داوود هرمیداس باوند (استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین المللی)
جمهوری اسلامی ایران در سی سال گذشته همواره با تحریمهای سیاسی و اقتصادی مواجه بوده است. اما از زمانی که پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شد و به تبع آن این شورا چهار قطعنامه در مورد برنامههای هستهای ایران صادر کرد و ضمن درخواست از ایران برای توقف این فعالیتهای تحریمهایی علیه ایران اعمال کرد، مسئله تحریمها به موضوع جدیدی در رابطه با تعاملات بین المللی ایران تبدیل شد.
در این مقاله به رویکرد کشورهای موثر در ارتباط با ایران در موضوع تحریمها میپردازیم و راه برون رفت از شرایط کنونی میپردازیم.
ایالات متحده آمریکا
آمریکا سابقه طولانی از استفاده از تحریم در سیاست خارجی خود دارد. علاوه بر این ایالات متحده بیش از هر کشوری در سی سال گذشته از ابزار تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کرده است. اما در آخرین و شدیدترین نمونه از این دست اقدامات در هفتههای گذشته، باراک اوباما قانون مصوب کنگره این کشور را در مورد تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران امضا کرد که طی آن ایالات متحده تمامی شرکتها و بانکهای خارجی را که با بانک مرکزی ایران تبادلات داشته باشند، تحت تحریم قرار میدهد. این تحریمهای یکجانبه از سوی آمریکا که با قطعنامه شورای امنیت صورت نمیگیرد و الزام جهانی در پی ندارد و تحریم مضاعف دانسته میشود. یعنی اگر کشورهای دیگر بانک مرکزی ایران را تحریم نکنند و با ایران مبادلات ارزی داشته باشند، از طرف آمریکا تحریم خواهند شد. این طرح پیش از این نیز در زمان کلینتون درخصوص بحث انرژی اجرا شد که به قانون داماتو معروف شده بود. در این قانون پیش بینی شده بود که اگر شرکتهای خارجی بیش از ۲۰میلیون دلار در ایران سرمایه گذاری کنند، با تحریم آمریکا مواجه خواهند شد. در آن برهه زمانی، اتحادیه اروپا مخالف این قانون بود و آن را مغایر با مقررات سازمان تجارت جهانی و حقوق بین الملل میدانست و شرکتهای اروپایی نظیر توتال با نقض این تحریم به سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز ایران پرداختند. اما اکنون موضع اتحادیه اروپا تغییر کرده است و نه تنها به تبع آمریکا به دنبال تحریم بانک مرکزی ایران هستند بلکه به دنبال تصویب تحریم خرید نفت ایران نیز هستند.
اتحادیه اروپا
در غیاب تعاملات ایران با آمریکا، اتحادیه اروپا از تعاملات اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران در سه دهه گذشته بسیار سود برده است. اما در شرایط جدید اروپا در حال دست کشیدن از این منافع اقتصادی است. اروپا گفته است که تحریمهای مضاعف آمریکا را اجرا میکند و حتی پا را فراتر از این گذاشت است و چنانچه شاهد بودهایم در هفتههای گذشته دیپلماتهای اروپایی در نشستهای متعدد مذاکرات جدی و سختی را انجام دادهاند که بتوانند تحریم نفت ایران را در این اتحادیه به تصویب برسانند و موافقت همه اعضا را در این ارتباط جلب کنند. امروز قرار است وزیران امور خارجه بیست و هفت کشور عضو اتحادیه اروپا در بروکسل، پایتخت بلژیک، تشکیل جلسه دهند و انتظار میرود به منظور وادار کردن جمهوری اسلامی به قبول قطعنامههای مصوب شورای امنیت سازمان ملل در مورد توقف بخشی از فعالیتهای اتمی خود، تحریمهای جدیدی را علیه این کشور به اجرا بگذارند. تحریمهای مورد نظر اتحادیه اروپا شامل قطع واردات نفت خام از ایران و همچنین توقف مبادلات با بخشهای پتروشیمی، مالی و بانکی جمهوری اسلامی و صادرات طلا به این کشور است. بنابراین در حال حاضر تحریمهای مضاعف آمریکا نه تنها با واکنش منفی اروپا همراه نشده است بلکه َآنها بسیار بیشتر و پیشتر از آمریکا حرکت میکنند.
