تمام داستانهای کتاب «در آفریقا همه چیز سیاه است» چون پیکرهای واحد عمل میکنند و به موضوع جنگ و جبهه، البته با زاویۀ دیدی متفاوت و بیشتر از نوع عراقیاش میپردازد.
مجموعه داستان «در آفریقا همه چیز سیاه است» نوشته ساسان ناطق یکی از کتابهای قابل اعتنای انتشارات شهرستان ادب است.
آنچه در ادامه خواهید خواند یادداشتی بر این مجموعه است به قلم کیمیا ناصریزاده:
ساسان ناطق، نویسندهای اردبیلی و متولد سال 1354 است. او از چهرههای جوان و ادیب این شهر به شمار میرود و آثار منتشر شده از این نویسنده، نشانگر استعداد و تلاش او در زمینۀ ادبیات و داستان است. «در آفریقا همه چیز سیاه است» آخرین مجموعه داستان اوست که شامل چهار داستان کوتاه میشود: کسی به مردهها لگد نمیزند، در آفریقا همه چیز سیاه است، خط و کروات.
این مجموعه داستان، دومین کتاب از مجموعۀ سهگانه او محسوب میشود؛ سهگانهای که تمام داستانهایش چون پیکرهای واحد عمل کرده و به موضوع جنگ و جبهه، البته با زاویۀ دیدی متفاوت و بیشتر از نوع عراقیاش میپردازد. داستانها همگی چند وجهی بوده و از نوآوری در ارائۀ موضوع خبر میدهند.
روند پیشرفت کتاب و شیوهای که آقای ناطق اتخاذ میکند در ارائۀ باوری که نویسنده در مضمون کتاب تعمیم میدهد قابل توجه و با نتیجهگیریهای طنزگونه، فلسفی و اخلاقی همراه است. اولین مجموعۀ ناطق، با نام «وقتی جنگ تمام میشود» اثری است که جنگ را از نگاهِ رزمندههای خودی به ما نشان میدهد اما در کتاب دوم، نویسنده بیشتر به خاکریز عراقیها نزدیک میشود و دیدی دوطرفه را اتخاذ میکند. قرار است در آخرین کتاب از این سهگانه، ناطق صرفاً به موضوع جنگ در داخل عراق بپردازد؛ داستانی در کربلا و داستانی دیگر مربوط به ماجرای حملۀ غرب به عراق و اینگونه موارد.
نام کتاب « در آفریقا همه چیز سیاه است» برگرفته از یکی از بهترین داستانهای این کتاب است؛ نامی خلاقانه و البته دو پهلو. در واقع، در این داستان ما با مأموری مواجهیم که نام مستعارش آفریقا است.
آفریقا روحیهای درب و داغان و چون نامش، سیاه و غمگین دارد. در واقع، نظام با او کاری کرده که نمیتواند به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد کند. این داستان به طور ضمنی بیانگر دیدگاه افراد عراقی پس از جنگ است و حوادث در فضایی سنگین و خفقانآور که سرشار از تشویش و نگرانی است رخ میدهد. راوی مرتباً بازگشت به گذشته دارد؛ تداعی رنجآوری که بار هیجانی منفی و غمناکی را با خود حمل میکند؛ یاد عروسی خودش میافتد، یاد زن و زندگیاش میافتد، یاد فاروق میافتد، یاد آدمفروشیها میافتد و…
**جرم نابخشودنی سربازان عراقی
البته در کنار موارد مذکور، ما با کلام استوار و جملات تأثیرگذار نویسنده مواجهیم. روایت داستان دوم از زمانی آغاز میشود که آفریقا از مراسم خاکسپاری فاروق که خود مأمور کشتن او بوده، باز میگردد و در واقع فرار میکند و به خانۀ کوچکی که سال قبل، مخفیانه اجاره کرده است پناه میآورد. حالا او مانند مگسی در تار عنکبوت گیر افتاده است چون میداند طعمه بعدی خودش است و…
در این داستان نویسنده در خلال قصه به این موضوع اشاره میکند که چگونه دولت مردان عراقی علیه یکدیگر به میدان میآیند و برای به دست آوردن پول و موقعیت از هیچ کاری ابا ندارند. موضوع دیگری که در این داستان به آن پرداخته شده ماجرای انفجار هلیکوپتر عدنان خیرالله طلفاح، وزیر دفاع حکومت صدام و ژنرال ارتش عراق است که از ژانرهای واقعی کتاب به شمار میرود.
