سه‌شنبه 06 آوریل 10 | 23:42

پیشقراول دفاع از حاکمیت اسلام؛ از قیام ۱۹ دی تا حماسه ۹ دی

در ابتدای امر سعی کردند برخی از وابستگان خود را نزد آیت‌الله نوری بفرستند و وی را از مواضع خود منصرف سازند. از بارزترین مصادیق این شکست، امتناع آیت‌الله از پذیرش درخواست ملاقات آیت‌الله یوسف صانعی بود. پس از شکست رویکرد گفت‌وگو، استراتژی تبلیغات منفی و گسترده علیه این مرجع تقلید در دستور کار شکست‌خوردگان در انتخابات قرار گرفت. از مصادیق بارز این رویکرد، نامه سرگشاده شیخ مهدی کروبی به آیت‌الله نوری بود


در حیات سیاسی آیت‌الله العظمی نوری همدانی، دو رویداد شگرف و تاریخ ساز خودنمایی می‌کند، که هر دو با پیشتازی و زمینه‌سازی او به وقوع پیوسته‌اند. رویدادهای نوزدهم دی ماه 1356، و نیز نهم دی ماه 1388. در رویداد اول اگر چه بدنه حوزه علمیه قم و به ویژه، طلاب جوان آن در اعتراض به مقاله‌ی موهن روزنامه اطلاعات، آماده اعتراضی گسترده و پرشور بودند، اما برخی از اعاظم و مدرسین نامدار، انتشار این مقاله را محملی برای کشتار و سرکوب شدید مردم توسط رژیم می‌انگاشتند و اعتراض وسیع بدان را مصلحت نمی‌‌شمردند.hamedane1 در این میان نقش‌آفرینی مؤثر آیت‌الله نوری در برگزاری جلسه با اساتید شاخص حوزه و متقاعد ساختن آنان در هماهنگی با بدنه پرشور طلاب موجب گردید که هزینه سرکوب این خیزش بزرگ برای دستگاه‌های امنیتی رژیم بسیار بالا برود و این قیام گسترده با تلفاتی کمتر از آنچه تصور می‌شد، صورت گیرد. به‌رغم آنکه پس از این رویداد، مدرسین حوزه، به‌ویژه آیت‌الله نوری هر یک به گوشه‌ای از کشور و به مناطق بد آب و هوا تبعید شدند، لکن حرکتی را بنیان نهادند که تداوم آن به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید. پگاه مبارک 22 بهمن 57، سخت وامدار اربعین‌هایی است که از 19 دی ماه 56 آغاز گشت و شور و انگیزه انقلابی مردمان این دیار را به بار نشاند.

32 سال پس از آن اما، آیت‌الله نوری همدانی در عرصه‌ای دیگر به ایفای نقش پرداخت که اهمیت و خطوراتی کمتر از دی ماه 56 نداشت. او در این وادی نیز مانند 32 سال قبل، خط‌شکن بود. در شرایطی که برخی اقران وی در فضای تردید به سر می‌بردند و منتظر رویدادهای بعدی بودند، این عالم مجاهد با شناخت ماهیت رویدادهای جاری، حماسه‌ای دیگر یعنی حماسه با شکوه 9 دی 1388 را بنیان نهاد و همچون سالیان پیشین، پیشقراول هزاران طلبه پاکباز و پرشور در دفاع از حاکمیت اسلام شد. این دو رویداد در کنار تمامی عوامل دخیل در آن، بی‌تردید با نام آیت‌الله العظمی نوری همدانی ماندگار خواهد گشت و تاریخ درباره آن با آیندگان سخن‌ها خواهد گفت. اما چنین زمان‌آگاهی و بصیرتی، محصول ویژ‌گی‌های ذاتی و اکتسابی فراوان است، چیزی که شناخت آن بر تمام پیروان طریق حق‌طلبی، به‌ویژه طلاب و دانشجویان جوان حجت تواند بود. وجیزه‌ای که در پی می‌آید، بر آن است که جلوه‌هایی از این خصال را باز نماید. امید آنکه مقبول افتد.

