پنج‌شنبه 02 ژوئن 11 | 21:00
جهان اسلام و دوازده کلید؛

مهارت‌هایی برای فعالیت‏‌ در زمینه جهان اسلام

یاسر عسگری

متأسفانه ما شناخت درستی نسبت به مسائل جهان اسلام و کشورهای غربی نداریم. علیرغم شعارهایی که در حمایت از مسلمانان و مستضعفان جهان و مخالفت‏ها با نظام سلطه می‌دهیم، اطلاعات کمی نسبت به آنها و پاشنه آشیل آنها داریم. لذا ضروری است، ما که در این حوزه علاقه داریم، اطلاعات و شناخت جامعی نسبت به مسائل جهان اسلام داشته باشیم.


یاسر عسگری

حوادث مختلفی در جهان می‌گذرد که بسیاری از ما نمی‏دانیم نسبت به آنها چه مواضعی بگیریم و با آن‌ها چگونه برخورد کنیم. خصوصاً الآن که در جهان اسلام دوران جدیدی را تجربه می‌کنیم. برای اینکه دائم کاسه چه کنیم؟ چه کنیم؟ را این طرف و آن طرف نبریم، باید اقداماتی انجام دهیم. در این نوشتاربه برخی نکات ضروری شناخت رسالت ما نسبت به اوضاع جهان اسلام اشاره می شود.

مطالبی که صرفاً ماهی دادن نباشد، بلکه یادگیری این موضوع که خودمان بتوانیم ماهیگیری کنیم؛ یعنی از مصرف کننده و شنونده تحلیل‏ صرف، خودمان بتوانیم مسائل مختلف جهان اسلام را به درستی تحلیل کنیم.

نکته اول، شناخت و آگاهی

متأسفانه ما شناخت درستی نسبت به مسائل جهان اسلام و کشورهای غربی نداریم. علیرغم شعارهایی که در حمایت از مسلمانان و مستضعفان جهان و مخالفت‏ها با نظام سلطه می‌دهیم، اطلاعات کمی نسبت به آنها و پاشنه آشیل آنها داریم. لذا ضروری است، ما که در این حوزه علاقه داریم، اطلاعات و شناخت جامعی نسبت به مسائل جهان اسلام داشته باشیم.

نکته دوم، دانستن زبان خارجی

حداقل باید با زبان عربی و انگلیسی آشنا باشیم. البته زبان‏‌های دیگری چون اردو، هوسا، سواحیلی، اسپانیولی، فرانسوی، پرتغالی و… در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرند.

یکی از دوستان تعریف می‌کرد، از یکی از همین کشورهای عربی، ایمیلی برایم رسیده بود که درخواست معرفی چند استاد متعهد حوزه و دانشگاه داشتند که بتوانند به زبان‏‌های عربی، انگلیسی یا فرانسوی، در زمینه‏‌هایی چون حقوق بشر، خانواده، اسلام‏‌هراسی، انقلاب اسلامی، امام(ره)، رسانه‏‌ها و… در این کشورها صحبت کنند یا بحث علمی ارائه دهند. می‌گفت پیدا کردن و معرفی این اساتید، برای ما سخت بود. چون تعداد اساتید در هر زمینه بیش از ۵ ـ ۴ تا نبود که بتوانند به صورت تخصصی در آن حوزه‏‌ها کار کرده باشند. لذا متأسفانه چون زبان خارجی نمی‏‌دانیم، نمی‏‌توانیم مستقیم با مردم و نخبگان کشورهای اسلامی ارتباط برقرار کنیم.

نکته سوم، مطالعات و تحقیقات در این حوزه

این مطالعات گام حداقلی برای شناخت مسائل جهان اسلام است. در این زمینه کتاب‏‌های نسبتاً خوبی منتشر شده است. لذا مطالعه کتاب‌هایی چون «اسلام در انقلاب (جنبش‌های اسلامی معاصر در جهان عرب)» (هرایر دکمیجان/ترجمه حمید احمدی)، «جنبش‌های اسلامی معاصر» (سید احمد موثقی)،«اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» و «اندیشه سیاسی عرب» (حمید عنایت)، مجموعه آثار استاد سید هادی خسروشاهی در زمینه حرکت‏‌ها و نهضت‏‌های اسلامی معاصر و همچنین پایگاه اطلاع‏‌رسانی وی به نشانی khosroshahi.org، «جنبش‏‌های اسلامی معاصر در شمال آفریقا» (نصرالله سخاوتی)، «رسانه و جنبش‏‌های اسلامی معاصر»(غلام سخی حلیمی)، «انقلاب اسلامی و جنبش‏‌های اسلامی معاصر» (حمزه امرایی)، پیامبر و فرعون (ژیل کُپل)، کتاب‌های موسسه اندیشه‏‌سازان نور و همچنین کتاب‏‌های موسسه شیعه‏‌شناسی، که کتاب‌های خوبی برای مطالعه در زمینه جهان اسلام و به ویژه اوضاع شیعیان هستند.

