تریبون مستضعفین – گزیدهای از سخنان «حجت الاسلام محمدحسن زمانی» + مسئول امور علمای اهل سنت در بعثهی مقام معظم رهبری که در میان جمعی از طلاّب یکی از مدارس حوزه علمیه قم بیان شده است در پی میآید:
مصر، نظریه پرداز اندیشههای نوین اسلامی
مصر، نظریه پرداز اندیشه های نوین دینی اسلامی در کل جهان عرب است. در واقع متفکران و اندیشمندان و نویسندگان مصری سخنان نو می نویسند و کشورهای دیگر آن را ترجمه می کنند و بهره می برند. مصر مقام اول را در بخش رشد علوم دینی دنیای اسلام در آن منطقه ایفا می کند. وجود دانشگاهی با قدمت 1000 سال، مصر را از نظر علوم دینی ممتاز کرده است. از فعالیت الأزهر بیش از هزار سال می گذرد. حضور فارغ التحصیلان دانشگاه الأزهر مصر در ده ها کشور دنیا به عنوان اساتید برجسته جهان، نقش بارزی را به مصر داده است. لازم بود که با دو هدف تعاملی میان حوزه علمیه قم و الأزهر برقرار می شد:
۱- آنچه ما از معارف اهل بیت و انقلاب اسلامی داریم را به نویسندگان و متفکران مصری عرضه کنیم تا آن ها مطالب و آموزه های مکتب ما را با قلم خودشان بنگارند و در جهان منتشر کنند.
۲- ما نیز از دستاوردهای علمی نوینی که أزهریان دارند، بهره بگیریم و استفاده کنیم. در سه دهه ی اخیر با مصر قطع ارتباط شد، البته این قطع رابطه در آغاز به خاطر مواضع استراتژیک سیاسی انقلاب اسلامی ما و جریان کمپ دیوید لازم بود که تنبیهی انجام بگیرد، اما نه این که این قدر طول بکشد.
فقط نگذار ایران داخل این کشور بیاید
مصر تقریباً 70 میلیون ـ به اندازه کشور ما ـ جمعیت دارد. قاهره هم 15 میلیون جمعیت دارد که با تهران ما برابری می کند، اما منابع مالی ما را ـ مثل نفت ـ آن ها ندارند. به همین دلیل در فقر زندگی می کنند. در قاهره ۱/۵ میلیون نفر در آرام گاه های خانوادگی، در قبرستان ها زندگی می کنند، که من از نزدیک آن ها را دیده ام و این آمار رسمی آن جاست. فقر بیداد می کند.
آمریکا سالی بیش از یک میلیارد دلار بلاعوض و حدود 600 میلیون دلار اسلحه ی مجانی به مصر می دهد و می گوید: هیچ چیز از تو نمی خواهم، فقط نگذار ایران داخل این کشور بیاید.
در این وضعیت، طبعاً کار فرهنگی هم زیر فشار همین مشکلات است. ما در مصر سفارت خانه نداریم. اگر روابط دو کشور خوب باشد، معمولاً سفارت دارند. اگر نیمه خوب باشد، کنسول گری دارند و اگر خوب نباشد، دفتر حفاظت منافع دارند. ما نسبت به مصر فقط دفتر حفاظت منافع داریم. دفاتر حفاظت منافع حق فعالیت رسمی ندارند. در عین حال می شود کار کرد. هیچ جای عالم نیست که نشود کار کرد. هرجای دنیا باید متناسب با واقعیت آن جا کار انجام شود.
بیهنری ما بوده که بلد نبودیم کار کنیم!
۹۰ درصد جاهایی که ما خیال می کنیم بسته است، باز است. بی هنری ما بوده که بلد نبودیم کار کنیم. هرجایی در این دنیا می شود درهای بسته را باز کرد. جهان بشریت عطش دارد. تمام کشورهای دنیا عطش حقیقت دارند. وقتی می بینند یک طلبه فاضل می داند که با چه اسلوبی معارف ناب را به آن ها عرضه کند، آغوش باز می کنند. دانشگاه های دنیا منتظر هستند. استقبال می کنند، بلکه التماس می کنند. اگر حرف برای گفتن داشته باشید میدان را برای شما باز می کنند. ما اینجا در لاک خودمان خزیده ایم و از قم تکان نمی خوریم، مقصر ما هستیم.