داستان «کسی به مردهها لگد نمیزند» داستان اول این مجموعه است و جنگ را از منظر سربازان عراقی روایت میکند و با نگاه متفاوت آنها به میدان میرود. دیالوگها با اطناب و فضا سنگین است. لحن سربازان غمآلود و در بیشتر موارد آکنده از خشم است؛ خشم حاصل نفرت از فرماندهان خودی که مدام به آنان گوشزد میکنند بکشند تا کشته نشوند. جملات زیادی وجود دارند که از آرزوی بازگشت سربازان به خانه و کاشانه حکایت میکند؛ آرزویی محال که در بسیاری موارد حتی بر زبان آوردنش، جرمی نابخشودنی محسوب میشود:
-اینجا فقط به کشتن فکر میکنم و به بعد از جنگ، به اینکه برگردم سر خانه و زندگیام.
سوگیری بسیار ظریفی که در داستان رخ داده بر دیگر وجوه آن غلبه پیدا میکند؛ چیزی که ناطق به خوبی از عهدۀ آن بر آمده است و در جهت منطق فکری مخاطب، آن را پیش برده است: «دیگر آنقدر مرده دیدهام که برایم عادی شده است. یک دفعه یکی کنارت میافتد ولی تو بیتوجه به آن، بالا تنهات را میکشی توی سنگر».
در سومین داستان از این مجموعه با تقابلی خواندنی مواجهیم. داستانی به نام خط که قرار است ما را در مکانی فراتر از مرزهای دو کشور ایران و عراق قرار دهد و دیدگاه و طرز فکر و عقایدشان را برایمان به تصویر بکشاند. در این میان موضوع ماه محرم و تقابل جبهۀ خودی و غیرخودی در دیالوگهایی منسجم و معنادار شکل میگیرد. داستان دربارۀ دو سرباز است یکی ایرانی به نام حمید و دیگری به نام مجید. این دو قصه تشابهاتی دارند؛ هر دو سرباز عاشقند اما رویکردشان به عشق متفاوت است؛ حمید از عشق زمینیاش به سوی خدا رهنمون میشود و مجید با کشتن حمید، وصل ساجده را نصیب خود میکند.
چهارمین روایت این مجموعه داستان به مسئلۀ عراق پس از جنگ میپردازد. این داستان که فضایی متفاوت از سه داستان دیگر دارد، گویی از جبهههای جنگ فاصله گرفته و چندان درگیر حال و هوای جنگ نیست. در این قصه نویسنده به پرداختی طنزگونه و فکاهی میپردازد . داستان از یک دزدی شروع میشود اما این دزد صرفاً دزد اموال و ثروت صاحبخانه نیست بلکه به راحتی و با فراغ بال به خصوصیترین حریم او وارد میشود، به حمام میرود، به اتاق خوابش وارد میشود، لباسهایش را میپوشد، تلویزیون تماشا میکند؛
«خمیر ریش را به صورتش مالید، کف صابون را به تنش مالید، کمد لباسها را باز کرد، کت و شلوار را زد کنار و رنگ مشکیاش را انتخاب کرد…» در انتها، پاسبان محله بیخبر از همه جا به او شب به خیر میگوید و با لبخندی حاصل از طنزی تلخ اینگونه قصه تمام میشود. شاید مقصود ناطق در این داستان این بوده که وقتی کشوری به ناحق به مرزهای کشور دیگر حمله میکند، زمانی دیگر همان کشور متجاوز به مردمان خود خیانت میکند.
هارمونی و چشماندازهای جالبی، به خصوص در داستان «خط» و « در آفریقا همه چیز سیاه است» به چشم میخورد که تأثیر بسیاری در فضای داستان و به تبع آن شخصیت و خصلتهای داستانی دارد و در کل این مجموعه داستان، حس ویژهای را به خواننده منتقل میکند، به گونهای که دوباره خواندن داستانها به هیچ وجه او را کسل نمیکند.
چاپ اول کتاب «در آفریقا همه چیز سیاه است» به تازگی به پایان رسیده است و چاپ دوم این اثر نیز توسط انتشارات شهرستان ادب در 63 صفحه منتشر خواهد شد. از ساسان ناطق پیش از این آثاری همچون «به سختی پولاد، به نرمی لبخند»، «از عطر خاک تا بوی مین»، «اروند ما را با خود میبرد»، «سربازان چکمه پوش»، «کشاورز و سفرۀ جادویی»، «روزۀ عقیل»، «خلیل در آتش» و «وقتی جنگ تمام شود» به چاپ رسیده است که محتوای همگی این آثار موضوع جنگ است.
Sorry. No data so far.