تریبون مستضعفین؛ محمدصادق شهبازی
اشاره: این یادداشت در زمان برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد نوشته شده بود که به دلیل موج رسانهای حملهٔ دشمنان علیه جمهوری اسلامی در آن زمان منتشر نشد و اکنون با تغییراتی منتشر میگردد.
برگزاری جنبش عدم تعهد با کمیت و کیفیت منحصر به فرد آن در تهران، فرصت بینظیری برای جمهوری اسلامی جهت در هم شکستن برنامههای نظام سلطه ایجاد کرد و نفس برگزاری آن و نمایش عدم انزوای نظام پیروزی بزرگ برای نظام به حساب میآید. حضور بیسابقهٔ سران کشورها در کشور و بشارت دور جدید فعالیت و اثرگذاری جنبش عدم تعهد و تلاشهای قابل تقدیر دستگاههای مسئول برگزاری همایش غیر متعهدها قطعاً قابل توجه است. ابتکاراتی نظیر حضور خانوادههای شهدای هستهای در اجلاس و ماشینهای منفجر شدهٔ دانشمندان هستهای کشور و خانوادهٔ شهدای ترور جزو ابتکارات قابل تامل مسئولین کشور در این اجلاس بود، این اثرگذاری گفتمانی به گونهای بود که حتی محمد مرسی رییس جمهور منتخب مصر علی رغم انتظارات در چارچوب کلی سیاستهای نظام صحبت کرد. تأکید به عدم دخالت خارجی در سوریه (با وجود گرفتن موضع علیه سوریه)، تأکید به ضرورت حمایت از فلسطین و حقوق هستهای کشورهای عضو نم و…. نمونهای از این فضا بود.
اما علیرغم این نکات مثبت، «جای خالی مردم» و گروههای خودجوش مردمی و دانشجویی مثل همهٔ حرکتهای بین المللی جمهوری اسلامی در اجلاس غیر متعهدها به چشم میخورد.
دیوان سالاری بین المللی جمهوری اسلامی با عدم به رسمیت شناختن ذات مردمی انقلاب، در مقابل حضور مجموعههای مردم نهاد و دانشجویی مقاومت کرده و دست کم از آنها استقبال نمینماید. دیوان سالاری زدگان حاکم بر این نهادها (که بسیاری از آنها انسانهای خدوم و با نیتهای خیر هستند،) تنها به دنبال دیپلماسی رسمی هستند. این نگاهها به بهانهٔ امکان اشتباه، امکان سوء استفادهٔ سازمانهای مردم نهاد وابسته به معارضین نظام، ضرورت محاسبه شده بودن سیاست خارجی، عدم تندروی و…. صورت میگیرد. خود این دیوان سالاریها نیز اساساً در بهترین حالت منتظر پیگیری اهداف انقلاب از دل تعاملات دیپلماتیک هستند. بعد نتیجه ناگهان این میشود که چند روز در حاشیهٔ اجلاس عدم تعهد بحث از حضور و عدم حضور افرادی نظیر محمد مرسی، بان کی مون و…. و برنامههای تعقیب شده به وسیلهٔ آنها و به ویژه برنامههای بانکی مون اتفاق میافتد و هیچ استفادهای به غیر از مواضع محکم بعضی مسئولین عالی نظام از این موارد صورت نگید. جای خالی که میتوانست با درگیر شدن تشکلهای دانشجویی و مردم نهاد پر شود.
جای خالی مردم در سیاست خارجی کشور باعث شده تا صداهای به حق جمهوری اسلامی به صورت منفرد و غیرمردمی در جهان به چشم بیاید، که با اقتضائات و مصلحت اندیشیهای بعضاً لازم و بعضاً خیالی که به وسیلهٔ بعضی مسئولین میشود، دست جمهوری اسلامی نیز در بسیاری نقاط بسته مانده و حتی در موضع اتهام قرار میگیرد.
این عدم حضور مردم حتی برای موافقین کشور در عرصهٔ بین المللی هم سوال ایجاد کرده است. هم بدبینی به فاصلهٔ مواضع نظام با مردم در جمهوری اسلامی. عباراتی از این دست که ایرانیها کجا هستند؟ نظر مردم ایران چیست؟ چرا جوانان ایرانی در صحنه نیستند؟ چرا ما فقط صدای دولت ایران را میشنویم و…. عبارات آشنایی است که فعالان بین المللی از فعالان و سایر کشورها میشنوند.
