زندگی را مختل کرده است و دیگر کاسه صبر لبریز شده و حالا ما میجنگیم تا این موشکها و این تونلها را که نمیگذارد مردم زندگی کنند از بین ببریم. حالا شما این را اضافه کنید به تصوری که مردم غرب و غیر غرب در این سالها به لطف القاعده و داعش و هالیوود و امیراطوری رسانههای خبری و… از اسلام و مسلمان به دست آوردهاند و قطعاً بهسرعت میپذیرند که جایی که مسلمان باشد زندگی سخت است و هر لحظه احتمال انفجار است و قطعاً حماس جزئی از این پازل است و اسرائیل حق دارد در برابر چنین چیزی از خودش دفاع کند. بحث این بود که جنگ را محدود و منحصر نکنیم و تمام ابعاد و بزرگی آن را ببینیم و اگر اینگونه ببینیم بهزودی جایگاه خودمان را هم پیدا میکنیم و میبینیم که چندان دور از جبهه نیستیم بلکه در دل آن به سر میبریم. آنگاه است که وظیفهمان را هم خواهیم دانست.
با این نگاه خیلی کارها میشود کرد. حالا که میدانیم جنگ با کیست و جبهه چقدر است و گستردگیاش چقدر است و از کجا تا کجاست و چرا جنگ میکنیم حالا باید خودمان را بشناسیم. همفکرانمان را و همرزمان را بشناسیم و بیابیم. ضرورت اولیه برای یک سرباز و یک مبارز این است که بداند همرزمش کیست. دیدبان کیست، کجاست و چه میکند؟ بیسیم چی چطور؟ تدارکات چه؟ و غیره. اگر این مقدمات را داشته باشیم جبههمان منسجم است و الا همافزایی نخواهیم داشت.
فرصت تشکیل جبهه جهانی و هستههای مقاومت
شناسایی فعالان مردمی در سراسر دنیا یکی از کارهایی است که میشود کرد و اتفاقاً همین الان که جنگ در جریان است باید انجام داد. جنگ غزه باعث شده است تا گروهها و تشکلها و مؤسسات مختلف کوچک و بزرگ مردمی فعالتر شوند و خود را ارائه کنند و در صحنه بیایند. گروههایی که شاید تا دیروز مشغول امور داخلی خود بودند، یا خیلی بروز بیرونی نداشتند و امکان دیدن و شناساییشان سخت بود. ما اگر قبلتر میخواستیم همفکرانمان را در روند کار فرهنگی و رسانهای و بینالملل و… یکییکی پیدا کنیم و درست تحلیلشان کنیم سالهای سال طول میکشید، اما الان بهسادگی میشود اینها را شناخت. ارتباط گرفت. تبادل داشت، برنامه مشترک اجرا کرد، قرارهای بعدی گذاشت. کار یاد گرفت و کار یاد داد، خود را معرفی کنیم و دوستانمان را بشناسیم، و در آینده و ذیل این ارتباطات سخن اسلام ناب را رساند و چهره واقعی اسلام را معرفی کرد. چه وجه اشتراکی در دنیای فعلی برای ما بهتر از مقاومت و فلسطین و بغض اسرائیل و اذناب اروپایی و آمریکاییاش! از این محمل میتوانیم جبهه مقاومت جهانی، هستههای مقاومت، بسیج بزرگ سربازان جهان اسلام که همه بلندترین آرمانهای جهانی امام بود را تشکیل دهیم. حضرت امام میگفت جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راهاندازیم. البته این کارها کار یک روزه نیست ولی گاهی فرصتها بهتر فراهم است و شرایط مساعدتر است.
