تریبون مستضعفین – امیر سعادتی
شعر؛ امامِ هنرها
فرهنگ و تاریخ شرق و غرب را از منظرهای گوناگونی با هم مقایسه کرده و می کنند. یکی از این منظرها که کمتر مورد توجه قرار گرفته تفاوت در«زبان هنری» مردمان مشرق و مغرب زمین است.
هنر اول غربی ها در روزگار ما هنر تازه به دوران رسیده و فقط صد ساله سینماست. این بدان معنا نیست که آنها در دیگر عرصه های هنری فعالیتی ندارند و یا کاری نمی کنند. اما همان طور که هر گروهی رهبر و سردسته ای دارد، هنرها هم برای خودشان گل سرسبدی دارند. سینما پیشوای دیگر هنرها در مغرب زمین است. یعنی همه هنرها در خدمت اویند. اما هنر اول ما شرقی ها (به خصوص ما مسلمانان و بالاخص ما شیعیان) در همه دوره ها هنر کهن شعر بوده و هنوز هم هست. شعر؛ امامِ دیگر هنرها در مشرق زمین است. یعنی همه هنرها در خدمت اویند.
دعوای «تصویر» و «کلمه»
دعوای «شعر» و «سینما» بر می گردد به ریشه های تاریخی، فلسفی و فرهنگی این دو منطقه فکری و تمدن زا. غربی ها «اصالت تصویری»اند و ما «اصالت کلامی». غربی ها عقلشان به «چشم» شان است و ما عقل مان به «گوش» مان. ما با زبان می گوییم و با گوش می شنویم، آنها با دست می سازند و با چشم می بیینند. ما می گوییم «زبان شعر»، آنها می گویند «صنعت سینما». آنها حتی خدا را هم می خواهند ببینند و تا نبینند باورش نمی کنند. قوم موسی از او می خواهند خدا را به ایشان بنمایاند و هرچه موسی به آنها می گوید شدنی نیست، همچنان مردم وی پافشاری می کنند و آیه «لن ترانی» یعنی هرگز مرا نخواهی دید فرود می آید: «قالَ رَبِّ أرِنـی أنظُر إلَیکَ. قالَ لَن تَرانی ولکِن انظُرْ إلی الجَبَلِ فَإن استَقَرَّ مَکانَـهُ فَسَوفَ تَرانی». (اعراف/143) این طوری هاست که آنها در تاریخ هنرشان هر آنچه دیدنی است برایشان مهم است و از دل «نقاشی» و «عکاسی» و «نمایش»، «سینما» را بیرون می آورند. ولی در تاریخ هنر ما هر آنچه نادیدنی است مهم است: چشم دل باز کن تا که جان بینی/ آنچه نادیدنی است آن بینی. و این «شعر» است که تا حدود زیادی تحمل عرفان اسلامی را دارد. برای همین اکثر شعرای تاریخ کهن ما عارفند و بالعکس اکثر عرفای ما شاعرند. و ما از دل همین شعر هنر «نوحه خوانی» و «روضه» برای اهل بیت(ع) را در آورده ایم. که گرچه شأن آن اجل از سینماست ولی در ادامه آن را با سینمای غربی ها مقایسه خواهم کرد.
شاعران در زمانه عسرت
اما سؤال اینجاست که آیا چیزی به نام شعر ما شرقی ها می تواند پنجه در پنجه سینمای غربی ها بیندازد؟ اساتید بزرگی که سواد من در برابر علم آنها سوات است! از یک زاویه به مسأله نگاه کرده اند و گفته اند نه و از آن زاویه که آنها نگاه کرده اند درست هم گفته اند. استاد رضا داوری کتابی دارد به نام «شاعران در زمانه عسرت» که همان از اسمش پیداست که پاسخش به این سؤال چیست. اما من بی سوات بر آنم که از زاویه ای دیگر هم می توان به این مسأله پاسخ گفت. به نظر من هنر اول ما (منظور مای شرقیِ ایرانیِ مسلمانِ شیعه ی مرتضی علیِ سی و دو سال انقلاب کرده است) «روضه و نوحه اباعبدالله» است و نه حتی شعر به معنای مرسوم آن. که به نظر اساتید در زمانه عسرت است.
«مؤید» هیچکاک ماست!
یکی از مشکلات اساسی ما مسأله خود کم بینی تاریخی است. چیزی که حتی در بین مذهبی ها هم رواج دارد. چه بسیارند دوستان مذهبی ای که مثلاً درباره ژانر وحشت در سینمای هالیوود یا سینمای وسترن در دهه 1960 مطالعه کرده اند و فیلم دیده اند اما سخنی از مکتب شعرِ مذهبی ای که بعد از انقلاب احیاء شد به گوششان نخورده است. مسعود فراستی درباره سینمای «آلفرد هیچکاک» کتاب نوشته به قطر 10 سانت و به قطع پادشاهی! (دو برابر وزیری) و ایضاً برای «جان فورد» و «اینگمار برگمان» و … و دستش هم درد نکند، ولی شما یک پایان نامه درباره سبک شعری استاد سید رضا مؤید خراسانی در دهه 1360 یا مکتب شعری حاج محمود اکبرزاده و یا شیوه مداحی حسین فخری اگر در کل وزارت علوم پیدا کردید جایزه دارید. این یعنی خود کم بینی تاریخی.
