مسئله ظهور گروه جدیدی از افراطگرایان در افغانستان هر روز ابعاد جدیدتری به خود میگیرد و به اذعان کارشناسان، این افراطگرایان یا همان داعش تلاشی است برای به زانو درآوردن قدرتهای نوظهوری که مانعی بر سر راه سلطه آمریکا در منطقه به شمار میروند.
همزمان با روند آغاز مذاکره با طالبان و امیدواری به صلح در افغانستان، گزارشهای ظهور گروهک تروریستی داعش از نقاط مختلف این کشور، نگرانیهایی را در پی داشته است که مبادا این بار افغانستان در باتلاق جنگهای مذهبی غرق شود.
طی سالهای اخیر که مسئله افراط و مسائل نژادی-مذهبی در کشورهای آسیایی و اسلامی، یکی از مشکلات و معضلات پنداشته میشد، افغانستان علاوه بر تنوع در ساختارهای قومی، نژادی و مذهبی کمتر با این مشکل مواجه بوده است.
طالبان با آن که یک گروه تروریستی و بنیادگرا به شمار میرود، اما کمتر رویکرد و یا عملکرد مذهبی و قومی داشته و بیشتر بر امارت اسلامی در یک نقطه جغرافیایی خاصی تأکید میکنند و کمتر بر مسائل قومی، نژادی و مذهبی دامن میزنند.
داعش به عنوان یکی از تندروترین گروههای تروریستی و اسلامی چه در حوزه تفسیر از اسلام و چه در عملکرد، گامی فراتر از القاعده، طالبان، بوکوحرام و دیگر گروهای بنیادگرا گذاشته است.
سناریوی طالبان و القاعده بیشتر از آنکه بتواند مشکلاتی برای کشورهای اسلامی ایجاد کند، وجهه مقابله با غرب را در پیش گرفته و در مقابل عملکرد غرب در کشورهای اسلامی واکنش نشان داد و کشورهای غربی از مدیریت این بحران ناتوان شدند.
حتی رسوخ بنیادگرایی اسلامی به رهبری القاعده و… در قلب کشورهای اروپایی و آمریکایی، نگرانی عمیق این کشورها را در پی داشت و اکنون به نظر میرسد که داعش طرح جدیدی است برای مصروف ساختن و اضمحلال درونی کشورهای اسلامی، مبتنی بر شعله ور ساختن جنگهای مذهبی.
عملکرد داعش در سوریه و عراق تاکنون بیشتر مبتنی بر مسائل مذهبی، ایجاد خلافت اسلامی در تمام سرزمینهای اسلامی بوده است و تفسیری که از این گروه از اسلام ارائه میکند، تفسیر تندی از اسلام نیست بلکه نوعی تفسیر مذهبی از اسلام است که دیگر مذاهب اسلامی در آن جایگاهی ندارد.
براساس گزارش روزنامه «جامعه باز» در اطلاعیهای که داعش در منطقه غرب کابل پخش کرده است، آشکارا اعلام کردهاند که «شیعیان طایفه شرکی و مرتد هستند» و در جای دیگر این اعلامیه تأکید کردهاند که «ما معتقد هستیم که شیعیان با بیرقها و مذاهب مختلفشان … کفر آشکار است. … هرکس و احزابی که با اینها همکاری میکنند کافر و مرتد شدهاند».
شاید قرار باشد که در افغانستان تجربه کشتار ایزدیهای عراق را تکرار کنند که حکم کفار و مشرکین چیزی جز نابودی تمامعیار و ریشهکنکردن آنها نیست. این اعلامیه آشکارا دور جدیدی از کشتار دستهجمعی و گروهی اقلیتهای مذهبی و قومی که دمدستترین آنها هزارههاست، را هشدار میدهد.
پیامد حضور داعش
تاریخ نشان داده است که جنگ مذهبی، مانند جنگ 30 ساله کاتولیکها و پروتستانها، جنگ 200 ساله صلیبی و دیگر جنگهای کوچک و بزرگ در میان خلفای اسلامی، به مراتب خونبارتر و ویرانگرانهتر از هر نوع جنگ دیگری بوده است که پیامدهای آن به مراتب وحشتناک است.
