رقیه فاضل
چه داغی گذاشت بر دل خانواده شهدا، این بی روحی و سردی، بعد از تخریب مزار شهدا (یکسان سازی!).
زائر را هم آشفته می کند این سردی خود ساخته. سردی ای که از سمت روح سرد طراحان و مسئولان طرح می وزد و گاه حتی شدیدتر؛ می توفد. چشم می چرخانی. همه چیز یک جور. اگر شهیدی را نشناسی و فقط برای برکت یافتن و آرمان یافتن و باز شدن دلتنگی به بهشت آمده باشی، همان سر مزار اول که بنشینی، انگار که زیارتت تمام شده، نمی خواهد راه بروی در میان مزارها. همه چیز مثل هم. مشهد را از همه جا خرابتر کرده اند. از وصیت نامه شهید هم دریغ کرده اند. چیزی به اسم گلواژه حک کرده اند. از همان جملات خنثی و بی خطر که مبادا در کسی، آرمانی، زنده شود، انگیزه ای بجنبد یا احساسی، غلیان کند.
اما نمی شود اینطور سردی را تحمل کرد. نفسِ گرمِ دلهای سوخته، باید کاری بکند.
دیروز زائر مزار شهدای بهشت رضا بودم. گرمتر بود از قبل. عکس هایی مثل شمع، گرما بخش. رفتم جلو، دیدم پوستر هایی است از بعضی شهدا، با جملاتی از خاطراتش، وصیتنامه اش، دل نوشته اش یا…. روی پایه هایی فلزی نصب شده بودند. زیر پوسترها شماره تماس داده بود برای هماهنگی نصب پوستر. 09155034145.
زنگ زدم برای تشکر. آقای دلبریان بود پشت خط! تشکر کردم. پرسیدم که کی هستند این بچه ها. گفت عده ای، عاشق شهدا. گفتم موسسه گرافیکی زده اند؟ گفت نه. توی خانه کار می کنند. کاملا خودجوش و مردمی. با همین شماره تماس می گیرد هر کس می خواهد. عکس را می دهد به بچه ها، با وصیتی، خاطره ای چیزی و شماره ی قبر. بقیه زحمت را خود بچه ها می کشند. انتخاب جمله و گرافیک و نصب و…
تهدیدی است این خراب شدن و یکسان شدن مزارها، که باید گشت و با تبدیل کردن شان به فرصت، جلوی خسران بیشتر را گرفت. این جمع های خودجوش و مردمی، باید ماست مالی کند ندانم کاری های این دولتی ها را.
خدا خیرشان دهد. جملات خوب و تاثیرگذار. معرفی های خیلی خوب از شهدایی که تا به حال فقط اسمش را می دیدی.
شاید بعضی ها به نظرشون کار ساده ای بیاد این کار.
ولی مشهدی ها اونقدر این تخریب گلستان شهدا به دلشون سنگینی کرد که با دیدن همین عکس ها هم کلی ذوق می کنند و روحیه می گیرند.
فکر کنم تو کل کشور، اولین گلزاری که ناغافل و به سرعت تخریب شد همین بهشت رضای مشهد بود
بقیه که گلزارشون هنوز سرجاشه حواسشون جمع باشه.