نکته چهارم، پیگیری اخبار جهان اسلام

خوشبختانه خبرگزاری‏‌های فارس، قدس، تقریب، رسا و حتی برخی سایت‏‌های تحلیلی در زمینه جهان اسلام مانند رحما، امت واحده و… در این زمینه نسبتاً فعالند و اخباری را منتشر می‌کنند که خود پیگیری اخبار، کمک زیادی به ما می‎کند.

نکته پنجم، داشتن اطلاعات تاریخی

داشتن اطلاعات تاریخی درباره مسائل جهان اسلام و سیاست‏‌ها و عملکردهای نظام سلطه (به ویژه کشورهای اروپایی و آمریکا) نکته جدی دیگری برای این منظور است.

برای مثال انگلیس، که همیشه در مسائل داخلی ایران دخالت می‌کند و فعالیت مستقیم در جریان فتنه پس از انتخابات ۱۳۸۸ و همچنین بمب گذاری‌های استان خوزستان داشت و از طرفی مدعی حقوق بشر و مبارزه با تروریسم است، خودش در اشغال عراق و افغانستان و… آتش بیار اصلی معرکه است.

نمونه دیگر آن در آمریکای لاتین، اشغال جزایر فالکلند است که انلگیس در سال ۱۹۸۲ این جزیره را که متعلق به آرژانتین بود، در جنگی نظامی از آرژانتین گرفت. این جزایر در فاصله حدود ۴۵۰ کیلومتری سواحل آرژانتین و در فاصله ۱۱هزار کیلومتری انگلیس است. چرا ما این مسائل را نباید بدانیم؟ چرا روی آن، مستند و فیلم نمی‏‌سازیم و در مجامع بین‏‌المللی پیگیری نمی‏‌کنیم؟ از سویی این نوع فعالیت‌ها، باعث بهتر شدن و نهادینه شدن روابط ما با کشورهای آمریکای لاتین می شود و خیلی از نقشه‌های آمریکا و غرب را در منطقه، علیه ایران و اسلام خنثی می‌کند. نمونه دیگر کشتار فرقه داودیان در ایالات متحده بود که ما تا پیش از این‌که رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه‏‌شان این ماجرا را بیان کنند، اغلب ما چیزی از آن نمی‌دانستیم و البته الآن هم پس از گذشت چند سالی که از اطلاع‌رسانی ایشان گذشته است، ما کاری برای اطلاع رسانی در این زمینه نکرده‌ایم. یک مستند یا برنامه در این باره نساخته‌ایم و آن را به عنوان نماد نقص حقوق بشر آمریکا و غرب در مجامع جهانی پیگیری کنیم.

نمونه دیگرش این که الآن کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، به بهانه‌های مختلف درباره جزایر سه گانه سخن می‌گویند و از اشغال آن توسط ایران سخن می‌گویند و خواستار الحاق آن به امارات هستند. ما چه کار کردیم؟ غیر از محکوم کردن آن‌ها چه موضعی گرفتیم؟! ما می‌توانیم ضمن محکوم کردن و سوابق تاریخی این منطقه در نقشه‌های طراحی شده قرون گذشته یا حتی کتب تاریخی معتبر در این زمینه به صورت مستند یا برنامه‏‌ای تحلیلی یا کتاب‏‌هایی چند زبانه در بیاوریم امّا چنین کاری نکردیم، مثل کاری که آیت‏‌الله هاشمی رفسنجانی برای بیان سابقه تاریخی خلیج فارس، به کتب تفسیری قدمای اهل سنت استناد کردند. کشورهای مدعی احیای جهان عرب بیایند در مورد جزیره «تیران» ـ در دریای سرخ، بین مصر و عربستان ـ موضع‏‌گیری کنند که پس از پیمان شرم‌الشیخ، هم اکنون اسماً تحت سیطره نیروهای بین‏‌المللی است ولی در حقیقت، در اختیار اسرائیل است. این جزیره، آن قدر مهم است که رئیس جمهور اسبق رژیم صهیونیستی گفته است که اگر ۳ نیروی سازمان فتح فلسطین در آن جزیزه مستقر شوند، می‌توانند جلوی کشتی‌های اسرائیلی را بگیرند. پس منطقه‌ای کاملاً استراتژیک است که اعراب آن را به اسرائیل بخشیدند و اصلاً هیچ حرفی از آن در مجامع جهانی نمی‏‌زنند.

