محمد صادق شهبازی
اشاره: بر خلاف تصور اولیّه سفرنامهها یک عنصر کلیدی در شکل گیری تاریخ معاصر ماهستند. و در دورههای مختلف به گونههای مختلف نمود یافته و حتی در قالبهایی مثل رمان، فیلم، داستان تصویری و…. نیز به صورت غیر مستقیم بازتولید شده اند. لذا بازخوانی سیر این آثار و سنجش اثرات آنها بر فرهنگ و تاریخ و سیاست کشور و راهگشایی برای آینده از دل آنها به مثابهی محوریترین سند ارتباطات میان فرهنگی، تاریخ معاصر یک امر ضروری به نظر میرسد.
استعمار و سفرنامه نویسی
با ورود غربیان به کشورهای مختلف جهان در قالب حرکتهای اشغالگرانهی مستقیم استعماری و حرکتهای غیر مستقیم نظیر گردشگران، مبلغین مذهبی، تجار، مستشرقین و جاسوسها موجی از نوشتن سفرنامه از این کشورها شکل گرفت. این موج که به وسیلهی دانشگاهها، مراکز امنیتی-نظامی، کلیساها و دولتها هدایت میشد، شامل محورهای مهمی بود: بررسی شرایط اقلیمی، فرصتها و تهدیدهای نظامی، تجاری، اقتصادی، فرهنگی، خلیقات منفی قابل استفاده، ترسیم دقیق جغرافیای انسانی و فرهنگی مناطق و….بود که در اکثر موارد، سفارشی و در بعضی موارد با حمایت از آثار داوطلبانه به نشر رسیده صورت میگرفت. این آثار علاوه بر جهت دادن نگاه انسان غربی به جوامع غیر خود، و جهت دهی سیاستگزاریها به گونهای تنظیم شد که ذهن نخبگان و مردم این جوامع را از چارچوب خاص نگاه خود، تحت تأثیر قرار دهد.
ادبیات پسااستعماری و چهرهای اصلی آن در علوم اجتماعی نظیر ادوارد سعید با مجموعهای همگون از متون دانستن متون استعماری، معتقدند که آنها حامل یک پیام ساده دربارهی منطقهی استعمار شدهاند. به تعبیر فابین، استعمارگران مناطق استعمار شده را در گذشتهی دور قرار می دهند(یعنی دیروز تاریخ فعلی غرب میشمارند)، و برچسبهایی نظیر عقب مانده، بدوی، فئودالی، قرون وسطا، در حال توسعه، پیشاصنعتی را به آن اطلاق میکنند.در این متون، مردم استعمارشده، در وضع ابژه و شیء گونگی هستند نه سوژهای فعال. در این نگاه، شرق درچارچوب غرب ساخته شده است و در چارچوب این کلیسازیها، مردم استعمارشده عاری از شأن انسانی قلمداد می شدند.
به صورت نمونه «مسافر تهران» نوشته ويتا سكويل-وست، اشراف زاده ی انگلیسی همسر سرکنسول سفارت انگلیس در تهرا ن در سالهای 1325 تا 1327 متنی جالب برای تحلیل محتواست. این کتاب با نگاه عمودی و اشرافی به جامعهی ایران به ذکر آسیبهای مختلفی میپردازد. اهمال کاری (كثيفي، بينظمي، افراط ، جوّ عاطل و باطل ، رها کردن کارها، بیحالی، ولخرجی، سستی، آینده ننگری، بيارادگي ،مقاومت نكردن، نافرماني، شكستن ارادهي حاكم، ويراني، تنبلی، خوبنمايي زشت، ماستمالي، بی خیالی، اشعری مسلکی، ژنده پوشي،فکرنکردن برای حل مسائل، بي برنامگي، کهنگی، آشفتگی، عدم تبلیغ برای محصول خود)، بی توجهی به محیط)بد رفتاري با حيوانات، كثيفي،بیتوجهی به طبیعت، بدی معماری و شهرسازی، ويراني، استفاده از رنگهای مرده، ژنده پوشي، بیتوجهی به حفظ بنا، عدم دخالت در طبیعت ، خرابی جاده(، بیتوجهی به تاریخ و آینده) بيتوجهي به آثار و میراث و سابقهی تاریخی، بیتوجهی به خلق اثر از خود(، نادانی (عدم تربيت صحيح، خلق و خوي بچهگانه، توجه به مسائل بیاهمیت، سادهلوحی، فرهنگ شایعه، نداشتن تعریف صحیح از طبیعت، عدم توجه به تخصّص، بیسوادی، رفتار بدوی، انجام کارهای بیفایده، هيجان و سرگرمی پوچ، پخش سریع خبر)، توسعه نيافتگي(تكنولوژي پايين، عدم توجه به مالکیت، استفادهی ناصحیح از ابزار، رفتار و زندگی بدوی، چندگانگی طبقاتی، به کار بردن انسان به جای حیوان، رفتار قرون وسطایی ، وجود گدا(، غربزدگی(دوگانگی بین سنت و مدرنیته، توسعهی نامتوازن ، نگذراندن مراحل مدرن شدن، دور خارجی گرد آمدن، علاقه به ساعتهای مختلف، رفتار عجیب در مقابل خارجیها ، روسیه زدگی، تکنولوژی ساده، علاقه به غربیها، ارتباط میانفرهنگی با کشورهای شرق(، دوگانگی رفتاری(دوگانگی بین سنت و مدرنیته)، سستی روابط متقابل(بیتوجهی به مسافر، همنوع، انسان، ارتباط گیری و حقوق دیگران؛ تكلف، زورگويي، نگاه تند، بداخلاقي، غرور، مردمگریزی، گوشهنشینی، بیاعتمادی، روابط پنهاني، رفتار ساختگي، مردسالاری، انجام کار مردها به وسیلهی زنها، خرابی جاده، تكبر، تجمل، غيبت، نگاه تند، ترس، كينه، احساس كهتري، گراميداشت افراد نالايق، لذت از نمایش کار، صحبت دربارهی مطالب کم اهمیت، زندگی مرموز)، خرافی بودن (افسانه باوری، قهرمان پروری خیالی ، علاقه به آتشبازی )، مشکلات روحی(ترس ، سنگدلي، احساس كهتري، كينه، تكبر، بدجنسي، صورت افتاده، زندگی تکراری)، فساد(رشوه، اختلاس، دزدی، عدم امنیت، قانون شكني، اختلاس، حيف و ميل اموال عمومي، نادرستي همگاني، تار و پود احمقانهي نظام، عدم حاكميت قانون، مقامفروشي، راهزنی، فحاشی)، حرّافی(شایعه سازی، با هیجان در مورد وقایع سخن گفتن، چانه زدن، پچچ کردن، ورّاجی، صحبت دربارهی مطالب کم اهمیت(، افراط (شلوغی، شتاب، ازدحام، بار اضافه حمل کردن)، پایبندب به آداب شرعی)حجاب، ممنوعيت موسيقي)، تحت تأثیر فرهی شاه بودن)افسانه سازی در مورد شاه،)، فرهنگ شهروندی(نگاه خیره، بلندصحبت کردن )، روابط ناسالم هنري(بیروح شدن هنر، هنر در خدمت واقعیّت، عدم نوآوری هنری، بیتوجّهی به هنر، توجه وافر به عکس) این همه نمونههای خلقیات منفی طرّاحی شده در کتاب سکویل وست است، که با وجود داشتن بعضی موارد درست، تصویری خاص و تیره از جامعهی ایران ارائه میدهد.
این تصویر سیاه در کتابهای متعددی از دوران قاجار تا امروز تکرار شده است . پس از سپری شدن دههی نخستین انقلاب، نیز بسیاری از این سفرنامههای قدیمی و جدید، تجدید چاپ شد و تلاش شد تا موج جدیدی از نگاه منفی به داشتههای بومی و دینی ملت ایران به نمایش گذاشته شود.
این رویکردها محدود به سفرنامهها نیست. در حقیقت سفرنامههای استعماری همزاد با بعضی دانشهای استعماری مثل انسان شناسی به دنبال تسخیر سرزمینهای اشغال نشده برای غرب است. خروجی این نگاه به ویژه در کارهای هنری با محوریت تحقیر فرهنگ و آداب و رسوم کشورهای اشغال نشده و نیت خیر اشغال کنندگان و مظلومیت آنها از داستان و رمان و داستان تصویری(مثل تن تن) تا پویانماییها(مثل گالیور، دکتر ارنست، مهاجران، ماداگاسکار، زنبور عسل، پنگوئن خوش قدم و….) و سینما، و مهمتر از آن در علوم انسانی هم نمود یافت. مجموعه کتابهایی از جنس ما چگونه ماشدیم، زوال اندیشهی سیاسی در ایران و…. خیل کثیر دیگر همین رویکرد را بازتولید کرده اند.