متحدان جهانی غرب
علاوه بر اروپا، بسیاری از کشورهای همسوبا غرب هم درپی تحریمهای آمریکا و اروپا مقدمات اجرای این تحریمها، یعنی تحریم بانک مرکزی و خرید انرژی از ایران را فراهم کردهاند. کشورهایی نظیر کانادا، استرالیا و ژاپن تحت فشار آمریکا اعلام کردهاند که این تحریمها را اجرا خواهند کرد. کشورهایی نظیر هند، کره جنوبی و ترکیه هم که در محور آمریکا قرار دارند و تعاملات بسیار زیاد اقتصادی با ایران دارند اگرچه تلاش میکنند به یکباره منافع اقتصادی ناشی از تجارت با ایران را از دست ندهند ولی اخبار و مواضع این کشورها نشان میدهد که این کشورها به دنبال ایجاد مقدمات اجرای این تحریمها هستند و برخی از آنها نیز اجرای آنها را آغاز کردهاند. ترکیه اعلام کرده است به جز تحریمهای سازمان ملل به دیگر تحریمها پایند نیست و شنیده میشود که کره جنوبی از آمریکا خواسته است که این کشور را در مورد مبادلات تجاری با ایران مورد استثناء قرار دهد و شرکتهای کرهای را تحت تحریم قرار ندهد. ولی رایزنی مقامات غربی با این کشورها و فشار آمریکا بر آنها به حدی است که به نظر میرسد در آینده نزدیک آنها نیز در این مسیر قرار خواهند گرفت چرا که آنها تعاملات بسیار گسترده تری با غرب به خصوص آمریکا دارند.
شورای همکاری خلیج فارس
اقدامات غرب در شرایطی میافتد که کشورهای عربی که مهمترین تامین کنندههای نفت دنیا هستند به کمک غرب برای فشار بر ایران شتافتهاند. رایزنیهای مقامات چینی و ژاپنی در هفتههای گذشته در کشورهای عربی و همچنین حضور عربستان و امارات متحده عربی در نشست رم که برای توافق در مورد تحریم نفت ایران شکل گرفته بود نشان داد که این همراهی اعراب با غرب بسیار جدیتر از گذشته است.
اختلافات ما با کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس در این شرایط به ضرر ما تمام شده است و این کشورها که تولید کنندههای اصلی در اوپک هستند به مصرف کنندهها قول دادهاند که اگر نفت ایران تحریم شود به سرعت نفت مازاد خود را جایگزین نفت ایران میکنند تا به عرضه نفت به بازار جهانی انرژی ضربهای وارد نشود. موضع صریح وزیر نفت عربستان در مورد اینکه اعلام کرد که برای رساندن تولید این کشور به سقف ۱۲ میلیون بشکه در روز فقط کافی است شیرفلکهها را باز کنند آشکارا نشان داد که اعضای شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی بسیج شدهاند تا به غرب کمک کنند که ایران را تحت فشار قرار دهد.
امارات متحده عربی که این بار با عربستان هم داستان شده است، پیش از این به دلیل ارتباطات تجاری گسترده با ایران از ورود به چنین فضایی خود داری میکرد. چرا که امارات دروازه ورود کالا به ایران بوده است و از این راه سود سرشاری به جیب زده است. اقدامات اخیر امارات، خصوصا شرکت در نشست رم نشان میدهد که این کشور منافع جدی در ارتباط با این مسئله در همراهی با غرب میبیند که حاضر شده است از سود سرشار ناشی از تعاملات تجاری با ایران چشم پوشی کند.
