تریبون مستضعفین – مهدی خانعلیزاده
«تحدی» یعنی به مبارزه طلبیدن؛ یعنی من قدرتی دارم که رقیب از آن بی بهره است و اتفاقا همین قوت، پاشنه آشیل و چشم اسفندیار طرف مقابل است که میتواند با تکیه کردن بر همین مساله، کار رقیب را تمام کرد. نمونه مطلوب تحدی را میتوان در سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در دانشکده افسری امام علی (ع)مشاهده کرد؛ سخنانی که قاطعانه بیان شد و حضرت آیتالله خامنهای با تکیه بر پایههای سست مردمی نظامهای سرمایهداری به ویژه رژیم صهیونیستی و آمریکا، از «تهدید در برابر تهدید» خبر دادند. همین سخنان بود که کمتر از چند ساعت بعد، وزیر دفاع شیطان بزرگ را به عقبنشینی صریح و واضح از ادعای اقدام نظامی علیه ایران انداخت؛ چرا که «لئون پانهتا» میداند که رهبر ایران دست بر روی نقطه حساس این کشور گذاشته و پایههای لرزان کاخ سفید را نشانه رفته است.
از سوی دیگر، زمانی که دشمن هم برای ما رجزخوانی میکند و حریف میطلبد، صراحتا یعنی نقطه ضعف ما را پیدا کرده و از همین طریق به دنبال آسیب زدن به کشور است. اگرچه استحکام جمهوری اسلامی ایران متکی بر حمایت و پشتوانه مردم سلحشور و مسلمان کشور و همچنین عنایات ویژه صاحب اصلی این نظام مقدس است اما نباید از توجه جدی به تهدیدات دشمن و لزوم اقدام متقابل در برابر آن، غافل بود و خود را در این زمینه بینیاز از مجاهدت و کوشش دانست.
تهاجم رسانههای فارسی زبان به گفتمان فرهنگی جمهوری اسلامی
شاید آن زمانی که در ابتدای دهه 70، رهبر انقلاب از خطر تهاجم فرهنگی سخن میگفتند، زمینه رسانهای برای عینیت یافتن تذکر جدی ایشان وجود نداشت اما در سالهای اخیر و با شدت گرفتن جنگ نرم غرب علیه ایران، نمونههای فراوانی از این نکته ظریف مورد اشاره رهبر انقلاب قابل مشاهده و متاسفانه، به صورت کاملا ملموس و گسترده در جامعه در حال تکثیر و همافزایی روزافزون است. در این میان، ضعف مفرط و انفعال غیر قابل انکار رسانههای داخلی به ویژه رسانه ملی در توجه خاص به مقوله فرهنگ عمومی و ترویج به روز آن برای نسل جوان که به دنبال دریافت حقیقت به روشهای جذاب و امروزی هستند، زمینه را برای هجوم رسانههای فارسیزبان به مزرعه فرهنگی جمهوری اسلامی و نسل پرورش یافته در آن فراهم کرده است؛ مزرعهای که به مدد نفس قدسی روحالله کبیر شکل گرفت و با مدیریت هوشمندانه جانشین خلفش، بسیار حاصلخیز است اما در دهه اخیر به طور جدی مورد تهاجم آفات و حشرات موذی قرار گرفته که اصل و ریشه ثمراتش را نشانه رفتهاند.
پخش 24 ساعته کلیپهای مبتذل موسیقی، افزایش قارچگونه شبکههای پخش فیلم و سریال با دوبله فارسی، ایجاد شبکههای ویژه تعاملی با مخاطبان فارسیزبان، تمرکز جدی بر حفظ فاصله با فضای سیاسی کشور به منظور جلب اعتماد مخاطب و نهایتا، پیگیری راهبرد ایجاد یک حلقه از مخاطبان گسترده و القای حرف شنوی صرف آنان از محتوای تولیدی در ماهوارههای فارسیزبان، رویکردی است که به صورت کاملا هدفمند و جدی از سوی این شبکهها دنبال میشود و در یکی دو سال اخیر به شدت پررنگ شده است.