نگاه ایرانی به غرب
با شروع برخورد ایرانیان با غربیهای داخل کشور و به صورت ویژهتر با شکستهای متعدد نظامی، برخورد با دستاوردهای تمدن غرب که بخش عمدهای از آن از جانب سیاحان، سفرا و فرستادگان سیاسی، تجار و از همه مهمتر محصلان ایرانی فرستاده شده به غرب صورت میگرفت، در قالب سیاحتنامهها و حیرتنامهها نمود مییافت، که بعد از رسیدن فناوری چاپ مدرن به کشور، به صورت جدّی در کشور نشر میشد و مهمترین کتابهای مورد استفاده مردم شد. و بازتولید جدی در مشروطیت و پس از آن یافت و حتّی در قالب ادبیات دینی بازنمایی مجدد شد. (متأسّفانه چون ما با رویهای تحریف شده از مشروطیت که به وسیلهی فریدون آدمیت و همراهان او صورت گرفته است از این بخش ناآگاهیم که رجوع به متون اولیهی مشروطیت – که گنجینهی مهمی از آن به صورت بازنشر نشده در کتابخانهی مجلس موجود است- میتواند دریچههای جدیدی به روی ما باز کند.) این سفرنامه و حیرتنامهها نسبت به غرب اکثراً، مدح کامل و افق نهایی دیدن آن است. ادبیاتی که با اصل گرفتن مسیر توسعه و تجدّد در غرب، پوستهی دین را برای توجیه آن به کارمیگیرد. سرآمد همهی این مباحث را میتوان در نطقهای روحانی فراماسون سید جمال واعظ (پدر جمالزاده معروف) و همچنین کتاب یک کلمهی میرزا یوسف خان مستشارالدوله یافت.
این جریان که از طرف غربیها هدایت و برنامه ریزی میشد، مقدمه و محور استعمار نو و فرانو شد. یعنی تربیت حکام دست نشانده و تأمین منافع غرب از مسیری کمهزینهتر از اشغال نظامی، و در گام بعد تغییر محاسبات مردم و مسئولین این کشورها در مورد غرب و امکان مقاومت در برابر آن، که علاوه بر گردشگری به صورت ویژه و مشخص محصلان کشورهای جهان سوم را در غرب هدف گرفت و استعمار فرانو با محوریت تأثیرگذاری بر قلب و مغزهای مردم و مسئولان کشورها با ظاهری دموکراتیکتر از دو دورهی پیشین استعمار را رقم زد.
سفرنامههای مقاومتی
البته به این معنا نیست، که همهی این نگاهها صرفاً مجذوب غرب است. بخشی از روشنفکران یافت میشوند که با وجود مجذوبیت نسبت به بخشی از تمدن جدید، به درک اشکالات و حتی رویکردی مقاومتی و دمیدن روح مقابله با نظم موجود جهانی نیز یافت می شود. شاید مهمترین این موارد برای ایرانیان سفر به ولایت عزرائیل جلال آل احمد است. گرچه او در ابتدا شیفتهی آموزش و کشاورزی اسرائیل به آنجا می رود اما در جای جای کتاب خود رد پای نظام سلطه از حمایتهای مالی و نظامی از اسرائیل را نقل میکند، و دروغها و ضعفهای غرب و روشنفکران را در مواجهه با مسئله اسرائیل بازگو مینماید. جلال در این کتاب با طرح چرایی پرداخت هزینهی هلوکاست از جانب شرقیها به روشنفکران و حکومت ایران گوشزد میکند که اسرائیل دست کم به اندازهی حکام دست نشاندهی عرب خطرناک است!
شاید کتاب دیگری که پیش از انقلاب اسلامی در سیر دیگری اهمیت یافت، و البته نمیتوان آن را سفرنامه خواند، «ادعانامهای علیه تمدن غرب» اثر سید قطب است که سید علی و سیدهادی خامنهای به ترجمهی آن همت گماشتند. این کتاب که بعد از وقایع 15 خرداد در جریان نهضت ترجمعی کتب مصری به فارسی منتشر شد، با محوریت برداشتهای سید قطب از آمریکاست و همچنین همراه دارندهی بخشهایی از تاریخ تمدن اسلامی و تمدن غرب است تلاش کرده است تا مشکلات این تمدن را از رهاورد بازخوانی مشاهدات عینی سفر به آمریکا بازخوانی کند. فساد اخلاقی، سلطه جویی و ضرورت بیداری اسلامی مقابل این سلطه جزو مهمترین محورهایی است که میتوان در این کتاب یافت.
