سید جواد میری، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در نشست «از خود بیگانگی روشنفکران» که عصر دیروز در سالن ادب این پژوهشگاه برگزار شد به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی در آغاز این نشست گفت: در تعریف روشنفکر و روشنفکری، یک نوع خود آگاهی و آگاهی نسبت به خود و اجتماع وجود دارد فلذا ازخود بیگانگی روشنفکران، یک مفهوم پارادوکسیکال است. سوال اینجاست که آیا این بحث در بین اندیشمندان سابقه ای داشته است؟ آیا روشنفکران دچار از خود بیگانگی می شوند؟
وی افزود به نظر می رسد از قرن نوزده از الیناسیون روشنفکران بحث شده است و دکتر شریعتی هم به آن اشاره کرده است. اما از خود بیگانگی روشنفکران را چگونه می شود تعریف کرد؟ ین اتفاق زمانی رخ می دهد که فرد تحصیلکرده کم کم آن قدر در کتاب، معلومات و رشته تحقیقاتی اش فرو می رود و آن قدر دچار حساسیت های علمی یا ادبی یا مذهبی یا فلسفی می گردد که از عینیت و عالم واقعیات و زندگی روزمره مردم و جامعه اش فارغ، دور و بیگانه می شود. در این وضعیت، روشنفکر خودش را یک گروه مجرد و مجزا از جامعه و زمانه احساس می کند.
میری در ادامه گفت: سوال اینجاست که الیناسیون این قشر روشنفکر در ایران چگونه مشخص میشود؟ اول؛ وقتی که برای «موضع» خود اصالت قائل نیست و تلاش می کند «موضع دیگری» را مبدأ رشد خود قرار دهد. دوم؛ جامعه و تاریخ خود را نشناسد و چارچوبهای دیگری را وحی منزل بپندارد. سوم؛ جامعه ایران یک جامعه مذهبی است و تاریخ آن یک «تاریخ پیوند خورده با مذهب» است. اگر روشنفکر ایرانی این موضع را معیار خویش قرار ندهد دچار الیناسیون است و چهارم؛ به قول شریعتی توجه به تفاوت های زیاد فرهنگ ایران با فرهنگ یونان یا روم که بیشتر فلسفی و لائیک است.
وی در ادامه افزود: اگر روشنفکر ایرانی به این ظرافتها توجه نکند تمام جامعه را بر اساس سلیقه خود و روابط روشنفکرانه درون گروهی خودش تعمیم خواهد داد و به قول شریعتی این یکی از اشتباهات سنت روشنفکری در ایران است. وقتی روشنفکر ایرانی نتواند ظرافت های فرهنگی را ببیند، نمی تواند مکانیسم مذهب را که شاکله جامعه ایران را تشکیل می دهد و هویت های تاریخی آن را انسجام درونی می دهد، بشناسد. به عبارت دیگر، روشنفکر باید در پی ایجاد «پلی بین خود – یعنی آگاهی و خودآگاهی یافته خویش – و جامعه اش» باشد، نه در پی پل زدن بین جامعه و «فرهنگ دیگری» به صورت مقلدانه.
میری تأکید کرد: شاید بتوان به صورت خلاصه گفت که یکی از علل از خود بیگانگی روشنفکران در جامعه ایران عدم باور آنها به روایت های موازی یا تجربه های متنوع تجدد باشد. به زبان دیگر، آنها چنین می پندارند که هنوز فقط یک خط ممتد تجدد وجود دارد که از یونان و روم آغاز و از فرانسه و انگلیس و آلمان به آمریکا ختم می گردد و خطوط دیگر فاقد اصالت است و این باعث شده که نوعی از «غربزدگی» و «نوغربزدگی» – از یک سو و افراطی گری و مذهب مقدس نمایانه از سوی دیگر، جامعه را به یک جنگ روانی فرسایشی فرو برده است.
وی در ادامه گفت: مواجهه ما با دیگری باید یک مواجهه مجتهدانه باشد. شاید یکی از سوالات در مورد تجدد این باشد که تجدد یک چارچوب و یک خط دارد که و این معیار ها جهان شمول است در صورتی که معیارها جهانی هستند و جهانشمول نیستند و بین جهانی و جهانشمول تفاوت است.
میری در پایان سخنانش گفت: طبقه روشنفکر در اروپا با شناخت تاریخ خویش و محدودیت های مذهب کاتولیک تحول معنوی جدیدی را در اروپا ایجاد کرد ولی در اینجا تحول به «تقلید» تقلیل یافت. به زبان شریعتی مذهب خالی از شناخت واقعی از آگاهی دردی را دوا نخواهد کرد بلکه دردی بر دردها خواهد افزود. ضرورت دارد به مسئولیت روشنفکران در ایران و جهان اسلام که مسبب چنین دوگانگی در ضمیر ناخودآگاه جامعه بودند پرداخته شود.
Sorry. No data so far.