جانبازی که در خیابان کفاشی می کند

یک دوستی داشتم اهل سمنان بود.تیر می خورد پشت سرش و مجروح می­شود. در همان زمانی که من رضا را به سنگر میبردم در راه باهم کلی حرف می ­زنیم و قراری بی خودمان می­ گذاریم که اگر هر اتفاقی برایمان افتاد از هیچ امکاناتی استفاده نکینم. اعتقادمان برآن بود که برای مال دنیا نجنگیده ایم. هنوز هم جنگ شود من در صف اول قرار می­گیرم. من تا به امروز به آن عهد پایبند بودم. اما چند سالی است که تنگی نفس و این خارش های گاه و بی گاه که نمی دانم علت آن از چیست امانم را بریده است.

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.