ایران از چشم ایرانی
این سفرنامهها را میتوان در دو دستهی کلی جا داد. یکی که در چارچوب کلی نگاه غربی به ایران میگنجد، که نمونههای آن بسیار است. و دیگری نوعی نگاه مردمنگارانه که لزوماً نگاه اشرافی و عمودی و منفی ندارد، به دنبال درک و تصویر واقعی چیزی است که دارد در مناطق مختلف کشور میگذرد و آداب و رسوم و سنن و…. را به صورت واقعی و بدون پیش فرض بازنمایی میکند. جلال آل احمد مهمترین گونه از این عناصر است.
نگاه غربی به ایران پسا انقلاب
بعد از انقلاب و به واسطهی اتفاق تازه و ناشناخته برای دنیا در ایران، دوباره موج جدیدی از سفرنامه نویسی راجع به ایران را شامل شد. این سفرنامهها که بلاواسطه با گزارشهای رسانهای در رادیو و تلویزیونها و بلافاصله در هنر و سینمای غرب نیز همراه شد. با محوریت ارائهی تصویری تیره، عجیب، ناشناخته از ایران پسا انقلاب شکل گرفت. علاوه بر هزاران گزارش خبری، دهها کتاب و صدها فیلم و…. به این موضوع اختصاص یافت. این گزارشها در طول زمان علاوه بر نمایش تیرگی که در نسل اول سفرنامهها در مورد ایران وجود داشته است، تلاش برای ننمایش نوعی تلاش برای فرار از ایران و خستگی از وضعیت موجود آن از جانب نسل سوم انقلاب بود. این موج که در جانب علوم اجتماعی نیز همگی نوید دورهی ترمیدور(بازگشت) از انقلاب را نشان میداد.یکی از جذابترین این سفرنامهها سفرنامهسی فریدمان بود که به صورت پاورقی در رسانههای مختلف نمود داشت که از ایرانی که جوانانش گیتار بر دوش دارند و به دنبال مجالس رقص و… هستند یاد میکرد. میتوان این سفرنامههای مکتوب و تصویری را با یک مشخصهی خاص و اثرگذار یاد کرد. ایران هراسی و اسلام هراسی( Iranophobia و Islamophobia)
سفرنامههای جهادی و جنگی
جریان انقلاب پدید آمدن عرصههای جدید اجتماعی و نقش آفرینیهای خاص در آنها گونههای خاصّی از سفرنامه را پدید آورد. تعدادی از این سفرنامهها به توضیح روستاها و شهرهای دور افتاده میپرداخت و بیشتر از کتاب در مجلات مختلف سپاه و جهاد و روزنامهها نمود مییافت. اما دستهی مهمتر و فراگیرتر سفرنامههای مربوط به جنگ تحمیلی بود که به بازگویی رزم رزمندگان اسلام، مناطق تحت اشغال و مورد حمله واقع شده میپرداخت. این سفرنامهها ابتدا بر تصمیمات فرماندهان و حملات کلان دشمن و… میپرداخت، اما نسل جدیدی از آنها که گونههای ابتدایی آن در دوران دفاع مقدس آغاز شد و در دههی هفتاد و هشتاد به ویژه در دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی سامان یافت، با محوریت بازگویی سفر به مانطق جنگی از زبان شهدای عادی و رزمندگان ساده و سایر نقش آفرینان مثل امدادگرها، خبرنگاران و…. سامان یافت.