همین الان فرصت بسیار بسیار مغتنمی برای این کارهاست. باید قدر بدانیم. متأسفانه از این فرصتها بهسادگی میگذریم و توقع داریم در عرصه بینالملل تحولات به نفع ما رقم بخورد. مثلاً اگر در جنگ قبلی غزه، در جنگ سیوسه روزه استارت این کار را زده بودیم و در طول زمان ارتباط داشتیم و همفکری و تعامل و برنامههای مشترک و… داشتیم آیا الان نمیتوانستیم با هم کارهای مؤثر بزرگ انجام دهیم؟ نمیتوانستیم در مواقع لزوم موجهای بزرگ ایجاد کنیم؟ صدها تشکل مردمی الان در دنیا فعال است و خیلیهایشان واقعاً جدیتر از ما هستند و شب و روز برای غزه کار میکنند. ما میبینیم که راهپیماییها و کارهای رسانهای و… در کشورهای زیادی انجام میشود، خب اینها که با یک فراخوان ساده صورت نمیگیرد، زحمتهای زیادی کشیده میشود تا این کارها سامان میگیرد. آنجا اتفاقاً در محدودیت هم کار میکنند، آنها که شورای هماهنگی تبلیغات ندارند و سازمانهای دولتی مثل ایران ورود به این مسائل پیدا نمیکنند. تشکلهای فعالی هستند که پیگیریهای مستمر و برنامهریزی میکنند. اینها همان هستههای مقاومتی هستند که ما آرزوی آن را داشتیم. اگر این هستهها متشکل شوند و با هم یک زنجیره شوند دنیا را تکان میدهند. نه فقط برای غزه بلکه برای خیلی از اهداف بزرگ و والا. خب چرا ما از این فرصتها استفاده نمیکنیم؟ نگاه حضرت امام هم همین بود که دولتهای مرتجع کاری برای اسلام و عدالت و آزادگی و ظلمستیزی نخواهند کرد و امام به مردم امیدوار بود و میگفت باید برویم سراغ ملتها.
از ارتباطات بیرونی غافلیم
در این زمانه که ارتباطات با همه جای دنیا اینقدر ساده شده است و شما در شهر و روستا، در سفر و در منزل و محل کار و هرجای دیگر میتوانی به راحتی با هر دوستی در جهان ارتباط بگیری چرا تشکلهای مردمی ما و جوانان با دغدغه و به قول مرسوم حزباللهیها هیچ ارتباط بیرونی ندارند؟
چندین میلیون نفر در راهپیمایی قدس شرکت کردند. آیا کسی میتواند از بین این میلیونها نفر، هزار نفر را پیدا کند که هر کدام آدرس ایمیل پنجاه نفر در داخل غزه را داشته باشند؟ یا شماره تلفن پنجاه نفر در غزه که در شبکههای اجتماعی موبایلی با آنها ارتباط داشته باشند؟ یا مثلاً تلفن و ایمیل سی و چهل و پنجاه نفر از فعالان و اکتیویست های سراسر دنیا را؟ آیا نمیشد علاوه بر راهپیمایی از این جنس کارها که خیلی هم دشوار نیست هم کرد؟ مجریان شبکههای تلویزیونی، نهادهای رسانهای، فعالان سیاسی، فعالان دانشجویی، تشکلهای فعال علیه استکبار جهانی، و نهادهای زیادی در سراسر دنیا هستند که در جبهه مقابل جریان مستکبر عبری، عربی، غربی هستند و ما کلا از آنها بیخبریم و هیچ ارتباطی با اینها نداریم. درحالیکه وجود این ارتباطات میتواند سرآغاز کارهای بزرگ و تأثیرگذاری باشد و عمق استراتژیک جمهوری اسلامی را در سراسر دنیا افزایش دهد. ما از همه این روشها فارغیم و تنها کاری که به ذهنمان میرسد و در خود میبینیم راهپیمایی است.
