شنبه 11 دسامبر 10 | 10:46

مکتب تربیتی انجمن حجتیه

خدمات انجمن را در مبارزه صحیح با وهابیت و بهائیت نباید نادیده گرفت ولی عدم معرفی دشمن اصلی باعث شده است نیروهای عظیمی از دست بروند و حتی بسیاری از نیروهای تعلیم یافته توسط انجمن به دلیل پیدا نکردن آرمان جهاد و مبارزه در اسلام، در مقطع انقلاب به گروه‌‌هایی مثل مجاهدین خلق پیوستند و حضور فارغ التحصیلان دبیرستان‌‌هایی مانند علوی در آن سازمان چشمگیر بود.


پیش نوشت!
یکی از دوستان تماس گرفت، گفت از آن چه که در جنبش عدالتخواه دربارة انجمن حجتیه ارائه داده بودی یک مقاله‌‌ای بنویس برای چاپ در هفته نامه پنجره.واقعا چه کار سختی!برای منی که سال‌‌ها در محیط انجمن تربیت شدم و به فضل خدا توانستم با کلنجار بسیار در دانشگاه از افکار آن تاحد زیادی جدا بشوم نوشتن درباره انجمن واقعا کار سختی است. شاید نوشتن درباره خودم و نقد کردن گذشته خودم باشد،و این جدای از مشکلات احتمالی در روبرو شدن با دوستان قدیمی و اساتید مدرسه و …است. از خدای بزرگ در این بعد از ظهر پائیزی می‌‌خواهم که جز حقیقت ننویسم و این مقاله نتیجه‌‌ای جز تداوم راه امام و شهدای عزیز و کمک به پیروزی نهضت جهانی اسلام نداشته باشد.

توضیح ضروری: شکلی که در این مقاله ارائه شده یک ارائه سریع از توضیحات این مقاله است. شکل‌‌های دایره‌‌ای مؤلفه‌‌های اصلی فکری بوده و پیکان‌‌های نقطه چین عدم قطعیت را نشان می‌‌دهند. در حقیقت در این مقاله به فهم دقیق مؤلفه‌‌ها و نسبت‌‌های موجود در آن شکل می‌‌پردازیم.

و اما متن …

یکم؛وابستگی به اخباری گری

تقابل انجمن حجتیه با انقلاب اسلامی(1) یک اتفاق ساده و یک انحراف جدید و تصادفی نیست بلکه زائیده اختلافی ریشه دار و صدها ساله میان دو طیف از علمای تشیع یعنی اخباریون و اصولیون است. از قدیم الایام افرادی بوده و هستند که به منظور حفظ جایگاه رفیع ائمه اطهار علیهم السلام در کسب معرفت، به اشتباه کسانی را که حرفی جدید در حوزه معارف دینی -ولو با پایبندی تام و تمام به نقل- می‌‌زدند کافر و نجس معرفی می‌‌کرده اند. علی الخصوص فلاسفه و عرفای اسلامی آماج اصلی این هجمه‌‌ها از سویاخباریون بوده اند. برای توضیح سریع اختلاف مثالی ذکر می‌‌کنم. تلاش اخباریون عموماً بر این بوده است که به ظاهر متون اسلامی عمل بکنند و تاجای ممکن از شناسایی منشأ صدور احکام پرهیز کنند. به همین دلیل حکمی که حضرت امام رضوان الله تعالی علیه درباره عدم حرمت شطرنج صادر فرمودند بعضا مورد طعن این طیف قرار گرفت، در حالی که استدلال حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این بود که ائمه اطهار با یک تکه چرم و چند تا مهره مشکلی ندارند، بلکه مصلحت عدم ترویج قمار در جامعه اسلامی بوده است که باعث تحریم شطرنج شده است. و از این دست مثال‌‌ها فراوان است که مجال ذکرش نیست. البته شدت و ضعف این تفکر در افراد، مختلف است.