یکی از ویژگیهای خطرناک جنگهای مذهبی، احساس مسئولیت هر فرد در قبال مسائل جاری و انگیزههای درونی آنان است که پس از شلعه ور شدن جنگ به شکل یک روند ادامه پیدا میکند؛ نیاز به فرماندهی و ایجاد انگیزه نیست بلکه انگیزه از قبل در درون هر فرد به عنوان مذهب وجود دارد و به زودی فراگیر میشود.
اکنون با در نظر داشت عملکرد داعش در عراق و سوریه، نگرانیهای زیادی وجود دارد که علاوه بر افزایش ناامنی، این بار جنگ در افغانستان رویکرد مذهبی را به خود نگیرد.
تخریب زیارتگاهها، در عراق، سوریه و در تازه ترین موارد، گروگان گیری 30 نفر از هزارهها در مسیر شاهراه کابل- قندهار و تخریب زیارت «خواجهعلی» در ولسوالی چرخ ولایت «لوگر» افغانستان تأییدی براین ادعاست.
اگر دولت افغانستان از هم اکنون توجهی به این مسئله نکرده و آنها را در نطفه نابود نکند، به نظر میرسد که این بار افغانستان دچار مشکلاتی فراتر از اشغال شوروی و دوران طالبان خواهد شد.
بر خلافت داعش، هر چیزی که نسبتی با خشونت و اقتدارگرایی مطلق و حذف تمام داشته باشد، پذیرفتنی است. دیگریسازی، حذف و آتشزدن ارزشهای انسانی، رفتار تعریفشدۀ داعش است.
شمال افغانستان حلقه وصل گروهای بنیادگرا
افزایش فعالیت گروهای تندرو به نام داعش در شمال افغانستان نگرانی شدید مردم را در افغانستان برانگیخته است. «سید محمدحسن شریفیبلخابی» نماینده مردم ولایت «سرپل» در پارلمان افغانستان، وضعیت امنیتی در شمال افغانستان را شکننده خواند و از آغاز فعالیت آن گروه در این ولایت خبر داده است.
به گفته وی یک عراقی و یک سوری رهبری داعش در «سرپل» را به عهده دارند و حدود 10 زن که تبعه ازبکستان هستند در بخش سربازگیری و تمرین سربازان داعش در این ولایت فعالیت میکنند.
حضور داعش در شمال افغانستان، زمینه را برای فعالیت و همسویی میان بنیادگرایان اسلامی در آسیایی مرکزی، به خصوص «دره فرغانه» که سالها مرکز فعالیت گروهای تندرو و بنیادگرا بوده است، فراهم خواهد کرد. در حقیقت با حضور داعش در افغانستان حلقه مفقوده ازبکستان، افغانستان و منطقه «سین کیانک» چین وصل خواهد شد.
به این طریق افغانستان در مرکز فعالیت گروهای تروریستی یعنی از جنوب، وزیرستان پاکستان، از شمال ازبکستان، تاجکستان و همچنان سنکیانگ چین قرار خواهد گرفت.
هدف از ظهور و بزرگ کردن داعش
با در نظرداشت حضور 13 ساله نظامی آمریکا در افغانستان که هیچگونه دستاوردی برای این کشور نداشت، اکنون تلاش میشود به منظور جبران مافات و نابودی قدرتهای نوظهور که مانع سلطه آمریکا در منطقه محسوب میشود، سناریوی داعش اجرا گردد.
از این زاویه، داعش نه طالبان است، نه القاعده و نه گروه بنیادگرایی که درصدد تأسیس خلافت اسلامی است بلکه داعش نقشه راه است.
«محمداسلم جوادی» روزنامه نگار افغانستانی نیز به این باور است که داعش نقشة راه است برای تغییر جغرافیای منطقه و تلاشی برای به زانو درآوردن قدرتهای نوظهوری که مانعی بر سر راه نظم جهانی تلقی میشوند.