علاوه بر این در سالهای گذشته همواره شاهد بودهایم که در معادلات منطقهای علیه ایران عموما قطر، کویت و عمان کمتر مواضعی علیه ایران اتخاذ کردهاند و وارد بازیهای غرب علیه ایران نشدهاند. اما متاسفانه مسائل اخیر در مورد احتمال بسته شدن تنگه هرمز این کشورها را نیز تا حد زیادی با دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس همسو کرده است. به نظر میرسد اختلاف نظر ایران و قطر در مورد بحران سوریه نیز در تغییر رفتار قطر موثر بوده است.
روسیه و چین
روسیه و چین که در حال حاضر مهمترین حامیان بین المللی ایران محسوب میشوند و مانع از تصویب قطعنامههای تحریم دیگر در شورای امنیت شدند با تحریمهای یکجانبه غرب علیه ایران نیز مخالفت کردهاند. اما این موضع رسمی این کشورها است و در عمل شواهد و قرائن از رویکرد دیگری حکایت دارد. حداقل در مورد چین که مهمترین وارد کننده نفت ایران است بر اساس آمار و شنیدهها این کشور ضمن کاهش خرید نفت خود از ایران به دنبال جایگزینهایی برای نفت ایران است. سفر نخست وزیر چین به منطقه و قرار دادهای عظیم نفتی و گازی با عربستان سعودی نشانههای از این رویکرد چین میتواند باشد. سفر اخیر وزیر خزانه داری آمریکا به چین نشان دهنده عزم جدی واشنگتن برای همراه کردن پکن میباشد.
تعاملات تجاری ایران با روسیه بیشتر به مسائل هستهای و نظامی بوده است که این کشور نیز علی رغم مخالفتهایی که با تحریم ایران بیان داشته است در چند مود تحریمهای علیه ایران را اجرا کرده است که مهمترین آنها عدم ارائه موشکهای S۳۰۰ و فسخ یکجانبه قرارداد ایران بوده است.
تحریمها و تجارت جهانی
بنابرآنچه گفته شد به نظر میرسد چنانچه این روال پیش رود و متوقف نشود آمریکا میتواند با فشارهای خود مهمترین شرکای تجاری و اقتصادی ایران را به اجرای تحریمهای مضاعف آمریکا وادار سازد. البته باید دقت کرد که تحریمهای بانک مرکزی ایران به واقع با روح حقوق بین الملل مغایرت دارد. اگر شورای امنیت این گونه تحریمها را تصویب و اعلام کند، به لحاظ حقوق بین المللی قابلیت توجیه خواهد داشت و کشورهای عضو سازمان ملل هم باید به مصوبات شورای امنیت پایبند باشند اما در حال حاضر اقدام یکطرفه آمریکا هم با قوانین بین المللی و هم با قوانین سازمان تجارت جهانی مغایرت دارد. اما از آنجا که آمریکا از قطبهای اقتصادی جهان است و اغلب کشورها نیاز دارند تا با واشنگتن مبادلات اقتصادی و سیاسی داشته باشند، به تبعیت از تصمیم آمریکا گرایش خواهند داشت. اقدامات یک جانبه از سوی دولتها مانند تحریمهای مضاعف یا تحریمهایی درباره سرمایه گذاری پولی و مالی میتواند با مقررات سازمان تجارت جهانی مغایرت داشته باشد و به اعضا امکان میدهد از توانمندی این سازمان برای مقابله با تحریمها سود جوید. اما ایران عضو این سازمان نیست تا بتواند از این حربه برای دور زدن تحریمها استفاده کند. بنابراین همراهی دیگر قدرتهای اقتصادی جهان با آمریکا میتواند برای اقتصاد ایران که وابسته به نفت است بسیار زیانبار و شکننده باشد.
تحریم ایران و بازار نفت
چنانچه اشاره شد، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای جایگزینی نفت ایران ابراز آمادگی کردهاند که این مسئله میتواند به این معنی باشد که چندان خلاء نفت ایران بر بازار نفت جهان تاثیری نگذارد و اقتصاد جهان با شوک ناشی از بالا رفتن شدید قیمت نفت مواجه نشود. البته افزایش صادرات نفت عراق و لیبی و بازسازی صنایع آسیب خورده نفت این دو کشور نیز میتواند در این زمینه موثر باشد.
