تریبون مستضعفین – فرشته صادقی
روز چهارشنبه وزیر دفاع امریکا لیون پنتا با حضور در بغداد رسما به حضور نظامی هشت سال و هشت ماهه امریکا در عراق پایان داد پرچم امریکا پایین کشیده شد و به افسران امریکا تحویل داده شد تا همه بدانند یکی از بی دلیل ترین ماجراجویی های امریکا در منطقه خاورمیانه نهایتا به پایان خود رسید. مردم عراق هم به نوبه خود در چند روز گذشته در میادین شهرهای مختلف خصوصا فلوجه با برگزاری جشن ها وگردهم آیی هایی خروج 6000 نیروی باقیمانده امریکایی از این کشور را تا کمتر از 15 روز دیگر ، جشن گرفته اند ، آنها حتی پرچم نیروهای اشغالگر امریکا و انگلیس را آتش می زنند تا به امریکایی ها نشان بدهند از رفتن آنها خوشحالند.
امریکا که روزی در اوج جنگ مذهبی در عراق و حملات بی پایان القاعده بین النهرین- که هیچ ارتباطی با القاعده اسامه بن لادن ندارد- در حدود 170 هزار سرباز در عراق داشت در چند ماه اخیر تمامی نیروها را به پایگاه های خود در کویت انتقال داده وتا آنها را یا روانه خانه ویا روانه افغانستان کند. این درحالیست که نیروهای خصوصی امریکایی( و به عبارت بهتر مزدورهای استخدام شده در کمپانی های امنیتی) همچنان وظیفه حفاظت از سفارت و دیپلمات های امریکا در بغداد را برعهده دارند اما در ظاهر نظامیانی به نام سربازان امریکا در عراق باقی نخواهند ماند و در مراحل بعدی تعدادی مربی و مستشار نظامی امریکایی برای ادامه آموزش ها به ارتش ونیروهای امنیتی عراق به این کشور برخواهند گشت ( یا در عراق باقی خواهند ماند). البته نباید سرسختی و مقاومت قابل تحسین دولتمردان ، سیاسیون و رهبران مذهبی عراق در عدم اعطای مصونیت امنیتی-سیاسی به نیروهای امریکایی- خصوصی و دولتی را در تسریع خروج امریکاییان از این کشور بی تاثیر دانست.
جنگ عراق چگونه آغاز شد؟
یازده سپتامبر 2001 اتفاقی بود که پس لرزه هایش در سراسر دنیا احساس شد. ابتدا جنگ – تا به امروز ده ساله افغانستان- براه افتاد و بعد امریکا به بهانه سلاح های کشتار جمعی صدام حسین به عراق حمله و دیکتاتور را سرنگون کرد. نئوکان های دولت بوش که مدتها بود به دنبال زمینه چینی برای سرنگونی صدام حسین می گشتند در قطعنامه 1441 شورای امنیت سازمان ملل ،عراق را متهم به نقض قطعنامه های قبلی سازمان ملل و ادامه برنامه تسلیحات کشتار جمعی کردند. هانس بلیکس رییس وقت کمیته تحقیق سازمان ملل که همراه با همکارانش به شدت در تلاش بودند مانع وقوع جنگ دیگری شوند دوباره به عراق بازگشتند و اعلام کردند دولت عراق با آنان همکاری می کند و هنوز مدرکی دال بر وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق ندارند. اما صدای طبل جنگ آنچنان در واشنگتن و لندن بلند بود که صدای بلیکس و و همکارانش به جایی نمی رسید و امریکا و انگلیس با وجود تظاهرات های بزرگ ضد جنگی که در اروپا و امریکا برگزار می شد،با “عملیات آزادسازی عراق” در 20 مارس 2003 به این کشور حمله کردند و این تهاجم یکی از جنگ هایی بود که بر پایه دروغ و گزارش سازی و داده های فرضی و نادرست سرویس های جاسوسی امریکا و غرب دانسته و عمدا براه افتاد.