ما مصداق: (… اثَّاقَلْتُمْ إلَی الأرْضِ… شده ایم و فکر می کنیم دنیا همین قم است. حداکثر فکر می کنیم دنیا همین ایران است. این جوری نیست. عالم بشریت همه منتظرند و این رسالت هم به دوش ماست: (وَلْتَکُن مِّنکُمْ أمَّةٌ یَدْعُونَ إلَی الْخَیْرِ وَیَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَعَنِ الْمُنْکَرِ وَأوْلَئِِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.
مصر؛ علی رغم شرایط بستهای که دارد و دولت به شدت مانع ارتباط مردم آن با ایران است، ملت آن به ایران و اهل بیت بسیار علاقه مند هستند. فرهیختگان مصر، دانشگاهیان مصر، نویسندگان و متفکّران مصر به شدت علاقه مندند. در چند عرصه سخنم را باز می کنم:
جمعیت شناسی مذهبی مردم مصر
عرصه اول، عرصه ی مذهبی مصر است. 10% مردم مصر، مسیحی و قبطی اند. من با یکی از متفکران مسیحی آشنا شدم و دیدم که دهها کتاب دارد. چند کتاب در دفاع از پیامبر اسلام(ص) و اسلام نوشته است. یکی از کتاب هایش در دفاع از تعدد ازواج پیامبر خدا(ص) است. در برابر شبهات غربیان از حریم رسول الله(ص) دفاع کرده و از نظر تاریخی مطالبش مستند است و اثبات کرده که این تهمتها و شبهات بیمبناست و پیامبر اکرم(ص) وجود پاک و نورانی داشته و تمام ازدواجهای حضرت را یکی یکی بیان میکند و تمام شبهات غربیان را جواب میدهد. ایشان ده کتاب از ده بعد و زاویه در دفاع از پیامبر اکرم(ص) نوشته است. نویسنده، یک شخصیت متفکر مسیحی است. از این چهرهها زیاد داریم.
۹۰ درصد جمعیت مصر مسلمان و اهل سنتند. شیعه در مصر تعداد معتنابهی و جمعیت منسجمی ندارد. البته از قبل شیعیانی بودهاند. در دوران 200 سالهی حکومت فاطمیون در نیمه دوم قرن چهارم و در قرن پنجم (ازسال 358 ه . ق که فاطمیون آمدند و مستقر شدند و حدود 200 سال حکومت کردند، تشیع را نه تشیع دوازده امامی را، بلکه تشیّع اجمالی را منتشر کردند و مردم شیعه شدند و افکار ائمه اهل بیت جا افتاد. بعد صلاحالدین ایوبی حکومت فاطمیون را سرنگون کرد و عدهای از شیعیان را کشت، بقیه هم یا فرار کردند، یا تبعید شدند. بالاخره بعد از مدتی کسانی که باقی ماندند به مرور زمان آن ها هم سنی شدند و کشور مصر یک کشور سنی شد. لذا در قرون اخیر، شیعه رسمی در مصر نداشتیم مگر موارد نادری، امّا اخیراً شیعه داریم؛ گرچه آمار دقیقی دستمان نیست، چون معمولاً جرأت ابراز تشیعشان را ندارند. تعداد شیعیانی که هستند نه مسجد دارند، نه حسینیه، نه تجمع و نه عالم دینی. اینها شیعیانی هستند که همه مستبصران بعد از انقلاب اسلامی هستند. در پرتو انقلاب و اندیشههای حضرت امام(ره) یکییکی شیعه شدهاند. اما آمار دقیقی در دست نیست! آماری را سازمان ملل داد، که حدود 700 هزار نفر بود، امّا دولت مصر مخالفت کرد و گفت: این قدر نیستند، بلکه حدود 30، 40 هزار نفرند. تعدادی رهبران شیعی در آنجا داریم که عالم دینی حوزوی نیستند. این ها هم مستبصرینی هستند که الآن رهبران آنها شدند. یکی مثلاً پزشک بوده، یکی قاضی بوده، و … اهل سنت جمعیت اصلی آنجا را تشکیل میدهد.
