در حال حاضر چندین کتاب تاریخ مختلف و حتی متناقض در مدارس لبنان تدریس میشود؛ مدارس مسیحیان بویژه مدارس فرانسوی بیشتر تاریخ اروپا و تاثیر فرهنگ اروپایی بر کشور لبنان را میخوانند بدون آنکه با تجاوزهای اسرائیلی به کشورشان آشنا شوند؛ مدارس اهل سنت بویژه مدارس وابسته به جریان المستقبل بیشتر تاریخ کشورشان را به حرکتهای عثمانیها گره زده و در بخش تاریخ معاصر نیز ترور «رفیق حریری» را بزرگترین حادثه تاریخی میدانند و نهایتا شیعیان نیز بیشتر به بررسی جنگهای مقاومت اسلامی با رژیم صهیونیستی از جمله آزاد سازی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ و جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ میپردازند.
بر اساس متن توافقنامه «طائف» جریانهای مختلف سیاسی لبنان در سال ۱۹۸۹ میلادی پذیرفتهاند که تنها یک کتاب تاریخ تهیه و در مدارس این کشور تدریس شود اما آن گونه که پیداست بسیاری از بندهای این توافقنامه که بوسیله آن جنگ داخلی طولانی مدت لبنان به پایان رسید و گروهکهای مسلح منحل شدند، هنوز اجرایی نشده است.
با وجود اینکه توافقنامه طائف به عنوان قانون اساسی دوم لبنان تلقی میشود، یک بند از قانون پیشین این کشور را در خصوص «آزادی آموزش و انتشار فرهنگ آزاد انتقاد در لبنان» در خود حفظ کرده است که به نظر میرسد این نکته با موضوع یکی ساختن کتاب تاریخ منافات دارد.
تالیف کتاب آموزشی تاریخ
علاوه بر این باید دانست که اقدام به تالیف یک کتاب واحد با وجود اختلاف نظر میان تمامی گروههای سیاسی و طایفهای مختلف که در لبنان حضور دارند، بسیار سخت و دور از دسترس به نظر میرسد.
اولین گام به منظور تالیف کتاب تاریخی واحد در اواخر سال ۲۰۰۲ میلادی با تشکیل گروههایی آموزشی برداشته شد و تا سال ۲۰۰۴ ادامه پیدا کرد؛ این گروهها توانستند که در تمامی سه دوره آموزشی یعنی دبستان و راهنمایی و دبیرستان، تحقیقاتی به عمل آورده و در امور درسی تجدید نظرهایی انجام دهند.
ترور حریری و آغاز اختلافات
اما در پی ترور «رفیق حریری» نخست وزیر اسبق لبنان در سال ۲۰۰۵، تمامی اقدامات تعطیل و پرونده این موضوع بسته شد و تا ابتدای سال ۲۰۱۰ این امر مسکوت ماند.
در این سال و در زمان «حسن منیمنه» که وزارت آموزش عالی و پرورش لبنان را بر عهده داشت، مجددا گروهی از تاریخ دانان که از احزاب و جریانات سیاسی مختلف تشکیل شده بودند، گرد هم آمده و با تشکیل جلساتی توانستند گروهی به نمایندگی از تمامی سه دوره آموزشی انتخاب کنند. پس از آن منیمنه موضوع را به منظور تصمیم گیری نهایی به کابینه برد اما کابینه قبل از اتخاذ تصمیم نهایی سقوط کرد.
پس از سقوط دولت «سعد حریری» نخست وزیر سابق لبنان و همراه با آغاز به کار «نجیب میقاتی» در این سمت، کمیتهای به ریاست «نقولا فتوش» وزیر مشاور در امور پارلمانی به منظور از سرگیری این موضوع تشکیل شد و در این کمیته «محمد فنیش» وزیر توسعه اداری، «حسن دیاب» وزیر آموزش عالی و پرورش، «گابی لیون» وزیر فرهنگ، «علی قانصو» وزیر مشاور، «علی حسن خلیل» وزیر بهداشت، «شکیب قرطباوی» وزیر دادگستری، «فادی عبود» وزیر گردشگری و «فیصل کرامی» وزیر ورزش و جوانان حضور دارند.
