مشکلات آب آشامیدنی این روستا با همتی از طرف مسئولین و تخصیص بودجه لازم قابل حل میباشد اما چرا مسئولین نسبت به حل این بحران و معضل بیتوجهند و بهانه کمبود بودجه را میآورند سوالی است که ذهن هر انسانی را به خود مشغول میدارد.
با یکی از دوستان فاریاب قرار گذاشتیم که این هفته برای تهیه گزارش به فاریاب برویم، صبح جمعه به قصد فاریاب حرکت و هنوز از پل هلیل رود دور نشده بودیم که متوجه شدیم دوستان بهمراه خبرنگار صداوسیما به روستای چاه حاجی کهنوج رفتهاند و ما هم تصمیم گرفتیم این هفته را به کهنوج اختصاص بدهیم تا ان شاءالله هفته دیگری مهمان فاریابیها باشیم.
و مسیر خود را به سمت کهنوج تغییر دادیم در ابتدای ورودی شهر کهنوج تابلوئی زده بودند و مقدم مهمانان را به شهر شهید شهسواری مظلوم و گمنام خوش آمد گفته بودند. شهید شهسواری را که قطعاًهمگی میشناسید، البته شاید همه میشناسید، همان شهیدی که در هنگام اسارت و زمانی که دستهایش بسته بود در حضور تمامی خبرنگاران خارجی فریاد مرگ بر صدام ضد اسلام را سر داد.
شهید تاجیک نماد روستا
به هر جهت وارد شهر شدیم و در اولین میدان شهر که سمت حسین آباد وزیری میرفت آدرس دهستان چاه حاجی را گرفتیم. طبق آدرس باید در کنار تابلوی شهید عنایت تاجیک به فرعی میپیچیدیم و چقدر زیباست که هر بخش و روستای از این ممکلت و جنوب مظلوم دین خود را به انقلاب و اسلام ادا کرده و فرزندی را در راه دین قربانی کرده است و همین تابلو نوشته هاست که سندی است بر این مدعا.
با رسیدن به تابلوی شهید تاجیک دانستیم که به مقصد رسیدیم، در کنار تابلوی شهید، تابلوی دیگری هم زده بود مبنی بر اجرای طرح هادی، با دیدن این تابلو حدس زدیم بخاطر این تابلو احتمالاً باید خدمات خوبی در این بخش و روستا انجام شده باشد اما هنوز به همه روستا سر نزده بودیم معلوم شد که این تابلو هم از جنس همان روبان هائی است که در مراسمات افتتاح میشود و یا کلنگها که فقط به زمین زده میشوند.
وارد روستا که شدیم مردم را دیدیم که بدلیل حضور خبرنگار صداوسیما شهرستان تجمع کرده بودند تا شاید بتوانند از طریق دوربین پربیننده استانی درددلهای خود را به گوش مسئولین مربوطه برسانند (البته بماند که این رسانه استانی کمترین توجه را به مردم دارد و به بهانه واهی و پوچ عدم سیاه نمائی از پوشش رسانهای دادن به محرومیتهای واقعی این منطقه شانه خالی میکند، تا باشد یک زمان مشخص با این جناب […] مصلحت اندیش و بیبخار، تسویه حساب رسانهای بنمائیم.)
خلاصه ما هم تهیه گزارش از روستا را بهمراه دوستان از همان جا شروع کردیم.
باز هم معضلی به نام آب آشامیدنی
وقتی صحبت از مشکلات شد مثل اکثر روستاهای جنوب، وضعیت آب آشامیدنی در این روستا به یک معضل تبدیل شده بود، نزدیک به دو دهه است که لوله کشی آب در این دهستان صورت گرفته است ولی متاسفانه مردمان مظلوم این دهستان در شبانه روز فقط یک تا یک و نیم ساعت بیشتر از این نعمت برخوردار نیستند و برای تهیه آب آشامیدنی خود در ۲۳ ساعت دیگر از شبانه روز باید به موتورهای آبی که با سوخت گازوئیل کار میکنند مراجعه نموده و با حمل گالنهای بیست لیتری بر سر و دوش خود نیاز روزانه خود در آشامیدن و پخت و پز و… را تأمین نمایند.
دبستانی بدون کلاس سوم
از وضعیت آموزشی روستا که جویا شدیم، خوشبختانه هر سه مقطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان در این دهستان وجود دارد اما هیچگونه امکانات خاصی در این مدارس جهت استفاده دانش آموزان وجود ندارد و نکته تعجب برانگیز در این میان هم نبود کلاس سوم در دبستان این روستا بدلیل کمبود معلم است، بطوری که دو سه نفر از دانش آموزان این روستا که سال گذشته در پایه دوم درس میخواندند، امسال هم بدلیل نبود پایه سوم ناچاراً باز هم در پایه دوم دبستان مشغول به تحصیل شدند!
