سه‌شنبه 13 ژانویه 15 | 09:29
سیاست خارجی منطقه‌ای ایران در سال ۲۰۱۴سیاست خارجی منطقه‌ای ایران در سال ۲۰۱۴

روایت امانی از دیدار معاون ظریف با سیسی

رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران گفت: قبل از انقلاب مصر روابط تهران و قاهره در دایره و تحت تاثیر روابط ایران و آمریکا بود، اما الان عربستان نیز به علت نفوذ در این کشور، ضلع دیگر تاثیرگذار بر روابط ایران و مصر شده است.


13931022000556_PhotoA

رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران گفت: قبل از انقلاب مصر روابط تهران و قاهره در دایره و تحت تاثیر روابط ایران و آمریکا بود، اما الان عربستان نیز به علت نفوذ در این کشور، ضلع دیگر تاثیرگذار بر روابط ایران و مصر شده است.

سال 2014 میلادی در حالی به پایان رسید که شاهد تحولات و رخدادهای بزرگی در سطح منطقه بودیم که تاثیراتی بین‌المللی به همراه داشت. کشورهای بحرین، تونس، لیبی، سوریه، عراق، مصر، ترکیه، لبنان، عربستان و برخی دیگر از کشورهای منطقه شاهد تحولات و چالش‌هایی بودند که محیط خاورمیانه را دچار تغییراتی کرده و حتی چیدمان قدرت و توازن در منطقه را در معرض  تغییر قرار داده است. در این شرایط از جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتی منطقه‌ای انتظاراتی می‌رود که به نقش آفرینی بپردازد تا در چیدمان جدید قدرت منطقه جایگاه مناسبی داشته باشد.
همین نگاه باعث شد تا به بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحولات در کشورهای مهم منطقه پرداخته و دیدگاه‌های مختلف در این خصوص را مورد مداقه قرار دهیم که حاصل آن تحت عنوان سلسله گزارش‌ها و گفت‌وگوهایی درباره «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه در سال 2014» از نظر خوانندگان می‌گذرد.

در ادامه این گفت‌وگوها تحولات مصر و سیاست تهران در قبال قاهره با حضور مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره و سید هادی سیدافقهی کارشناس مسائل شمال آفریقا مورد بحث و بررسی قرار گرفت. بخش دوم این میزگرد در ذیل آمده است.

 آیا سیاست خارجی ما به گونه‌ای بود که منافع و احترام متقابل حفظ شود و با توجه به رویکردهای مرسی و نگاهش به تحولات منطقه، بخصوص درباره سوریه باید این روند را تغییر می‌دادیم؟

سیدافقهی: برای پاسخ به این سؤال اجازه دهید ابتدا به تفکر اخوان و شالوده اندیشه‌ای آنها بپردازیم که در عمل و زمان به قدرت رسیدن دچار تحیر، سردرگمی، برخی اوقات دچار افراط و تفریط شدند و این موضوع به 2 موضوع اساسی بر می‌گردد. اخوان‌ المسلمین یک تفکر و یک سازمان و ترکیبی دو وجهی است که این تفکر متأثر از اندیشه‌های سلفی‌گری است. اگر ریشه افکار «حسن البنا» را بررسی کنید خواهید دید که در یک مرحله کاملاً تحت تأثیر گرایشات صوفی‌گرایانه پدرش و بعد مرشد پدرش بود، ولی بعد از آن که از روستا آمده و با برخی افراد در قاهره مواجه می‌شود، تحت تأثیر اندیشه‌های «رشید رضا» و «خطیب» قرار گرفت.

* تغییرات فکری حسن البنا در قاهره

حسن البنا می‌خواهد تشکیلاتی ایجاد کند؛ خودش از میراث فرهنگی دینی برخوردار است، اما احساس می‌کند که این اندیشه پاسخگو نیست و نمی‌تواند روشنفکران و اندیشمندان مسلمان را جذب کند، لذا در ادبیات خود در کنگره پنجم می‌گوید ما هم سلفی هستیم هم صوفی، هم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ..م.