کتابهای تاریخی موجود که در مدارس لبنان تدریس میشود بر اساس مصالح و منافع گروهها و طوایف معین و خاصی نوشته شده، به شکلی که برخی از این کتابها، مفاد دیگری را نفی میکند.
مثلا در یک کتاب مشاهده میشود که از یک شخصیت تاریخی بخصوص تعریف و تمجید به عمل آمده اما در کتابی دیگر به همان شخصیت به شکل حاشیهای پرداخته شده است. همچنین برخی کتابها به مراحل تاریخی بسیار مهمی اصلا اشاره نکرده و آنها را نادیده انگاشتهاند و در این حال برخی دیگر موضوعاتی را که اصلا به لبنان ارتباطی ندارد و برای مثال به جنگهای کشورهای اروپایی اشاره میکند، در محوریت کتابهای خود قرار دادهاند که این امور نشانگر میزان اختلافهای فاحش میان تاریخ دانان لبنانی است که هر یک از آنها از جریان و حزب خاصی نشات گرفتهاند.
انقلاب ارز یا جنگ ۳۳ روزه
گروههای مرتبط با جریان ۱۴ مارس که اخیرا از این کمیته خواستهاند که در طی تجدید نظر در خصوص کتاب تاریخ، موضوعاتی خاص را در این کتاب بگنجانند که از جمله آن، حرکتی است که به «انقلاب ارز» معروف شده و ترور برخی شخصیتهای سیاسی که در سال ۲۰۰۵ صورت پذیرفت.
«پطرس حرب» یکی از نمایندگان مسیحی جریان ۱۴ مارس در گفتگو با شبکه تلوزیونی «الجدید» لبنان میگوید: «ما نمیخواهیم که این اشتباه را مرتکب شویم و بگوییم که آن کسانی که به پیروزی دست یافتند، بنابر تمایلات شخصی خود به نگارش تاریخ دست زدند.»
این در حالی است که وی مخالف این است که موفقیتهای مقاومت اسلامی لبنان در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ در تاریخ این کشور ثبت شود و در همین حال اصرار دارد که انقلاب ارز که بنابر ادعای آنها باعث خروج نیروهای نظامی سوریه از خاک لبنان شد در تاریخ نگاشته شود (غافل از اینکه نیروهای سوری بر اساس توافقنامه طایف خاک لبنان را ترک گفتند.)
«زیاد عبس» عضو جریان ملی آزاد لبنان در خصوص این موضوع میگوید که گابی لیون (وزیر فرهنگ فعلی) مخالف برده شدن نام انقلاب ارز در کتاب تاریخ بوده نه از آن جهت که این حادثه به طور کلی تکذیب شده و از کتاب محو شود، بلکه تنها مخالف این نام گذاری است، به ویژه اینکه اجتماع مردمی بزرگی که در تاریخ ۱۴ مارس سال ۲۰۰۵ صورت پذیرفت، جریان ملی آزاد به عنوان بزرگترین جریان مسیحی لبنان، اصلیترین گروه شرکت کننده در این تجمع بود.
حذف نام رهبران شیعی
برخی از گروههای جریان ۱۴ مارس مخالف این هستند که اسامی برخی شخصیتهای لبنانی که در تاریخ این کشور تاثیر بسزایی داشتهاند در کتابهای تاریخ مدارس آورده شود، چرا که بهانهٔ آنها این است که این کتب گنجایش تمامی آنها را ندارد و از جمله این شخصیتها علامه «سید عبد الحسین شرف الدین» از رهبران شیعی لبنان است که نقش به سزایی در رهبری به منظور مقابله با تسلط فرانسویها بر لبنان و پشتیبانی از مجاهدان و راهبری آنها داشته است.
از دیگر اموری که جریان ۱۴ مارس با ذکر آنها در کتب تاریخ مخالف است، برخی حوادث مهمی است که با مقابله با رژیم صهیونیستی ارتباط مستقیم دارد که از جمله آن کشتار «حولا» در جنوب لبنان است که طی آن در سال ۱۹۴۸ میلادی، رژیم صهیونیستی ۸۴ تن را به خاک و خون کشید.
در همین راستا، روزنامه «المستقبل» که متعلق به سعد حریری است طی خبری نوشت که محمد فنیش (وزیر توسعه امور اداری که عضو حزب الله است) خواسته که در خصوص علامه شرف الدین مطالبی که مرتبط با استقلال لبنان و همچنین فاجعه حولا است، به کتاب تاریخ اضافه شود.