به یقین بدون در نظر گرفتن محل رشد و نمو تاریخی تفکر انجمن حجتیه نمی‌‌توان تحلیل درستی از رفتارهای آن ارائه داد. از این دیدگاه انجمن حجتیه با مکتب تفکیک هم قرابت‌‌های فکری زیادی دارد. بخشی از بدنه متفکرین مکتب تفکیک را نیز همفکران انجمن تشکیل می‌‌دهند. این افرادمعمولا رفتارهای حذفی با فلاسفه و عرفای اسلامی نشان می‌‌دهند و حتی گاهی آنان را تکفیر می‌‌کنند! البته هیچگاه نباید نسبت به آن دسته از متفکرین و علمای مجاهد و انقلابی چه در مکتب تفکیک و چه در طیف اخباری حوزه‌‌های علمیه قدرناشناس و فراموشکار باشیم.

دوم؛ غلو در جایگاه ائمه اطهار و تقابل با انقلاب اسلامی

در این که انجمن حجتیه (چه در فعالیت‌‌های گذشته و چه در فعالیت‌‌های کنونی اش) طیفی نزدیک به اخباریون است شکی نیست. در عین حال ریشه اصلی تقابل انجمن با انقلاب اسلامی را می‌‌توان در همین مساله جستجو کرد. پندار انجمنی‌‌ها این است که وقتی عقل هیچ تشخیص تعیین کننده‌‌ای نمی‌‌تواند داشته باشد، طبیعتا هیچ فرد غیرمتصل به وحی نمی‌‌تواند جامعه را اداره کند. در حالی که وظایف مسلمین در برپایی اجرای احکام اسلام و برقراری عدالت اجتماعی بدون برپایی حکومت ممکن نیست.

همچنین انجمن عنایت ویژه‌‌ای به احادیثی دارد که درباره «محبت به ائمه اطهار»و یا «معیار بودن این اعتقاد به شخص ائمه علیهم السلام برای ایمان و کفر»هستند و برای ریشه دار کردن این حس هیچ بدیلی را در هیچ شانی برای آن حضرات نمی‌‌پذیرد. علی الخصوص در شان حکومتی، تئوری ولایت فقیه بعضا در جمع‌‌های تندرو این انجمن به عنوان انحرافی مثل بهائیت معرفی می‌‌شود! یا از آنجایی که تشیع را تنها معیار حقانیت می‌‌دانند بعضا معتقدند که امام زمان علیه السلام نیز برای نجات شیعیان(نه بشریت) ظهور می-فرمایند. یا در برابر امام می‌‌گفتند که شاه شیعه است چرا می‌‌گوئید باید برود؟! (2)

سوم؛ ناامیدی، شاه بیت مخالفت

علاوه بر موارد فوق اشتباه در برداشت از احادیثی که ظهور حضرت مهدی علیه السلام را تنها پس از بروز فساد اجتماعی گسترده در جامعه ممکن می‌‌داند، همچنین برخی روایاتی که هر پرچم عدالتخواهانه بلند شده قبل از ایشان را در آتش معرفی می‌‌کند باعث پیدایش ناامیدی نسبت به وضع اجتماعی جهان در همفکران انجمن می‌‌شود. به عنوان مثال موضع گیری عجیب شیخ محمود حلبی بنیان گذار این انجمن درباره جنگ تحمیلی شایسته توجه است که می‌‌گفت جواز مبارزه با عراق را باید امام زمان علیه السلام بدهند! که همین سخنان باعث موضع گیری شدید امام راحل رضوان الله تعالی علیه شد. (3)

در نتیجة این ناامیدی هرگونه قیام اجتماعی قبل از ظهور (از جمله انقلاب اسلامی) حداقل عملی کم فایده تلقی می‌‌گردد و جانفشانی برای آن هدر دادن جان معرفی می‌‌شود. در محافل خصوصی تر و تندروتر انجمن، چنین رفتارهایی تا مرز تکفیر هم پیش می‌‌روند! به هر حال نتیجه چنین تفکری بسیار عجیب است؛ اعتقاد به عدم دخالت دین در زندگی اجتماعی و در حکومت؛ یعنی سکولاریسم! اگر سکولاریسم به معنی ناامیدی از دین در اداره اجتماع باشد تفکر انجمن حجتیه به معنی ناامیدی از اجتماع در دینی شدن است! و این هر دو نتیجه‌‌ای واحد دارند و هر دو با کسانی که بخواهند عدالت اسلامی را در سطح وسیع اجتماعی به منظور برقراری حیات طیبه اجرا کنند دشمن هستند. از این روی انجمن حجتیه به صورت ناخودآگاه (و بعضا خودآگاه) بوسیله مدارس مذهبی که در سطح تهران دارد، یکی از تامین کنندگان اصلی بدنه کم تحرک جناح اصلاح طلب در اجتماع ماست. افرادی که علی الخصوص در آزمایشات بزرگ سیاسی بسیار بد عمل کرده و بی بصیرت ظاهر می شوند.