حسن البنا نسبت به شیعه با توجه به اینکه در مشرب صوفی‌گرایانه بزرگ شده بود و علاقه‌ای که به اهل بیت داشت مثبت بود، ولی متأسفانه بعد از او این تفکر اخوانی به سلفی‌گری بیشتر میل کرد و حتی ادبیات وهابی‌گری در برخی نوشته‌های آنها قابل مشاهده است.

مبتکر بحث تکفیر «ابن تیمیه» بود و در اندیشه اخوانی نهادینه شده و در کتاب «منهاج‌ السنه» این تفکر را نهادینه کرد و این مولود شوم در بستر تاریخ فربه‌تر شد. شهید سید قطب نیز متأثر از اندیشه وهابیت و تکفیری اهل سنت بود. اخوان از لحاظ اندیشه‌ای زاویه‌ای نسبت به دیگر مذاهب و ملل داشته، ولی به لحاظ سازمانی از آنجا که سازمانی دینی است، قاعده «السمع و الطاعة» بر آن حاکم است. یعنی مرسی از یک سو منتخب مردم مصر بود، اما از سوی دیگر وقتی پایش را در مکتب ارشاد می‌گذاشت، شاگرد محمد بدیع بود. محمد بدیع نیز بر این باور بود که درست است که تو رئیس‌ جمهور منتخب مصر هستی، ولی باید تابع ما باشی.

*‌ بحران تشکیلات اخوان در حکومتداری

تشکیلات اخوان، هم در رویکرد حکومتی و هم در رویکرد درون تشکیلاتی دچار بحران شد که رویه حکومت با سرپرستی مرسی به عنوان رئیس‌جمهور منتخب مصر و شاگرد مکتب اخوان دچار مشکلاتی شد.

وی با عملکرد خود اینگونه نشان داد که رئیس‌جمهور اخوان است و نه مصری‌ها، که در سخنرانی خود در میدان تحریر از واژه «اهلی و عشیرتی» استفاده کرد که این ادبیات مجموعه اخوان است؛ گرچه چند بار تلاش کرد این سخن خود را تصحیح کند، ولی منتقدانش رهایش نکردند.

مرسی با همین نگاه وارد حکومت می‌شود و اجازه مانور به وزرا و نخست وزیرش «هشام قندیل» را نمی‌دهد و به دیگر قوا همچون مقننه و قضاییه اختیار نمی‌دهد. این تفکر بسته، قدرت مانور سازمان و قاعده فقهی اخوان را کمتر کرد.

در میانه راه گرچه سلفی‌ها مأمور و گماشته عربستان در بدنه حاکمیت بودند، ولی برخورد اخوان با آنها خوب نبود و آنها نیز علیه اخوان شدند.

اخوان در اثر این دو عامل و عوامل بیرونی و نداشتن یک استراتژی که بتواند تفکر نهضتی اخوان را در حاکمیت پیاده کند، دچار شکست شد.

*‌ درسی که اخوان از انقلاب ایران نگرفت

جمهوری اسلامی ایران در اوایل انقلاب خود دچار مشکلاتی بود، ولی ارگا‌ن‌ها و نهادهای ساخته شده یکدیگر را تصحیح کردند. رویکرد امام و انقلاب روشن بود، ولی اخوان اشتباه کرد و این ارگان‌ها در مصر پس از انقلاب ایجاد نشد. حضرت آقا اشارات ناصحانه و مشفقانه‌ای به مقامات مصری داشتند، حتی بعد از اینکه در زندان افتادند، آقا فرمودند که اخوان دل به دیگری سپردند و آرمان فلسطین را فراموش کردند. اخوان خطاهای استراتژیک و کشنده داشت. مرسی در سخنرانی استادیوم قاهره، پرچم ضد انقلاب سوریه را برافراشت و تکان داد و اعلام کرد که ارتش مصر حاضر است در کنار مردم سوریه علیه حکومتش بجنگد که حتی نظامیان و السیسی که وزیر دفاع مرسی بود، درگیری شدیدی با وی پیدا کردند.

