علیرضا کمیلی-در نگاهی به جوامع اهلسنت و افکار و جریانهای فکری حاضر در حال و گذشته این جوامع این سوال مطرح است که چرا صوفیه منفعل و سلفیه فعال است؟
در سالهای اخیر از تاجیکستان و بالکان تا پاکستان و هند و از مصر و ترکیه تا سوریه و سودان، که همگی زمانی مهد گرایشات صوفیانه در اهلسنت بودهاند شاهد نوعی عقبنشینی این جریانات و پررنگ شدن روزافزون جریانات سلفی (چه اعتدالی و چه تکفیری و جهادی) بوده و هستیم!
برخی با سادهسازی مساله دلیل آن را هزینههای هنگفت عربستان سعودی میپندارند ولی بنظر میرسد که این عامل در عین اثربخشی خود عاملی بسیار جزئی و فرعی است و در حقیقت زمینههای اجتماعی مستعدی وجود داشته که این عامل نیز در بستر آن بطور نسبی موثر افتاده است.
در این مجال و با این نگاه که رشد گرایشات سلفی ـ حتی از نوع اعتدالی آن که متاسفانه زمینه گرایش به تکفیری و جهادی را دارا هستند ـ به نفع جهان اسلام نیست، به بررسی ریشههای این پدیده مهم میپردازیم.
اندیشههای صوفیانه با همه تنوعی که دارند نوعا دارای ویژگیهای زیر هستند که همینها نیز عامل عقبنشینی نسبی آنها در عصر کنونی بوده است.
فقدان اندیشه سیاسی:
نوعا این جریانات اندیشه سیاسی ـ اجتماعی منسجمی ندارند و صرفا در باب سلوک فردی مسلمانان سخن میگویند از همین روست که در جوامع بدنبال اهداف معنوی و اخلاقی میباشند که حیطه زندگی فردی را شامل میشود و به حکومت و رویکردهای آن کمتر توجه میکند.
فقدان برنامه اجتماعی:
داشتن نگرش فوق باعث شده که این جریانات برنامههای اجتماعی سیاسی لازم را نیز نداشته باشند لذا میبینیم که با اینکه جمعیت معتنابهی در برخی کشورها دارند ولی اثربخشی آنان باندازه یک اقلیت هم نیست! مثلا بریلویها در پاکستان با اینکه بیش از 60 درصد این جامعه را تشکیل میدهند ولی اثربخشی اندکی در میدانهای سیاسی و اجتماعی دارند.
مدارا با ظالمان:
متاسفانه غلبه نگرش فردی در این جریانات باعث شده تا نوعا با ظالمان و حکام سکولار و مستبد و وابسته کشورهای اسلامی نیز بسازند! لذا اینها به یکی از ابزارهای سوء استفاده این حکام در بقاء خودشان بدل شدند و نفرت بخشی از جریانات ظلمستیز و عدالتطلب را نیز از خود ایجاد کردند. این روحیه در کنار زمینه اجتماعی که از آن سخن خواهیم گفت به عاملی برای گرایش به سلفیها منجر شد.
برخی انحرافات:
وجود برخی انحرافات رفتاری و بدعتها در رفتارهای جمعی از صوفیان نیز عاملی دیگر در کم فروغ شدن این جریانات بوده است. رشد علم و آگاهیهای عمومی و نیز دغدغههای خلوصگرایانه دینی، باعث شده تا اکثریت جامعه بجز کم سوادان و روستاییان نسبت به این رفتارها حساس شوند و بتدریج از آنان فاصله بگیرند! البته در سالهای اخیر جریانات اصلاحی بسیاری نیز در میان صوفیان ایجاد شده است.
سرکوب مسلمین، زمینه مهم:
شاید بتوان مهمترین زمینه اجتماعی رشد جریانات سلفی در عصر حاضر را سرکوب مسلمانان دانست. خصوصا پس از فروپاشی امپراطوریهای بزرگ اسلامی یعنی گورکانیان، صفوی و عثمانی که اتفاقا همگی حکومتهایی با گرایشات صوفیانه بودند، تقریبا همه تحرکات اسلامگرایان چه توسط جریان کمونیستی و بیرحم شوروی و چه توسط غربیها و آمریکاییها سرکوب شدند و اجازه بروز و ظهور نیافتند از همین رو نوعی عقده تاریخی و حس حقارت در مسلمانان وجود دارد که جز اندیشه انقلابی چیزی درمان آن نیست.
گسترش اندیشه انقلاب اسلامی ایران نیز بهخاطر همین رویارویی با عامل سرکوب مسلمین یعنی ابرقدرتها بوده و قطعا اندیشههایی که دم از سازش و همراهی با آنها بزنند توفیق چندانی نخواهند داشت.
از همین روست که اقبال به صوفیگری در قرن اخیر کاهش یافته و گرایش به سلفیهایی که ادبیات اعتراض یا جهاد را همراه خود دارند، فزونی یافت.
توهینهای شیعیان افراطی
گرچه توهین شیعیان افراطی به مقدسات اهلسنت عامل اصلی نیست ولی با بزرگنمایی دشمن توانست که نقشی موثر در گرایش اهلسنت صوفیمسلک به کسانی داشته باشد که در نقد اعتقادی شیعه صاحبان خط مقدم هستند و او را اهل بدعت و شرک میدانند!
بعنوان مثال در پاکستان «اورنگزیب فاروقی» از بزرگان صوفیه بود که بعد از انتشار برخی توهینها به افراط گرایید و اینک رهبر سپاه صحابه کراچی است! این در حالی است که میان سلفیها و صوفیهای این کشور نیز درگیری کلامی و حتی عملی در جریان است ولی توهین به مشترکات اهلسنت هر دو دسته را از شیعه دور ساخته و بهتدریج مخاطب را جذب کسانی میکند که جانانهتر از مقدسات خود دفاع میکنند!
چه باید کرد؟
1. ترویج اندیشه انقلابی ضداستکباری در میان صوفیان جهان میتواند گفتمان آنها که اتفاقا بهخاطر تمرکز بر امور معنوی و اخلاقی مورد استقبال عامه جامعه هست را جذابتر نماید.
2. ترویج نگرشهای سیاسی ـ اجتماعی و الگوهایی که در عین داشتن گرایشات عرفانی، افرادی ظلمستیز نیز بودهاند نیز میتواند در بلندمدت موثر افتد. شخصیت حضرت امام از جمله آنهاست.
3. زدودن انحرافات و بدعتهای برخی صوفیان و تطبیق بیشتر آموزههای آنان با شریعت اسلامی.
4. محکومیت صریح و دائمی توهینهایی که به اسم شیعیان علیه مقدسات اهلسنت صورت میگیرد توسط علمای بزرگ شیعه نیز یک ضرورت همیشگی است.
5. نهایتا هم اینکه باید سعی در تعدیل جریانات سلفی اعتدالی و حفظ آنان داشت چرا که شاید تغییر دستگاه فکری صوفیان امری بلندمدت باشد و فرصت از دست برود.
Sorry. No data so far.