البته در طیف‌‌های محافظه کارتر، توصیه اکید به عدم ورود به مسائل سیاسی به دلیل پیچیدگی آن مطرح می‌‌شود! علی الخصوص هیچگاه صحبتی جدی پیرامون مسائل سیاسی در جمع‌‌های عمومی این انجمن صورت نمی‌‌گیرد.

چهارم؛ دشمن اصلی از دیدگاه انجمن

اهالی انجمن از آن جایی که معیار حق و باطل را (به دلیل اخباری گریشان) شخص معصومین نه رفتار آن‌‌ها می‌‌پندارند خطر اصلی در برابر اسلام را اهل سنت معرفی می‌‌کنند. یعنی انجمن به جای این که با دشمنان رسمی بشریت یعنی استکبار جهانی به ستیز برخیزد با اهل تسننی دشمنی می‌‌کند که خلفای راشدین را نه به دلیل شرارت نفس بلکه به دلیل عدالت خواهی و ساده زیستی که از آن‌‌ها سراغ دارند قبول دارند. اهل تسننی که حاضر نیستند ظلم به هیچ کسی را در جهان بپذیرند و با اعتقاد راستینی که به قرآن دارند می‌‌توانند همسنگرانی خوب در جهت احیای عدالت بشری باشند دشمن انگاشته می‌‌شوند در حالی که دشمن بزرگ ما امریکا از ترویج هیچ هرزگی و بی بند و باری و آلوده کردن زندگی انسان‌‌ها هیچ ابایی ندارد و عالمانه و عامدانه هر ظلمی که می‌‌خواهد در حق مسلمین و تمام بشریت روا می‌‌دارد.

خدمات انجمن را در مبارزه صحیح با وهابیت و بهائیت نباید نادیده گرفت ولی عدم معرفی دشمن اصلی باعث شده است نیروهای عظیمی از دست بروند و حتی بسیاری از نیروهای تعلیم یافته توسط انجمن به دلیل پیدا نکردن آرمان جهاد و مبارزه در اسلام، در مقطع انقلاب به گروه‌‌هایی مثل مجاهدین خلق پیوستند و حضور فارغ التحصیلان دبیرستان‌‌هایی مانند علوی در آن سازمان چشمگیر بود.

انجمن با وجود این همه مواضع شدید و غلیظ علیه اهل سنت دارای موضع شفاف و کاملی درباره ابرقدرت‌‌های غرب و شرق نبوده و به عنوان مثال در قضیه فلسطین هیچگاه شاهد موضع گیری درستی از سوی آن نبوده ایم. شایعاتی از قبیل ناصبی بودن مردم فلسطین در میان همفکران انجمن شیوع زیادی دارد که از یک سو جمهوری اسلامی را ضد تشیع! و از سوی دیگر مبارزه برای فلسطین را بیهوده معرفی می‌‌کند.

پنجم؛ نتایج فکری و فرهنگی بر اعضاء

در حقیقت مدعای اصلی انجمن این است که تا امام زمان علیه السلام ظهور نفرمایند چیزی درست نمی‌‌شود، پس اگرچه مسائل مردم مهم است ولی ما نمی‌‌توانیم کاری جدی برای بهبود وضع بکنیم. پس بهتر است تا ظهور حضرت دین خودمان را حفظ کنیم و در این باره روایتهم می‌‌خوانند که حفظ دین در آخرالزمان درست مثل نگه داشتن زغال گداخته در دست است. اما نتیجه واقعی این ادعا این می-شود که پس از مدتی تمام مباحث به حفظ دین شخصی محدود می‌‌شود و دیگر دغدغه اجتماعی برای افراد از اولویت می‌‌افتد. در نتیجه علاوه بر دشمنی غیر مستقیمی که با مصلحان اجتماعی (مثل امام و شهدا) پدید می‌‌آید بعضا به دلیل عدم وجود دغدغه مندی نسبت به مشکلات اجتماعی از جمله فقر، احساس معنویت توأم با رفاه زدگی در میان اعضاء ثروتمند انجمن مشروع (تئوریزه) می‌‌شود. از دلایل رواج این تفکر در مناطق ثروتمند تهران نیز همین مساله است.

