5 خرداد سالروز فرار صهیونیستها از جنوب لبنان
با نگاهی اجمالی به گوشه ای از تاریخ اشغالگری و ستمگری درمی یابیم که رهبران صهیونیسم از قرن نوزدهم تا به امروز تلاش می کردند جنوب لبنان و جبل شیخ را در ضمن سرزمین میعادگاه(فلسطین) قرار دهند و به آن ملحق سازند و شاید مهمترین علت این امر اهمیت این مناطق از نظر اقتصادی و نظامی باشد که البته نباید از موقعیت استراتژیکی آن غافل شد.
در سال 1909 «ژاکوپوس» کتابی به زبان آلمانی نوشت و این سرزمین را میعادگاه یهودیان نامید و جبل لبنان را که درمنطقه جنوب لبنان واقع است به عنوان مرز شمالی سرزمین میعادمعرفی کرد. و همچنین بن گوریون و بن زفی جبل لبنان را استانی از استانهای دولت پیشنهادی صهیونیستی توصیف کردند و درکتابی که با هم به نگارش درآوردند و تحت عنوان «سرزمین اسرائیل» سال 1915 منتشر شد، آن را ضمن مرزهای شمالی خود قلمداد کرد. تمام این کتابها و سندها ثابت می کند که رژیم صهیونیستی بر خلاف ادعای رسانههای آمریکایی اشغال این منطقه را به قیمت حیات آینده اش می دانسته و حاضر بوده با هر قیمتی از آن نگهداری کند ولی وجود نیروی مقاومت حزب الله این آرزوی صهیونیستها را به خیالی خام تبدیل کرد.
در 24 ماه می 2000 میلادی مصادف با تاريخ 5 خرداد 1379 با فرار آخرين ستون زرهی رژيم صهيونيستی از جنوب لبنان، اشغال 22 ساله اين كشور پايان يافت و نيروهای حزبالله در مناطق آزاد شده مستقر شدند. خروج شتابزده نيروهای اسرائيلی از جنوب لبنان در حالی صورت گرفت كه اين رژيم اعلام كرده بود طی 5 هفته آينده لبنان را تخليه خواهد كرد. رژيم صهيونيستی از مناطق علی طاهر، زفاته، طهره ئبر كلاب و ريحان، خارج شدند. در تاريخ 3 خرداد 79 دانشگاه خيام توسط مردم و نيروهای حزبالله از اشغال نيروهای صهيونيستی خارج شده و 144 لبنانی پس از سالها اسارت رهايی يافتند. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که در آن تاریخ مقام معظم رهبری در پيامی، پيروزی حق بر باطل، غلبه مقاومت اسلامی لبنان بر دشمن غاصب و خلق حماسه ای جاودان را به ملت، دولت و رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان تبريك گفتند که بازتاب و روحیه خاصی در رسانه های آن روزهای لبنان داشت.
رژيم صهيونيستي پس از این شكست ابتدا با استفاده از عاملان جاسوسياش در لبنان و از طريق شبكههاي جاسوسي سعي نمود تا ثبات سياسي و امنيت بوجود آمده در اين كشور را برهم بزند، اما پس از ناكام ماندن اين هدف و متلاشي شدن شبكههاي جاسوسي اين رژيم در لبنان يكي پس از ديگري، با استفاده از اهرمهاي غربياش به ويژه آمريكا تمام تلاش خود را براي ضربه زدن به مقاومت و سلاح آن به كار گرفت كه آخرين حربه اين رژيم مطرح كردن بحث ارسال موشكهاي اسكاد از سوريه به لبنان بود كه اين ادعا به دليل اساس پوچ و بيمحتوايش حتي با موضع جدي كشورهاي اروپايي نيز همراه نشد و اين بار نيز تنها آمريكا به عنوان حامي اول و آخر رژيم صهيونيستي از اين ادعاي صهيونيستها حمايت كرد و به سوريه در اين خصوص هشدار داد.
هر چند كه نبايد از اين موضوع غافل شد كه وحدت و يكپارچگي لبنان، مشاركت و همگامي حزبالله در عرصه سياسي اين كشور، حمايت علني رهبران لبناني از حزب الله و مقاومت در حفظ خاك اين كشور از طريق گفتوگوهاي ملي و بحث استراتژي امنيتي، مهمترين دليل نگراني رژيم صهيونيستي از پيشرفت مقاومت و به راه انداختن جنگ رواني عليه حزبالله است.
مقاومت لبنان و رهبران آن پيش از اين نيز ثابت كردهاند كه در بيان قدرتشان اغراق نميكنند و توانايي آن را دارند كه با موشكهايشان مركز تل آويو را نيز هدف قرار دهند. برپايي رزمايشها و افزايش تهديدهاي سردمداران رژيم صهيونيستي عليه لبنان و مقاومت آن، تنها بيانگر درماندگي اين رژيم و بيم و هراسش از هر گونه رويارويي در آينده است.
با وجود اين پيروزيها، امروز و در آستانه نزديك شدن به سالروز فرار صهيونيستها از جنوب لبنان، شاهد رزمايشهاي سراسري رژيم صهيونيستي در سرزمينهاي اشغالي هستيم؛ مسئله اي كه ثابت ميكند اين رژيم همچنان با ايجاد رعب و وحشت و انجام چنين مانورهايي سعي دارد بخشي از وجهه خدشه دار شدهاش را جبران نمايد. هدف از ايجاد اين جنگ رواني با توجه به تاكيدهاي مكرر رهبران مقاومت لبنان به ويژه سيد حسن نصرالله، دبيركل حزبالله لبنان بر آمادگي كامل نيروهاي مقاومت، بيانگر ترس و هراس صهيونيستها از آمادگي كامل اين نيروهاست. اشغالگران صهيونيست به خوبي ميدانند كه راه مقاومت تا آزادسازي كامل خاك كشورهاي عربي ادامه خواهد داشت و آنها با استفاده از هيچ اهرمي قادر به شكست مقاومت نيستند.
Sorry. No data so far.