چشم آقای وزیر روشن، امیدواریم بعد از اینکه برای همه دانش آموزان بالائی توانست استخر شنا بسازد نیم نگاهی هم به این پائین بیاندازد تا شاید به قبای وزارتش بربخورد و یک حرکتی انجام دهد.
نمیدانیم آقای امیری نماینده مردم شهرهای جنوبی آیا برای یکبار هم که شده وزیر مربوطه را به صحن مجلس برای پاسخگوئی کشانده است و یا فقط در این مدت در مجلس حضور فیزیکی داشته است.، بنظرشما کدامیک؟
همچنین یکی از روستائیان که تا دو سال دیگر بازنشسته آموزش و پرورش میشود میگوید من زمانی که دبستان بودم در همین مدرسه درس میخواندم و الان که نزدیک بازنشستگیم میباشد این مدرسه تغییری نکرده و به همان حال چند دهه پیش است و تازه نقشهای ریختهاند تا ساخت مدرسه را شروع کنند و حالا چه موقع تکمیل میشود دیگر دست مسئولین است!
مقطع دبیرستان هم دو تا مشکل دارد اول اینکه فقط رشته ادبیات در این مقطع ارائه میگردد که نتیجه آن میشود که همه افراد چه آنها که علاقه ندارند و چه آنها که استعداد رشته دیگری را دارند همگی باجبار باید در رشته ادبیات درس بخوانند در غیر اینصورت باید تن مهاجرت و شهرنشینی بدهند.
مشکل دوم هم اینکه دبیرستانهای این دهستان پیش دانشگاهی یا همان سال چهارم را هم ندارند
خانه بهداشتی بدون چسب زخم
دهستان چاه حاجی از لحاظ امکانات پزشکی تقریباً در مرز صفر قرار دارد و پزشک خانواده که از نیازها و درخواستهای روستائیان است، کمبود آن براحتی احساس میگردد. مسئولین بهداشتی منطقه در این دهستان چند هزار نفری یک خانه بهداشتی درست کردهاند که بگفته مردم بدلیل نبود امکانات فقط برای وزن کردن بدرد میخورد و حتی یک چسب زخم در این خانه بهداشت یافت نمیشود و برای هرگونه بیماری مردم باید به کهنوج مراجعه کنند.
همچنین وجود یک دستگاه آمبولانس میتوانند در مواردی گره گشای بیماران اورژانسی در رساندن آنها به بیمارستان شهر باشد.
امکانات فرهنگی
دهستان چاه حاجی، یک مسجد و یک حسینیه دارد که هر دو تا با کمکهای مردمی ساخته شده است، اما متاسفانه بدلیل نبود روحانی، نماز جماعت در این روستا برقرار نیست و هیچ برنامه فرهنگی هم در آن برگزار نمیشود و فقط ایام محرم و رمضان برنامه هائی اجرا میگردد اما در بقیه سال علی رغم جمعیت بالای نوجوانان و جوانان دهستان، هیچ حرکت فرهنگی از طرف مسئولین مربوطه صورت نمیگیرد.
خانههای کمیتهای
این خانهها که حدود ۱۲ عدد میباشند متاسفانه بصورت نیمه کاره رها شدهاند و کسی از آقایان هم پاسخگو نیست.
امکانات رفاهی، ورزشی
در این دهستان حدوداً سه هزار نفری هیچ پارک و یا زمین ورزشی برای سرگرمی و اوقات فراغت نوجوانان و جوانان وجود ندارد و نبود چنین امکاناتی قطعاً تبعات اجتماعی نامطلوبی بدنبال خواهد داشت.
البته پست بانک این روستا برقرار است و به مردم خدمات رسانی انجام میدهد.
ساختمان دهیاری این روستا هم تکمیل شده و از این طریق پیگیر مشکلات مردم هستند اما متاسفانه تاکنون پاسخ قانع کنندهای از طرف مسئولین دریافت نکردهاند.
از طرح هادی روستا هم دو چیز به این روستا رسیده، اولی همان تابلوی ورودی روستا که آنهم توسط مردم ساخته شده است و دومی هم جاده داخل روستا که مقداری از آن آسفالت شده است و مابقی آن هنوز مانده است.