جنبه های هالیوودی نوحه!
شعر متداول ما و شاعرانش (کسانی چون استاد معلم، قیصر، دکتر حسینی، سلمان، قزوه، کاظمی، میرشکاک و…) را از نظر استقبال مخاطب می شود با سینمای متفکر اروپا مقایسه کرد. البته به حکم تیراژ برخی کتابهای همین حضرات هم این حکم قابل نقض است. یکی از مشکلات ما این است که به جنبه های هالیوودی هنر برترمان (شعر مذهبی با تمام زیر شاخه هایش) توجه نمی کنیم. اگر زنده یاد حسن حسینی در «گنجشک و جبرئل» اش شبیه «تارکوفسکی» است، حاجی مؤید هم در اکثر غزل های مذهبی- سیاسی دهه 60 خود (که به زودی گزیده ای از آن منتشر خواهد شد) یک پا «هیچکاک» است. ما در کنار آن لیست بلندبالای اول، لیست بلندبالاتری از کسانی چون استاد سید رضا مؤید خراسانی، حاج محمود اکبرزاده، حاج علی انسانی، حاج غلامرضا سازگار، محمدعلی مجاهدی(پروانه)، حبیب چایچیان(حسان)، مرحوم محمدرضا آغاسی و… را داریم. اصلاً در هر شهری دو سه نفر شاعر مذهبی قوی و یک دو جین متوسطش را داریم. تازه این هنر مگر فقط شاعر دارد؟ یکی دیگر از جنبه های آن مسأله اجرا و مداحی است. مثلاً یک قلم آن: نقش حاج منصور ارضی در این هنر در بعدِ انقلاب (از تربیت یک نسل مداح گرفته تا حجم تولیدات کیفی و تعداد و عمق تأثیر بر مخاطبانش) را با کدام یک از کارگردانان کل تاریخ سینمای ایران می توان مقایسه کرد؟! مسلماً هیچ کدام.
«مؤیِّد»؛ همیشه مؤیَّد
چرا ما فراموش می کنیم که سیستم عریض و طویل «هالیوود» انگشتِ کوچک «دستگاه امام حسین» هم نمی شود؟ این موضوع در ابعاد مختلفی قابل بررسی و اثبات است. چه در سخت افزار و چه در نرم افزار. چه در جذب مخاطب، چه در ماندگاری تأثیر اثر هنری بر مخاطب و چه در تنوع ژانرها و گونه های هنری. حتی در اقتصاد و چرخش مالی. رسانه های ما از تعداد مخاطب و فروش فلان فیلم هالیوود چماقی می سازند و می کوبند توی سر ما، اما یادشان می رود که چه چرخش مالی بزرگی هر ساله در دستگاه امام حسین اتفاق می افتد.
اگر آن کارگردان غربی (لوئی بونوئل) گفت: چشم سفید سینما كافی است نور واقعی خود را بتاباند تا جهانی را به آتش بكشد، ما می گوییم نفخ قدسی نوحه و روضه اباعبدالله اگر احیا شود (که انقلاب اسلامی با پرورش دهها مثل مؤید این کار را تا اندازه ای کرد و می تواند این راه را ادامه بدهد) شورشی در عالم به پا خواهد کرد. پس با همین حساب و کتاب های این دنیایی، مؤید از هیچکاک هم بزرگتر است. حساب و کتاب های معنوی و آن دنیایی که سر جای خود:
اشکی بود مرا که به دنیا نمی دهم
این است گوهری که به دریا نمی دهم…
سرمایه محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم
اگر هیچکاک را استاد بزرگ سینما دانسته اند و گفته اند: «هیچکاک؛ همیشه استاد»، از آن جایی که شعر مذهبی هم در دستان مؤید مثل موم، نرم است و بنا بر آن حدیث که فرمود: ما قالٌ فینا قائل بیتاً مِن الشِعر حتّی «یُؤیِّد» بِروح القدُس (کسی برای ما اهل بیت، بیت شعری نمی سراید مگر آن که از جانب روح القدس حمایت می گردد) باید به او گفت: «مؤیِّد؛ همیشه مؤیَّد».
صنعت نوحه و گریه!