نکته ششم، دیدن فیلم‏‌ها و مستندها

با اینکه تعداد این نوع مستندها کم است ولی هر کدام اطلاعات جالبی درباره مسائل جهان اسلام یا غرب، در اختیار ما قرار می‌دهند. الآن مستندهایی درباره عراق، لبنان، فلسطین، افغانستان، پاکستان، سومالی، بوسنی، آمریکای لاتین و… ساخته شده است ما چقدر از آن‌ها دیدیم و در دانشگاه‌ها یا مدارس خودمان پخش کردیم. این فیلم ها، اثر زیادی دارد که ما از آن غافلیم.

نکته هفتم، اهمیت رسانه ها در جهان امروز

اهمیت رسانه‌ها در جهان بسیار مهم است. در دنیای امروز و برای کشور غربی و حتی کشورهای عربی همسایه خودمان، رسانه بسیار مهمتر از دستگاه دیپلماسی آن کشورهاست. یکی از استادان ارتباطات حرف درست و بجایی زده است که «پرس‌تی‌وی و العالم بسیار مهم‌تر از سفارتخانه‌های ما هستند». همچنان که «الجزیره» و «العربیه» از تمام دستگاه‌های دیپلماسی قطر و عربستان، برای شان مهمتر است. حتی حزب‏‌الله لبنان با شبکه المنار خود از ما موثرتر است. متأسفانه شبکه‌های رسانه‌ای ما در شروع فعالیت، خیلی خوب آغاز می‌کنند ولی بعداً فعالیت‎شان معمولی می‌شوند. متأسفانه ما شروع کننده‌های خوبی هستیم ولی ادامه دهنده‏‌های خوبی نیستیم. یا در اجرای برنامه‌های مان بسیار کند هستیم. برای نمونه، حدود ۶ ـ ۵ سال است که قرار است شبکه تلویزیونی برای کشورهای اسپانیولی زبان راه‌اندازی کنیم که حدود ۴۰۰ ـ ۳۰۰ میلیون مخاطب ـ در اسپانیا، کشورهای آمریکای لاتین غیر از برزیل، بخش زیادی از مردم جنوب ایالات متحده و… خواهد داشت، امّا هنوز این شبکه راه اندازی نشده است و هنوز کارهای مقدماتی و هماهنگی‌اش را طی می‌کند. امّا کشورهای دیگر وقتی به یک برنامه‌ای می‌رسند یکی دو ساله آن را عملیاتی و اجرایی می‌کنند. چین، ژاپن و حتی ترکیه در منطقه آمریکای لاتین این‌گونه عمل می‌کنند.

نمونه دیگرش درباره همین رسانه‌های مکتوب و سایت‌ها و خبرگزاری‌های ماست. خبرگزاری رسمی کشور ما، ایرنا، در زمینه بین‌المللی بسیار ضعیف عمل می‌کند با این‌که نمایندگی‌های متعددی در سراسر جهان دارد. از سویی هم آن نمایندگی‌ها در خارج از کشور، ضعیف و منفعل عمل می‌کنند و از سویی ما در داخل، طرح و برنامه و مطالبات جدی از آن‌ها نداریم. شما کافی است بخش زبان‌‌های خارجی این خبرگزاری‌ها را چک کنید، حداکثرآن‌ها غیرفعال است. مثلاً زبان عربی و انگلیسی آن‌ها با غلط‌های فراوانی همراه است. زبان‌های دیگر مشکلات بسیاری دارند و فعال نیستند. برای نمونه، آقای جوانفکر، مدیر فعلی خبرگزاری ایرنا، به جای به روز کردن وبلاگش و پرداختن به مسائلی که در حوزه کاری ایشان نیست، در حوزه مأموریتی و مسئولیت خودش فعالیت کند. متأسفانه نه ایشان و نه دیگر مدیران سابق این خبرگزاری این دقت‌ها را نداشتند. در کشور، هر کس وظایف خودش را در حوزه‌ای که مسئولیت دارد به درستی انجام بدهد، ما از این وضعیت فعلی رها می‌شویم. متأسفانه مشکل ما این است که ما در حوزه‌ی مسئولیتی خودمان ، کم کاری می‌کنیم و می‌خواهیم با حضور در عرصه‌های دیگر، آن کم کاری‌ها را جبران کنیم.

