تریبون مستضعفین- کتاب آیندهی انقلاب، نوشته دکتر علی عسگری است. این کتاب در سال 1384 توسط انتشارات کانون اندیشه جوان به چاپ رسیده است. کتاب 164 صفحه ای دکتر عسگری، در 4 فصل تدوین شده است. نویسنده سعی دارد با شناختی که از( بواسطه شناسایی علل انقلاب) انقلاب می دهد، راهی برای به ثمر رساندن همه پتانسیلهای آن ارائه دهد و به اصطلاح مسیر انقلاب در راه اصلیش تداوم یابد. نگاه نویسنده نسبت به انقلاب در درجه اول، فکری- فرهنگی است، وی دراین زمینه می گوید:« انقلاب اسلامی پیش از آن که یک تغییر سیاسی- اجتماعی باشد، یک تحول فکری و فرهنگی است و بنابراین مولفههای اصلی دربردارنده، مقوم و آیندهساز آن را باید در عناصر فکری و فرهنگی آن جستجو نمود».
در فصل اول کتاب فوق، نویسنده مرکزیت غرب را در مورد مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به چالش می کشد وپس از آن به عنصر آگاهی و بیداری اسلامی می پردازد، عنصری که به گفته خویش جزو ویژگیهای مهم اسلام هستند.عناصری که توانایی ایجاد تحولات فکری و به تبع آن تمدنسازی اسلامی را دارا می باشند.
مولف در مورد عنصرآگاهی می گوید:« عنصر اصلی آگاهی، معرفی خیرو شر حقیقی به انسان است» و هیچ چیزی بجز دین نمی تواند این آگاهی را به انسان بدهد «دین الهی ذاتا آگاهی بخش و انسان فطرتا در پی یافتن حقیقت است».
وی دوران معاصر را عصر بازگشت به ایمان و معنویت می داند. دکتر عسگری از قول گیدنز می نویسد: «رشد سازمانهای مذهبی بنیادگرا در آمریکا برجسته ترین ویژگی بیست و چند ساله است» و بیداری اسلامی را نتیجه ایمانگرایی و خردورزی دینمدارِ زمان آگاه می داند.دکتر علی عسگری به یک برداشت نادرست هم اشاره می کند که « در جهان امروز تعابیری چون بنیادگرایی اسلامی و اصولگرایی – به معنای درست آن و نه به قرائت غرب- بار مفهومی بیداری اسلامی را به دوش می کشند، اما متاسفانه برداشتهای نادرست از بیداری اسلامی در قالب بنیادگرایی اسلامی به معنای نادرست آن آسیبهای جدی به برداشت مفهومی این واژه وارد کرده است. ما هرگز نباید فراموش کنیم که یکی از ویژگیهای اصلی بیداری اسلامی اعتدال است». استدلالهای نویسنده در این فصل بیشتر از علامه محمدحسین طباطبایی، محمدرضا حکیمی و بابی سعید می باشد.
فصل دوم در عین اختصار به علل انقلاب اسلامی از دیدگاههای مختلف می پردازد و پس از بررسی این عوامل می گوید: مشکلات دو سده اخیر ایران عقبماندگی، استبداد، استعمار و غربزدگی است. وی در پایان این فصل می گوید:« آیندهی انقلاب ارتباط ریشهداری با علل و اهداف غایی آن دارد. بررسی میزان توفیق انقلاب در تحقق اهداف در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با ترسیم مسیر آينده رابطهای مستحکم دارد»در فصل سوم در مورد ضرورت آینده نگری در مورد انقلاب صحبت می کند و البته بحث خود را با پیشگویی و جزم گرایی درمورد آینده کاملا جدا می کند و به شناسایی اصول حاکم بر جهان هستی می پردازد: « سنت الهی قانون کی است که در قالب یک واقعهی تاریخی در جوامع پیشین رخ داده و در جوامع آینده رخ خواهد داد… .
یاری پیامبران، شکست کفار، لزوم عمل به فرامین الهی هر چند ناخوشایند محیط باشد، عدم فایده توبه به هنگام نزول عذاب الهی …. جزو سنتهای جاوانی می باشد. ودر همین راستا به علل اربعه شهید مطهری درمورد اعتلا و انحطاط جوامع اشاره می کند:
در ادامه به مکاتب بشری که در مورد آینده تاریخ نظرپردازی کرده اند، ( مثلا برخورد تمدنها: هاتنینگتون، پایان تاریخ: فوکیاما، ماتریالیسم تاریخی: هگل و مارکس) می پردازد.
در فصل چهارم که مفصلترین فصل کتاب هم می باشد عناوین زیادی به چشم می خورد که زنجیروار به یکدیگر متصل هستند. از ضرورت تبیین آینده انقلاب شروع می کند و در ادامه ضمن قابل تفکیک دانستن جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی، منظور خویش را از آینده انقلاب، هر دوی این مقولهها می داند.
این نویسنده کتاب توضیح می دهد: در بحث آیندهی انقلاب، برداشتهای مفهومی از واقعیت انقلاب اسلامی نیز می تواند بیانگر چند دیدگاه متفاوت باشد، بنابراین، لازم است در مورد این مفهوم واکاوی کنیم . به اختصارانقلاب اسلامی را می توان در سه ساحت مورد بحث قرار دارد:
در ادامه نویسنده برای تبیین دقیق موضوع ِ آینده انقلاب با توجه به برداشتهای مفهومی از انقلاب اسلامی و تبیین تفاوت برداشتها در هر یک از این مفاهیم، تلاش می کند مولفههای هر یک بیان شوند و در انتها نگاه جامع خویش را نسبت به انقلاب توضیح می دهد. نویسنده بعد از اینکه نظرات برخی رهبران انقلاب نظیر آیت الله بهشتی ، شهید مطهری و آیت الله خامنه ای را در این مورد بررسی می کند در انتهای کتاب برای رسیدن به یک دیدگاه جامع در جهت تبیین وظایف و نقش انقلابیون به سه موضوع فرصتها و تهدیدها و تکالیف ما می پردازد.
Sorry. No data so far.