از اینرو، ظهور داعش به معنای شدتگرفتن بازیهای اطلاعاتی منطقه و جهان در جغرافیایی به نام افغانستان است.
به باور وی، پایان این بازی و برنده آن هنوز معلوم نیست؛ اما هرچه هست، نسل جدیدی از کشتار و خشونت در راه است و خون انسانهای زیادی باید به زمین ریخته شود و مردم افغانستان بار دیگر در قالب قربانی بازیچه این بازیهای شوم و خطرناک میشوند.
داعش نسخه آمریکا برای بی ثباتی در سین کیانگ
چین به عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی و عضو مؤسس سازمان «شانگهای» که از این جهت با روسیه در تعامل نزدیک قرار دارد و از سوی دیگر، روسیه نیز به عنوان قدرت برزگ نظامی، بخصوص پس از مسئله «اوکراین» به زعم آمریکا مانع بزرگ در برابر روند نظم نوین جهانی به شمار میرود.
به این ترتیب، آمریکا توجه بیشتری به این مسئله دارد و مشکل چین با منطقه «سین کیانگ» که بیشتر از 30 میلیون مسلمان در آنجا زندگی میکنند، یکی از نقاط ضعف چین تشخیص داده شده است.
سین کیانگ در غرب و شمال با 8 کشور، همسایه است و از شرق تا غرب با کشورهای مغولستان، روسیه، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان، افغانستان، پاکستان و هند هم مرز است. در این منطقه بیشتر از 30 میلیون مسلمان زندگی میکنند که بیشتر از 30 هزار تن آنان فارسی زبان هستند. چین بارها مسلمانان را در این منطقه به علت جدایی طلبی و افکار بنیادگرایانه و تروریستی، سرکوب کرده است.
اکنون با درنظرداشت زمینه برای فعالیت گروهای تندرو اسلامی در چین، داعش بهترین ابزار برای تحت فشار قرار دادن چین و مصروف کردن این کشور در یک جنگ فرسایشی و عقیدتی در نظر گرفته شده است.
زمینههای فعالیت داعش در آسیای مرکزی
قبل از الحاق کشورهای آسیای مرکزی به شوروی سابق، گروههای اسلامی در تاجیکستان و ازبکستان فعالیت چشمگیری داشت که «دره فرغانه» به عنوان مرکز فعالیت این گروها به شمار میرفت.
تسلط شوروی بر این منطقه باعث شد که گروههای اسلامی به حاشیه رانده شده و از هم بپاشند، اما نحلههای فکری بنیادگرای اسلامی در قالب «حزب التحریر»، «حرکت اسلامی» و … همچنان فعال باقی ماندهاند. این گروها، زمینههای فکری و عقیدتی داعش در کشورهای آسیایی مرکزی بشمار میرود که تاکنون فرصت اظهار وجود بصورت رسمی را نیافتهاند و اکنون میتوانند تحت پرچم داعش عرض اندام کنند.
پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 و وجود خلع مذهب و دین در کشورهای آسیای مرکزی در دوران شوروی، باعث شد تا مذهب به طور چشمگیری در این مناطق رشد پیدا کند.
همچنین دره فرغانه نیز از این موضوع مستثنی نبوده و موقعیت ژئوپولتیک آن، در مرز 3 کشور ازبکستان، تاجیکستان و قزاقستان، باعث شده تا از اهمیت ویژهای برخوردار شود.
به عبارتی میتوان گفت، فاکتورهای بیثباتی در این منطقه را وجود قومیتها و ملیتهای متعدد در این منطقه و فعالیت افراط گرایان مذهبی را تشکیل میدهد.
همچنین کارشناسان معتقدند، جنگ پنهانی میان روسیه و آمریکا برای تسلط بر این منطقه با توجه به جایگاهی که این دره در آینده دارد، در حال انجام است و داعش میتواند حالت سخت افزاری این جنگ را به عهده بگیرد.
Sorry. No data so far.