با آغاز حمله ، سه دهه دولت سرکوبگر صدام حسین و اختناق حاکم بر این کشور در کمتر از دو هفته سقوط کرد، خود وی برای پناه گرفتن به سوراخی خزید و اشغال طولانی مدت عراق رقم خورد. اما چیزی که امریکا هرگز در محاسباتش در نظر نگرفته بود بازگشت اکثریت شیعیان دوست با ایران به قدرت و تغییرات مهم در صحنه سیاسی عراق بود. امریکا بعدها فهمید برای ممانعت از قدرت گیری شیعیان دیر اقدام کرده و تصمیم برای منحل کردن ارتش عراق – که متشکل از عناصر سنی مذهب بود-و نیز اجازه تاسیس کمیته بعثی زدایی به ریاست احمد چلبی سیاستمدار کارکشته کرد، اشتباه بزرگی بوده است.
میراث جنگ عراق
تعداد کشته های عراقی جنگ امریکا درعراق هنوز معلوم نیست. گروه ها، سازمان ها و دولت های مختلف آمار کشته های جنگ را بین 250 هزار تا یک میلیون نفر تخمین می زنند. بیشتر از 2 میلیون عراقی مجبور به ترک کشور شدند و در حدود همین مقدار هم خانه های خود را ترک و در سراسر این کشور سرگردان شدند. خود امریکا تقریبا 4500 سربازکشته داد که چیزی در حدود ماهانه 42 سرباز بود. امریکا هرگز هزینه واقعی جنگ را نیز افشا نکرد اما بنا بر تخمین ها جنگ ماهانه 9 میلیارد دلار و روی هم رفته حدود 1 تریلیون دلار ( هزار میلیارد دلار) برای امریکا هزینه داشته و حتی گفته می شود اگر حسابرسی های درست انجام شود می توان هزینه واقعی جنگ را بالغ بر 1.9 تریلیون دلار برآورد کرد. البته نباید فراموش کرد که امریکا بیشتر این هزینه را از طریق استقراض خارجی – عمدتا از چین- تهیه کرد و برای اینکه اعتراضات مردم به جنگ هایش زیاد نشود عملا در طی یک دهه گذشته مالیات مردم را کاهش داده است ، سیاستی که حالا و همراه با افزایش بار دیون خارجی خود را در بحران بدهی های امریکا و رکود اقتصادی نشان می دهد و خواهد داد و بدهی خارجی بر دوش مردم و مالیات دهندگان امریکایی سنگینی می کند. همچنین نباید از رسوایی ها و فسادهای مالی اتفاق افتاده در این تهاجم،چه در بودجه جنگی خود امریکا و چه بابت پول های نفتی عراق نزد بانک های امریکایی که باید خرج بازسازی این کشور می شد غافل شد. کمااینکه سایر ابعاد جنگ همچون نقش شرکت های امنیتی خصوصی در کشتار غیر نظامیان عراقی و شکنجه و آزار و اذیت مردم و موارد تهوع آوری چون رسوایی ابوغریب هنوز ناگفته باقی مانده اند.
از سویی دیگر جنگ عراق رقابت و کینه دیرینه حکومت های سنی مذهب، سرکوبگر و حامی تروریسم در منطقه نسبت به شیعیان را بروی سطح آورد و درگیری های مذهبی در عراق که با انفجار حرمین عسکریین در سال 2005 آغاز شد و با واکنش شیعیان همراه بود هزاران کشته از هردو طرف در سراسرعراق برجا گذاشت. این اتفاقات در حالی می افتاد که عربستان سعودی، اردن و سایر شیخ نشین های خلیج فارس به دولت شیعه عراق با بدبینی می نگریستند ، حاضر به قبول سیاسی این حکومت حتی تحت فشارهای امریکا نبودند و حمایت مالی و لجستیک از سلفی ها و وهابی هایی که به کشتار شیعیان در عراق دست می زدند را نیز برعهده داشتند. عربستان سعودی که رشته کار را از دست رفته می دید بارها به واشنگتن هشدار داد که دولت بوش برای رفع یک مشکل پنج مشکل دیگر ایجاد کرده و شاهزاده سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان در سال 2005 گفت امریکا بی هیچ دلیلی عراق را دو دستی تقدیم ایران کرده است .