آیت‌الله نوری همدانی

‌آیت‌الله العظمی حاج شیخ حسین نوری همدانی در سال 1304 هجری شمسی در همدان و در خانواده‌ای مذهبی پای به عرصه وجود نهاد. در پرتو تعالیم پدر بزرگوارش مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابراهیم نوری همدانی که هم‌دوره و هم حجره‌ی مرحوم آیت‌الله العظمی آخوند ملاعلی همدانی بود، از سن 7 سالگی به آموختن ادبیات فارسی، انشا و نصاب پرداخت و تا معالم‌الاصول را از ایشان فرا گرفت. در سال 1321 وارد مدرسه مرحوم آخوند همدانی شد و مدت ۱/۵ سال در آنجا به فراگیری علوم دینی مشغول گردید، سپس به قم عزیمت کرد تا از محضر اساتید بزرگی چون آیات عظام بروجردی، امام خمینی، محقق داماد، حجت کوه‌کمره‌ای و علامه طباطبایی بهره‌ بگیرد. ایشان مدت 12 سال از درس فقه و اصول آیت‌الله داماد بهره جست و علاوه بر آموختن علوم نظری، از سیره عملی استاد نیز بسیار فرا گرفت.

آیت‌الله نوری همدانی از لحظه ورود آیت‌الله‌العظمی بروجردی به قم تا روز رحلت ایشان، به مدت 15 سال در تمام دروس ایشان شرکت جست و بخش زیادی از دروس فقه و اصول را در محضر ایشان تلمذ کرد. او با عشق و علاقه فراوان، مباحث آن استاد بزرگ و نیز سیره عملی و اخلاقی او را پیگیری کرد. ایشان درباره استاد خود می‌گوید:

آیت‌الله بروجردی علاوه بر جنبه‌های ارزنده علمی، در عرصه اخلاق و به‌ویژه در سخاوت و کرم کم‌نظیر بودند. یک وقت ایشان در بیرونی نشسته بودند که زنی وارد شد. آقا به پیشخدمت خود فرمودند: «ببینید این زن چه می‌خواهد.» پیشخدمت گفت: «علویه است، پول برای چادر می‌خواست. پنجاه تومان به او دادم.» آقا که گویی پنجاه تومان برای علویه را توهین تلقی می‌کردند، فرمودند: «پنجاه تومان؟! اقلاً چهارصد پانصد تومان به او بدهید.» همه کسانی که نزد آیت‌الله العظمی بروجردی می‌آمدند و از ایشان طلب کمک می‌کردند،‌ بیش از مقداری که توقع داشتند، مورد عنایت قرار می‌گرفتند.

آشنایی با امام

emam khomeiniآشنایی آیت‌الله نوری همدانی با حضرت امام از سال 1362 هجری قمری و از ابتدای ورود به قم و با شرکت در درس اخلاق ایشان که در روزهای جمعه و در محلی زیر کتابخانه مدرسه فیضیه تشکیل می‌شد،‌ آغاز شد. پس از درس، نماز به امامت آیت‌الله العظمی سید محمدتقی خوانساری اقامه می‌شد. آیت‌الله نوری همدانی، درس و شخصیت امام را با عبارات سرشار از ارادتی وافر توصیف می‌کند:

«درس اخلاق امام بسیار کامل و سازنده بود و همراه با آیات و احادیث آمیخته با برداشت‌های علمی و اخلاقی که با بسیار رسا بیان می‌شد، از دل برمی‌خاست و لاجرم بر دل می‌نشست و در شنونده تحول عمیقی را برمی‌انگیخت. مدرس امام که مجلس باصفایی بود و معنویت خاصی داشت، همواره از جمعیت پر می‌شد. امام در همان زمان نیز از علمای بزرگ و مشهور بودند و ژرف‌اندیشی و واقع‌بینی ایشان نظیر نداشت. یکی از چیزهایی که در معرفی امام بسیار مؤثر افتاد، انتشار کتاب کشف‌اسرار بود که هنوز هم حاوی نکات ارزشمند و عالی است. شخصیت امام ابعاد مختلفی داشت، از جمله بعد فلسفی که شاید مثل ایشان کسی را سراغ نداشته باشیم. نکته مهم در شخصیت امام، ‌زمان‌شناسی ایشان بود. یعنی عالم عارف به زمان و از نظر شناخت جریانات و مقتضیات زمان، ممتاز بودند.»

