سجاد بیات-گونتر گراس؛ مردی که در جوانی عضو شاخه SS ارتش آلمان نازی بود اما بعدها بهترین رمان سورئالیستی – سیاسی تاریخ اروپا را در توصیف پلشتیهای هیتلر نوشت و نشان صلیب خدمت دولت کشورش را قبول نکرد.
«ما به حاشیه راندهشدههاییم. یک پهلوان پنبه زنجیر ادعایش را به گردن ما انداخته و میگوید ایران را نابود کنید چون ممکن است بمب اتم بسازد. ما زبانمان را (برای گفتن حقیقت) بستهایم و نام کشور دیگری را میخوانیم چون انگار نمیشود پهلوان پنبه را بازرسی کرد.»
هنوز مدت زیادی از جنجال بزرگ پیرمرد نگذشته. انتشار شعری که محافل صهیونیستی را به شدت لرزاند و تحسین صاحبنظران و روشنفکران را برانگیخت. شعر مشهور «آنچه باید گفته شود» سال ۲۰۱۲، زمانی که اسرائیل بیشتر از هرزمان دیگری روی طبل تبلیغات علیه برنامه هستهای ایران میکوبید منتشر شد. شعری با شاهبیت «ما به حاشیه راندهشدههاییم. یک پهلوان پنبه زنجیر ادعایش را به گردن ما انداخته و میگوید ایران را نابود کنید چون ممکن است بمب اتم بسازد. ما زبانمان را (برای گفتن حقیقت) بستهایم و نام کشور دیگری را میخوانیم چون انگار نمیشود پهلوان پنبه را بازرسی کرد.»
سراسر شعر، همینقدر صریح بود، همانطور که شاعر بود. از مردی که به صراحت اعتراف کرد روزی در جوانی عضو شاخه ss ارتش نازی، دیوصفتترین ارتش دوران معاصر بوده اما از آن فرار کرده، نمیشد انتظار داشت مقابل حقیقت سکوت کند. شعر، طوفانی به پا کرد. دیتر گراومن، مدیر مرکز یهودیان آلمان شعر گراس را «جزوه نفرت» لقب داد و پیرمرد گفت او درست میگوید؛ شعر سرشار نفرت از دروغ و ریاکاری بود. هرچقدر محافل صهیونیستی از گراس خشمگین شد، روشنفکران جامعه جهانی او را یک بار دیگر و سالها بعد از اینکه با جایزه نوبل ادبیات تحسین شده بود، تحسین کردند. انجمن نویسندگان آلمان در پیامی او را «وجدان جامعه» خطاب کرد و یک سال بعد بود که مجله معتبر سیسرو او را برجستهترین روشنفکر زنده آلمان معرفی کرد.
گراس در ابتدای شعر مشهورش گفته بود «میخواهم دهانم را باز کنم چون شاید فردا دیر باشد». او از بستن دهانش خاطرات بدی داشت، انگار عذابوجدان گرفته بود. وقتی کتاب اتوبیوگرافیش «پوست کندن پیاز» در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، خیلیها او را بابت اینکه تا قبل از آن حرفی از عضویت در گروههای مصلح نازی نزده بود، شماتت کردند.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی پیش از این در مورد شعر او واکنشهای شدیدی گرفته و در گفتوگو با یکی از رسانههای آلمانی گفته بود: به نظرم گونتر گراس خشم مطلقی را نشان میدهد. این خشم از یک برنده جایزه نوبل ادبیات آمده است نه از یک کودک طرفدار حزب نئونازی. این اشعار نیازمند پاسخی بسیاری قوی است. من تصور میکنم آن چیزی که گونتر گراس گفته است نابودی اخلاق را نشان میدهد.
نتانیاهو ادامه میدهد: او در شعرش مهاجم را قربانی نشان داده و قربانی را مهاجم میکند. در این شعر او کاری کرده است که کسانی که از خود دفاع میکنند را تهدیدی برای صلح جهانی نشان میدهد. گراس با اشعارش عمیقا به ما ضربه زده است.
گراس اما هرچند دیر، اما ماهی پشت کردن به گذشته سیاه را از آب گرفته بود. او خیلی قبلتر از این اعتراف و با نوشتن رمان بزرگ «طبل حلبی» این ماهی را از آب گرفته بود.
گراس در طبل حلبی، داستان پسر بچهای را نقل میکند که تصمیم میگیرد رشد نکند و همانقدری بماند. پسرک سه ساله میماند اما عقلش رشد میکند و او از این موقعیت که دیگران همچنان او را یک بچه میدانند سواستفاده میکند. پیرمرد در این کتاب که در اغلب قریب به اتفاق نظرسنجیهای سالیانه در صدر فهرست بهترین رمانهای سورئالیستی – سیاسی تاریخ اروپا قرار دارد، فضای آلمان نازی را تشریح میکند و سیاهی آن را در غالبی خارقالعاده به تصویر میکشد.
گونتر گراس در کنار هانریش بول، دو بال قدرتمند ادبیات نوین آلمان به شمار میرفت. سهگانه مشهور او (طبل حلبی، موش و گربه و سالهای سگی) به انتخاب هیات تحریریه کتابخانه مدرن (معتبرترین کتابخانه اروپا) در فهرست صد رمان برتر انگلیسیزبان برتر تاریخ قرار دارند. زندگی سراسر درگیری او با سیاست مداران به قول خودش تو خالی، در سالهای آخر عمر ۸۷ سالهاش به سرشاخ شدن با محافل صهیونیستی ختم شد اما به قول والتر ماترن (شخصیت اول داستان سالهای سگی) او تصمیم گرفته بود کار درست را انجام دهد چون کار درست برایش مهم بود.
شاید پیرمرد همیشه کار درست را انجام نداده باشد اما قبل از اینکه در بیمارستان شهر لوبک آلمان چشمهایش را برای همیشه ببندد، میتوانسته امیدوار باشد همانطور که خودش دوست داشت، در زندگی بعدیش یک فاخته باشد.
Sorry. No data so far.