محمدصادق شهبازی – در تاریخ انقلاب، صادق آهنگران یکی از چهرههای ماندگار است که صدای او بهویژه یادآور دفاع مقدس برای مردم ایران است.
نوحههای انقلابی با محوریت مسائل روز انقلاب و جنگ
آهنگران برخلاف بعضی مداحهای حتی انقلابی امروز که تنها در چارچوب سنتی و محیطهای خود، حاضر به اجرای برنامه هستند، اساس برنامههای خود را در محیطهای انقلابی و با محوریت مسائل روز انقلاب گذاشته بود. مهمترین مسئله او جنگ، دعوت به ایستادگی، پاسداشت یاد شهدا و مقابله با نظام سلطه بود، پس از جنگ به پاسداشت یاد جنگ و امام روی آورد و بسته به نیاز روز حتی کار با موسیقی تولید کرد. در دعواهای دوره سازندگی و بازگشت از ارزشها شعرهایی در مذمت دنیاگرایی آن روز و بیتوجهی به ارزشهای انقلاب و ذم سازشطلبان خواند، مثل «شهر بوی سکه و نان میدهد».
هنر و مرثیهخوانی بهمثابه رسانه
برای آهنگران رساندن پیام به مخاطب و دغدغهسازی در او از شناخته شدن بهعنوان هنرمند یا مداح اهمیت بیشتری دارد. مضامین انقلابی، حماسی و نیاز روز بر فخامت شعرهای او نیز ارجحیت دارد نه بالعکس. بسیاری اشعار مداحیهای او متوسط حتی بعضی شعرهای ضعیف که اولیات وزن نیز در آن بهصورت کامل رعایت نشده هست، اما همه اینها زاییده پاسخ به نیاز لحظه است. در حقیقت آهنگران پیش از آنکه تلاش کند یک مداح با شعرهای خوب باشد، تلاش میکند رساننده پیام انقلاب باشد، بسیاری شعرها در لحظه یا بافاصله بسیار اندک نسبت به اجرای آنها آمادهشده است، اما با وجود عدم پر بودن از آرایه و فخامت شعری به دلیل پاسخگویی به نیاز لحظه و اخلاص سراینده و خواننده ماندگار شده است. گرچه بسیاری از شعرها طراز قابل قبول دارند، حتی بخشی از آنها را چهرههایی مثل مرحوم مردانی، علیرضا قزوه، جاد محدثی که جزو چهرههای مطرح هنر و ادبیات هستند سرودهاند. اساساً سراینده و مداح بر سادگی شعرها و به زبان مردم عادی بودنشان تعمّد دارند. همچنین نشانهشناسی انقلاب در شعر او حاضر است، یکی از موارد مهم آن، بازخوانی حرفهای امام و تبدیل آن به شعر است «عزت ما در این زمان، جنگ و پیکار است/روان بهسوی کربلا خیل انصار است/شعار رفع فتنهها ذکر زوار است»
توجه به ابعاد و نقشآفرینان مختلف
شعرهای کارهای او بهویژه در حوزه جنگ به ابعاد و نقشآفرینان مختلف توجه دارد. از بسیج تا ارتش، جهاد، سپاه و… در شعر او حاضر هستند. مثلاً در باب جهاد سازندگی: «تاریخ کی جنگی چنین دارد به یاد/فعال این شیران حق با اتحاد/سازند سنگر پیشهسازان جهاد/آیید شور عاشقان رؤیت کنید». یا برای حماسه شهرهای مختلف چه در حضور در جنگ چه در جنگ چه در مورد مصیبتها بسته به نیاز موارد متعددی خوانده است. مثلاً برای بمباران مدرسه در بهبهان و شهادت 69 دانشآموز و چهار معلم و چند مستخدم: «بهبهان خون شهیدانت مبارک… مدرسه شد قتلگاه نونهالان/پاره پاره جسم طفلانت مبارک». این گروههای مختلف با این مدل مخاطب قرار دادن او احساس هویت جدی میکند.