آغاز مبارزات

آیت‌الله نوری همدانی پس از گذراندن مدارج عالی فقه و اصول به درجه اجتهاد نائل آمد. وی همزمان با تحصیل، به تدریس دروس حوزوی نیز اشتغال داشت، پس از درگذشت آیت‌الله‌العظمی بروجردی، رسماً تدریس خارج فقه را آغاز کرد و تا کنون نیز به آن می‌پردازد. وی که از شاگردان ممتاز امام (ره) و به شدت دلبسته ایشان بود، از نظر سیاسی هم تحت تأثیر آموزه‌های امام (ره) قرار گرفت و با آغاز نهضت ایشان، فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. سخنان وی در این زمینه شنیدنی است:

«من توفیق داشتم چند سالی در مکتب پر فیض حضرت امام(ره) درس بخوانم و علاوه بر مطالب علمی، از سجایای اخلاقی ایشان هم بهره ببرم. در طول این سال‌ها دریافتم که مسؤولیت روحانیت در درس خواندن و درس گفتن خلاصه نمی‌شود؛ از همین روی هنگامی که حضرت ایشان نهضت را آغاز کردند، من هم سعی کردم پشت سر ایشان به قدر توانم گام بردارم. در آن زمان جلسات مرتبی با دوستان همفکر خود داشتیم و با آنها در باره مسائل جاری گفت‌وگو می‌کردیم و برای پیشبرد امور به مشورت می‌پرداختیم. گاهی هم اعلامیه‌هایی علیه رژیم و شاه تنظیم و امضا می‌‌کردیم. متن بعضی از این اعلامیه‌ها را من می‌نوشتم و در نشر و توزیع آنها هم همکاری داشتم و افرادی را به این منظور به نقاط مختلف کشور می‌فرستادم».

پس از درگذشت آیت‌الله‌العظمی سید محسن حکیم، تلاش‌ها برای اعلام و توسعه مرجعیت امام (ره) فزونی گرفت. این تلاش، بیشتر از سوی شاگردان مبرز امام (ره) که از مدرسین شاخص حوزه نیز تشکیل می‌شدند، انجام می‌گرفت و آیت‌الله نوری همدانی در آن نقشی پررنگ داشت. ایشان در این زمینه می‌گوید:

«پس از درگذشت آیت‌الله‌العظمی حکیم، ما با توجه به خصوصیات علمی و اخلاقی حضرت امام(ره) تصمیم گرفتیم کاری کنیم که چهره‌ی ایشان در خارج از حوزه‌های علمیه هم برای مردم بهتر و کامل‌تر شناخته شود، بنابراین 12 تن از مدرسین حوزه علمیه قم که بنده نیز جزو آنها بودم، اعلامیه‌ای را در تأیید مرجعیت حضرت امام (ره)نوشتیم و پخش کردیم. علمای شهرستان‌ها نیز از این اعلامیه استقبال خوبی کردند و در بعضی از مراکز، آن را روی منبر برای مردم خواندند که تأثیر زیادی گذاشت».