غرب از نگاه ایرانیان پسا انقلاب
کم کم بعد از دههی هفتاد، سیر دیگری از سفرنامهها آغاز شد که از موضع جدیدی به غرب مینگریست، این بار غرب از منظر شیء گونه و ابژهی نگاه ناظر ایرانی نه در قالبی حیران و مجذوبانه،که در قالب چارچوب تصوری انتقادی و غربشناسانه صورت میپذیرفت. این نگاهها که تنها در قالب مرسوم سفرنامه نیز محدود نماند و ویژهتر خود را در رمان هم نشان داد. منظر جدیدی بود که تلاش کرد ویژگیها، ضعفها و قوتهای الگوی زندگی غربی را نمایش دهد. «بی وتن» رضا امیرخانی، ده سال هوم لسی آمریکا و دال از محمود گلابدرهای نمود مییابد و البته همپای آن در مستندهای مختلف تلویزیونی نیز دنبال میشود. بعضی از این گونه به صورت مشخص مقابلهی با غرب و نظام سلطه و بررسی اقدامات حکومتهای آنها را در بردارد مثل 27 ساعت در فرودگاه جان اف کندی، بعضی از آنها نظیر کار امیرخانی و گلابدرهای اما سبک زندگی غرب را واکاوی میکند.
سفرنامههای سفرهای استانی رهبری
دههی هشتاد گونهی دیگری از سفرنامهها را با خود به همراه داشت که با محوریت بازگویی وقایع سفرهای استانی رهبری صورت میگرفت. این اقدام که از کتاب داستان سیستان امیرخانی کلید خورد، در کتابهایی مثل در مینو در، سفر به ایساتیس، حافظ هفت و…. ادامه یافت، و بیش از همه به بررسی روابط مردم منطقه با رهبری و ابراز احساسات آنها میپرداخت.
سفرنامههای جهادی و راهیان نور
با کلید خوردن حرکتهای جهادی و اردوهای راهیان نور، در سالهای پایانی دههی هفتاد، این سفرها ابتدا در قالب یادداشتهایی در نشریات مکتویب و بعد الکترونیک و همپای آن در قالب سفرنامهها و مستندهای تصویری بازتولید میشد. گرچه بعضی از این گونهها مثل ارودهای جهادی به چند کتاب نیز تبدیل شد. البته این دوره به اقتضای ذهن تصویری انسان ایرانی دههی هشتاد و نود بیش از همه به سمت مستندهای حرفهای و آماتور رفت و فراگیری این گونه در همهی شهرها و به ویژه دانشگاهها، فراگیری این نمونه را بیشتر کرد.
امروز و فردای سفرنامهها
گونههای مختلف و دورههای متفاوتی که برای سفرنامهها برشمردیم، هر یک علی رغم غالبیت یک گونه در دورههای بعدی خود نیز تداوم یافته و سرمایهی جدی در اختیار ادبیات، تاریخ و علوم اجتماعی و انسانی کشور قرار داده است.
ما هنوز به مردم نگاری جدی ایران احتیاج داریم، زندگی مردم ایران در سیطرهی نگاه اشرافی روشنفکر ایرانی و غربی به صورت واقعی و عینی بازتولید نشده است.
ما احتیاج به یک موج سفرنامه نویسی هم از غرب هم از سایر کشورها در جهان داریم، موجی که ویژگیها و ضعف و قوتهای حکومتها و مردم مناطق مختلف را به ما بنمایاند و با نگاهی انتقادی فرصتها و چالشهای این مناطق را پیش روی ما باز کند.
نهادهایی باید متولی تحقق این گونه سفرنامهها باشند، هم در پیشنهاد دادن نگارش و سفارش دادن هم در مورد پیگیری از گردشگران ایرانی در داخل و خارج و حتی میتوان مشوقهایی جهت نگارش سفرنامههایی از این دست آماده کرد، و اساساً مهاجرتها و جهانگردیهایی از منظر پاسخگویی به نیازهای جامعه و حکومت ایران جزو نیازهای امروز ماست. همین طور که در متون دینی ما به ضرورت سیر در زمین برای درک سنتها اشاره شده است (سیروا فی الارض ….المومن یخالط الناس لیفهم ….)
مهمتر از همه ما احتیاج به بررسیهای تاریخی، مردمشناختی، جامعه شناختی، اقتصادی، زبان شناختی و…. در مورد این سفرنامهها داریم. تنها استفادههای فعلی سفرنامهها در دانشکدههای ادبیات و استفادههایی معدود در دروسی مثل تاریخ تفکر اجتماعی و… است که دستاورد علمی جدی ندارد.
نباید صرفاً به سفرنامههای مکتوب بسنده کرد و سفرنامههای تصویری در ذهن تصویری امروز انسان ایرانی اهمیت جدی در تحلیل و بررسی جامعهی ایران و محیط بین المللی آن دارد.
Sorry. No data so far.