علاوه بر این ضعف و شکست پذیری زیادی در تربیت شدگان انجمن نسبت به تهاجم مدرنیته وجود دارد. چرا که افراد همفکرانجمن سعی می‌‌کنند به جای مواجه کردن فرزندانشان با دنیای بیرون و یاد دادن راه مبارزه علیه بی بند و باری آن‌‌ها را به کلی از دنیای بیرون بترسانند و ایزوله کنند. اما این افراد وقتی وارد دانشگاه می‌‌شوند به صورت ناگهانی در معرض تهاجم مدرنیته قرار می‌‌گیرند و از آنجایی که به برپایی اسلام اجتماعی بسیار ناامید هستند، قدرت را در دست کشورهای غربی می‌‌بینند و مجذوب پیشرفت آنان می‌‌شوند و به سادگی به روش زندگی غربی تن می‌‌دهند.

توجه شدید به ظواهر احکام و عدم توجه به بواطن آن‌‌ها برای تسری در دیگر امور، شخصی کردن دین و تلاش ناکافی برای ترویج آن، روی آوردن به کارهای صرفا تربیتی به جای تلاش برای اصلاح اجتماعی، محدود دانستن اصلاح اجتماعی به معرفی ائمه اطهار علیهم السلام، بالا بردن بیش از حد جایگاه فقه و مرجعیت به اسم بالا بردن جایگاه ائمه اطهار و عدم اهمیت به گزاره‌‌های قطعی عقلی منطبق بر دین مثل اهمیت برپایی حکومت اسلامی از دیگر اثرات روحی و تربیتی تفکر انجمن است.

ششم؛انجمن حجتیه؛ مکتب تربیتی نه نظام فکری

با تعجب مشاهده می کنیم که آثار روحی و تربیتی که در افراد انجمن بروز و ظهور پیدا می کند تا حد زیادی با آن چه مقصود و مدعایشان است متفاوت است. اما دلیل چیست؟

«مکتب تربیتی»مقوله‌‌ای بسیار فراتر از یک نظام فکری است.یک مکتب تربیتی لزوما ارتباط منطقی دقیقی بین گزاره‌‌های مورد ادعایشبرقرار نمی‌‌کند ولی با این حال می‌‌تواند رفتار و عقاید افراد تابعش را شکل بدهد. همچنین ممکن است مواضع علنی آن با نتایج تربیتی‌‌اشفرق داشته باشند. این در حالی است که در تصمیم‌‌گیری‌‌های اجتماعی بیشتر نتایج تربیتی نقش آفرینی می‌‌کنند و نقش گزاره-های منطقی معمولا کمتر است.یک مکتب تربیتی توانایی این را دارد که انبوهی از «اعتقادات ناخودآگاه»را در اذهان پیروانش کار بگذارد. از بین بردن و ریشه کن کردن آن با منطق و استدلال کار آسانی نیست چون مکتب تربیتی علاوه بر روش فکرکردن روش زندگی کردن افراد را نیز تعیین می‌‌کند.همچنین مکاتب تربیتی معمولاًصفر و یکی نیستند. میزان بهره مندیاز آن‌‌ها در افراد مختلف متفاوت است. در عین حال یک مکتب تربیتی می‌‌تواند بدون حزب و تشکیلات و عضوگیری گسترش پیدا کند. فقط کافی است مؤلفه‌‌های آن به صورت همه جانبهبه افراد عرضه شوند تا آن‌‌ها نیز علاقمند به آن مسلک بشوند.افراد ممکن است صادقانه و مخلصانه برای ترویج آن فعالیت بکنند ولی توانایی نقد کردن مکتب فکری خودشان را نداشته باشند. در نتیجه برخورد اطلاعاتی برای ریشه کن کردن چنان چیزیبعضا کم فایده و حتی بی فایده است و کار فرهنگی متقابل می‌‌تواند بهترین راه پیشگیری باشد.

