محمدعلی گودینی با اشاره به آغاز توریع رمان جدید خود با عنوان «زنی با کفشهای مردانه» اظهار داشت: وقتی نوشتن رمان نخستم یعنی «تالار پذیرایی پایتخت» را شروع کردم، هدفم مکتوب کردن تاریخ شفاهی از دیدگاه خودم بود. در فکرم این میگذشت که اگر تاریخ شفاهی را به صورت داستان ثبت کنیم، میتوانیم باعث ماندگاری بسیاری در آن بشویم. به باور من برای بررسی اسناد در هر حال باید به سراغ بایگانی رفت اما داستان همواره در دسترس است و تاثیر بیشتری نسبت به تاریخ دارد.
وی در ادامه با اشاره به دیدارها و گفتگوهایی که برای تالیف رمان «زنی با کفش های مردانه» داشته است گفت: من از کودکی کار را با پادویی شروع کردم و بعد وارد کارگری شدم و مراتب مختلف آن را طی کردم. در خلال این سالها بود که متوجه شدم در ایران کسی درباره کارگران اثر داستانی ننوشته و اگر اثری هم پیدا کنیم آثار ترجمه شده از کشورهای شرقی و سوسیالیست است.
«زنی با کفشهای مردانه» یک سند تاریخی است
نویسنده برگزیده جشنواره داستان انقلاب ادامه داد: «زنی با کفشهای مردانه» یک سند تاریخی است و میتواند محل اعتنا و توجه قرار بگیرد. بسیاری از اتفاقاتی که در این رمان روی میدهد را من به واسطه عضویتم در انجمنهای اسلامی و اتحادیه های کارگری با چشم خودم دیدهام.
گودینی افزود: این رمان چکیدهای است از کل جنبش کارگری ایران در سال های قبل و پس از انقلاب اسلامی و مدعی هستم که تنها رمان کارگری است که در ایران نوشته شده است.
گودینی ادامه داد: این رمان سرنوشت کارگران ایران را از بدو ورود به انقلاب اسلامی و دوران جنگ تحمیلی و در ادامه آنچه در دولت سازندگی بر سر آنها آمد را روایت میکند. در همین بخش است که من ماجرای ظلم این دولت به کارگران را روایت کردهام؛ اینکه چطور در این دوران قراردادهای ۸۹ روزه با اصلاح قانون کار باب شد که کارفرماها از زیر بستن قرارداد و بیمه کردن کارگر شانه خالی کنند.
نقش کارگران در تسخیر لانه جاسوسی
این نویسنده در ادامه با تاکید بر اینکه رمان انقلاب اسلامی باید رمانی سیاسی نیز باشد گفت: ماجرای حضور دانشجویان پیرو خط امام در لانه جاسوسی و ارتباط کارگران با آنها در این رمان روایت شده است و این مساله که چطور برخی از آنها در ادامه به جریان معارض با انقلاب پیوستند و حتی در مجلس ششم خواستار همه پرسی درباره اصل نظام شدند نیز در این کتاب در قالب داستان روایت شده است.
این نویسنده درباره نام این کتاب نیز گفت: نام رمان اشارهای است به شخصیت صاحب کارخانه در رمان که به صورتی پنهانی ماجراهایی را در رمان رقم میزند.
رنج زیادی کشیدم که این اثر منتشر شود
گودینی در پاسخ به سوالی درباره علت نزدیک به ۱۴ سال فاصله میان تالیف و انتشار این رمان نیز گفت: نوشتن این رمان در سال ۸۰ تمام شد و در سال ۸۲ بعد از اینکه ناشری برای آن پیدا نکردم، تکههایی از آن را در چند مجله ادبی منتشر کردم و در ادامه ویرایش مجدد روی کار انجام دادم. در دوره سوم جشنواره داستان انقلاب این اثر را برای بررسی ارائه دادم که با وجود رسیدن به مرحله نهایی حائز جایزه نشد. در ادامه ناشر اولیه نیز به دلیل شرایط خاص سال ۸۸ حاضر به انتشار رمان نشد و از من خواستند که کتاب را مجددا ویرایش کنم. در نهایت باید بگویم که رنج زیادی کشیدم که این اثر منتشر شود و به نوعی پدرم در آمد!
گودینی درباره سومین مجلد از این رمان نیز گفت: رمان «دار بلوط مقدس» نزدیک به ۲۰۰ صفحه شده است اما فاصله ۱۵ ساله برای انتشار رمان «زنی با کفشهای مردانه» کمی برای ادامه دادن جلد سوم من را دلسرد کرده است. روحیهای برای ادامه دادن و پاکنویس کردن رمان ندارم. با این حال این رمان کمی از فضای کارگری خارج می شود و داستانی در حاشیه بعد از دفاع مقدس را روایت میکند.
این نویسنده در پایان به کتابی با عنوان «چتر بازی در امواج» اشاره کرد و گفت: پاییز سال قبل و پیش از تمامی خبرهای مربوط به کشف شهدای غواص؛ در قالب یک داستان بلند به غواصان حاضر در عملیات کربلای پنج پرداختم و کتاب هم منتشر شد اما جالب بود که با وجود رونمایی کتاب هیچ توجهی به آن نشد تا اینکه ماجرای تشییع و دفن این شهدا پیش آمد و همه به یاد این کتاب افتادند و برای تهیه خبر و … به سراغ من آمدند.
گودینی در پایان گفت: من می خواهم بگویم که قبل از همه این هیجانات من این داستان را نوشتم و به مساله شهدا توجه کردهام. کاش در یک فضای عادی هم موقعیتی برای دیده شدن این کتاب و امثال آن فراهم می شد.
Sorry. No data so far.