روایت محمدصالح علا از تابستان فقر و تابستان غنا

نوشین نوشاک‌هایی از میوه‌های نوبرانه‌‌ی تابستانی، من عاشق بستنی‌ام، عشق من بستنی است. بستنی‌های این جا که با یک ورقه‌ی نازک از طلای بیست و چهار عیار پوشانده شده و بین هر قلنبه‌اش تعدادی گوهر گذاشته‌اند، گوهرهایی که هر دانه‌اش هزار دلار است. لیلا می‌گوید: «این‌ها سنگ کلیه نمی‌شوند؟» می گویم: «این‌ها همان‌هایی است که شاهان ساسانی با خوراک‌شان می‌خورده‌اند، اطمینان دارم برای همه جای آِدمی خوب است.»

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.