هم اکنون با مکاتب مختلف تربیتی در اجتماعمان مواجه هستیم.مکتب تربیتی اسلام انقلابی، مکتب تربیتی مدرن و مکتب تربیتی انجمن حجتیه که حضرت امام لااقل از برخی مصادیقآن شدیداً انتقاد می‌‌کنند(4). انجمن یک تفکر است نه یک تشکیلات و بعضا ریشه‌‌های کهنه و عمیقی در حوزهای علمیه و متدینین دارد. حتی اگر اعلامیه تعطیلی بدهد(5)به این سادگی منحل نمی‌‌شود(6).

اما راه حل چیست؟ به هر حال طرد کردن کامل افرادی که به هر طریقی دوستدار تفکرات انجمن هستند کاریاشتباه است چرا کهبسیاری از آنانبدون عناد با جمهوری اسلامی مبارزه با استکبار را در اولویت‌‌های پائین آرمانی خود می‌‌پندارند. در نتیجه باید در وهله اول از مشترکاتمان استفاده کنیم تا بلکه وحدت نهایی با کمترین هزینه تأمین بشود.یقینا بهترین کارها در مواجهه انقلاب اسلامی با این تفکر، نشان دادن زیبایی‌‌ها و برتری‌‌های زیست انقلابی و در عین حال مطابق فرموده حضرت روح الله بذل جان در راه برپایی عدالت و نشان دادن حقانیت انقلاب از طریق آن است(7). به هر حال به نظر می‌‌رسد به واسطه حضور گسترده و روزافزون تربیت شدگان انجمن در دانشگاه‌‌ها باید برای این چالش،راه حلی عمیق و اساسی اندیشید.

منابع
1- محمد رضا اخگری-کتابولایتی‌‌هایبی‌‌ولایت-ص 60
2- نامه امام به مراجع اسلام و روحانیون سراسر کشور معروف به منشور روحانیت
3- سخنرانی امام سه‌شنبه 21 تیرماه 1362
4- منشور روحانیت امام خمینی
5- روزنامه شرق – 17 دیماه 1384
6- سخنرانی امام سه‌شنبه 21 تیرماه 1362
7- منشور روحانیت امام خمینی

  1. علیرضا
    11 دسامبر 2010

    داداش سلام

    ما 15 ساله داریم درس میخونیم این چیزایی که شما گفتی به ما هنوز یاد ندادن

    در عوض یاد دادن بریم تو پارک ها تا جامعه رو تبلیغ کنیم

    یا اینکه دهنمون رو آب بکشیم بعد در مورد حضرت امام و یا فلاسفه و عرفا صحبت کنیم

    فکر میکنم شما جای دیگه درس خوندی و با انجمن اشتباهش گرفتی

    اگر این طور هست که باید گناه کنیم تا امام زمان بیاد پس چرا تو انجمن به ما یاد میدن که تقوی رو در سطح خطبه متقین رعایت کنیم و رساله عملیه رو الگوی راه خودمون بدونیم؟؟؟!!!

    بازم میگم شما جای دیگه دعوت شدی اما با انجمن اشتباهش گرفتی آخه یکی از مکاتبی که ما نقدش میکنیم همین اخباری گری هستش

    در ضمن فراموش نکن که شیخ ما نام حضرت امام خمینی رو با عنوان “نایب الامام” (حضرت مهدی) برده است و …