* اخوان درک درستی از وضعیت اجتماعی سیاسی مصر نداشت

اخوان یک نگاه استراتژیک و طرح بلندمدت نداشت و با آن نگاه بسته و تفکر آمیخته سلفی صوفی‌گرایانه پیش رفت که شکست خورد. در درون تشکیلات اخوان، مشکل انعطاف، دید و تحلیل داشتند و یک حالت دگر ستیزی وجود داشت که نتوانست سعه صدر داشته باشد و تعامل و جاذبه را بیش از دافعه فراهم کند. در حالی که عملکرد اخوان در تونس اینگونه نبود و راشد الغنوشی حاضر شد از قدرت خارج شود، ولی تاثیر گذار بماند، اما اخوان مصر این ظرافت، انعطاف و درک را نداشت که دیگر نمی‌شود به مصر مانند دهه 60 نگاه کرد و تفکر آنها از رسوب سیاسی و استراتژیک برخوردار بود. البته می‌خواستند اخوان را از لاک خود بیرون بکشند، ولی نتوانستند.

آنها در خصوص ایران اجحاف و جفا کردند، چرا که حضرت آقا بعد از انقلاب مصر در اولین خطبه گفتند، حاضریم تمام تجربیات انقلاب خود را بدون چشمداشت در اختیارتان بگذاریم، ولی گفتند ما نمی‌خواهیم؛ ما دست دراز کردیم و از آنها دعوت کردیم، ولی برخوردهای خوبی نداشتند.

اخوان سیاست‌های بدی در پیش گرفت و اول انقلاب نشست‌های محرمانه با‌ آمریکا و دیگر کشورها داشت و مجال را برای کشورهایی که خیر آنها را نمی‌خواستند، باز کرد. اخوان به سمت کشورهایی رفت که با چند میلیارد دلار می‌خواستند مصر را بخرند.

* اخوان به سوی کشورهایی دست دراز کرد که خواهان تضعیف مصر بودند

امروز سعودی‌ها که مصر را در دست گرفته‌اند، نه خیر مصر، نه السیسی و نه الازهر را نمی‌خواهند. آنها از رسیدن اسلام سیاسی به سرزمینشان نگرانند و سیاست‌هایی را در پیش گرفتند که باعث شد اخوان به بن‌بست برسد و دیدیم که روز به روز وضع اجتماعی- اقتصادی این کشور دچار پس رفت شد و رو به استبداد و درگیری پیش رفت تا جایی که مردم مصر احساس کردند که باید تغییری ایجاد شود.

* فرصت طلایی و تاریخی اخوان پس از 60 سال از بین رفت

مرسی در میدان تحریر گفت اگر مردم علیه من جمع شوند استعفا می‌دهم، در حالی که این کار را نکرد تا سرانجام نظامیان وی را به زور برکنار کردند و به این ترتیب فرصت طلایی و تاریخی اخوان که بیش از 60 سال به پای آن خون داده بود ضایع شد و فرصت از دستشان رفت.

در این زمان جمهوری اسلامی ایران چه سیاستی را در پیش گرفت تا اولاً باعث حفظ این میزان روابط و بعد افزایش روابط شود؟

امانی: توجه به یک نکته حائز اهمیت است؛ اطلاعاتی که از مصر داریم اطلاعات دقیق و درستی نیست. وقتی انقلاب مصر رخ داد، علاوه بر شبکه‌های قبلی تلویزیونی و رسانه‌هایی که در مصر از قاهره پخش می‌شدند که عموماً سیاست زمان مبارک را ترویج می‌کردند، چندین شبکه تلویزیونی اضافه شد که سرمایه‌داران زمان مبارک با کمک کشورهای خلیج فارس دست به تاسیس آنها زدند. چندین شبکه مربوط به تکفیری‌ها ایجاد شد که وظیفه آنها دفاع بد از اسلام بود که نتیجه هر دو نوع این شبکه‌ها گریزان شدن مردم از اسلام‌ سیاسی بود.