راهپیمایی تنها راهکار موجود نیست
شاید برخی میپرسند آیا این صحبتها نفی راهپیمایی و اثرات آن است. بههیچوجه چنین نیست. این سؤالات نفی راهپیمایی نیست، اتفاقاً راهپیمایی ظرفیت و فرصت عظیمی است که نفرت میلیونها نفر از مردم کشور ما از اسرائیل و حمایتشان از فلسطین را به رخ جهان میکشد و ماجرای فلسطین را همین تجمعات و راهپیماییها تا امروز زنده نگهداشته است. راهپیمایی بسیار مؤثر است. اما میخواهم بگویم راهپیمایی تنها راهکار ما نباشد. راهپیمایی باعث نشود فکر کنیم وظیفهمان را انجام دادیم و دیگر وظیفهای نداریم. یا اینکه فکر کنیم کار دیگری غیر از راهپیمایی نمیشود کرد. بزرگی راهپیماییمان باعث نشود فکر کنیم این راهپیماییها آنقدر قوی است که میتواند یکروزه فلسطین را نجات دهد. راهکاری که سی سال پیش مهم ترین راهکار بود امروز با باز شدن عرصههای جدید لزوما تنها راهکار نیست.
امام راه محو اسرائیل را نشان داده
هنر حضرت امام تعیین روز قدس و راهپیمایی آن نبود، بلکه هنر بزرگ امام «مردمی کردن دغدغه فلسطین» بود. ایشان با این اقدام کاری کرد که موضوع قدس هیچگاه فراموش نشود. ابزار و محملی که امام آن روز معرفی کرد تعیین روز قدس و راهپیمایی آن بود. این کار باعث شد جبهه جهانی عظیمی متشکل از ملتها ایجاد شود و راه محو اسرائیل هم همین است. جالب است که سیاستمداران دنیا اخیرا روی به افکار عمومی و اهمیت نگاههای مردم و دیپلماسی مردمی آوردهاند ولی امام سه دهه قبل بهترین راه حمایت از قدس را نمایاند و خودش هم استارت آن را با ابتکاری بینظیر زد و مردم را وارد مهمترین موضوع جهان اسلام و سرنوشتسازترین مسئله مسلمانان کرد. امام وقتی دید دیپلماسی رسمی جواب نمیدهد و طرفین آن در یک سو سران وحشی و درنده خوی استکبار و در سوی دیگر حکام بیدرد و هوسران و ترسوی کشورهای اسلامی هستند که هیچ امیدی به هیچکدام از این طرفین نیست و با همدست دوستی دادهاند امام دیپلماسی مردمی را پای نهاد و سنگ بنایی گذاشت که هیچ قدرتی بهسادگی قادر به مقابله با آن نیست.
لذا ما نفی راهپیمایی نمیکنیم، حرف این است که راهپیمایی باید در شیوهها و جهات مختلف دامنه لازم را پیدا کند و این امتداد مکمل راهپیمایی خواهد بود تا بهرهوری ما از مبارزه بیش از اینکه هست بشود. راهپیمایی یکی از روشهای دیپلماسی مردمی است و درواقع نقد بنده بر این است که روشهای بسیار مناسب و مؤثر دیگر هم در دیپلماسی مردمی وجود دارد که میتواند مکمل راهپیمایی باشد ولی ما کمتر به آن میپردازیم و از ظرفیتهایمان غافلیم.
بیداری مردم جهان نتیجه تفکری بود که با خود نگفت ما نمیتوانیم کار چندانی بکنیم
الان گاهی یک تک عکس تأثیرات بینالمللی دارد. در غرب سانسور شدیدی حاکم است. گاهی موضوع سبعیت و جنایت استکبار برای ما آنقدر وضوح دارد که میپنداریم در همه دنیا و برای همه همینطور است ولی واقعیت این است که موضوع در غرب بسیار متفاوت است و اقلیتی هستند که از ماجرا آگاهاند و رسانهها حجابی در برابر دیدگان اکثریت کشیدهاند و شما یقین بدانید آن اقلیت آگاه هم از طریق شبکههای اجتماعی و رسانههای مستقل و مردمی کوچک آگاهی مییابند و همین بیداری نتیجه فعالیتهای عدهای است که با خود نگفتند که کار اثر ندارد و نمیشود کاری کرد و از این قبیل. میخواهم بگویم این بیداری مردم در دل اروپا و آمریکا یکروزه نبوده و با همین دیپلماسی مردمی و زحمات شبانهروزی چندساله محقق شده است.