نکته هشتم، استفاده از فرصت‌ها

اکنون با همین وضعیت، فرصت‌هایی داریم که نباید از آ‌ن‌ها غافل شویم. علما و مراجع، تربیون‌های نماز جمعه، ائمه جمعه‏‌ها و جماعات، تشکل‌های دانشجویی و مردمی، شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی، خبرگزاری‏‌ها، سایت‌ها ، وبلاگ‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی، نشریات و مطبوعات و… همه فرصت‏‌های ما هستند. امّا ببینید در حوزه جهان اسلام چه قدر از این پتانسیل استفاده شده است؟ ما چند نشریه تخصصی در زمینه مسائل جهان اسلام داریم؟ چند تا نشریه تخصصی درباره مسائل آفریقا، آمریکای لاتین، آسیای مرکزی و کشورهای فارسی زبان داریم؟ از سویی دیگر این نشریات تخصصی که منتشر می‌شوند محتوای‌شان چیست؟ آیا غربگرا هستند یا دغدغه واقعی توجه به مسائل جهان اسلام و بیداری اسلامی دارند؟ چقدر از مسائل واقعی جهان اسلام را منعکس می‌کنند؟ و… پس فقط نباید تهدیدها را ببینیم و از فرصت‏‌ها غافل شویم. در هر جایی که هستیم، اندکی از توان خودمان را درباره مسائل جهان اسلام در حوزه کاری خودمان صرف کنیم. متأسفانه چون نگاه جهانی نداریم، خیلی از این فرصت‌های همکاری بین‌المللی را نمی‌شناسیم یا نمی‌توانیم درست از آن‌ها بهره‌برداری کنیم. خود این کنفرانس‌ها و همایش‌های بین‏‌المللی یک فرصت جدی برای ماست. ما چقدر از این فرصت استفاده می‌کنیم؟ از طرفی چه کسانی از کشور ما در این همایش‌ها شرکت می‌کنند؟

غالباً خود مدیران و مسئولان سازمان‌های ما هستند که شرکت می‌کنند و تربیون را در اختیار نخبگان و فعالان واقعی جهان اسلام قرار نمی‌دهند. مدیران دولتی و حکومتی ما اکثریت تربیون‌ها را در اختیار گرفتند و میدانی برای فعالیت‌های مستقل و مردمی و جامعه نخبگانی ایجاد نمی‌کنند. شاید بتوان گفت اصلاً در کشور ما سیاستی به نام «دیپلماسی مردمی» وجود ندارد. البته الآن مسئولان ما به اهمیت این قضیه پی بردند امّا تا عمل به این برنامه، خیلی زمان می‌برد. متأسفانه یکی از مشکلات جدی ما این است که همه فعالیت‏‌های خودمان را دولتی کردیم. مسئولان خواستند با این کار، خیال‌شان از برنامه‌های خودجوش و غیرقابل پیش بینی مردمی آسوده باشد. لذا همه فعالیت‌هایی که می‌توانست فرصت حضور و بروز مردمی باشد را در چنبره خود گرفتند. لذا می‌بینید که تظاهرات یا تجمع‌های مردمی کمی در کشور صورت می‌گیرد و اگر هم صورت می‌گیرد، محدود به جمعه‌هاست آن هم پس از برگزاری نماز جمعه. قبل از آن هم شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، بیانیه‌ای هم صادر می‌کند. چرا این اتفاقات افتاد؟