مرسی در حکومت خود نه قوه قضائیه، نه رسانه، نه سیستم امنیتی و نه ارتش را در اختیار نداشت و حتی وزرایی که مرسی آورده بود نیز به طور کامل تحت امرش نبودند و نیمی از آنها ضد اخوانی بودند.

مرسی تلاش می‌کرد در سیاست خود نه تعرضی به آمریکایی‌ها، نه صهیونیست‌ها و نه به ضد انقلاب موجود در مصر داشته باشد، ضمن آنکه می‌دانست اگر از ایران به طور آشکار حمایت کند، این باعث برانگیخته شدن آمریکا، رژیم اسرائیل و سعودی خواهد شد.

همه این سیاست‌ها که شاید اخوان برای دوره گذار دنبال می‌کرد بود که در انتها یا همراه و همکار ایران شود و یا سردمدار قطب اسلام سیاسی، اما مرسی سیاست خاصی را در پیش گرفت که در ابتدا پرچم مخالفان سوری را بالا برد و به عربستان رفت و گفت که شما رهبر جهان اسلام هستید و این سیاست، کار دستش داد. در اخوان گرایشات مختلفی وجود دارد و این جریان هم بسیار عملگراست.

* چرخش مصر از اردوگاه شوروی به سوی آمریکا در عرض چند هفته

به طور سنتی شاهد گرایش‌های شدیدی در سیاست مصری‌ها هستیم. شاید تغییر مصر از کشوری در چارچوب شوروی در دوره ناصر به یک کشور آمریکایی در زمان سادات بیش از چند هفته طول نکشید. به همان سرعت هم مصر از دشمن رژیم اسرائیل تبدیل به دوست آن شد و انور سادات در کنیست اسرائیل سخنرانی کرد.

صحنه مصر مورد طمع و چشمداشت بسیاری از کشورهاست، زیرا جایگاه این کشور بسیار با اهمیت است. مصر قوی‌ترین ارتش عربی را داشت و به تعبیری هنوز در جوار اسرائیل است. آمریکا نسبت به امنیت رژیم صهیونیستی تعهد دارد و هر قدر از قدرت مصر کاسته شود، این خواسته آمریکایی – اسرائیلی برآورده می‌شود.

* نامه به شیمون پرز توطئه علیه مرسی بود که در آن گرفتار شد

اخوان در این شرایط تلاش کرد تا با سیاست خارجی خاصی جایگاهی داخلی برای خود کسب کند، اما به چیزی که فکر نکرد این بود که حامیانی در بین مردم داشته باشد و جایگاه و پایگاه خود را گسترش دهد و بر سرمایه انقلاب خود بیفزاید. حتی نامه‌ای که به شیمون پرز فرستاده شد توطئه‌ای بود علیه مرسی و مرسی نتوانست از این توطئه به نفع خود استفاده کند. تصمیم برای فرستادن سفیر به فلسطین اشغالی تصمیم مرسی نبود و پیش از روی کار آمدن مرسی، براساس روال وزارت خارجه تصمیم‌گیری شده بود. قبل از آمدن مرسی، نام سفیر در روزنامه‌ها نوشته شده بود و زمانی که مرسی آمد برگه‌های استوارنامه را زیر دستش گذاشتند و مرسی برای اینکه تعارضی با کشوری نداشته باشد آنها را امضا کرد و اگر می‌خواست از اعزام سفیر خودداری کند، قطعاً‌ جمع زیادی از مردم از وی حمایت می‌کردند؛ چرا که آنها تا مغز استخوان ضد اسرائیلی هستند، ولی چنین نکرد.