رجزخوانی چندرسانهای
اما آنچه به طور فزایندهای سبب نگرانی نخبگان فرهنگی قرار گرفته و متاسفانه با بیتفاوتی محض از سوی مسئولان دنبال میشود، «تحدی» این شبکهها با رسانه رسمی جمهوری اسلامی و در مرحلهای بالاتر، با آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی است. تولید برنامههایی که صراحتا خواستار «به رخ کشیدن» تعداد مخاطبان فراوان خود آن هم با رویکردی کاملا متضاد با آنچه قرار است در ایران و بافت فرهنگی کشور ترویج شود، به شدت افزایش پیدا کرده و به مدد و لطف ضعف بنیادین رسانه ملی در عرصه تولید برنامههای تعاملی، بازار این شبکهها حسابی داغ شده است. استفاده از یک مطرب قدیمی که در فیلمفارسیهای دوران پهلوی ترانه میخواند، زمینهساز تهییه یکی از پربینندهترین برنامههای ماهواره شده است؛ تا جایی که برخی، زمان مهمانیهای خود را به گونهای تنظیم میکنند تا با زمان پخش این برنامه تداخل نداشته باشد که خدای ناکرده، گوشهای از این «شوی تلویزیونی» را از دست بدهند!
«ملودیِ» مبارزه طلبانه
در هفتههای اخیر هم کلیپی از سوی یکی از خوانندگان مطرح لسانجلسی – به معنای رایج در میان عامه مردم – منتشر شده که به نظر نگارنده، یک تحدی و مبارزهطلبی صریح علیه دعاوی مسئولان کشور است که مطمئنا اگر با برخورد قاطع و هوشمندانه مسئولان فرهنگی و تلاش برای جایگزینسازی و تغییر رویه کلیشهای در عرصه رسانه همراه نشود، در یکی دو سال آینده به یک تهدید جدی امنیتی تبدیل خواهد شد؛ تهدیدی که قطعا بسیار سهمگینتر از آنچه در فتنه 88 و اغتشاشات خیابانی مشاهده کردیم، خواهد بود. چرا که فرهنگ مادر سیاست است و اگر ذائقه فرهنگی جوانان ایرانی با خوراک مسموم «ملودی» و «آکادمی» سیراب شود، قطعا از جمهوری اسلامی تنها یک اسم باقی خواهد ماند ولاغیر. در این کلیپ موسیقی، تصاویری از افراد در سراسر جهان و همچنین ایران وجود دارد که در پاسخ به درخواست خواننده این ترانه، بخشهایی از آن را بازخوانی کرده و برای یک شبکه ماهوارهای فرستادهاند. تدوین تکههای متفاوت از افراد گوناگون که این آهنگ را بازخوانی کردهاند، زمینهساز تهییه کلیپی شده که عمق نفوذ و تهاجم دشمن را نشان میدهد؛ تهاجمی که حتی تا پای سفرههای خانوادههای ایرانی و میان خواهر و برادر نیز رسوخ کرده است.
سادهانگارانه و البته بی تدبیری است اگر نگاهمان به این کلیپ را در حد یک کلیپ نگه داریم و به سادگی از کنار آن عبور کنیم؛ آن هم زمانی که مدت زمان زیادی از گزیده شدنمان توسط مارهای «بیبیسی» و «صدای آمریکا» نگذشته است. اگر این دو شبکه مستقیما اهداف سیاسی دشمنانمان را به نمایش میگذاشتند و زمینهساز دامنهدار شدن آشوبهای خیابانی در دو سال گذشته شدند، اکنون این مشعل دوی امدادی به دست «من و تو» و «پیامسی» داده شده تا با ظاهر برنامههای سرگرمکننده، ایدئولوژی آرمانی جمهوری اسلامی را به چالش بکشند و با گردنی فراز و نگاهی از بالا به پایین، هدایت جوانان ایرانی توسط خودشان و تبدیل آنان به عروسکهای مطیع را بر سر مسئولان کشور بکوبند؛ و البته، کک مسئولان فرهنگی نیز نمیگزد و کماکان به دنبال ارائه آمار از فعالیتهای فرهنگی خود نظیر احداث فلان هزار کتابخانه در سراسر کشور و برگزاری فلان صد همایش فرهنگی و الخ…!
گیرم که درباورتان به خاک نشستم
وساقه های جوانم ازضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید؟
گیرم که برسر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
باجوجه های نشسته درآشیانه چه میکنید؟
گیرم که میزنید گیرم که میکشید گیرم که میبرید
بارویش ناگزیرجوانه چه میکنید؟