من دنبال این بودم که اهل سنت آنجا چه مذهبی دارند. آیا شافعی هستند؟ یا حنفی، یا مالکیاند؟ دنبال تقسیمبندی بودم، امّا به یک چیز جالب دست یافتم. بعضی از آنها خودشان هم نمیدانند چه مذهبی از مذاهب اربعه را دارند. این تقیدی که در کشورهای دیگر نسبت به یکی از مذاهب اربعه وجود دارد، در آنجا دارد از بین میرود؛ آنجا دیوار چهار مذهب در حال فرو ریختن است. اگر بپرسی مذهبت چیست؟ میگوید: سنیام. چه مذهبی داری؟ میگوید: مگر فرق دارد؟ فرو ریختن دیوار بین چهار مذهب، به فروپاشی دیوار بین شیعه و سنی هم کشانده شده است؛ تا آنجا که خودشان به این رسیدند که چه اشکالی دارد که ما با این که سنی هستیم از فتاوای ائمه اهل بیت استفاده کنیم؟
در طول سال با علمای الأزهر دیدارهایی داشتم. اولین دیدارم با آقای دکتر محمدسید طنطاوی، عالیترین مقام دینی مصر و شیخ الأزهر بود، که در واقع برتر از وزرای کشور است. بد نیست این جا اشارهای به ساختار الأزهر بشود:
تشکیلات مذهبی مصر
الأزهر عالیترین نهاد دینی کشور مصر است که دارای سه شاخه و سه تشکیلات است: یک تشکیلات دانشگاه الأزهر است، که رییس آن دکتر احمد الطّیّب است. این دانشگاه حدود صد هزار دانشجو و دهها دانشکده در مصر و کشورهای دیگر دارد. همه رشتههای آن هم علوم دینی نیست، رشتههای پزشکی، فیزیک و امثال اینها هم که در نیم قرن اخیر به دایر کردن رشتههای مختلفی گرایش یافتند، دارد البته در طول هزار سال گذشته تا 50 سال قبل فقط رشتههای دینی مطرح بود.
بخش دوم آن مجمع الوقوف الاسلامیه است. این مجمع الوقوف، محل تجمع همهی متفکران بزرگ مصر است. نویسندگان قوی و متفکران با همهی گرایشها آنجا جمع هستند؛ حدود 60 ، 70 نفر اندیشمند در آن جا جمع میشوند و دبیرکل آن آقای دکتر ابراهیم البیّومی است. یک نشستی هم من با ایشان داشتم.
بخش سوم دارالإفتاء است. آقای دکتر حریر الجمعه مفتی کشور مصر که مرجع تقلیدشان نیز هست، مسؤولیت بخش سوم را بر عهده دارد. ایشان فردی معتدل و علاقهمند به اهل بیت و شیعه است و در تعامل با علمای شیعه سوابق بسیار خوبی دارد. مخصوصاً در چند سال اخیر یک عده از علمای شیعه با ایشان ارتباط بیشتری داشتند. همراه آقای تسخیری نشستهای متعددی با ایشان داشتیم، وی خیلی علاقهمند به شیعه شده است.
این یک نگاه اجمالی به تشکیلات الأزهر است، اما نکته جالب آن است که تمامی اسامی نامبرده از شیخ أزهر تا رؤسای سه گانهای که نام بردم؛ هر چهار نفرشان چهرههای مقتدری هستند که همهشان علاقهمند به اهل بیت هستند.
در کنار این تشکیلات، یک تشکیلات دولتی به نام وزارت اوقاف میباشد. آقای دکتر محمود زقزوق وزیر اوقاف آن جاست که همان وزیر شؤون دینی کشور است. ایشان یک فیلسوف است؛ یعنی صاحب نظر در فلسفه است و دارای کتابهای فراوانی در فلسفه در سطح دنیاست و من غبطه میخورم که ای کاش وزرای ما هم از دانشمندان انتخاب میشدند. علاوه بر مصر در سودان هم چنین بود. وزیر ارشاد سودان حافظ و مفسّر قرآن است. همهی حرفهایش از آیات قرآن بود. این چهرهها، چهرههای معتدل و علاقهمند به اهل بیت هستند.