* اخوان بیش از آنکه به دوستانش امید ببندد بر تعامل با دشمنانش اصرار کرد

در دوران انقلاب اسلامی ایران دیدیم که هوشمندی‌ حضرت امام(ره) بزرگترین تهدیدات را به فرصت تبدیل کرد، اما در مصر چنین اتفاقی نیفتاد. از دست دادن چنین فرصت‌هایی در درون مصر توسط اخوانی‌ها زیاد بود. اخوان بیش از آنکه بر دوستانش امید داشته باشد، بر تعامل با دشمنان مصر اصرار داشت، تا به زعم خود دشمنی‌ها برانگیخته نشود، در صورتی که می‌دانیم عربستان به پرچم تقلبی سوریه در دست مرسی نگاه کرد.

عربستان می‌داند اگر انقلاب در کشورهای عربی موفق شود این تحول اجتماعی دایره‌اش بزرگتر می‌شود و تهدیدی برای سعودی خواهد بود که این موضوع از درک اخوانی‌ها خارج بود. اخوان وقتی در گردنه انقلاب افتاد حرکت‌های عجولانه‌ای کرد که بتواند بهره زیادی از انقلاب ببرد، اما در نهایت موفق نشد.

سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این دوره چگونه بود؟

امانی: جمهوری اسلامی ایران از انقلاب‌های عربی پشتیبانی و آنها را بیداری اسلامی نامگذاری کرد که دقیق بود. ایران از نتیجه آرای مردم حمایت کرد و از آمدن اسلامگراها در مصر و دیگر کشورها استقبال کرد به این معنا که نامگذاری این تحولات از سوی ایران با نام بیداری اسلامی این نگاه را تأیید می‌کند. جمهوری اسلامی تلاش می‌کند نگاه تقریبی خود را در جهان اسلام ترویج دهد و در هفته وحدت نیت خود را برای وحدت مذاهب اثبات کرده است. رابطه ما با کشورهای دیگر بر مبنای سیاست مشروعیت سنجی است و زمانی که بر این اساس حکومت واقعی در هر کشوری شکل بگیرد، نوعی از رابطه ایجاد می‌شود.

* انتقاد حسنین هیکل به اخوان در خصوص عدم رابطه با ایران

سیدافقهی: «حسنین هیکل» اندیشمند مصری انسانی واقع‌بین است. او در آن زمان می‌گفت: نمی‌دانم چرا اخوان که داعیه‌دار تأسیس خلافت و حکومت اسلامی است، با ایران اسلامی روابط خود را بهبود نمی‌بخشد و چرا نقش و جایگاه ایران را نادیده می‌گیرد و گشایش‌هایی که در اثر این نزدیکی روابط حاصل می‌شود را محاسبه  نمی‌کند. گیریم که اخوان مصر با اخوان سوریه که درگیری مسلحانه با بشار اسد دارد رابطه ارگانیکی دارد. آیا واقعاً اخوان حق دارد به دلیل اینکه ایران در کنار حکومت سوریه است و جلوی تروریست‌ها را گرفته نگاه سازمانی و حزبی خود را در خصوص تحولات سوریه به سیاست خارجی کلان مصر تعمیم دهد؟

یکی از خطاهای اخوان این است که نگاه‌ انفعالی خود را در سیاست خارجی مصر توسعه داد.

* حتی السیسی درباره سوریه بهتر از اخوان عمل کرد

امروز السیسی می‌داند که اول باید با سوریه روابط برقرار کند، اما اخوان این موضوع را درک نکرد که رابطه مصر و سوریه استراتژیک و تفکیک‌ناپذیر است و هر که در مصر حاکم باشد باید با سوریه رابطه داشته باشد. دو کشور دوبار در مقابل اسرائیل جنگیده‌اند و هر دو کشور صاحب میراث کهنی هستند که این اشتراکات در هیچ دو کشور عربی دیگری یافت نمی‌شود. اخوان حساسیت مردم مصر نسبت به سوریه را درک نکرد و بی‌محابا جلو رفت و به حکومت سوریه اعلام جنگ داد.