تحریک و دعوت به مبارزه نه صرف اعلام آمادگی
شعرهای آهنگران دعوت به مبارزه و مقابله است. مثل خیلی شعرها و مداحهای حتی انقلابی امروز که صرفاً از دلبستگی به امام، شهدا، رهبری، اهلبیت، مرزبندی با فتنهگران و… دم میزنند، نبود. پرداختن او به شهدا و حماسهشان بهصورت موردی از پاسداشت افراد در مبارزه زمان خود بود و به جنگی که هست و الزامات آن گره میخورد مثلاً در باب حفظ وحدت و عدم تفرقه در کشور: «میدهد هر قطرهٔ خون شهیدی این پیام/گو نگوید کس خبر از تفرقه پیش امام». آسیبهایی مثل فروکاستن پیام شهید به حجاب نیز در کارهای او دیده نمیشود. بر اساس تشویق امام به دمیدن روحیه حماسی بر این تلاش افزوده بود. شعرهای او برخلاف شعرا و مداحان انقلابی امروز، صرف اعلام آمادگی و علاقه به شهادت و رهبری نیست دعوت به اقدام و کنش مدام در آن است و خود از زبان همین کنشگر شعر را مطرح میکند: «آمدم تا کرخه را از خون خود زیبا کنم»، «ما امت بیداریم روشندل و هوشیاریم/با دشمنان چون شیر آماده پیکاریم». شعر مدام در حال تهییج است: «اسلام اگر بیند خطر جان را نثارش میکنم»، «برپا مردان خدا همت کنید/جنگ است بر تن جامهٔ عزت کنید… تا نیست گردد فتنهها اندر جهان/الله را یاری از این نهضت کنید» یا «بهنام خالق سبحان مهیا شو مهیا شو/ز جا برخیز برادرجان مهیا شو مهیا شو…. بهقصد رفتن میدان مهیا شو مهیا شو…پی یاری مظلومان مهیا شو مهیا شو»! این تشویق و تحریک نیز با تاریخ اسلام گرهخورده است: «گشته در دزفول صدها اکبر و قاسم فدایی/هست اینجا کربلا و مردمانش کربلایی/این شهادت را همه دانند کاری خدایی/ آسمان پوشیده نیلی گشته عاشورا مکرر». این دعوت به مبارزه و ایستادگی هم در فضای خلأ نیست، حتی برای نگهداشتن رزمندهها در عید 1362 در جبهه مداحی کرده است: «از پی فتح نهایی داشت باید اهتمام/عید را باید به سنگر ماند و با سعی تمام/آری آری از پی فرمان جانبخش اما/قدس را هم از طریق کربلا باید گرفت». این روحیه حماسی و دعوت به مبارزه نهفقط در شعرهای او که در لحن او نیز وجود دارد. این دغدغهسازی نهفقط امروز و وظیفه که توجه دادن به آثار دفاع مقدس و حماسه را نیز در خود دارد: «نام شهیدان در این عالم هستی پاینده میماند/ایثارشان همچون سرچشمهای پاک و زاینده میماند/میراث جانبازی در نشر فرهنگ آینده میماند» یا «خون ما آغاز فتح قلههای ملک دین است/قطرههای خون ما بیشک کند هرلحظه طوفان».