صدور این اعلامیه باعث شد که عوامل ساواک به منزل آیت‌الله نوری همدانی بریزند و پس از زیر و رو کردن خانه، وی را دستگیر کنند به ساواک قم در خیابان راه‌آهن ببرند. فردای آن روز ایشان را به زندان قزل قلعه تهران منتقل کردند. ادامه ماجرا را از زبان ایشان می‌‌خوانیم:

«در زندان متوجه شدم که آقایان دیگری نیز در آنجا هستند. البته همه ما در سلول‌های انفرادی بودیم و فقط روزی سه بار صبح و ظهر و شب، در سلول را باز می‌کردند و ما حق داشتیم برای تجدید وضو از سلول خارج شویم. موقعی که مرا به دستشویی می‌بردند، از دور آقایان دیگر را می‌دیدم. داخل سلول لامپ نبود و تنها از روزنه کوچکی که بالای درها وجود داشت، شعاع کم‌سویی از روشنایی داخل سالن به درون سلول می‌تابید. این سلول‌ها به اندازه‌ای کوچک بودند که اگر دست‌هایمان را باز می‌کردیم، به دیوارهای دو طرف می‌خورد! کف سلول‌ها را با آجرهای ناهموار فرش کرده بودند، طوری که موقع خوابیدن، پشت و کمر انسان را به‌شدت آزار می‌داد.»

آیت‌الله نوری همدانی حدود سه ماه، بدون محاکمه و ملاقات، در سلول انفرادی بود و جز برای تجدید وضو، حق خروج از سلول را نداشت. پس از محاکمه، ‌روزی ده دقیقه زندانی‌ها را برای هواخوری به حیاط زندان می‌بردند. در بازجویی‌ها مهم‌ترین سخن ‌آنها این بود که شما طرفدار آیت‌الله خمینی هستید و در حمایت از ایشان اعلامیه می‌نویسید و امضا می‌کنید. دو ماه بعد از محاکمه، ایشان از زندان آزاد شد و به قم بازگشت و مشغول تدریس شد. چند ماه پس از آزادی، آیت‌الله نوری به همدان سفر کرد و مورد استقبال علما و مردم قرار گرفت. وی در آنجا درسی را شروع کرد که محبوبیت و مطلوبیت فراوان یافت. ساواک از توجه مردم به ایشان و علاقه آنها به جلسات درس آیت‌الله نوری، نگران شد و با بهانه‌ای واهی، بار دیگر وی را به زندان قزل‌قلعه در تهران فرستاد که چند ماهی را در آنجا به سر برد.

ایشان پس از آزادی از زندان تا مدتی ممنوع‌المنبر بود، لذا به رفسنجان رفت و در آنجا بعد از دو سه منبر، ساواک کرمان از جلسات سخنرانی وی جلوگیری کرد. آیت‌الله نوری همدانی پس از آن به قم بازگشت و به تدریس مشغول شد و در عین حال به فعالیت‌هایش ادامه داد تا زمانی که در 17 دی ماه سال 59، مقاله توهین‌آمیزی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به اسم مستعار احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات منتشر شد و نقطه عطفی در نهضت رقم خورد و 14سال پس از خرداد سال 42، بار دیگر انقلابیون علیه رژیم ستمشاهی خروشیدند.

قیام ۱۹ دی

بلافاصله پس از انتشار این مقاله، جلسه‌ای با حضور آیات: وحید خراسانی، سبحانی، مکارم شیرازی، مؤمن، طاهری خرم‌آبادی، گیلانی، مشکینی و چند تن دیگر، در منزل آیت‌الله نوری همدانی تشکیل شد.hamedani2 ایشان معتقد بود که صحبت‌ کردن، به‌تنهایی کاری را از پیش نخواهد برد و باید حوزه‌های علمیه را تعطیل کرد. عده‌ای با این پیشنهاد موافق نبودند،‌ اما سرانجام اکثریت به آن رأی دادند. چند نفر هم مامور شدند به منزل مراجع بروند و از آنها بخواهند درس روز 18 دی را تعطیل کنند. آیت‌الله نوری همدانی همراه با آیت‌الله محمد یزدی به منزل آیت‌الله العظمی گلپایگانی رفتند و ماوقع را برای ایشان شرح دادند. از آن رو که ارتباطات آن ‌قدر گسترده و قوی نبود، بازاریان دیرتر از ماجرا باخبر شدند و در روز 19 دی بازار را تعطیل کردند. حوزه هم برای روز دوم،‌ درس و بحث را کنار گذاشت. آیت‌الله نوری در این زمینه می‌گوید:

«روز 19 دی قبل از ظهر، آقایان به منزل بعضی از اساتید رفته و قرار گذاشته بودند تا بعد از ظهر در منزل ما اجتماع کنند. این قرار در نماز جماعات هم اعلام شده بود. ساعت حدود یک بعد از ظهر بود که عده‌ای آمدند و چند بلندگو در داخل منزل و کوچه نصب کردند. به‌تدریج منزل، پشت بام‌ها و کوچه مملو از جمعیت شد. ابتدا آقای سید حسین موسوی تبریزی صحبت کرد و بعد بنده جنایات رژیم ستمشاهی را به صراحت بیان کردم و سخنرانی جامع و تندی را علیه رژیم انجام دادم».

هنوز چند ساعتی نگذشته بود که خبر این سخنرانی تند در همه شهر پیچید و مردم خشمگین از توهین به امام(ره)، در حالی که شعار می‌دادند راهی کوچه‌ها و خیابان‌ها شدند و آیت‌الله نوری همدانی نیز آنان را همراهی کرد. ایشان در این باره ادامه می‌دهد:

«مردم از این صحبت جامع و منطقی و کوبنده، شارژ شدند و با شعارهای تند از منزل حرکت کردند. من خود نیز لازم دانستم که با مردم حرکت کنم و آمدیم بیرون. از کوچه که گذشتیم، وارد خیابان شدیم. ابتدای جمعیت به چهار راه مقابل کلانتری رسیده بود. در اینجا مزدوران رژیم مردم را به گلوله بستند و با سلاح گرم به مردمی که هیچ‌گونه وسیله دفاعی نداشتند، حمله کردند. عده‌ای از مردم شهید و تعدادی زخمی شدند. همین جریان، موجب حرکت و قیام مردم در دیگر شهرهای ایران شد.

تبعید

بعد از جریان 19 دی، منتظر بودم که ساواک بیاید و دستگیرم کند. در تهران کاری داشتم و برای انجام آن رفتم. در آنجا شنیدم که شبانه به منزلم ریخته و همه جا را گشته‌اند. به قم که برگشتم، به ساواک تلفن زدم و گفتم: اگر با من کار دارید، برگشته‌ام. نیم ساعت بعد بود که آمدند و مرا به شهربانی قم بردند و بعد هم به خلخال تبعیدم کردند».

آیت‌الله نوری همدانی کمی بعد به سقز تبعید شد و در آنجا دوستان مبارزش در قم، از جمله مدرسین حوزه و جوانان پرانگیزه و انقلابی از سراسر ایران، به دیدارش شتافتند. 19 دی قم در واقع سرفصل جدیدی برای تداوم و به بار نشستن مبارزات شد. در چهلمین روز کشتار مردم قم، شهر تبریز به خروش آمد و این‌ گونه بود که موج انقلاب سراسر شهرهای ایران را فرا گرفت.

سفر به پاریس

با روی کار آمدن دولت شریف امامی، آیت‌الله نوری همدانی از تبعید بازگشت و به پاریس رفت و در جلساتی که در حضور امام تشکیل می‌شد، شرکت داشت. پس از بازگشت امام(ره) به ایران، در مدرسه علوی نیز از ملازمان ایشان بود تا پس از چند روز، آرزوی او و تمامی مبارزان و مصلحان تحقق یافت و انقلاب پرشکوه اسلامی پیروز شد.