دولتمردان ما به ویژه در دوران سازندگی و اصلاحات، توجه‌شان را به گروه‌های مردمی و اسلامگرا در جهان اسلام کم کردند و به جای ارتباط با ملت‌ها، به ارتباطات رسمی با دولت‌ها بسنده کردند و بدین ترتیب، از خیلی از گروه‌های اسلامگرای جهان غافل شدیم. غافل شدن از آن‌ها و عدم حمایت معنوی و پشتیبانی نظری از آن‌ها همانا و غلتیدن آن‌ها به دامن القاعده و غرب همانا. شما آمار خیلی از این گروه‌های اسلام‌گرایی که به وهابیت یا القاعده و غرب نزدیک شدند را ببینید. غالب آن‌ها، در دهه اول انقلاب اسلامی ایران، با کشور ما مرتبط بودند و ایران از آن‌ها حمایت معنوی و نظری می‌کرد؛ امّا با اعمال سیاست تنش‌زدایی و بی‌توجهی به گروه‌ها و جنبش‌های اسلام‌گرا و تعبیرات خنثی و ناقص از مفهوم صدور انقلاب، باعث شد که خیلی از این گروه‌ها از انقلاب اسلامی ایران ناامید شوند.

نکته نهم، نگذاریم غربی‎ها روی این موج سوار شوند

پس از قیام‌های اخیر و بیداری مردمی ـ اسلامی جهان عرب، بزرگترین ضربه‌هایی که در داخل کشور به حرکت‌ها زده شد شعار «مکتب ایرانی» و ادعای آمریکایی بودن این تحولات اخیر بود که ته دل بسیاری از مبارزان و انقلابیون مسلمان در منطقه و جهان را خالی کرد. خصوصاً ادعای مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که همه کشورهای اسلامی منطقه، شعار اسلام‌خواهی می‌دهند، در بدنه دولت، برخی دولتمردان شعار ناسیونالیسم‏‌گرایی می‌دهند. این یک خیانت بزرگی است که آدم نمی‌تواند به راحتی از کنار آن بگذرد و بگوید اتفاقی بوده است. دوستی با مردم اسرائیل، ادعای مکتب ایرانی، آمریکایی دانستن این تحولات و انفعال دستگاه دیپلماسی رسمی کشور و دعوت از پادشاه اردن در این بحبوحه. این ساده‏‌لوحی و سادگی است که همه این تحلیل‌ها و برنامه‌ها را غیر برنامه‌ریزی شده در نظر بگیریم و آن را فقط اشتباه‌های دولتمردان بدانیم!

ما به این عده‏‌ای که قائل به آمریکایی بودن تحولات اخیر در جهان اسلام هستند، می‌گوییم بر فرض صحت استدلال شما، که اصلاً استدلال و منطق‏‌شان، غلط اندر غلط و به نظرم، تحلیلی آمریکایی ـ صهیونیستی و در همان راستاست. متأسفانه از روی آگاهی یا جهل، بدون اینکه خودشان بدانند، دارند حرف‌های غربی‏‌ها و آمریکایی‏‌ها را تکرار می‌کنند. بر فرض استدلال آن‌ها، صحیح، امّا سئوال‌مان این است که چرا نمی‌آییم از این آب گل آلود، ماهی بگیریم و روی این موج سوار شویم! چرا حتماً باید غربی‏‌ها سوار بر موج‏‌های مردمی منطقه بشوند و اتفاقات اخیر را به نفع خودشان مصادره کنند. ما هم بیاییم تلاش‌مان را بکنیم و فعال شویم و آن وقت خواهیم دید که موج تظاهرات و تجمعات مردمی را تا حد زیادی می‌توانیم به سمت انقلاب اسلامی ایران، اسلام‌خواهی و تقابل با نظام سلطه غرب و مخالفت با رژیم صهیونیستی سوق بدهیم. حتی مطالبه‌های عمیق را به آن‌ها بیاموزیم و بگوییم مشکلات بیکاری و فقر و گرسنگی شما زمانی حل می‌شود که از غرب فاصله بگیرید و مستقل شوید؛ زمانی که حاکمان غربی و غرب‌زده و سکولار نداشته باشید.