نگاه جامع به آرمانهای انقلاب بهویژه عدالت
جامعیت نگاه او به انقلاب و آرمانهایش باعث شده بود تا همهچیز در جنگ و دفاع و اعلام آمادگی برای شهادت و وفاداری به رهبری خلاصه نشود. یکی از مضامین قوی درون شعرهایی که او انتخاب کرده یا شاعرانش به او دادهاند مضامین عدالتخواهانه است، در دوره جنگ بهصورت اجمالی و کلی و نسبت دادن مقابله با دشمن به جنگ عدل و ظلم نظیر «پیرو زادهٔ زهرایم و در محور دین/تا که از ظلم و ستم پاککنم روی زمین» یا «کاروانی از سرافرازان عالم/در مسیر سرخ شیعه سر نهادند/تا که قامت برکشند بر ظلم و ذلت/برافروزند شعلهٔ عدل و عدالت» یا «به چشم ظالمان خار و فدای خیل محرومان» یا «هدف باشد شمارا چو اجرای عدالت/به رزم خود ببندید کنون راه ضلالت/نباید داد مهلت به ابنای جهالت/کنون شیطان اکبر/کنون شیطان اکبر/به دام ما فتاده». و در دوره پایان و پس از جنگ با ادبیاتی تفصیلی و جدیتر. ولی امروز اشعار مداحان انقلابی ما حتی کسانیکه سرایندگان اشعارشان سرایندگان شعرهای اعتراضی دهه هشتادند، در مداحیهایشان عنصر عدالت کمرنگ یا غایب است. نهفقط عدالت که توجه به آرمانهایی مثل آزادی در شعر او هست: «گلهای جاوید خونرنگ آزادی در هر بهاراناند».
آرمانهای جهانی بهصورت گسترده و فراگیر
در شعرهای او مسائل اصلی دوره خودش در جهان اسلام و مقابله با کفر جهانی موردتوجه است. برخلاف مداحهای امروز که بر برخی موارد محدود مثل بحرین تمرکز دارند، او نهفقط احساس هویت با شیعیان، که کل جبهه مستضعفین را مدنظر دارد، البته قدس در این میان نقش ریشهای دارد. او دفاع مقدس را به نبرد مستضعفین جهان با مستکبرین گره میزند: «بهر نجات قدس با عشق و رضا میرویم»، «این آشنای بیکسان یاری ده مستضعفان»، «کشور افغان شده تل خراب مادرم/دشمن دین میکند آنجا جفا مادرم/مرد و زنش گشته به غم مبتلا مادرم»، «با جاننثاری شما نصر حق رسیده/نور طلوع انقلاب برجهان دمیده/مستضعفان با رزمتان از ستم رهیده/صد آفرین صد مرحبا بر شما دلیران»، «جنگ اسلام است با کفر جهانی جنگ ما/کیست صدام ستمگر تا شود همسنگ ما…آری آری از پی فرمان جانبخش امام/قدس را هم از طریق کربلا باید گرفت»، «باید بهسوی قدس رفت از سرزمین نینوا»، «این سپه حامی دین پیغمبر است/جمله را شور و عشق حسین بر سر است/هر ستمدیده را در جهان یاور است» یا «هان بزن بر سینهٔ اهریمنان تیر هدف را/تا بگیری کربلا و کعبه و قدس و نجف را/فاتح جنگ فلسطینی و افغانی بسیجی/دست نیرومند حق بازوی قرآنی بسیجی»
نفی منافقین، فتنهگران و ساکتین
نفی تفرقه و نفاق در شعرهای او بهصورت جدی حاضر است: «برخیز و ببین تفرقهها ساختهاند»، «از پشت منافق بزند خنجر و تیرم» یا «بین عدهای از هموطنان تو پریشان/آواره از این جنگ به صحرا و بیابان/بیمنزل و پوشاک در این فصل زمستان/پس آنکه دم از خلق زدی در وطنت کو».
