انتقاد از شعربافی برخی شاعران جوان

قادر طهماسبی با بیان اینکه بیشتر شعرهای این روزها مایه آبروریزی است، گفت: به تازگی به جای سرودن، شعر می‌بافند یعنی آهنگ ناموزونی به دست شاعر می‌رسد و او به رویش چیزی می‌بافد و اسمش را می‌گذارد شعر.

«بر آستان اشک» در رثای 5 بانوی کربلا

سوگواره عاشورایی «برآستان اشک» همزمان با فرارسیدن ایام ماه صفر با حضور برجسته‌ترین شاعران آیینی در فرهنگ‌سرای اندیشه برگزار می‌شود.

فرید: خود را در نقطه صفرمرزی می‌بینم

خود را شاعر نمی دانم و این تعارف نیست، بلکه خودم را در نقطه صفرمرزی می بینم که تازه می خواهم وارد عالم شعر شوم ولی باز هم نمی توانم و در آنجا مانده ام.

فیلم: شعرخوانی فرید در محضر رهبرانقلاب

شاعر، بی‌خبران را خفتگانی می‌بیند که کابوس را رویا گمان می‌برند و از آنان می‌خواهد که چشم بگشایند و به دفع فتنه برخیزند. دور نیست که چشم باز باشد و دل خفته، در این صورت باید در پرتو نور ولایت به پیرامون خود نگریست و از چهره‌ی نفاق کشف حجاب کرد.

از شاعر «مثنوی شهادت» تجلیل می‌شود

چهارمین مراسم «شب شاعر» در نکوداشت شاعر و ترانه سرای انقلاب اسلامی، قادر طهماسبی(فرید) در نخلستان سازمان هنری رسانه ای اوج برگزار می شود.

برخی به بهانه آثار مذهبی از انقلاب جدا شدند

برخی از جوان‌ها فکر می‌کنند ما از روی سیری و ثروت زیادی دست به انقلاب زدیم. هنوز بعد از سه دهه هنرمندان ما نتوانسته‌اند در عرصه ادبی مظلومیت مردم ایران قبل از انقلاب را به تصویر بکشند. هنوز نخواسته‌اند نشان دهند که رهبران ما از هرنظر نوکران استعمار بوده‌اند، این خلأ را تا کی باید داشته باشیم؟

ماجرای سرودن مثنوی شهادت و گریه آهنگران

بالا شهری و پایین شهری و مذهبی و غیرمذهبی نمی‌شناخت! این شعر چون بر اساس فطرت سروده شده بود این گونه بود. یک بار داشتم با یک نوار فروشی صحبت می‌کردم، دیدم دو سه تا دختر خانم با وضع نامناسب دنبال این نوار می‌گردند.

شعر: به گریه گفتمش، آری طبیب مــن! آری …

نهــــاد دست به پیشانـــــی ام که تب داری | گرفــــت نبض مــــرا، باز هـــــم که بیماری ! || نگاه کــــرد به حالــــــم نگاه کــــرد به مـــی | به گریه گفتمــــش، آری طبیب مــن ! آری || شکست پستـــه و خمیازه را به آه آمیــخت | که درد عشــــق نداری، اگر چـــــه بیـــداری

برخی شاعران بزرگ تعهد نداشتند و دیگران را هم منع می‌کردند

هرگاه شاعران از متن جامعه و در مواقعی که به آنان نیاز بوده خود را کنار کشیدند و همراه نبودند، خداوند بین شعر آنان و استقبال مردم از آن فاصله انداخته است و شنیده نشدند. این قابل محاسبه است و -برای من حداقل- آنقدر روشن و ملموس هست که جای هیچ شکی باقی نمی‌گذارد.

شعر: دوئل دو گاو

دو گاوِ گاو، در پاليز دانش | منم گفتند و سر دادند «ما» را | كجا بودند اين گاوان، غربي؟ | «رفيقان» مغز خر دادند ما را! | منيت آفت اين انقلاب است || به خيش پوزه كاويدند در باغ | شگفتا گاو و اين خوي گرازي؟ | دريغا هيچ كس از خود نپرسيد | چه بود آيا هدف زين گاوبازي؟ | جوانان وطن بيدار باشيد

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.