البته به غیر از این خواستهها، مردم از بیکاری جوانان و نبود نمایندگی مرکز خدمات جهاد کشاورزی، اتفاقات برق و گروه امداد و نجات گلهها و درد دلهای فراوانی دارند و خواستار حل سریعتر این معضلات در این دهستان برای خدمترسانی بهتر و سریعتر به مردم بودند.
هر چه بیشتر پای صحبت مردم چاه حاجی مینشستیم به محرومیتی که به ناحق و از روی بیعدالتی به آنها تحمیل شده بود بیشتر پی میبردیم. مشکلات آب آشامیدنی این روستا با همتی از طرف مسئولین و تخصیص بودجه لازم قابل حل میباشد اما چرا مسئولین نسبت به حل این بحران و معضل بیتوجهند و بهانه کمبود بودجه را میآورند سوالی است که ذهن هر انسانی را به خود مشغول میدارد و تعجب انسان زمانی بیشتر میشود که متوجه میگردد طبق گفته معاون وزارت فرهنگ و ارشاد در سال ۹۱، مبلغ ۹۵ میلیارد ریال برای تکمیل ساختمان تالار شهر کرمان اختصاص داده شده است هر چند این دو حوزه حوزه متفاوتی میباشند ولی واقعا این سوال در ذهن میآید که چطور برای این نوع کارها دولت بودجه دارد اما وقتی نوبت به ولی نعمتان یعنی مستضعفین و ساکنان روستاها که میرسد یکمرتیه ماشین بودجه پنچر میگردد و جالب اینکه همیشه هم این ماشین در شهرهای بزرگ و دارای پشتوانه سیاسی پنچر میگردد و مسئولین هم همانجا بودجه را خالی کرده و طبیعتاً مقداری از سر منت و خواهش به روستاها میفرستند. و وضع میشود آنچه که میبینیم.
در این بین متاسفانه ضعف مدیریت اجرائی در این شهرها، (یعنی فرمانداران و بخشداران) بوضوح دیده میشود که حتی برای آب و بهداشت و فرهنگ این منطقه توانایی جذب بودجه و تخصیص آن را ندارند. و همچنین نباید از نقش حجت الاسلام امیری نماینده ۵ شهر جنوبی غافل شویم که ایشان علی رغم اینکه با دولت همسو بود اما نتوانست این مشکلات اساسی را برطرف نماید و حتی ما یکبار نشنیدیم که ایشان در صحن مجلس وزیر بهداشت، وزیر آموزش و پروزش، وزیر کرمانی نیرو و سایر مسئولین را بابت این همه محرومیت در جنوب مخاطب سوال خود قرار بدهد و از آنها پاسخ بخواهد.
امیری بعنوان یک نماینده روحانی بصورت مضاعف موظف است طبق فرمایش امام راحل برای طبقه محروم و مستضعف وقت فراوان بگذارد و تا حل نهائی مشکلات آنها از پای ننشیند اتفاق و روحیهای که متاسفانه در ایشان و بعضی از مسئولین اجرای شهرهای جنوبی بهیچ عنوان دیده نمیشود.
و همین بیعدالتی هاست که امروز در میان همه مشکلات دهستان، مردم اولویت خود را ارتقاء دهستانشان به بخش میدانند و وقتی علت را جویا میشویم میگویند با این ارتقاء بودجه روستاهای ما مستقل میگردد و به این شکل حجم زیادی از این بیعدالتیها کاسته میگردد.
و صد البته نفراموشیم مسئولیت استاندار کرمان را که وقتی صحبت از برکناریش در بعضی سایتها میشود چگونه دادش در میآید و حتی در گفتار، اخلاق را هم رعایت نمیکند و مخالفینش را باج گیر و کر و کور خطاب میکند ولی وقتی این همه محرومیتها را میبیند دوباره سکوت و بازهم سکوت و آخر سر هم سکوت و یکمرتبه بانگی برآید استاندار برکنار شد. بعد از آن هم کسی نیست بپرسد، استاندار سابق چه کردی؟ و چهها که میبایست انجام دهی ولی ندادی!!!
ما در تریبون، تا بتوانیم فریاد مظلومیت روستائیان را به گوش همگان میرسانیم. و این تریبون، تریبون مستضعفین خواهد بود.
سلام من یکی از این جوونای دهستان چاه حاجی هستم فک کنم ماشین بودجه تو راه پنچر شده و بوجه واسه شهر بالای ها بکار رفته اقای وزیر اگه یه نگاه به این پایین بندازی بد نی اون موقع ک مردم روستای ما میجنگیدمن واسه این مملکت شما کوجا بودی ک ببینی ک حالا طی نسلها مردم این روستا رو به فراموشی سپردین ما با مشکلاتی زیادی مواجعیم بهمون کمک کنین😔