    انشا الله در راه خدمت گذاری به ساحت مقدس حضرت ولی عصر همواره کوشا باشی

    در کلام خود هم بیشتر دقت کن تا مسئولیت خود را در روز قیامت سنگین نکنی

    ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا

    خوشحال میشم تماس بگیری

    یا علی

  2. عباس
    12 دسامبر 2010

    با عرض سلام و خسته نباشی
    روی صحبت من بیشتر با دوستی است که نظر بالا رو دادن یعنی آقا علیرضا
    من با برادران انجمن از نزدیک برخورد و رفت و آمد داشتم انجمن به کسی تزویج گناه را پیشنهاد نمی کند اما هر حکومتی را جز حکومت معصوم جائر دانسته و تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت را به همین دلیل منع می کنند .
    از طرف دیگر حکم جهاد را تنها مخصوص معصوم میدانند مانند هنگامی که امام (ره) حکم جهاد دادند در هنگام جنگ اما بنیانگذار حجتیه آیت الله حلبی این حکم را باطل دانستند انجمن حجتیه ترویج فساد نمی کند بلکه با توجه به مسائل فوق و مسائلی که اگر مایل باشید می توانم برایتان عرض کنم مانع مقابله با آن می شوند
    باتشکر
    یاحق

  3. فارابی
    12 دسامبر 2010

    برادر محترم جناب عباس
    ممکن است بفرمائی آیت الله حلبی در کجا و کی و در کدام منبر و محفل و کتابی و … حکم امام خمینی در جهاد را باطل اعلام کردند .

  4. علیرضا
    14 دسامبر 2010

    عباس آقا سلام
    اولا ما منتظر جواب نویسنده هستیم ثانیا این ها را هم به عنوان ضمیمه کامنت اول هم شما بخوان هم آقا مهدی

    مطمئن هستم که از من بیشتر با دوستان انجمنی رابطه نداشته ای بنده هم پدرم هم مادرم هم دایی هام هم عموی بنده هم شوهر خاله ام هم خاله ام و هم پسرخاله ام و داماد عمویم و زن عمویم و باجناق عمویم و … همه و همه انجمنی هستند و با اساتید بزرگ این مجموعه رفت و آمد خانوادگی و غیر خانوادگی دارم شما با چه کسی رفت و آمد داشته ای من نمیدانم !!!!

    این سخنرانی حضرت آقای حلبی که خودم با دو تا گوشام نوارش رو شنیدم

    ایشان در یک مصاحبه به دفاع از این تهمت پرداخته و این چنین فرمودند:

    یک نکته را بگویم: آیت الله امام خمینی ادعای جهاد نفرموده است؛ جهاد حرفی است و دفاع یک حرف دیگر، ایشان زعیم ملت هستند ایشان زمام دار انقلاب مردم هستند و در راس دفاع هستند، و ما هم حمله به جایی نکرده اییم، حمله از حزب منفور خبیث بعث شده است و ما داریم دفاع می کنیم، این نه تنها گفته ی من است این گفتار عقیده خود امام خمینی هم هست، بحثی هم که من در آن جا داشته ام در جهاد بوده، بین باب جهاد و دفاع فرق است در جهاد وجود امام معصوم شرط است نه در دفاع توجه می فرمایید،

    هر عاقل و بیسواد و مرجع و سیاست مداری میداند که دفاع از ناموس و کشور بر هر انسانی واجب است

    الان هم جنگ بشود به نام دفاع از کشوری که امام زمان آن را شیعه خانه خود میداند به جبهه حواهم رفت

    در مورد تشکیل حکومت هم علما از دیر باز اختلاف داشته اند و این اختلاف مال 30 سال گذشته نیست و البته همه میدانند که هر حکومتی به جز حکومت امام زمان باطل است برای همین هم حکومت فعلی اگر طبق شریعت باشد که هست موظف است خود را امام زمانی معرفی کرده و پایه گذار و خدمت کذار آن جناب باشد که “اشرقت الارض بنوره” که بحمد الله سعی میشود تا همین طور باشد و در انجمن هم همین حالت است با این تفاوت که آنها مدعی نیستند که در کار سیاسی هم مهارت دارند بنابراین فقط به امور تربیتی و تبلیغی میپردازند

    عزیز دل باز هم میگویم این مطالب را مستند به جایی کنید که لااقل زبان و گفتار و دست تو متهم به افترا و تهمت نباشد.

    ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئول

  5. میرزایی پور
    14 دسامبر 2010

    آقای علیرضا!
    با سلام
    اولا باید بدانیم انجمن حجتیه دارای طیف های گسترده ای است. از همراهان و دلسوزان انقلاب با بعضی آدم های ناراضی از نظام درون آن جا شده اند. مساله ای که این مقاله درصدد بیان آن بوده این است که تفکر انجمن حجتیه به صورت «تدریجی» و «ناخودآگاه» انسان را به سوی اعتراض به نظام اسلامی پیش می برد.
    صدالبته علاقه مندم جایی را که به عنوان «انجمن حجتیه» در آن درس می خوانید بشناسم! چرا که حضرت امام لااقل به این نام خیلی حساسیت داشتند و خیلی بعید است کسی این قدر واضح حرف از امام بزند و درست بر خلاف رأی و نظرش کار کند. البته اعتقاد من این است که تلاش شما در خبرخواهانه است ولی بعضا متوجه عواقب آن نیستید. تشخیص بالاترین اولویت در دستور کار شما نیست. همین که می گوئید ما ادعایمان این نیست که در سیاست متخصص هستیم یعنی این که عالم سیاست که تعیین کننده اوضاع زندگی مردم است برای شما از اولویت برخوردار نیست. این دقیقا نقطه اشتباه است. باعث می شود دانش آموختگان انجمن در فتنه هایی مانند فتنه سال پیش کم بیاورند. بنده که در ارتباط وسیع با این طیف بوده و هستم این را با قاطعیت عرض می کنم که انجمن مولد طیف وسیعی از اصلاح طلبان است.
    انجمنی ها به هیچ وجه ترویج گناه را پیشنهاد نمی کنند و به خصوص در حالت غیرتشکیلاتی شخصا آدم های خوب و اهل مراعاتی هستند ولی مشکل اینجاست که تحرک سیاسی را درست نمی دانند و به نتیجه بخش بودن آن اعتقاد چندانی ندارند. معتقد هستند که باید شخص امام معصوم ظهور بفرمایند تا مشکلات درست بشود و امر به معروف و نهی از منکر عمومی چندان جواب نمی دهد. این اعتقاد باعث یک حالت ناامیدی از اوضاع و خالی کردن این ناامیدی بر سر جمهوری اسلامی می شود! وگرنه هر آدم انجمنی لزوما مشکلی با نظام ندارد.
    حرفی که درباره عرفا و فلاسفه زدم مربوط می شود به طیف اخباری حوزه های علمیه علی الخصوص در خراسان که پشتیبانان اصلی انجمن هستند. انجمن بیشتر یک تفکر است تا یک تشکیلات در نتیجه همه یشان دقیقا مثل هم فکر نمی کنند.

  6. علیرضا
    14 دسامبر 2010

    آقا مهدی سلام
    اعتراض به نظام که مشکل جدیدی نیست، این اعتراض از روز اول تا به حال در تفکر افراد زیادی بوده و برخی مراجع هم خیلی با این کار موافق نبوده و نیستند

    امامی که شما میگویید که ماهم ایشان را تایید کردیم و میکنیم یک مرجع تقلید بود، نه امام معصوم ایشان یکی یکدانه تاریخ نبودند که حرفشان بشود عین آیه قرآن و مبنای حرکت تشیع

    شیخ صدوق ها شیخ مفید ها علامه حلی ها میرزای شیرازی ها و بروجردی ها و … بر عالم تشیع حکم داده اند و گاهی حکومت کرده اند

    تشکیل نظام هم یکی از آن مواردی است که علما بر سر آن اختلافاتی جزیی یا کلی داشته اند که تشخیص مصداق آن برای مراجع کار دشواری بوده و هست این نظام هم روی چشم همه ماست اما بسیاری مشکلات دارد که باید به آن اعتراض کرد تا برطرف گردد.
    تنفر مردم از بسیج گرایش مردم به غرب گرایش به فساد در مراسم عاشورایی و …. مشکلات جدی هست که همه به آن اعتراض دارند و وظیفه همگان این است که کمک کنند، و در این زمینه انجمن اگر کمک کرده باشد کم کاری کرده بلکه وظیفه او بیش از کمک رسانی بوده و تا بحال در امر به معروف و نهی از منکر کم نگذاشته است گاهی با دفاع از امام زمان و مبارزه با بهایت (که شکوه و عظمت این کار برای بزرگان بهایی درس شد و خاطره تلخی است) و گاهی با ترویج دعای الهم کن لولیک گاهی با برگذاری جشن های نیمه شعبان گاهی با نمایشگاه هایی به مناسبت غدیر و نشر خطبه غدیر و گاهی با تبلیغ عاشورای فاطمی همگام با نظام و مرجعیت، و… که سالها است ادامه دارد ، حتی گاهی به عنوان جلودار تمام گروه ها که ادای امر به معروف داشته اند گام برداشته است و جوانانی دین دار و امام زمانی به جامعه تحویل داده اند