شما سخنان رهبر معظم انقلاب به زبان عربی در خطبه‏‌های نماز جمعه را رصد بکنید چقدر تأثیرگذار بود و چه موجی را ایجاد کرد. ایشان با این کار، افق و سطح مطالبه مردم مصر و کشورهای اسلامی منطقه را بالا برد و دغدغه حکومت اسلامی و اسلام‌خواهی در ذهن مردم و نخبگان و انقلابیون این کشورها انداخت و اگر انقلابیون منطقه چنین خواسته‏‌ای داشتند ـ که داشتند ـ آن‌ها را به مطالبه جدی این خواسته و تلاش برای رسیدن به آن تشویق و تحریک کردند.

نکته دهم، ساخت مستند و فیلم

الآن یکی از کارهایی که می‌توان کرد این است که گروه‌های مختلف مستندسازی بروند در این کشورها و انقلاب و خواسته‌های این مردم را ثبت و ضبط کنند تا غرب بعد از گذشت مدتی، آرمان‌های شان را منحرف نکند.

نکته یازدهم، ابتکار و خلاقیت

ما نباید در فضای فعالیت‌های خودمان محدود به قالب‌ها و ابزارها شویم و در چنبره ابزار و قالب‌ها گیر کنیم. ابتکار و خلاقیت در فعالیت‌ها خیلی موثر است. متأسفانه ما در این زمینه نوآوری نداریم و فعالیت‌های نمادین خود ـ مانند حلقه انسانی یا تحصن در فرودگاه‌ها یا … را آن‌قدر تکرار می‌کنیم تا لوث و بی‌اثر شود.

نکته دوازدهم، توجه به سیاست‌های تفرقه برانگیز آمریکا و انگلیس

الآن شایعات فراوانی درباره اخوان‏‌المسلمین مطرح است که این‌ها با غرب همکاری می‌کنند یا وهابی شده‌اند، که دور از واقعیت است. ما منکر وجود بدنه‌ای از وهابیت در اخوان و چشم طعم عربستان سعودی به اخوان المسلمین نیستیم ولی این‌که به این بهانه این تشکل بزرگ اسلامی را از دست بدهیم صحیح نیست. طیف‌های مختلفی در شورای مرکزی اخوان هستند: عده‏‌ای از لحاظ سیاسی، گرایش به انقلاب اسلامی و تشیع دارند، عده‌ای میانه و عده‌ای دیگر گرایش به وهابیت دارند. الآن عربستان تلاش زیادی می‌کند تا طیفی که گرایش به وهابیت دارد، رهبری کادر را بگیرد و توانسته است محمدمهدی عاکف، رهبر یا مرشد عام وقت اخوان‌المسلمین که حمایت‌های فراوانی از انقلاب اسلامی و حزب‏‌الله لبنان کرد، را از رهبری کنار بگذارد و شخصیتی میانه به رهبری این تشکیلات برسد. الآن طیف نزدیک وهابیت در شورای مرکزی اخوان نیز بی‌کار ننشسته است و عربستان هم تلاش می‌کند این طیف در اخوان روی قدرت بیایند، ما هم باید با فعالیت‌های‌مان تلاش کنیم که طیف میانه و همسو با انقلاب اسلامی، موثرتر باشند و…

عدم ارتباط ما با اخوان، به ضرر ما و به نفع غرب است، لذا باید ارتباطات خود با اخوان را تقویت و گسترش بدهیم. الآن سیاست غرب و آمریکا و عربستان این است که رابطه ما با اخوان برقرار نشود. هم اخوان را از شیعه می‌ترسانند و هم ما شیعیان را از اخوان. لذا به نظرم، الآن افرادی که بر خنثی بودن اخوان و همکاری آن‌ها با حسنی مبارک و عربستان تأکید می‌کنند، خواه ناخواه سیاست آمریکا و غرب را دارند در بین مسئولان ما دامن می‌زنند و افکار ما را نسبت به اخوان بدبین می‌کنند. ما باید با همه گروه‌های ضد اسرائیلی مصر ارتباط برقرار کنیم و با هر کدام، به تناسب و نوع فعالیت‌هایش ضریب لازم را به آن‌ها بدهیم. همان‌طوری که الآن با همه گروه‌های فلسطینی هم حماس، هم جهاد اسلامی و حتی فتح ارتباط داریم. لذا ما باید به این نکته هم باید توجه داشته باشیم.

* این نوشتار، بخش کوتاه از مباحثی است که نگارنده در سلسله نشست‏‌های جهان اسلام اتحادیه بین‎المللی امت واحده (IUUU) در دفتر قم ایراد کرده است.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.