زمانی یکی از معاونین اسبق وزیر خارجه میگفت در مذاکرهای، یکی از همتایان اروپاییاش از وضعیت حقوق بشر در ایران سوال کرده بود و گفته بود، فعالان حقوق بشر در کشور ما در مورد وضعیت حقوق بشر در کشور شما نگرانند. طرف ایرانی هم به صورت متقابل از جانب سازمانهای مردم نهاد و دانشجویی جمهوری اسلامی ابراز نگرانی کرده بود و طرف اروپایی که از وضعیت داخل کشور آگاه بود، بلافاصله حرفش را قطع کرده بود که منظور شما دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیه السلام) است؟!
سخن در این زمینه بسیار است، هرگاه با مسئولان این نهادها سخن میگویید لیستی از اقدامات سازمانی و بعضاً تبلیغهای فردی خود ار ارائه میدهند و کوچکترین اقدامات خودجوش و مردمی اگر از پیچ و خم بروکراسی رد شود، و توان مقاومت داشته باشد در بهترین حالت باید با عدم استقبال و اخمهای مقامات مسئول مواجه شود و انحراف نهادینه شدهٔ مهندس بازرگان در نظام که بعد از پیروزی انقلاب گفت مردم انقلاب کردید به خانههایتان بروید تداوم خواهد داشت. خوب یادم هست که در زمان تحصن معروف فرودگاه مهرآباد، بازرس ویژهٔ رییس جمهور به جمع متحصنین آمد و از آنها خواست که به خانههایشان بروند و در راهپیمایی رسمی روز جمعهٔ نهادهای حکومتی شرکت کنند!
آنچه در زیر میآید بخشهایی از نامهٔ جمعی از فعالین بین المللی از سازمانهای مردم نهاد و دانشجویی است که دی ماه سال گذشته و بعد از بعضی برنامههای رسمی بین المللی تقدیم رهبر معظم انقلاب شد:
«مهمترین مسئله انتخاب غلط بین نگاه امنیتی و نگاه مردمی و غیر دولتی داشتن به مسائل بینالملل و جهان اسلام است، که به علت عدم پذیرش یا نداشتن پاسخ درست به این مسئله، سالهاست بسیاری از اقدامات در این حوزه کم اثر میشود. جهان استکبار، تلاش کرده و حتی صرف هزینه میکند تا به اسم سازمانهای غیر دولتی و با هدایت و پشتیبانی خودش، اهداف خود را در حوزهٔ بینالملل با کمترین هزینه و بیشترین بازدهی، پیگیری کند، اما دیوانسالاری بینالمللی ایران میخواهد با تصدیگری، کنترل و تاکید بر وجود مدیریت مستقیم و اسم و پرچم خودش عمل نماید. لذا در مقام عمل، به تعبیر شهید اندرزگو میخواهد متناقضنمای چریک نیمه مخفی باشد که هم امنیتی است هم مردمی و لذا هر دو کار ضایع میشود. طبیعی است در ملاحظات ضروری امنیتی بینالمللی و حضور این نیروها شکی نیست، اما نوع و دایرهٔ حضور آنها به بازاندیشی جدی احتیاج دارد.
نگاه به فعالان مردمی و دانشجویی به مثابهٔ تودههای بیشکلی که صرفاً به عنوان جمعیتهای شنوندهٔ برنامههاست و ندیدن ظرفیتهای بالقوه و حتی بالفعل موجود، مسئله دیگری است که ذیل همین نگاه غلط دیده میشود؛ لذا هم فرصتسوزی میشود، هم جمهوری اسلامی فرصت تفکیک سیاستهای اعمالی و اعلامی خود را به واسطهٔ عدم استفاده از ظرفیتهای مردمی نمییابد.
بیتوجهی به الزامات ارتباط با جهان اهل تسنن و طرح غیرمستقیم رهبری جمهوری اسلامی، نگاه سیاسی و رسانهای و غیر عملیاتی داشتن، عدم کار فرهنگی جدی و صرفاً به دنبال نمایش اقتدار تکنولوژیک کشور بودن (که در جای خودش لازم و موثر است)، نگاه حکومتی و در نظر نگرفتن اقتضائات محیطهای جوان، اشرافیگریهای ضربهزننده به اسم ضرورت نمایش پیشرفته بودن ایران، در حاشیه بودن و عدم مشارکت دادن فعالان ایرانی، بینظمیهای متعدد، مشخص نبودن اهداف، فکر نشده بودن درباره تصویر رویتشده از ایران، هزینهفایده کردن میان وسایل و اهداف، محوریت یافتن تعدادی مخاطب همیشه ثابت غیر فعال دوستدار جمهوری اسلامی در بعضی از این برنامهها، نگاه تهدید محور و امنیتی و… از جمله مسائلی است که احتیاج به تغییر دیدگاه و باز اندیشی دارد.»
Sorry. No data so far.