شنبه 11 ژوئن 11 | 11:07

ارکان و اخلاق گفتگو

گفتگو اتفاقی در ساحت زبان است اما این عبارت کلان نمی‌تواند به‌تمامی معرف گفتگو باشد، چراکه ما اتفاقات زبانی دیگری نیز چون: شعر، علم ، فلسفه و عرفان داریم. برای تعیین مشخصه‌های گفتگو و تمایز آن با دیگر گستره‌های زبانی می‌توان آن را در سه محور معرفتی، اخلاقی و وجودی به بررسی نشست.


گفتگو اتفاقی در ساحت زبان است اما این عبارت کلان نمی‌تواند به‌تمامی معرف گفتگو باشد، چراکه ما اتفاقات زبانی دیگری نیز چون: شعر، علم ، فلسفه و عرفان داریم. برای تعیین مشخصه‌های گفتگو و تمایز آن با دیگر گستره‌های زبانی می‌توان آن را در سه محور معرفتی، اخلاقی و وجودی به بررسی نشست.

گفتگو به مثابه روشی معرفتی

اس و اساس معرفتی گفتگو این است که «دیگری و خود» به عنوان طرفین گفتگو اشتباه می کنند اما این حق را دارند که اشتباه کنند و درباب اشتباهات خود به گفتگو بپردازند.

پیش فرض بنیادین معرفتی گفتگو این است که حق مجسم و مجسمه حق جایی موجود نیست و حقیقتهای گوناگون نزد افراد گوناگونی هستند. در این دیدگاه حقیقت، شبکه و منظومه ای است که از کنار هم قرار دادن حقایق گوناگون به دست می آید و در این میان ، گفتگو ابزار مهم و اصلی کنار هم چیدن حقایق متکثر برای بازسازی وحدانیت و هویت حقیقت است. در این فضاست که گفتگوی فردی که خویشتن را حق مجسم و مجسمه حق می پندارد چیزی جز حرکت متکلفانه و تعارف منشانه معنی نمی دهد.

فردی که تنها از آن رو به دامن گفتگو توسل می جوید که دیگران را به ساحت حقانیت و هدایت بازگرداند بدون آنکه این نکته را پیش فرض خود گرفته باشد که خودش نیز انسان است و انسان به تعبیری، حوزه ای محدود اما واقف به محدودیت خود است سودی از ماجرای گفتگو نخواهد برد. انسانیت انسان از آنجا شروع می شود که وی به محدودیت های خود از جمله جهلهای خود واقف شود و کسی که محدودیتهای ذاتی و تبعی معرفتی خود را مدنظر نداشته باشد شرط اولیه و بنیادین گفتگو را نادیده گرفته است.

گفتگو اتفاقی در زبان و بنابراین یک بازی زبانی است، ازاین رو در آن در اولین سطح، تکثر فهم ها و تلقی ها برجسته می شود و این نکته وزن پرسش و سوال را در گفتگو پررنگ می کند. همان طور که علم و فلسفه و دیگر حوزه های معرفتی بشر با پرسش آغاز می شوند گفتگو نیز بر پرسش متکی است. اگر پرسش پارسایی ذهن است – که هست – و اگر معارف ما به قد و قامت پرسشهای ما هستند آنچه در گفتگو فرمان و زمام را در دست می گیرد پرسشهای ما ست. پرسشهای نیکو، روند گفتگو را بهبود می بخشند و مانع از آن می شوند که گفتگو به تک گویی یا هرزه گویی مبدل شوند؛ پرسشها، دریچه ها ی نوین و بدیعی را به عرصه های نامکشوف ارزانی می دارند.

در باب گستره معرفتی گفتگو تذکار این نکته ضروری است که بازی زبانی فرض کردن گفتگو و سخن راندن از حقهای متکثر، می توانند ما را بدان سمت رهنمون سازند که قواعد گفتگو را فراتر از نفس و نقش آن در نظر نگیریم و به ساخته شدن آن قواعد ضمن عمل گفتگو باور داشته باشیم اما حق آن است که بازی زبانی فرض کردن گفتگو و قایل شدن به حقهای متکثر الزامآ حرکت گفتگو در ذیل یک سرمشق و بنابراین نسبی کردن معرفت و گفتگو معنی نمی دهد. یعنی در گفتگو هم می توان و هم باید قایل به قواعد عام و مورد توافق بود .

اخلاق گفتگو

مقوله اخلاق همیشه و همه جا پس از ظهور دیگری مطرح می شود و این البته پیشاپیش منوط به ظهور «خود» و «فردیت» است. به همین جهت می توان فردیت را در جایی با وجدان اخلاقی و دغدغه های ارزشی معادل گرفت و عالی ترین نمود و نماد فردیت را کلنجار رفتن با دغدغه های اخلاقی به حساب آورد.

در گفتگو ، «دیگری» و بنابراین معضلات اخلاقی بوفور و بوضوح یافت می شوند و با پررنگ شدن فرد، پرسشهای اخلاقی گستره گفتگو را در بر می گیرند. «دیگری» اگر پرسش اخلاقی نیافریند دیگری نیست و تنها در یک گفتگوی سالم و بهینه “دیگری” بتمامی خود را برآدمی عرضه می کند. از این عرضه، البته دغدغه ها و حساسیتهای اخلاقی می جوشند و بدین روی، گفتگو نه تنها معلول پرسشهای اخلاقی که علت آنها نیز به حساب می آید. اگر دیگری دیدگاههای متفاوتی دارد و اگر دیگری در فضای هنجاری خاصی قرار دارد و اگر او حتی در سرمشق گوناگونی جای می گیرد اینها همه به پررنگ شدن «دیگری» و زایش پرسشها و دغدغه های اخلاقی مهم و جدی یاری می رسانند. از این رو، در یک گفتگوی سالم و بهینه که هم پرسش هست و هم دیگرگون بودن و هم چشم اندازهای متشابه و متمایز ، می توان مقام «اخلاق» را پررنگ یافت.

در این میان اما اخلاق گفتگو اخلاق خاصی است؛ مشارکت در مکالمه و گفتگو ، تفاهم و همدلی، حضور طرفین گفتگو در وجود یکدیگر، تلاش برای پیشبرد و پیشرفت معرفت و حقیقت و حل گره های معرفتی، اعتراف به خطا و اشتباه ، نقادی و پرسشگری، حساسیت نسبت به مغالطات و تناقضات ، غلبه بر ابزارگونه دیدن طرفین گفتگو و فراتر رفتن از سیطره و سلطه و عاقبت تلاش جدی برای یافتن طرف جدی گفتگو که دیگرگون باشد و آدمی را نقادی و حلاجی کند ، همه می توانند هنجارها و ارزشهای یک گفتگوی سالم لقب گیرند؛ هنجارهایی که البته بیشتر وجه سلبی دارند و با توجه به انواع و اقسام گفتگوهای ناقص و معیوب، بیان شده اند.

  1. مرتضی صادقی
    19 آگوست 2013

    خیلی متن جالبی بود ممنون از رهنمایتون

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.