چرا فقط برای مخاطب داخل کار میکنیم؟
اگر این موضوع را بدانیم خب کارهای مهمی خواهیم کرد و جدیتر و قویتر وارد عرصه میشویم. مثلاً چرا طراحان ما کارهایشان را فقط برای مخاطب داخل تولید میکنند؟ شما کار بزرگی را انجام میدهی ولی زبان فارسیاش آن را محدود به هفتاد میلیون نفر آدم میکنی درحالیکه اگر یک کار کوچک به آن زحمت بزرگ ضمیمه کنی و یک خط متن هر طرح را به عربی و انگلیسی نیز بزنی میتوانی آن را برای چند صد میلیون نفر یا بیشتر ارائه کنی. همینطور در مورد محتواهای دیگر.
سخنان، فیلمها و صوتها مقام معظم رهبری در دنیا خصوصاً در غرب و دنیای عرب سانسور کامل میشود و جز در موارد محدود ضریب لازم را پیدا نمیکند. خیلیها دیدند که خطبههای عربی ایشان در نماز جمعه در مورد مصر که در بین مردم مصر تکثیر شد چه تأثیر فوقالعادهای درروند انقلاب آنان داشت. مسلماً در عرصههای دیگر و موضوعات دیگر هم همینطور است. همین پیشنهاد ایشان در مورد تسلیح کرانه باختری، پیام ایشان در مورد جنگ قبلی غزه آیا به گوش تمام کسانی که باید برسد رسیده است؟ ترجمه و تکثیر بیانات ایشان توسط مردم میتواند یکی از پیشنهادات دیگر باشد. متأسفانه اگر کسی در جهان اسلام به ما ایرانیها بگوید که ما میخواهیم از بیانات حضرت امام استفاده آموزشی بکنیم و افراد تشکلمان را با تفکرات حضرت امام آشنا بکنیم و از ما بخواهد تعدادی فیلم از امام با زیرنویس عربی یا انگلیسی در اختیارش بگذاریم با نهایت تاسف باید سرمان را پائین بیندازیم و بگوییم نداریم! بعد از بیست و پنج سال از رحلت امام!
آسیبشناسی
بعد از طرح این انتقادات شاید این سئوالات خطور میکند که چرا هر وقت میخواهیم از مردم فلسطين حمايت كنيم فقط راهپيمايي راه حل ماست؟ دليل کمکاریهای صورت گرفته در اين زمينه نشات گرفته از چيست؟ ریشه این ضعف ما چیست؟ چرا فقط موقع حمله به فلسطين و غزه و روز قدس به فکر میافتیم و اساساً این نحوه برخورد ثمرهای دارد؟ آسیبهای دیگر چیست؟
عدم شناخت و درک درست مسائل جهانی
یک آسیب اصلی عدم شناخت ما در مورد مسائل جهان اسلام و دنیای معاصر است. ما همین الان نمی دانیم در کشورهای اسلامی چه خبر است، وضعیت سیاسی اجتماعی کشورها به چه صورت است، آخرین مطالبات مردم و نخبگان و سیاسیون کدام هاست، رویکرد مردم در هر منطقهای به چیست، رویکرد جوانان هر کشور، در خود فلسطین و سرزمینهای اشغالی وضعیت چگونه است و این عدم شناخت باعث میشود از چالشهای فعلی و آینده غافل بمانیم. جامعه بیرونی را نمیشناسیم و این باعث میشود نتوانیم ارتباط بگیریم. نمیدانیم تفکرشان چیست؟ این باعث میشود نتوانیم تبلیغ کنیم و شبهه زدایی کنیم و همفکرانمان را زیاد کنیم.
ضعفهای زبانی
آسیب دیگر ضعفهای زبانی و ارتباطات ما است. زبان نمیدانیم و این باعث میشود هیچ کاری نتوانیم بکنیم! این موضوع نیاز به شرح ندارد و جزء بدیهیات است.
