انورسادات بنیانگذار سیاستی بود که این فرصت را در اختیار آمریکاییها قرار داد تا به اندرونی تصمیم سازی و تصمیم گیری مصر و ستون فقرات آن یعنی ارتش راه پیدا کنند.
ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشت سازترین و پرحادثهترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ میتواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. وی خاطرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، امنیتی، رسانهای و … خود را در قالبی داستانی روایت میکند.
در دهههای گذشته، سه کشور عربی مصر، عراق و سوریه از ارتشهایی قوی برخوردار بودند که با توجه به وجود دشمنی بین اعراب و اسرائیل، میتوانست خطری بالقوه برای موجودیت رژیم صهیونیستی باشد. همواره در این که ارتش کدام یک از این سه کشور قویتر است، اختلاف نظر وجود داشت، اما قبل از حمله صدام به ایران، عراق قویترین ارتش جهان عرب بود و پس از آن مصر و سوریه قرار داشتند.
با وجود اختلافاتی که کشورهای عربی با یکدیگر داشته و دارند، ولی همه این کشورها، تواناییهای این سه ارتش را قدرت به اصطلاح امت عرب میدانستند و انتظار داشته و دارند که این قدرت باید در خدمت دفاع از همه کشورهای عربی باشد. با توجه به اشغال بخشهایی از خاک پنج کشور عربی (فلسطین، اردن، لبنان، سوریه و مصر) توسط صهیونیستها و تجاوزگری مداوم این رژیم، مقابله با این رژیم از مهمترین مسئولیتهای مشترک ارتشهای عربی و به ویژه قدرتمندترین آنها میباشد.
بدیهی است، رژیم صهیونیستی و همچنین آمریکا که خود را مسئول حفاظت از امنیت رژیم صهیونیستی میداند، به هر طریقی در تضعیف و نابودی این ارتشها بکوشند. آنها این سیاست را با روشهای مختلف و اقداماتی متناسب با شرایط جاری پیش بردند تا وضعیت فعلی را برای این ارتشهای سه گانه به وجود آوردند. بدیهی است اگر خیانت و بی کفایتی سران برخی کشورهای عربی نبود، آمریکا و رژیم صهیونیستی به چنین موفقیتی نائل نمیشدند.
ارتش عراق فدای جاه طلبی صدام شد و وی با ادعای دفاع از دروازه شرقی کشورهای عربی، جنگی سخت را با ایران آغاز کرد. جنگی که به سادگی میتوان دستهای صهیونیستی و آمریکایی را در تحریک صدام به حمله به ایران در آن مشاهده کرد. ایران نیز چارهای در دفاع از خود نداشت. متاسفانه غالب کشورهای عربی از اقدام صدام حمایت کردند که باز هم میتوان نقش آمریکا را در تشویق سران این کشورها به ایستادن در کنار صدام دید. آنها نفهمیدند یا نخواستند بفهمند که صهیونیستها میخواهند نزاع عربی- اسرائیلی را به جنگ ایرانی- عربی مبدل کنند.
به این ترتیب بود که ارتش عراق که قدرتمندترین ارتش عربی و پنجمین ارتش جهان بود، به گزارش موسسه گلوبال فایر پاور در سال 2014 به رده شصت و هشتم نزول کرد. ارتشی که چند ماه پیش حتی نتوانست جلوی داعش چند 10 هزار نفری مقاومت کند و نزدیک بود بغداد را تسلیم آنان کند.
سوریه را نیز درگیر تروریستهای داخلی کردند. تعجبآور آن که حاکمان سعودی که نقش اصلی را در تحریک صدام و حمایت مالی از او داشتند، در تحریک عوامل تروریستی در سوریه نیز نقش محوری داشتند. البته ارتش سوریه همچنان براساس گزارش موسسه ذکر شده در مقام سوم کشورهای عربی قرار دارد، ولی کسی در این موضوع شک ندارد که توان عملیاتی این ارتش در ماموریتهای خارجی بسیار ضعیفتر از قبل شده و این همان خواسته رژیم صهیونیستی است.
اما ارتش مصر که موضوع اصلی این نوشته است و گفته میشود هم اکنون نیز قویترین ارتش عربی است، سالهاست در مسیری قرار دارد که توطئه آمریکا و رژیم صهیونیستی در آن اعمال شده است. ارتش مصر را با پنبه سر بریدند و کسی متوجه آن نشد.
قدرتمندترین ارتش عربی، با امضای پیمان کمپ دیوید، به کمکهای آمریکایی وابسته شد. سپس بر اساس یک برنامه پیچیده سیاسی اقتصادی، به مرور از تعداد ارتش مصر کاسته شد و در مقابل به تعداد پلیس افزوده شد.
تلاش دشمنان مصر برای کاهش قدرت ارتش این کشور فقط به تعداد آن خلاصه نمیشد، ارتش مصر بر اساس قرارداد کمپ دیوید، بدون اجازه صهیونیستها در حیاتیترین و استراتژیکترین بخش منطقه سینا امکان حضور ندارد. همچنین شایعات زیادی درباره عدم توانایی تجهیزات آمریکایی ارتش مصر و به ویژه هواپیماهای آن در حمله به هرگونه هدفی در اسرائیل وجود دارد. گفته میشود با دستکاری الکترونیک و برنامه ریزی خاصی که از سوی آمریکاییها برای این هواپیماها تنظیم شده، آنها قادر به حمله به هیچ هدفی در سرزمینهای اشغالی نیستند.