مسلماً این هالیوود است که آمریکا را زنده نگه داشته است! اما اگر غربی ها «صنعت سرگرمی» دارند که سینما، تلویزیون، بازی های رایانه ای و… در ذیلش تعریف می شوند، ما هم «صنعت نوحه و گریه» را داریم. که هم دینی – عرفانی است و هم عقیدتی – سیاسی. یعنی برای خودش ژانرهای مختلف دارد! و البته کلهم نورٌ واحد. امام(ره) جنبه های اجتماعی و سیاسی اش که گرد و غبار رویش نشسته بود را زنده کرد و گفت ما ملت گریه سیاسی هستیم. و محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. و همه انقلاب اسلامی و جنگ را با همین فرهنگ اداره کرد.
غربی ها می روند سینما، فیلم می بینند، سرگرم می شوند و برای مدتی همه چیز (مثلاً مرگ و این که این دنیا فانی است) را «فراموش» می کنند و ما می رویم روضه اباعبدالله، نوحه و روضه می خوانیم، گریه می کنیم، توبه می کنیم و «متذکر» می شویم. «فَتَلَقي آدَمُ مِنْ رَبِّه كَلماتًُ فتابَ عَليهِ اِنَّه هو التَّوابُ الرّحيمْ». (بقره/37)
مؤید و وزارت ارشاد اسلامی!
گفتیم شعر، امامِ دیگر هنرها در مشرق زمین است. یعنی همه هنرها در خدمت اویند. اما مثل اینکه در این خطه این امام بی مأموم مانده است. یعنی هنرهای دیگر به کمک او نمی آیند. البته مردم با نگاه فطری خود همیشه حامی «دستگاه امام حسین» بوده اند. یکی باید بیاید و حساب کند ولی مسلماً پولی که مردم ما در این دستگاه قدسی خرج می کنند و گردش مالی آن خیلی خیلی بیشتر از مثلاً پولی است که به صنعت سینما می دهند. اما سیستم دولتی همیشه از مردم عقب بوده است. اتفاقاً نفتی ترین هنر ما «سینما» به خصوص شقه ی روشنفکری اش بوده است و خصوصی و مردمی ترین آنها همین «صنعت نوحه و گریه». جالب اینکه نگاه امام(ره)، رهبری و گفتمان انقلاب اسلامی نیز به نگاه مردم نزدیک است. استاد مؤید خاطره زیبایی از امام دارند. حضرت روح الله برای یکی از اشعار استاد 20 تومان به او صله داده اند.
نمی خواهم بگویم نباید در سینما و دیگر هنرهای مدرن هزینه کرد. که این سخن گزافی است. اما این همه ارزش گزاری بی هدف، اشتباه است. سینما هم باید در خدمت هنر اول ما باشد. البته منظور این نیست که در سینماها فیلم روضه پخش کنند! (که البته اگر همین کار را هم بکنند از سینمای فشل امروزی بهتر است!) اتفاقاً هر جا سینما به روضه نزدیک شده است رشد کرده است. مثلاً کاری که آوینی با این مدیوم کرد چیزی از این دست بود. چیزی که خودش به آن گفته: سینمای مستند اشراقی.
بگذریم. اشتباه ما این است که برای نوکران دستگاه برادران لومیر (با تمام احترامی که به اندازه خودشان برای آنها قائلم) هر روز و هر روز و برای هر کدام چندین و چند بار بزرگداشت می گیریم ولی برای نوکران دستگاه امام حسین از این خبرها نیست. مثلاً یک قلم آن؛ جست و جو کنید ببینید چند بار تا حالا برای عزت الله انتظامی بزرگداشت گرفته اند. همین امسال تولد نمی دانم هشتاد و چند سالگی اش را جشن گرفتند و برایش تمبر یادبود مهر کردند. یا شهرداری تهران برای علی نصیریان بزرگداشت گرفت و از مجسمه اش رونمایی کرد. اینها به کنار، آقایان برای فلان دوبلور دسته چندم سینما که صدای فلان شخصیت کارتونی را درآورده بزرگداشت می گیرند!
جای این اشعار خالی است
یکی از مهم ترین ویژگی های شعرهای اجتماعی و سیاسی مؤید و تیپ شاعرانِ مثل او گره زدن شعر مذهبی با مسائل اجتماعی و سیاسی انقلاب است. دیگری سرعت بالای تولید این آثار در عین رعایت کیفیت آنهاست. رهبر فرزانه و هنرمند انقلاب در ۲۵ خرداد امسال در دیدار با جمعی از شاعران آیینی کشور به این مسأله اشاره کرده اند:«به برخی از موضوعات در شعرهای آیینی کم پرداخته می شود؛ از جمله، موضوعات مربوط به انقلاب، مسائل جنگ و دفاع مقدس. البته در یک دوره ای خیلی خوب بود. همین آقای مؤید در زمان جنگ وقتی جنازه های شهدا را به مشهد می آورند، شاید هر روزی یا هر چند روزی یک غزل می گفت و مداح ها این ها را می خواندند… الان جای این اشعار خالی است.»
Sorry. No data so far.