انفعال
آسیب دیگر ما انفعالی بودن و احساسی بودن و نگاه تدافعی و نبود نگاه تهاجمی و استراتژیکاست.حضرت امام میگویند که «همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید لحظهای آرامتان نمیگذارند.» و در جای دیگر دارند که «به فکر نگهداشتن وضع موجود نباشید؛ بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید؛ که عزت و حیات در سایه مبارزه است.»
اختلافات
آسیب دیگر و علت دیگر اختلافات داخلی ماست. همینالان بهجای اینکه متحد و یکدست هر چه فریاد داریم بر سر آمریکا و اسرائیل خالی کنیم بعضیمان شروع کردهایم از ماجرای غزه بهرهبرداریهای سیاسی خودمان را میکنیم! بعضی از رسانهها که ادعای غزه را دارند اخباری که در نفی گروه مقابلشان میزنند که چرا در قبال غزه درست عملنکرده از اخباری که در مورد خود غزه میزنند بیشتر است! مثلاً الان بحث نه غزه نه لبنان را زنده کردهاند و با آن به حریف میتازند. من نمیگویم این نقدها نباید باشد، من میگویم نباید این موضوعات موضوع اصلی را تحتالشعاع ببرد. مثلاً یکی که امروز از غزه حمایت میکند چرا مرتب اصرار داریم بگوییم دوستانت دیروز میگفتند نه غزه نه لبنان. اینطور که نمیتوانیم دوتا همفکر جمع کنیم، البته بحث فریب مردم و صحبتهای از روی سیاسیکاری جداست اما اگر فردا مصر یا ترکیه یا عربستان و قطر و امارات از غزه حمایت جدی کنند آیا ما آنها را طرد میکنیم یا استقبال میکنیم؟ پس در داخل به طریق اولی باید استقبال کنیم و همصدا باشیم. اگر میفهمیدیم که جنگ است و ما هم بخشی از این جنگ هستیم اینطور برخورد نمیکردیم. مثلاً آیا اگر در زمان دفاع مقدس کسی سابقهای منفی داشت و بعد میآمد کنار شما بجنگد آیا رزمندگان او را به جبهه راه نمیدادند و مرتب اشتباهات رفقایش را به رخش میکشیدند؟! واضح است که وقتی وحدت رویهای وجود ندارد و وقتی با خودمان درگیر بازیهای سیاسی هستیم هرگز نمیتوانیم گرهگشای مشکل دیگران باشیم.
نگاههای دولتی
آسیب دیگر در بیان علل کمکاریها و یکی از دلایل اصلی نگاه دولتی ما است.میگوییم خب دولت پول میدهد، سلاح هم میرساند، پس ما لازم نیست ورود کنیم! هنوز جدی نگرفتهایم ماجرا را! فکر میکنیم همه کارهایی که باید بشود خواهد شد و خیال آسودهای داریم. این نگاه خیلی به ما ضربه زده است و فقط منحصر به این موضوع مورد بحث نیست و در عرصههای مختلف وجود داشته است.
همین خیال آسوده هم خودش یکی از آسیبهای دیگر است. آنقدر که حضرت امام و مقام معظم رهبری موضوع را جدی مطرح میکنند ما جدی نمیگیریم. مسئله اول جهان اسلام، اساسیترین و حیاتیترین مسئله دنیای اسلام. آیا ما هم همین اندازه جدی میبینیم ماجرا را؟ اگر جدی دیده بودیم آیا الان روز و شب میشناختیم؟ شما پیامی که رهبری در جنگ قبلی غزه دادند ببینید. آن پیام خیلی مهم و جدی بود و صریحترین صحبتها را ایشان بیان کردند و تقریباً حکم جهادی بود برای همهکسانی که میتوانند کار کنند برای فلسطین، ولی بهتناسب آن کار انجام نشد.