تا اسم ایران را میآوری، بلافاصله میگویند: «أحسن الناس»
این یکی از امتیازات مصر است، البته این علاقهمندی بسیار گسترده است. هم فرهیختگان ـ وقتی با آنها دیدار کردیم ـ این علاقهمندی در وجودشان هست و هم توده مردم. اوایل من خیلی ناراحت بودم که در آن خفقان چه طور میشود کار کرد؟! وقتی رفتم و با این چهرههای علاقهمند مواجه شدم، خوشحال شدم، و دیدم که میشود کارکرد. مردم نیز بسیار علاقهمند هستند. برای مثال وقتی سوار تاکسی میشوی راننده سؤال میکند: «اهل کجایی؟» همین که اسم ایران را میآوری، بلافاصله میگوید: «أحسن الناس» بهترین مردم! زیباتر از این را در میان طبقات پایین تر مردم دیدم. سفری از قاهره به اسماعیلیه داشتم. بیشتر سرزمین مصر رمل است و لم یزرع. در بین راه به یک منطقه نسبتاً آباد رسیدیم. یک باغ بود. گفتم: توقف کنیم تا مقداری میوه از باغ بخریم. آن جا انبه زیاد است. بعضی از میوههای ما در آن جا نیست. پرسیدم: خربزه دارید؟ گفت: بله، یک هندوانه آورد و گفت: بفرما. گفتم: این که هندوانه است، خربزه! معلوم شد که اصلاً خربزه در کشور مصر کاشت نمیشود. گفتم: یکی دو تا انبه بده. پرسید: اهل کجایی؟ اهل هندی؟ گفتم: نه. گفت: اهل کجایی؟ گفتم: شما بگو اهل کجایم؟ گفت: راهنمایی کن. گفتم: از اسلامیترین کشور دنیا. بلافاصله گفت: ایران؟ خیلی برایم عجیب بود. گفتم: بله. توی عمق آن روستاها علی رغم این که استکبار با بوقهای تبلیغاتی خود علیه ما گوش دنیا را کر کرده است، فرهنگ تابناک انقلاب ما تا آنجاها جلو رفته است. لذا مردم مصر در همه طبقات علاقهمند به ایران اسلامی هستند.
محبت اهل بیت در دل عموم اهل سنت دنیا وجود دارد
علی رغم اینکه مردم مصر اهل سنتاند، اما محب اهل بیت هستند. محبت اهل بیت یک امر رایج است. در کشورهای دیگر هم مشاهده کردیم که اهل سنت محب اهل بیت هستند. در این دنیای کنونی، تا جایی که من گشتم، ناصبی به این معنا که دشمن اهل بیت باشد، تاکنون نیافتم. این را به عنوان یک کارشناسی عرض میکنم که سه دهه روی موضوع اهل سنت دنیا کار کرده است. تمام اهل سنت دنیا محبان اهل بیت هستند. میزان محبتشان متفاوت است. این یکی از برکات خاندان اهل بیت است که محبتشان مورد خدشه قرار نگرفته است و نواصب منقرض شدهاند. حتی در عربستان وهابیها با ما دشمن هستند؛ ما را مشرک میدانند اما وقتی به ائمه میرسند، امام حسن(ع) را دوست دارند، امام حسین(ع) را دوست دارند. وقتی با اینها صحبت کردم، دیدم بین ما و ائمه فرق میگذارند. میگویند، که آنها ربطی به شما ندارند، به ائمه محبت دارند، ولی با ما دشمن هستند. محبت اهل بیت در عموم اهل سنت دنیا وجود دارد، اما آنچه در مصر است، بیش از این است. در مصر عشق به ائمه وجود دارد. عشق مردم مصر به امامان اهل بیت جلوه هایی دارد.