بهرحال بدبینی های حکومت های رقیب ایران در منطقه همچنان باعث نگاه منفی و عدم همکاری و کارشکنی های آنها در رابطه با دولت کنونی عراق است، آنها که همیشه از نفوذ ایران در اذهان و قلوب مردم منطقه ناراضی بوده اند این بار نیز احساس غبن می کنند بخصوص که ترکیه نیز در قامت شریک تجاری مهمی برای عراق ظاهر شده و عملا پای منافع اقتصادی آنها نیز لرزان شده است.
همزمان با خروج نهایی امریکا از عراق بعضی از کارشناسان و خبرنگاران جنگی نسبت به بروز جنگ مذهبی دیگری یا ادامه خشونت ها در این کشور هشدار می دهند و عقیده دارند دولت عراق توانایی کنترل امنیتی کشور را ندارد. این درحالیست که مجموع نیروهای ارتش، پلیس و امنیتی عراق هم اکنون بالغ بر 900 هزار نفر می شود و بغداد همواره عقیده دارد قادرست امنیت را در سراسر کشور تامین کند. دولت عراق با وجود اینکه در دست اکثریت شیعه قرار دارد اما همچنان به ائتلاف با سنی مذهب های معتدل و کردها ادامه می دهد و همواره ائتلافی شکننده وجود دارد که آرامشی نسبی حاکم بر کشوررا حفظ کند. درآمدهای عراق از فروش نفت در حال افزایش است و دولت می کوشد برنامه های رفاه و بازسازی- در کشوری که زیرهشت سال اشغالگری، بیست سال تحریم و هشت سال جنگ با ایران کاملا از بین رفته و کمر خم کرده – را اجرا کند. روی هم رفته وضعیت امنیتی –اجتماعی و سیاسی عراق به مدد کمک همسایگانی چون ایران و سوریه و ترکیه بهتر از یک دهه پیش است هرچند دست کم هفته ای یک بار خبر از انفجار بمب در این کشور و از دست رفتن تعدادی بی گناه به گوش می رسد وتنها کسانی که از رفتن امریکا ناشادند کردها هستند، شاید به این دلیل که کردستان هرگز طعم اشغالگری را نچشید.
“Mission not accomplished”
آیا امریکا در عراق پیروز شد؟ و آیا نئوکان های واشنگتن به خواسته هایشان برای پروژه ایجاد خاورمیانه بزرگ رسیدند؟ پاسخ به هردو سوال خیر است.
دیوید پترویاس فرمانده ارشد و اسبق امریکایی و (و رییس کنونی CIA) عادت داشت به امریکایی ها بگوید آنها پیروزجنگ در این کشور هستندو اوضاع در عراق بر وفق مرادست در حالی که واقعیت هرگز اینگونه نبود. شاید امریکا به هدف کوتاه مدتش برای سرنگونی صدام حسین رسیده باشد اما به هدف بلندترش که ایجاد پایگاه دائمی درعراق زیر گوش ایران و ادامه حضور نظامی در این منطقه اسراتژیک و دخالت هایش در تمامی شئون منطقه و دست اندازی بر منابع انرژی بود، نرسید. امریکا پس از هشت سال و نیم اکنون در حالی از عراق می رود که اقتصاد ورشکسته ای دارد، نفوذ کلامش در میان متحدان غربی را از دست داده، با اعتراضات خانگی روبروست و رقبایش از قدرت و نفوذ بیشتری برخوردارند و بطور کلی ستاره اقبالش در سراسر جهان و خصوصا درخاورمیانه پس از وقوع بیداری عربی ، اسلامی با سرعت زیادی روبه افول دارد.
روزی که جرج.و. بوش با یک فروند هواپیمای جنگی بر روی ناو هواپیمابر امریکایی فرود آمد و اعلام کرد: “عملیات تمام شد” هرگزفکر نمی کرد روزی برسد که امریکا مجبور شود عراق را در حالی ترک کند که “عملیات پایان نیافته” باقی مانده باشد.
Sorry. No data so far.