در کنار این عوامل، این نکته نیز قابل اهمیت است که مصر پس از امضای قرارداد کمپ دیوید، سالانه کمکهایی از آمریکا دریافت کرده و میکند که مبلغ آن به بیش از ۲ میلیارد دلار در سال میرسد. نیمی از این مبلغ را کمکهای نظامی تشکیل میدهد. کیفیت این کمکها به گونهای است که یک دفتر با حدود ۵۰۰ کارمند بر آن نظارت دارند. در بخش نظامی این موضوع، تعداد زیادی از کارشناسان و مستشاران نظامی آمریکایی با ارتش مصر ارتباطات وسیعی دارند و بر هزینه کردن این کمکها اشراف دارند. این موضوع قدرت تاثیرگذاری آمریکا را به خصوص در بخش کیفی فعالیتهای ارتش مصر بسیار بالا برده است.
مسیر رفت و آمد من در قاهره از منطقهای بود که ساختمانهای زیادی از ارتش مصر در آن قرار داشت. تعدادی از این ساختمانها مربوط به وزارت دفاع مصر بود. در مسیر خود بسیار شاهد این صحنه بودم که خودروهای سفارت آمریکا به این مراکز رفت و آمد مستمر داشتند.
از سوی دیگر ارتش مصر را درگیر کارهای تجاری و صنعتی کرده بودند. در طول ماموریتهای مختلف خود در مصر، این نکته را احساس میکردم که تولیدات نظامی مصر در حال کاهش است. ارتش مصر دارای کارخانههایی بود که تولیدات و فعالیتهای آنها هیچ ارتباطی با مسائل دفاعی و یا مهندسی رزمی و … نداشت.
طبیعی است وقتی دشمنان ارتش مصر یعنی آمریکاییها را داخل این موسسه راه دهند، نمیتوان انتظار داشت که این ارتش در موقع لزوم تهدیدی علیه اسرائیل باشد؟ ضمن آن که با این روشها هرگونه توان بالقوه را از او گرفتهاند.
با وجود همه نکات منفی که درباره ارتش مصر گفته شد، این ارتش تا قبل از تحولات مربوط به برکناری مرسی، محبوب بخش زیادی از مردم مصر بود. این محبوبیت به علت جنگهای مختلف مصر و اسرائیل بود که آخرین آن در مهر سال 1352 رخ داد. این موضوع ظرفیتی عظیم برای این ارتش در صحنه داخلی ایجاد میکرد که باعث قدرت آن معنوی آن میشد.
توطئه آخری که ارتش مصر درگیر آن شد، ورود به جریان مخالفت با اولین رئیس جمهور منتخب مردم مصر در بعد از انقلاب سال 1388 یعنی محمد مرسی بود. رودررو قرار گرفتن ارتش مصر با طبقه وسیعی از متدینین و اقشار مختلف ملت مصر که طرفدار مرسی بودند و به رگبار بستن هزاران نفر از آنان در خیابانهای مصر و به آتش کشیدن مسجد رابعه با صدها مجروح و شهید و پزشکانی که درصدد کمک به مجروحان بودند، تاثیر وسیعی بر مردم مصر داشت.
همچنین مانورهای خیابانی تانکهای ارتش برای ترساندن مردم و اعلام حکومت نظامی و حاکم کردن جو رعب و وحشت برای ساکت کردن مردم و یا پرواز هواپیماهای جنگی در سطوح پایین با صدای وحشتناک برای مرعوب کردن مخالفان ژنرال السیسی بخش دیگری از توطئهای است که توانایی ارتش مصر را بیش از پیش کاهش داده است. در همه این حوادث در مصر حضور داشتم و از نزدیک این موضوع را احساس میکردم که این کار تمامی محبوبیت پیشین ارتش را میتواند از بین ببرد.
تروریستی اعلام کردن حماس از سوی مصریها که اخیراً رخ داد نیز یک قدم دیگر برای بی خطر کردن ارتش مصر برای صهیونیستهاست. بعد از این اقدام مصریها، رژیم صهیونیستی دیگر میتواند مطمئن باشد حمله به مردم بی دفاع و مقاوم غزه با خطر واکنش مصریها مواجه نخواهد شد.
از سوی دیگر، ارتش مصر اکنون در مناطق شرقی و غربی مصر یعنی سینا درگیر است که گفته میشود با داعش بیعت کردهاند. همچنین ارتش با گروههای مسلح موجود در لیبی نیز درگیر شده و با هواپیما به آنان حمله کرده است. اینها موضوعاتی است که باعث میشود ارتش مصر برای مقابله با تهدیدات خارجی توان بسیار اندکی داشته باشد.
امروزه در ارزیابی از قدرت یک ارتش، تعداد نفرات و توپ و تانک و هواپیما و تجهیزات و امکانات آن را با یکدیگر جمع و سپس قدرت آن را محاسبه میکنند. به این روش، شاید ارتش مصر همچنان ارتش اول عربی و سیزدهمین ارتش جهان باشد، اما آیا قدرت یک ارتش فقط از این طریق محاسبه میشود؟
همه آنچه گفته شد نتیجه سیاستی ۴۰ ساله است. سیاستی مرعوبانه که سادات بنیانگذار آن بود و به آمریکاییهایی فرصت داد تا به اندرونی تصمیم سازی و تصمیم گیری مصر و ستون فقرات آن یعنی ارتش راه پیدا کنند و نیات پلید صهیونیستها را بر ضد مصر و ملت و ارتش آن اعمال کنند.
با این وجود باید گفت که اگر ارتش مصر در این راه همچنان ساده اندیشی کند، به سرنوشتی بدتر از ارتش عراق دچار خواهد شد و همه عناصر قدرت خود را از دست خواهد داد. صهیونیستها به چیزی کمتر از فروپاشی مصر و ارتش آن قانع نیستند.
Sorry. No data so far.