در اینجا لازم میدانیم جهت اطلاع خواننده محترم از اوضاع و تدابیری که انگلستان در دوره قیومیت برفلسطین جاری ساخت توضیح مختصری را ارایه نماییم.
از اشغال سرزمین فلسطین تا سال ژونیه ۱۹۲۰ م حکومت نظامی بر سرزمین فلسطین سایه افکنده بود. در ژونیه ۱۹۲۰ م اداره نظامی به اداره مدنی غیر نظامی به نام «حکومت فلسطین» نام گذاری شد و یک صهیونیست انگلیسی به نام هربرت صموئیل اولین نماینده ویژه انگلیس در فلسطین شد و او صهیونیست دیگری به نام نورمان بنتویش را به عنوان معاونت کل دولت، که متصدی تهیه لوایح قانونی و آیین نامهها هم بود، منصوب کرد و دو نفر یهودی دیگر را در راس اداره مهاجرت و گذرنامه و مدیریت کل بازرگانی گماشت.
صموئیل اصولاً در راس هر قسمت اداری و پستهای دولتی یک یهودی یا انگلیسی قرار داد. قسمت معارف و فرهنگ یهود را سرو سامان داد و تحت اداره و نظارت کمیته اجرایی صهیونیسم قرار گرفت. در صورتی که فرهنگ عرب تحت سلطة و اداره یک انگلیسی بود و کارمندان و بازرسان در همین زمان بود که کار انتقال اراضی از دست عرب به یهود آغاز شد.
حکومت صموئیل در سپتامبر ۱۹۲۱ م امتیاز برق فلسطین را به مدت هفتاد سال به روتمبرگ یهودی واگذارد. این امتیاز حق تولید برق در فلسطین را از تمام مردم دیگر در سراسر فلسطین سلب میکرد و فقط شهر بیت المقدس از این امتیاز مستثنا بود، چون در سال ۱۹۱۴ م. دولت عثمانی این امتیاز را به یک فرد یونانی واگذارکرده بود.
در ضمن صموئیل برای حمایت از صنایع یهود، قوانینی وضع کرد که به موجب آنها مواد و اسبابی که یهودیان برای کارخانجات خود باید وارد کنند، از گمرک معاف و وارد کردن اجناس که مشابه آن را عربها تولید میکردند، آزاد و بیگمرک بود.
قیام دوم – قیام یافا
بافا در آن روزگار، تنها بندر فلسطینیان بود و صهیونیستها با راه انداختن تظاهرات در این شهر و شهرهای دیگر، به اذیت و آزار فلسطینیان میپرداختند و با هیجان و شور خاصی، از مهاجران تازه وارد یهودی استقبال میکردند. این مهاجرتها و آزار و اذیتها باعث بوجود آمدن اضطراب و هیجان بر سراسر فلسطین شد تاایم روز اول ماه مه ۱۹۲۱ م آتش انقلاب نویی که مدت پانزده روز ادامه داشت، از شهر یافا زبانه کشید، دامنه این آشوب رفته رفته به شهرهای دیکر هم کشیده شد.
شورشیان عرب به مراکز مهاجرت صهیونیستها حمله کردند و عدهای از یهودیان را کشتند و چند مستعمره یهودی در میان یافا و طولکرم هم مورد حمله قرار گرفت. قوای ارتش و پلیس با کمال گستاخی در جریان آن، به طرفداری از یهود با ملت میجنگیدند.
در جریان مبارزات پنجاه نفر یهودی کشته و حدود ۱۵۰ نفر زخمی شدند. عرب هم حدود ۷۵ تن زخمی و پنجاه نفر شهید دادند که اغلب به دست افراد پلیس و ارتش صورت گرفته بود. دولت سرپرست برای کوباندن عرب، خسارات سنگین و کمرشکنی به جهت شورش، بر ملت فلسطین تحمیل نمود.
اما عوامل شورش که توسط کمیسیونها یکرافت صورت گرفته بود عبارت بود از: احساس ناامنی عربها، پشیمانی از فرصتهای از دست رفته، تنفر از یهود، ناراحتی شدید از حمایتهای حکومت از یهودیان، ترس و وحشت از سرنوشت آینده و عصبانیت از عدم استقلال.
در ادامه گزارش آمده بود که رفتار و گفتار یهود هم راستی موجب این ترسها و ناراحتی هاست، زیرا یهودیان هدفها و امیال خود را صریحا به مردم میگویند: مثلاً روزنامة جویش و کرونیکل در سرمقالهای گفته است: تنها راه حل مشکل فلسطین این است که این سرزمین دربست، منطقهای یهودی شود، همان طور که انگلستان و کانادا دو منطقة انگلیسی و کانادایی هستند.
سپس به همکاری همه طوایف عیسوی با مسلمانان اشاره کرد و میگوید: همة فرق غیر یهود، با یهود دشمنند. عرب از نحوة حکومت و اداره فلسطین، که بیشتر در جهت تمایلات و منافع یهود جریان دارد، به شدت ناراضی و معتقدند که دستگاه حکومت طوری اوضاع را ترتیب داده و به قدری جلو صهیونیستها را باز گذارده که آنها مملکتی در دل مملکت به وجود آوردهاند.
جای تعجب است که تمام این سفارشها و ذکر حقایق و اعلام خطرها کوچکترین اثری در تغییر نحوه رفتار حکومت سرپرستی نکرد و هم چنان به سرکوب عرب و لگد مال کردن حقوق آنان به نفع صهیونیستها ادامه داد.
این قیام نیز در وضعیت فلسطینیان تغییر چندانی نداد، اما باعث شد تا جنبش فلسطین جان تازهای بگیرد و فلسطینیان امیدوار شوند.
Sorry. No data so far.