زمانی می‌گفتند آنچه در سوریه رخ می‌دهد توطئه آمریکا، اسرائیل و ارتجاع عرب است، اما بعد به حماس فشار آوردند تا از سوریه بیرون برود و علیرغم همه حمایت‌های سوریه از حماس طی چند دهه گذشته، اخوان با خودشیفتگی چنین کاری کرد. خطاهای اخوان به سادگی جبران پذیر نیست. اینکه گفته می‌شود اخوان طی صد سال گذشته چند بار زمین خورده و باز بلند شده است، یک قیاس مع‌الفارق است چرا که اخوان پیش از اینکه به حاکمیت برسد، مظلوم بود و در حداکثر مشارکت سیاسی چند نماینده به مجلس می‌فرستاد. مردم می‌گفتند اینها شعارهای اسلامی می‌هند، شهید داده‌اند و شکنجه شده‌اند. شعار اخوان نیز «الاسلام هو الحل» بود. اما زمانی که به قدرت رسیدند همه چیز عوض شد و شعارشان را تغییر دادند، شعار «مصر برای همه مصری‌ها» را جایگزین کردند و با سیاست‌های اخوان طی یکسال حکومت مرسی مردم با این جریان به خوبی آشنا شد و مردم ترسیدند دست سلفی‌ها در قدرت باز شود. سلفی‌ها نیز از این وضعیت استفاده کردند و تا آنجایی که امکان و ظرفیت‌ داشت با اخوان همراهی کردند، اما به محض اینکه مشخص شد اخوان در سراشیبی سقوط قرار گرفته است، از اخوان فاصله گرفتند.

* رویکرد انفعالی مرسی در قبال شهادت «شیخ شحاته» در مصر

مرسی در جریان شهادت «شحاته» که در نیمه شعبان توسط سلفی‌ها به شهادت رسید حتی یک پیام تسلیت نفرستاد و در این ایام بود که وعده‌های آنها محقق نشد و همان امنیت نسبی دوران مبارک هم از بین رفت و روزبه‌روز جهت جامعه به سمت چند قطبی هدایت شد.

* تحرکات حساب شده از از اسفند 91 تا تیر 92 برای سقوط اخوان

امانی: من از نزدیک در جریان امور بودم و مشاهدات و ملاقات‌هایی با مقامات و اندیشمندان مصری در آن ایام داشتم و تحلیلم بر پایه اخبار رسانه‌ها نبود. از اسفند 91 تا تیر 92 که مرسی سقوط کرد تحرکات حساب شده‌ای صورت گرفت تا اخوان ساقط شود؛ زیرا پاسخی به تلاش مرسی برای نزدیکی به ایران بود. مرسی پس از چندی متوجه شد که پروژه سه قطبی کردن نمی‌تواند استمرار داشته باشد و به نیت کسانی که می‌خواستند وی را فریب دهند پی برد و حرکت اصلاحی خود را آغاز کرد؛ بعد از آن عوامل داخلی و دست‌های عربستان شروع به فعالیت کردند و سعی شد به نام مرسی اقداماتی انجام گیرد، در حالی که در برخی از اتفاقات مرسی دخالت نداشت. مرسی اصلاً از قتل شیخ حسن الشحاته اطلاعی نداشت، بلکه عوامل عربستان با برخی عوامل داخلی با عده‌ای سلفی تحریک شده این کار را انجام دادند.

مرسی نمی‌توانست با ایران ارتباط برقرار کند و تصمیم‌گیری در این باره با عوامل امنیتی بود. حتی زمانی که مرسی رئیس جمهور بود، پرونده‌ای علیه‌اش مطرح بود مبنی بر حضور در زندان در دوران انقلاب. السیسی رئیس مخابرات حربیه در زمان مبارک بود و طرف مذاکره با انقلابیون میدان تحریر و پس از آن وزیر دفاع شد و بعد با کنار زدن مرسی به قدرت رسید که این روند، وضعیت سیاسی در مصر را نشان می‌دهد.