یکی از این جلوهها زیارتگاههای اهل بیت در مصر است. ما چندین زیارتگاه در قاهره و دیگر شهرهای مصر دیدیم:
۱- مقام رأس الحسین(ع) است که ضریح دارد، مسجد دارد، ملت جمع می شوند و می آیند آن جا برای زیارت. شبانه روز این مسجد و اطراف این ضریح پر از جمعیت است. دور می زنند، اشک می ریزند، و معتقدند که سر مقدس امام حسین(ع) بعد از جریان عاشورا منتقل به مصر شد و در آن جا دفن گردید. بزرگ ترین نماز جمعه مصر در این مسجد برگزار می شود. همیشه جمعیت در مسجد امام حسین(ع) موج می زند. مسجد جامع الأزهر که روبه روی این مسجد قرار دارد و طبعاً باید خیلی از آن استقبال شود، خلوت است.
۲- بارگاه حضرت زینب(س) در آن جاست. مردم مصر معتقدند، که حضرت زینب(س) بعد از جریان عاشورا به قاهره هجرت کرد و آن جا هم دفن شد. مرحوم آیةالله مرعشی نجفی(ره) هم گویا همین نظر را تأیید می کردند. زائران این حرم اهل سنتند، ولی در نگاه اول انسان باورش نمی آید. این موج جمعیت، متوسل می شوند و حاجت می گیرند، گریه می کنند و عشق می ورزند، حتی گاهی از ما بیشتر. آن ها ده شب از ایام تولد امام حسین(ع) را جشن میگیرند؛ چنانکه در تولد حضرت زینب(س) هم ده شب جشن می گیرند، چه جشنی! گاهی بیش از یک میلیون نفر در مراسم حرم حاضر می شوند. خود من در بعضی شب ها در حرم حاضر شدم، اصلاً جا نبود. خیابان های اطراف از جمعیت پر می شد، از شهرها و روستاهای اطراف هم می آمدند.
۳- حرم سیده نفسیه است. سیده نفسیه از نوه های امام حسن مجتبی(ع) است. این حرم مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است. این بانوی عارفه ی عابده عروس امام صادق(ع) بود و در مصر زندگی می کرد و مردم احترام بسیاری برای ایشان قائل اند.
حرمهای کوچک و بزرگ فراوان دیگری هم وجود دارد. قبر محمدبنابیبکر و محمدبن حنفیه و مالک اشتر آنجاست. مزار شهربانو نیز در آن جاست و … این بارگاهها و حرمها یکی از جلوههای عشق مردم مصر به اهل بیت است.
امام دوازدم و حاضر بودن ایشان را قبول دارند
جلوه دوم که در آنجا وجود دارد، مسأله اعتقاد به امامت دوازده امام است. این موضوع خیلی مهم و جالب است گرچه من ناچارم با سرعت از آن عبور کنم. در میان اهل سنت عدهای معتقد به امامت دوازده امام هستند، اهل سنت مصر معتقد به این امر هستند و مقام ائمه را بالاتر از خلفا میدانند و میگویند: مردم خلفا را برای زمامداری سیاسی انتخاب کردند، کار خدا و انتصاب الهی نبود، بلکه انتخاب مردمی بود. برای این که یک کسی کارهای جامعه را در دست بگیرد، اما ائمه دوازدهگانه شخصیتهایی بودند که خداوند عصمت و علم لدنی را به آنها داد و اینها شایستگی هدایت امت اسلامی را دارند و ما باید در محضر اینها زانو بزنیم. من این را در برخی آثار دیده بودم؛ مثلاً در شعر عبدالرحمن جامی دیده بودم، که نام دوازده امام را میبرد. یکی از اختلافاتی که ما با این گروه از اهل سنت داریم نسبت به امام دوازدهم است. آنها میگویند: امام دوازدهم را قبول داریم؛ به هر حال پیامبر(ص) فرمود: فردی هم نام من میآید که دنیا را پر از عدل و داد میکند و …، ولی ایشان به دنیا نیامده است. اما مصریها در این مورد نیز جلو بودند و تولد امام دوازدهم را هم قبول دارند. در محل زیارت گاهها تابلو زدهاند و شجره نامه دوازده امام را نصب کردهاند. هر یک از ائمه را با خصوصیاتشان به طور کامل نوشتهاند. امام دوازدهم را هم مشخص کردهاند؛ تاریخ تولد امام دوازدهم، نام پدر، نام مادر و … همه را قبول دارند. عصمت ائمه را مطرح میکردند، مرجعیت علمی ائمه را و …
اول فکر کردم که نمیفهمد چه میگوید، چون اینها یعنی تشیع!