مقابله با استکبار
مقابله با استکبار یکی دیگر از عناصر اصلی شعر اوست: «من کاخ استکبار را از پایه بشکستم/زنجیر استبداد را پیوند بگسستم»، «با خونتان اسلام ماند جاودانی/محو از جهان گردد ابرکفر جهانی/پاینده گردد دین حق در زندگانی»، «عالم کفر از ندای رهبر راد تو لرزد/جان هر بیدادگر از قصهٔ داد تو لرزد/دیو استعمار شرق و غرب از یاد تو لرزد/پشت شیطان بزرگ از خشم فریاد تو لرزد/زآنکه تنها باخدا همعهد و پیمانی بسیجی/دست نیرومند حق بازوی قرآنی بسیجی»، «تا آخرین نفر تاآخریننفس ما ایستادهایم ما ایستادهایم/بهر بقای دین درراه انقلاب، ما سرنهادهایم ما سرنهادهایم…هرگز نمیرویم در زیر بار ننگ/تا محو فتنهها کوبیم طبل جنگ/بر دشمن خدا گیریم عرصه تنگ/در جبهه میشویم آماده بیدرنگ/با بانگ یا حسین از مادر زمان آزاده زادهایم آزاده زادهایم».
نفی سازشطلبی و دعوت به ایستادگی و مقاومت
او برخلاف شیوه رایج شاعران و مداحان انقلابی امروز که صرفاً بر مواردی صرف مثل سردادن، اعتقاد به رهبری، مرزبندی تمرکز دارند، ولی در مواردی مثل مقابله با سازشطلبی یا جنگ نرم جدید که به تعبیر رهبر انقلاب تغییر محاسبات مردم و مسئولین نسبت به مقاومت است، حاضر نیستند، در برابر سازشطلبی سالهای پایانی جنگ میرفت و مردم را به حضور و مقاومت دعوت میکرد، از برچسب سیاسی خوردن یا ناراحت شدن سیاسیون و مسئولین از این نقد و ایستادگی بر اصول نمیترسید و از ترس برچسب خوردن خود را کنار نمیکشید: «چو دین را مصلحت امروز جنگ است/قبول سازش و تسلیم ننگ است/که ما را رایت نصرت به چنگ است/درنگ اینجا ترحم بر پلنگ است»، «روز رفتن به میدان جنگ است/ای دلبران نه گاه درنگ است…جنگ ما جنگ احیای دین است/بهر پیروزی مسلمین است/منهدم کردن کاخ کین است/روز نابودی ظالمین است/پاسخ هر ستمگر خدنگ است/ای دلیران نه گاه درنگ است…راه خصم ای دلیران بگیرید/انتقام شهیدان بگیرید/جان اعدای قرآن بگیرید/سنگر از جیش شیطان بگیرید/با تجاوزگران صلح ننگ است/ای دلیران نه گاه درنگ است/ای دلیران ز جا برخروشید/همچو امواج دریا بجوشید/تا رسیدن به مقصد بکوشید/جامهٔ مجد و عزت بپوشید/مغز دشمن سزاوار سنگ است/ ای دلیران نه گاه درنگ است…در حرم بین چه جور و جفا شد/این جنایت که از اشقیا شد/مکه صحرای کرب و بلا شد/هتک حرمت ز بیت خدا شد/تا ابد بر فهد داغ ننگ است/ای دلیران نه گاه درنگ است»، «دشمن کجا تواند/ما را عقب براند/عالم باید بداند»، «ننگ است ننگ جاودان صلح با ستمگر/بهر سرافرازی دین جاگزین به سنگر/هیهات منا الذله گو گر چه جدا شود سر/مهلت مده بر دشمنان ای دلیر دوران/جنگ است جنگ سرنوشت ای سپاه قرآن/بانگ رسای انبیا این پیام خونبار/تا رفع فتنه از جهان کن مصاف و پیکار/تا مظهر عدل الهی شود پدیدار/اجر سعادت آید و شب رسد به پایان»، «تا قدس را ز دشمنان بگیرم/میمیرم و سازش نمیپذیرم»، «ما نبرد بیامان با خصم بیدین میکنیم/سرنوشت جنگ را در جبهه تعیین میکنیم… تا نشان از فتنه در کار است میجنگیم ما/قدس تا در دست اشرار است میجنگیم ما/سخت بر سازشگران کفر نفرین میکنیم».
Sorry. No data so far.