* علت تبرئه مبارک در دادگاه مصر

همچنین مرسی و اخوانی‌ها در این کشور دست به کادرسازی نزدند و تلاش نکردند انقلابیون را در بدنه و رأس حکومت قرار دهند. یکی از من پرسید چرا مبارک در دادگاه تبرئه شد؟ و من پاسخ دادم «چون مبارک در دادگاه‌هایی محاکمه شد که 30 سال در زمان خود پرورش داده بود.»

 فلسفه دعوت از روحانی برای مراسم تحلیف السیسی از سوی مصر چه بود؟

امانی: همان زمان که از ایشان دعوت شد تلاش کردم ببینم از چه کسانی دعوت شده است. پیش از آن البته سفیر چین با من تماس گرفت و پرسید که آیا از شما دعوت شده است؟ سفیر پاکستان نیز تماس گرفت و پرسید چرا از شما و چین دعوت شده است؟ من گفتم چین کشور پرجمعیت و بزرگی است و به همین دلیل دعوت شده و به مزاح هم گفتم که ایران نیز به دلیل روابطی که با مصر ندارد دعوت شده است.

علت ظاهری این است که ایران رئیس‌ غیرمتعهدهاست، اما جایگاه ایران چه به عنوان کشوری که می‌تواند دیگر کشورها را تحت تاثیر قرار دهد و چه به عنوان کشوری که با ایدئولوژی و قدرتش و یک کشور ذخیره برای مصری‌ها در زمانی که ناامید شده به آن پناه بیاورند، جایگاه غیر قابل چشم‌پوشی بود.

طبیعی بود آقای روحانی نمی‌آمد، ولی اینکه در چه سطحی شرکت کنیم، مسئله مناقشه بود. طبق اعلام به من گفته شد شرکت کنم، ولی بعد آقای امیرعبداللهیان آمد و احترام خوبی به ایشان گذاشته شد.

* علت طولانی شدن دیدار امیرعبداللهیان و السیسی

فلسفه اینکه دیدار امیرعبداللهیان معاون وزیر خارجه ایران و السیسی طولانی شد، چه بود؟

امانی: به دلیل اهمیت ایران برای مصری‌ها بود. در اواخر دوران مرسی، فهمیده بودند روابط عملی با ایران در حال رخ دادن و بیشتر شدن است، چرا که مرسی فهمیده بود چه کار کند. اشتباهش این بود که ابزار حمایت مردم را برخلاف روش و منش حضرت امام از دست داده بود و به کار نمی‌گرفت و آن شخصیت کاریزماتیک را نیز نداشت که مردم را جمع کند.

طولانی شدن دیدار طرفین به این دلیل بود که احتمال آن بسیار زیاد است که روابط دو کشور به سطح دوران مبارک باز گردد، لذا شاید این سفر آخر یک مقام بلندپایه ایرانی به مصر باشد.

قبل از انقلاب مصر بسیاری معتقد بودند که روابط ایران و مصر در دایره و تحت تاثیر روابط ایران و آمریکا قرار داشت، اما الان که مصر ضعیف‌تر شده عربستان نیز به علت نفوذ در این کشور، ضلع دیگر تاثیرگذار بر روابط ایران و مصر شده است.

به عنوان مثال قرار بود نشست درباره سوریه به صورت چهارجانبه برگزار شود، اما عربستان شرکت نکرد، ولی این بار اجازه نمی‌دهند همین نوع نشست‌ها نیز تشکیل شود، چرا که آن نشست نیز با ابتکار مرسی انجام گرفت. امروز عربستان از هر ابزاری بر علیه جمهوری اسلامی استفاده می‌کند و به تاخت علیه ایران در منطقه می‌رود.

* مصر در دوران السیسی دنبال تنوع بخشی به سیاست خارجی

سیدافقهی: رویکردی که امروز مصر‌ی‌ها در پیش گرفته‌اند عبارت است از تنوع بخشی به ارتباطات بین‌المللی. سفر لاوروف و وزیر دفاع روسیه به قاهره معنی دار بود و سفر السیسی پیش از ریاست جمهوری با لباس نظامی به روسیه و نیز سفرش به چین معنی دار است که السیسی تلاش می‌کند یک نوع موازنه و رقابت اتوماتیک وار را بین مصر با روسیه، چین و آمریکا نشان دهد و آمریکایی‌ها را متوجه کند که فرصت‌های دیگری برای مصر وجود دارد و نمی‌خواهیم صد در صد به شما وابسته باشیم.