اصلاً لازم نیست این موضوع را آقا و امام تبیین کنند. موضوع فلسطین و خطر اسرائیل موضوعی روشن و بدیهی است، یعنی به قول ما طلبهها تصورش تصدیق میآورد. با یک نگاه اجمالی به وضعیت جهان اسلام همهچیز باید برای ما مشخص شود و باید بدانیم چقدر این خطر جدی است و بعد بدانیم به کدام سمت باید حمله کنیم و از کجا دفاع کنیم. ما با اسرائیل نزاع وجودی داریم و این نزاع قابلحل نیست الا با حذف یا استحاله کامل یکطرف. باید بدانیم لحظهلحظه غفلت چه بر سر ما میآورد کما اینکه الآن میبینیم کشورهای اسلامی یک روز غفلت میکنند فردا بیدار میشوند میبینند یکسوم کشور یکروزه دست تروریستهای دستپرورده همین غده سرطانی افتاده است. این نزاع وجودی را آمریکا و اسرائیل هم درک کردهاند و آنها هم میدانند که اگر غفلت کنند و برنامهریزی نکنند رو به نابودی میروند. مصاف ما با اسرائیل و آمریکا مصاف مرگ و زندگی است و اگر ما دغدغه دشمن نداشتیم و غفلت کردیم یعنی اینکه این مصاف حیاتی را خوب نفهمیدهایم و به اهمیت موضوع واقف نیستیم. حضرت امام با همین نگاه میفرماید با چشمان باز به دشمنان خیره شوید و لحظهای آرامشان نگذارید که اگر چنین شود آرامتان نمیگذارند.
در نگاه حضرت امام مسئله قدس یک مسئله شخصی و مسئله مربوط به کشور خاص نیست و مساله ای مربوط به تمام امت اسلام و بزرگترین مسئله است، اگر این نگاه و این دغدغه در درون ما نهادینهشده بود فقط در زمان جنگ به فکر فلسطین نمیافتادیم و مرتباً به فکر این دغدغه بودیم و برای آن کاری جدی و برنامهریزیشده و دراز مدت انجام میدادیم و در هنگام این جنگها مؤثرتر واقع میشدیم.
بعضیها تصور میکنند وقتي نظام جمهوري اسلامي ايران از فلسطين و حماس حمايت میکند و احتمالاً سلاح و کمک مالی و فنی میکند ديگر نيازي نيست تشکلهای مردمی نگرانیای داشته باشند.
این به همان نگاه دولتی بازمیگردد. نگاهی که همه تکالیف را متوجه حکومت و نهادهای رسمی میداند و چیزی متوجه خودش نمیداند، اتفاقاً این نگاه رواج هم دارد متأسفانه. پس اگر چنین است پیام بفرستیم به مردم سراسر دنیا که جمهوری اسلامی دارد کمک مالی و فنی میفرستد و شما لازم نیست کاری بکنید! اگر این کمکها کافی است پس لازم نیست هیچ کار دیگری بشود. علت این نگاه همین عدم شناخت درست ما از عرصه، عدم شناخت نسبت به راهکارها، تصور بنبست و ناتوانی از تأثیرگذاری به شیوههای دیگر، و دلایل دیگر است. البته به نهادهای رسمی هم این انتقاد وارد است که در طول سالها نسل جوان را طوری تربیت نکرده است که در عرصه بینالملل ورود کند و نگاههای جهان اسلامی در این نسل تقویت نشده است درحالیکه حضرت امام و مقام معظم رهبری آرمانهای بزرگی در این عرصه دارند و تحقق آن را از مردم توقع دارند.
آیا با کمکهای دولت به تمام اهداف و توقعاتی که در مورد فلسطین داریم رسیدهایم؟ در مسئله وحدت که بحث حیاتی جهان اسلام است و نیاز به صدها کار فرهنگی و عملیاتی پرحجم دارد همه مشکلاتمان حلشده و آنهم با پول و سلاح حل میشود؟ شبهاتی که در مورد ناصبی بودن و داعشی بودن و امثالهم در مورد حماس و اهالی غزه مثل ویروس تکثیرشده آنهم با پول و سلاح حل میشود و شده است؟ چرا یک مستند قوی در این مورد از اینهمه نیروی با دغدغه بیرون نیامده است. بنابراین کار روی زمینمانده زیاد است. هرکس مرد راه است بداند کار زیاد است. بسمالله.
Sorry. No data so far.