بعد از انقلاب

پس از پیروزی انقلاب، تلاش‌های آیت‌الله بیشتر صبغه فرهنگی به خود گرفت. وی در سال 1358 و 1359 به نمایندگی از سوی حضرت امام به کشورهای انگلستان، فرانسه، آلمان، اتریش، ایتالیا، سوئد،‌ بلژیک، سوییس، نروژ، فنلاند، اسپانیا، یونان، ترکیه، تایلند، بنگلادش، مصر و هند سفر کرد و به تبیین مواضع نظام جمهوری اسلامی‌پرداخت. مدتی هم امامت جمعه شهر همدان را به عهده داشت. ایشان به دو زبان عربی و انگیسی تسلط کامل دارد و اشعار فراوانی با مضامین مذهبی و انقلابی سروده و کتاب‌های فراوانی را نوشته است. این همه اما تمام پیشینه فرهنگی وی نیست. از فعالیت‌های مهم فرهنگی آیت‌الله نوری، مشارکت در راه‌اندازی مجله «مکتب اسلام» در سال‌های 37 و 38 است. در آن سال‌ها خلاء فکری بر جوانان کشور حاکم بود و اغلب مجلات وابسته به دولت و مشغول تخریب بنیان‌های فکری و عقیدتی نسل جوان بودند، لذا عده‌ای از فضلای حوزه تصمیم گرفتند شالوده یک مجله وزین فکری و اسلامی را بریزند و با کمک مالی برخی از مؤمنین، مجله «درس‌هایی از مکتب اسلام» راه‌اندازی شد. پیش از آن هرگز تصور نمی‌شد که این مجله مورد استقبال گسترده قرار بگیرد، ولی هنوز چندی نگذشته بود که بیش از صدهزار نسخه از آن منتشر شد. به مرور زمان این مجله در سراسر ایران شناخته شد و از نظر تیراژ، ارقام ماندگاری را از خود به یادگار گذاشت.

ایران ۸۸

بی‌تردید انتخابات دهمین دوره از ریاست‌جمهوری اسلامی ایران، رویدادی بی‌سابقه، پردامنه و در بردارنده تأثیراتی گسترده در جغرافیای سیاسی و اجتماعی ایران است. این رخداد بی‌شک از فصول درخور کنکاش در تاریخ پس از انقلاب و همچنان محمل ارائه تحلیل‌های متفاوت و متضاد خواهد بود. از جنبه‌های شاخص این اتفاق، سنجش مجدد نسبت تمامی عناصر و جریانات مؤثر در عرصه سیاست، با اصل انقلاب، نظام اسلامی و ارزش‌های آن است.

در این میان بازنگاهی به نقش مرجعیت، به‌ویژه آیت‌الله العظمی نوری همدانی در ماه‌های پس از انتخابات از اهمیتی درخور برخوردار است. او همچون تمامی ارکان نظام و سایر مراجع تقلید، در ماه‌ها و روزهای پیش از برگزاری انتخابات، ضمن دعوت عموم مردم به شرکت در این همایش ملی و عرصه مشارکت عمومی، بر لزوم حفظ مرزهای اخلاق تأکید می‌ورزید. پس از اتمام انتخابات و اعلام نتایج که با آغاز موجی از آشوب‌آفرینی همراه بود، وفاداران به نظام به مدت یک هفته(23 الی 29 خرداد 88) سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفتند تا شاید با گذر زمان و روشن شدن تدریجی حقایق، بانیان فتنه به خود آیند و سر خویش در پیش گیرند.

پس از بیانات مستدل رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه 29 خرداد، آیت‌الله نوری همدانی از نخستین چهره‌های شاخصی بود که در تلگرامی به رهبری، ضمن حمایت از مواضع متقن ایشان، همگان، به‌ویژه به ظاهر معترضان را به در پیش گرفتن طریق قانون فرا خواند. ایشان همچنین در تلگراف تبریکی، انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد را به وی تبریک گفت.