وی همچنین خواسته که در خصوص تمدن مصر و دین، هنر و ادب این سرزمین مطالبی اضافه شود که در آن به نقش حضرت یوسف (ع) در ساختن تمدن مصر اشاره میشود؛ اضافه شدن متونی در خصوص ساختار حکومت در زمان حضرت محمد (ص) در زیر مجموعه تمدن عربی نیز از دیگر خواستههای این وزیر است.
بنا برخبر این روزنامه، فنیش همچنین خواسته که عکسی از علامه شرف الدین به همراه متن نامهای که به «شریف حسین» حاکم آن زمان مکه فرستاده در کتاب آورده شود و همچنین خواسته که در خصوص آغاز مقاومت مردم لبنان بر ضد اشغالگران صهیونیستی نیز مطالبی اضافه شود که البته روزنامه المستقبل نسبت به موافقت کمیته مربوطه در مقابل این خواستهها، انتقاداتی را مطرح کرده است.
حذف انقلاب شیعیان علیه عثمانیها از تاریخ
از سوی دیگر، دکتر «سعدون حماده» تاریخدان معروف لبنانی میگوید که در کتب تاریخ مدارس لبنان یک برحه تاریخی مهم نادیده انگاشته شده که سالهای ۱۶۸۵ تا ۱۷۰۲ میلادی را در بر میگیرد که طی این سالها انقلابی شیعی علیه حکومت عثمانی به راه میافتد و در نتیجه آن یک جمهوری مستقل تاسیس میشود که از جبل عامل کسروان و بعلبک آغاز و تا حوالی حلب امتداد داشته است.
حماده پیش از این در گفتگویی مطبوعاتی گفته بود که بدون شک تاریخ شیعیان در لبنان نادیده انگاشته شده و در حوادثی که در تاریخ نوشته شده است، شیعیان هیچگونه نقشی ندارند و اگر از شیعه نامی برده شده، نقشی حاشیهای برایشان متصور شده است که این امکان وجود دارد که این امر عمدی یا غیر عمدی صورت پذیرفته باشد.
وی کسانی را که تاریخ لبنان را نگاشتهاند، اشخاصی میداند که یا تاریخ را نمیشناسند و یا اینکه بر اساس امیال و خواستههای خود به تنظیم آن پرداختهاند که بنابراین بسیاری از پیشینههای تاریخی و حوادث مهم از تاریخ این مرز و بوم حذف شده است.
به اعتقاد حماده تاریخ لبنان تا حد زیادی از حقیقت و واقعیت دور بوده و بسیاری اکاذیب و مطالبی که کاملا با حوادث تاریخی تناقض دارد در آن راه یافتهاند و متاسفانه هم اکنون تاریخ لبنان پیش از قرن هفدهم میلادی در اختیار ما نیست.
وی زمان آغاز کتابت تاریخ لبنان را همان قرن هفدهم میلادی میداند و اولین کسی که اقدام به نوشتن آن کرد بنابر گفته وی «الدویهی» یک اسقف مسیحی مارونی است که بنابر برخی اسناد، بعضی مواد تاریخی که به آنها در نوشتن تاریخ استناد شده است «زجل» یا همان شعر کوچه و بازار مردمی بوده که در آنها بسیاری حکایتها و اسطورهها وجود دارد.
بنابر گفته حماده، اسناد و مدارک زیادی وجود دارد که اثبات میکند که دویهی یک شخص کاملا امانت دار در نوشتن تاریخ نبوده و یا به قولی دیگر در کار خود دقت کافی را مصروف نداشته است و باید گفت که او بسیار از زاویهای تنگ به تاریخ مینگریسته و دیدی گسترده به تمامی حوادث و حقایق موجود نداشته و از دیدی لبنانی به این امور نمینگریسته است.
به هر حال باید منتظر ماند و دید که آیا طائفهها و جریانهای سیاسی مختلف لبنان بر سر نگارش یک کتاب تاریخ آموزشی مشترک به توافق دست خواهند یافت یا اینکه دانش آموزان امروز و آینده سازان فردای این کشور، تاریخ کشورشان را همانطور که پدرانشان دوست دارند، خواهند آموخت.
Sorry. No data so far.