الان روابط آمریکا و روسیه به دلیل تحولات اوکراین تیره و تار است و چین نیز بر سر هنگ کنگ با آمریکا مشکلاتی پیدا کرده است. جنگ اصلی آینده در شرق آسیا خواهد بود و آمریکا قصد دارد ناتو را در این منطقه مستقر کند و خود به پاسیفیک برود.

* تغییر نگاه مصر به بحران سوریه در دوره جدید

تغییر رویکرد مصری‌ها نسبت به سوریه رویکرد مهمی است و حتی دیدیم که برخی مقامات معارضه را به قاهره راه ندادند و حکومت سیسی روی چندان خوشی به اسلامگراهای سوری نشان نمی‌دهد و از معارضه میانه رو دعوت می‌کنند. در واقع معارضه اسلامگرا در قاهره دیگر جایگاه گذشته را ندارد و از آن حالت دردانگی خارج شده است. مصری‌ها به روس‌ها برای نشست مسکو یک کمک می‌کنند تا در این نشست معارضه میانه رو به گفت‌وگو با مقامات سوری بنشیند.

مصر همچنین تلاش می‌کند خود را وارد مجموعه بریکس کند که از پنج قاره نماینده دارد و قصد دارد یک بلوک اقتصادی در برابر آمریکا ایجاد کند.

در خصوص روابط ایران و مصر در درازمدت می‌توان بهبود روابط را انتظار داشت، اما در کوتاه مدت این امکان چندان وجود ندارد.

امانی: در طول 3 سال و نیم گذشته مصر با کشورهایی روابط خود را بیشتر کرد که هیچگاه به دنبال قدرت گرفتن این کشور در منطقه نبوده‌اند و حتی در این روابط نابرابر سعی نکردند سود کمی عاید مصر شود تا از این اردوگاه خارج نشود. آمریکایی‌ها دنبال این بودند که مصر ضعیف شود و ارتش آن از بین برود و همه امکانات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و جایگاه این کشور تنزل یابد. عربستان نیز از زاویه دیگر تلاش دارد تا مصر ضعیف شده و از چارچوب رقابت‌های عربی خارج شود.

مصری‌ها به شدت به کمک‌های خارجی عربستان و آمریکا و امارات و کویت وابسته شده‌اند و در راستای سیاست آنها حرکت می‌کنند که حاصل این سیاست وابستگی بیشتر زیرساختی مصر به این کشورها و در نتیجه تضعیف بیشتر این کشور در مقابل آنهاست. متاسفانه در مصر کمتر کسی این نکته را متوجه شده که ارتباط با آمریکا، اسرائیل و عربستان موجب تضعیف هر چه بیشتر مصر خواهد شد و راه دادن آنها به اندرونی سیاست تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در مصر باعث خسارت هر چه بیشتر مصر می‌شود.

سیدافقهی: چینی‌ها در زمینه سرمایه گذاری ثابت کرده‌اند که باهوش و موفق هستند و با توجه به پتانسیل مصر و موقعیت حساس و استثنایی آن از جمله کانال سوئز و دریای سرخ و منابع زیرزمینی این کشور، چینی‌ها امید بیشتری دارند که بتوانند جای پایی در مصر باز کنند و قدری به دور از حساسیت‌های سیاسی با سرمایه‌گذاری در مصر باز کنند. در سودان و بورکینافاسو سرمایه‌گذاریشان موفق‌ بوده و تصور می‌کنم، مصر لقمه چرب‌تری به نسبت این کشورها باشد. روس‌ها نیز علاقمند به گسترش روابط در حوزه تسلیحاتی با مصر هستند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.