امتناع از پذیرش شیخ یوسف صانعی؛ نامه سرگشاده مهدی کروبی

hamedaniبا گذر زمان و افزایش فزاینده حرمت‌شکنی‌های شماری از آشوب‌طلبان خیابانی، انتقادات صریح آیت‌الله نسبت به بانیان این روند، شتاب بیشتری گرفت. جریان موسوم به اصلاح‌طلب در برابر این انتقادات، فرآیندی دو مرحله‌ای را طی کرد. آنان در ابتدای امر سعی کردند برخی از وابستگان خود را نزد آیت‌الله نوری بفرستند و وی را از مواضع خود منصرف سازند، شگردی که در آن توفیق نیافتند. از بارزترین مصادیق این شکست، امتناع آیت‌الله از پذیرش درخواست ملاقات آیت‌الله یوسف صانعی بود. بعدها یکی از اعضای دفتر آیت‌الله نوری همدانی، شایعه‌پراکنی‌های آقای صانعی علیه آیت‌الله نوری را یکی از دلایل امتناع ایشان از ملاقات با او برشمرد. پس از شکست رویکرد گفت‌وگو، استراتژی تبلیغات منفی و گسترده علیه این مرجع تقلید در دستور کار شکست‌خوردگان در انتخابات قرار گرفت. از مصادیق بارز این رویکرد، نامه سرگشاده شیخ مهدی کروبی از کاندیداهای مغلوب انتخابات به آیت‌الله نوری بود. گذشته از آنکه نامه کروبی نکته درخور ذکری نداشت و صرفاً حرفی بود که به جای نزدن، زده شده بود، حاوی نکات مطایبه‌آمیزی نیز بود. به عنوان نمونه، او که در ناآشنایی به مبانی فقهی و حتی دستور زبان عربی، شهره عام و خاص است و جلوه‌ای از این ناآشنایی در نحوه خوانش او از عنوان اجلاس کشورهای حاشیه خلیج فارس در مناظره با احمدی‌نژاد در برابرمردم قرار گرفت، یک مرجع تقلید را به رفتار خلاف احتیاط شرعی متهم کرده بود! روزنامه‌ها و سایت‌های وابسته به جریان موسوم به سبز نیز در اقدامی هماهنگ، صرفاً به دلیل اظهار نظر یک مرجع تقلید، به توهین گسترده به وی پرداختند. آنان گرایشات فکری و عملی آیت‌الله نوری همدانی را «سنتی» و افکار وی را غیر «دموکراتیک» خواندند. روزنامه‌ی تعطیل شده اعتماد نیز ایشان را به دلیل تبعیت از رهبر انقلاب، مورد اهانت قرار داد و وی را‌ «تندرو» خواند! آیت‌الله اما، این همه را به هیچ گرفت و به پایمردی خود در برابر جریان فتنه ادامه داد و حتی به عمق و دامنه عتاب خویش به این جریان افزود. واکنش بدیع وی در ماجرای پاره کردن تصویر حضرت امام(ره) و شعارهای او در حمایت از اندیشه امام‌(ره) و رهبری، و نیز عکس‌العمل قاطع در برابر توهین عده‌ای از عناصر غیربومی و گسیل داشته شده به قم در تشییع آقای منتظری، و در نهایت واکنش جدی به هنجارشکنی‌های عاشورای حسینی، همگی جلوه‌هایی ماندگار از این پایمردی‌اند.

سوال‌ از موسوی

آیت الله نوری همدانیاو در تمامی این انتقادات به هیچ روی جانب منطق را فرو نگذاشت. به عنوان نمونه در دیدار خود با جمعی از فرماندهان و پرسنل ناجا در دی ماه 88، صریحاً میرحسین موسوی را مورد خطاب قرار داد و از او سؤال بدین شرح پرسید: شما که خودتان را پیرو و دنباله‌رو خط امام راحل(ره) آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی معرفی می‌کنید، چرا در مقابل شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» هواداران‌تان در راهپیمایی روز قدس هیچ عکس‌العملی نشان ندادید؟

نباید فراموش کرد که دفاع از ملت مظلوم فلسطین و همه ستمدیدگان دنیا جزو سیاست‌های اصلی این انقلاب از بدو شکل‌گیری تا کنون بوده است. این مرجع تقلید در سؤال دوم خود از موسوی، با انتقاد از هواداران فرقه سبز و رهبران آنان در خصوص سر دادن شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» اظهار داشت: «چرا باید رهبران و گردانندگان این گروه در مقابل این شعار سکوت کنند؟» آیت‌الله نوری همدانی شعار جمهوری ایرانی را شعاری دانست که رضاخان و پسرش مرتباً سر می‌دادند و تأکید کرد: «اسلام نخستین رکن این نظام است و این نظام بدون اسلام هیچ معنا و مفهومی ندارد.»