اما برخی از مقامات ایران تهدید کردهاند که در صورت تحریم نفت ایران، از صدور نفت از تنگه هرمز جلوگیری میکند و با بستن این تنگه مانع از صادارت نفت به جهان میشود. اگر چه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در حال ایجاد خط لولهای برای انتقال نفت این کشورها به دریای سرخ هستند و عمان هم سواحلی در دریای عمان دارد ولی این مسائل مانع از اهمیت استراتژیک تنگه هرمز نخواهد بود. شکی نیست که تنگه هرمز شریان نفت جهان است و هرگونه تهدیدی برای آن میتواند برای کل جهان پیام خطرناکی ارسال کند. به نظر میرسد این تهدید به زمانی مربوط شود که جمهوری اسلامی ایران هیچ راه حل دیگری برای پاسخ به فشارهای غرب نیابد و تمام ابزارهای دیگر را ناکارآمد بداند. در چنین شرایطی و در صورت وقوع چنین احتمالی عواقب آن غیر قابل تصور است.
چه باید کرد؟
اما هنوز ایران ابزارهای دیپلماتیک برای حل و فصل مسائل با جامعه جهانی را داراست. باید در نظر داشت که آنچه شرایط کنونی را ایجاد کرده است قطعنامههای شورای امنیت بوده است که در اثر فعالیتهای هستهای ایران تصویب شده است. به نظر میرسد ایران باید چنانچه اعلام کرده است که آماده مذاکرات با غرب و گروه ۱+۵ است از این مذاکرات به عنوان یک نقطه عطف در روابط خود با جامعه جهانی استفاده کند. غرب خواهان مذاکره در مورد برنامه هستهای ایران است و ایران پیش از این بر بسته پیشنهادی خود به عنوان دستور کار مذاکرات پایفشاری کرده است. بستهای که خواهان پرداختن به برنامه هستهای ایران در کنار مسائلی نظیر زرادخانههای هستهای اسرائیل، نحوه مدیریت جهان و… است. تاکید بر در دستور کار بودن چنین مسائلی عملا بن بست را برای هرگونه مذاکرهای رقم میزند چرا که غرب خواهان مذاکره بیقید و شرط با ایران در مورد مسئله هستهای ایران است.
ایران همواره از حضور ناظران آژانس بین المللی انرژی اتمی و نظارت بر فعالیتهای هستهای خود استقبال کرده است و این فعالیتها را به طور کامل در چارچوب قوانین آژانس میداند. در این شرایط بهتر است ایران به جای پیوند زدن مسائل با یکدیگر بر شفاف بودن برنامههای هستهای خود تاکید کند و تلاش کند که کلیه ابهامات در این زمینه را از بین ببرد.
به نظر میرسد چنانچه ایران موضع خود را در مورد دستورکار مذاکرات تعدیل کند و به صورت جدی و با برنامهای مشخص به مذاکرات وارد شود میتوان روزنه امیدی برای توافق کلی میان ایران و جامعه جهانی تصور کرد. نگاهی کوتاه به وضعیت اقتصادی و بحران افول ارزش پول ملی در هفتههای گذشته کافی است تا بدانیم بر خلاف عقیده عدهای تحریمها عمل کردهاند و اینک پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود را نشان میدهد. بنابراین بر همه ماست که با درایت و عقلانیت از اتخاذ مواضع احساسی و بیپشتوانه خودداری کنیم و تلاش کنیم با استفاده از همه توان دیپلماتیک کشورمان به توافقی جامع و کلی با جامعه جهانی دست یابیم. به این بیندیشیم که شرایط کنونی میتواند آسیبهای اجتماعی گستردهای را برای مردم کشورمان به همراه داشته باشد و به نوعی نابسامانی بینجامد.
Sorry. No data so far.