من را برای سخنرانی شب میلاد امام حسین (ع) به جلسهای دعوت کردند، در آنجا متوجه شدم که هفت سخنران دعوت شدند. بعد از نماز مغرب سخنرانیها شروع شد و تا ساعت یک بعد از نیمه شب ادامه داشت. تفاوتی که با مراسمهای ما داشت، این بود که مثلاً من در اینجا مطلب علمی خدمتتان ارائه نمیدهم، ولی آنجا این هفت سخنران از آغاز تا پایان تمام سخنرانیهایشان عالمانه، همراه با آیات و احادیث بسیار، و قطعههای بارز تاریخی بود، که من غبطه خوردم. منبری خوب ما کسی است که حداکثر نصف سخنانش حرف جدید باشد، اما در آنجا تمام سخنرانیها از آغاز تا پایان عالمانه بود؛ و لذا مردم تا نیمه شب نشسته بودند و گوش میکردند. موضوع چه بود؟ امامت ائمه اهل بیت. آنچنان زیبا و شجاعانه مسایل مطرح میشد، که انسان لذت میبرد.
سخنران اول که مجری جلسه هم بود اینگونه سخن آغاز کرد: بسم الله الرحمن الرحیم. هذه اللّیلة مولد السیّدإبن السیّد أخو السید أبو السّادات، هذه اللّیلة مولد الطّاهرإبن الطّاهر أخو الطّاهر أبوالأطهار، هذه اللّیلة مولد الإمام إبن الإمام أخو الإمام أبوالأئمة!
اول فکر کردم که نمیفهمد چه میگوید، چون اینها؛ یعنی تشیع! سخنرانیاش که تمام شد، رفتم و به او گفتم: ببخشید! متوجه معنای حرفهایی که الآن میزدید، بودید؟! گفت: بله. گفتم: این که گفتی: الطّاهر إبن الطّاهر، أخو الطّاهر، أبوالأطهار؛ میدانی یعنی چه؟ گفت: بله! میفهمم. گفتم: چه طور؟ گفت: این برگرفته از آیه شریفه تطهیر است. آیه تطهیر در شأن دوازده امام نازل شده است و فقط درباره اینهاست و غیر از اینها و انبیا ما معصومی نداریم، بقیه ادعای بیاساس دارند. من دیدم عصمتی را که میخواستم ثابت کنم، خودشان به آن معتقدند.
گفتم: أبوالأئمة…؟ گفت: بله! ائمّه الهی این ها هستند، دیگران حق امامت در این عالم ندارند، چون علم لدنی به اینها داده شده است و بس! فقط انبیا و اینها. گفتم: ببخشید! شما سنی نیستید؟ گفت: چرا. گفتم: شما شافعی هستید؟ گفت: بله! گفتم: امام شما که امام شافعی است، گفت: بله! او مجتهدی بوده است که چیزهایی غلط و درست گفته است، آدم خوبی هم بوده است، خدا رحمتش کند، ولی امام که نیست، امام فرق میکند، امام علمش را از خدا گرفته است. امام شافعی در مصر بارگاه دارد. وقتی به آنجا رفتم دو نفر دیگر هم آمدند. ابتدا فکر کردم که برای زیارت آمدهاند، بعد متوجه شدم که نه، اینها گدا هستند و آمدهاند آنجا استراحت کنند!
ببینید امام معصوم چه میکند؟ ما هنوز کار نکردیم؛ این تجلی عشق به ائمه است. از این جلوهها متعدد است.
خدا ما ببخشد که کم کاری کردیم
نور خورشید تمام دنیا را روشن می کند و
نور اهل بیت تمام دل ها را.
تنها کافی است روی از خورشید بر نگردانی!
ممنونم، بسیار زیبا بود.