سپس به طرح سؤال سوم از میر حسین موسوی پرداخت: «طرفداران شما در شهر مقدس قم و همچنین تهران و شهرهای دیگر، شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر دادند. اگر شما واقعاً پیرو خط امام(ره) و در زمره دوستداران ایشان هستید، چرا آنان را متوجه اشتباه و غفلت‌شان نمی‌کنید؟» چهارمین سؤال ایشان از موسوی این بود که : «شما می‌گویید هیچ رابطه‌ای با بیگانگان ندارید، اما همگان می‌دانند که آنها چقدر از شما در رسانه‌های خود تعریف و تمجید می‌کنند، پس چرا راه خود را از آنان جدا نمی‌کنید؟ شما باید به این سؤال‌ها پاسخ روشن و شفاف بدهید تا هر چه مبهم است، برای همه مردم ایران شفاف‌سازی شود.»

به هر حال به سنت همه رویدادهای سیاسی ایران، شتاب تحولات و فاصله گرفتن گسترده هواداران جریان موسوم به سبز از سران آن، نهال بصیرت و زمان‌آگاهی را در خطیرترین برهه از تاریخ معاصر ایران را به بار نشاند و 22 بهمن سال 88 را به مثابه نقطه پایانی بر 8 ماه فتنه‌افکنی و آشوب‌ آفرینی، در تاریخ انقلاب ماندگار کرد. در میقات 22 بهمن، سرود خوش‌آهنگ تداوم انقلاب و «ابتر بودن» دشمنان آگاه و ناآگاه آن با صدای رسا به گوش جهانیان رسید و مرجع آگاه از نخستین چهره‌هایی بود که حماسه بی‌بدیل بهمن 88 را به تفسیر نشست:

محضر مبارک مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مد ظله العالی

با سلام و تحیت

حضور حماسی و باشکوه مردم عزیز ما در راهپیمایی بیست و دوم 1388 برگ رزین دیگری بر افتخارات و امتیازات نظام مقدس جمهوری اسلامی افزود. امام عزیز ما اعلی الله مقامه در راهبردی که برای انقلاب تبیین کردند، سه موضوع را در هم تنیدند: «اسلام»، «مردم» و «ولایت فقیه» و این راهپیمایی باشکوه، نمادی از این تنیدگی بود. این حضور شکوهمند پیام وفاداری به نظام اسلامی و بیعت با امام و شهیدان و عشق و علاقه وافر مردم به جنابعالی بود و امید آنکه بیگانگان و بازی خوردگان داخلی و جریان فتنه، درس‌های بایسته را از این حضور شکوهمند گرفته باشند.

این مقال نه در صدد اسطوره‌سازی بود و نه به شکل تلویحی در پی ایجاد تشکیک در باره عملکرد دیگران؛ با این همه اما، کارکرد این مرجع ارجمند در جریان انتخابات و رویدادهای پس از آن، با معیار زمان‌آگاهی و بصیرت تطابقی آشکار داشت و نشان داد تمامی خواص را نه به نام و آوازه روزهای آرامش که با دقت و تیزبینی روزهای فتنه باید شناخت، نکته‌ای که معمار انقلاب در واپسین وصایای خویش بر آن پای فشرد: «به جامعه محترم روحانیت، خصوصاً مراجع معظم وصیت می‌کنم که خود را از مسائل جامعه، خصوصاً مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس، کنار نکشند و بی‌تفاوت نباشند. همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که سیاست‌بازان پیرو شرق و غرب، روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنج‌ها بنیان گذاشتند، از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست‌بازان را خوردند و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غربزدگان سپردند و به سر مشروطیت و قانون اساسی کشور و اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد.»

برگرفته از جوان آنلاین

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.