تریبون مستضعفین -محسن رضوانی شاعر جوان، آخرین شعر خود را با موضوع حضرت زهرا (س) به آیات القرمزی تقدیم کرده است. او در مقدمه شعرش چنین مینویسد:
خبر شاعره ی بحرینی که آمد ، تنم یخ کرد. آن قدر متورم شد این سیب گلو که بلع، یادمان رفت. دلم راه نیامد چیزی غیر ازین بنویسم. عقلم، وجدانم و البته احساسم رخصت لاطائلات همیشگی را نداد. بلادرنگ غزل زیر را ساختم.
تقدیمش میکنم به زهرای مرضیه(س) و دختر دربندش: آیات القرمزي
از ابتدا تـــا قیامت،اســـــلام مدیــــــــــون زهــــراست
اســـلام نه ،آفرینش ،عمــری ست ممنـــــون زهراست
نصف جهــــــان وامــــدارِفریـــــاد خـــــــاموش حیدر
آن نیمه ی دیگرش نیــــز،همواره مرهــــون زهراست
از دین و آئـــین احـمد، مانــــــده اگر آب و رنـــــــگی
از اشک چشمان بانوســـت،از رخت گلگون زهراست
دیــــــروز اهــــل ســـــقیفه ،امــــــروز آل خــــــــلیفه
فرقی نکرده ســت دشمن،این حرفِ اکـــنون زهراست
آتش همــان آتش ست و ضربه، همـــــان ضرب سیلی
همشیره!طــــاقت بیاور…این صبر،قـــــانون زهراست
در سینه ای که علی هست،زخم و جراحت طبیعی ست
خون تو آیات آیـــا ، قرمز تر از خون زهراســــــــت؟
Sorry. No data so far.