    فرمودید : عقل هیچ تشخیص تعیین کننده‌‌ای نمی‌‌تواند داشته باشد، طبیعتا هیچ فرد غیرمتصل به وحی نمی‌‌تواند جامعه را اداره کند
    متاسفانه این مطلب شما ناظر به این است که در این گروه درس عقل را پاس نکرده اید زیرا حدود 6 ماه بر سر عقل و روایات آن بحث میکنیم و جایگاه عقل را تا آنجا بالا میبریم ( طبق روایات) که تایید کننده پیامبران خدا مشود و البته این مسئله برای مراجع واضح است که هرچه میگویند به دلیل عدم حضور امام مردم باید از آنان تبعیت کنند و الا اگر امام بود و قرآن را از تاریکی خارج میکرد دیگر نیازی به فتوی مراجع نبود و اگر قرار باشد کسی حکومت اداره کند طبیعی است که بهترین شخصیت عالم امکان امام عصر است که خداوند او را در تشکیل دولت کریمه یاری خواهد داد حال اگر کسی مدعی حکومت در زمان غیبت شود فقط به نیابت از امام معصوم این کار را انجام میدهد و از این به بعد هم در اختیارات حاکم جامعه مسلمین شک و شبهه است که میان مراجع وجود داشته و دارد

    تشخیص بالاترین الویت نیز با بالاترین مقام خلقت یعنی پیامبر اکرم است که فرمودند بالاترین امر به معروف امر به امیر المومنین است و یا فرمودند من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه تشخیص الویت و تعیین شاخص در زمان غیبت به عهده آنانی است که حافظ دین و مبارز با نفس خودشان باشند و حدیث معصومین را خوب بشناسند که اینان همانا مراجع عظام هستند که بحمدالله این ادعا ثابت شده است که در طول تشکیل این انجمن همواره اعضای آن به تقلید از مراجع مشغول بوده و هستند

    در فتنه سال پیش هم تشخیص ما طبق تشخیص برخی مراجع همانی بود که امیرالمونین در فتنه تشخیص دادند که :

    و قال علی علیه السّلام:

    کن في الفتنه کابن اللبون لا ظهر فيرکب و لا ضرع فيحلب [نهج البلاغه، حکمت 1}

    حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: در فتنه‏ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند.

    در مورد غلو هم که قبلا اشاره کرده اید اعتقاد ما همان جامعه کبیره است که امام هادی علیه السلام برای شیعیان آموزش داده اند و سخنانی که در کتاب الحجه اصول کافی است و مو به مو مطابق روایات
    و در این بحث فقط تا آنجا پیش میرویم که میگوییم نور عظیم پروردگار که امام صادق در دعای عهد به آن اشاره دارند همان نوری است که قرآن میفرماید ” و اشرقت الارض بنور ربها” اصحاب کسای پیامبر این حضرت مهدی است که بالاترین مقام خلقت را دارد و آموزگار پیامبران و سوال امتحان اولیای الوالعظم است و امام عیسی مسیح در هنگام ظهور و او با هیچ بشری قابل قیاس نیست

  7. میرزایی پور
    18 دسامبر 2010

    در ایمیلی که زدید به وضوح لزوم و اهمیت انذار دادن نسبت به تفکر حجتیه ای را به ما شناساندید و به من دوران تحصیل در دبیرستان را یادآوری کردید.
    بهترین جایی که نقطه افتراق ما را نشان می دهد همین برداشت اشتباه شما از حدیث حضرت امیر علیه السلام است. جالب است که شما در این فتنه به این بزرگی طرف آقای خامنه ای را گرفته اید در حالی که گروهی ایشان را به ظالم بودن منتسب می کنند! بالاخره شما دارید طرف می گیرید یا نه؟ اگر طرف نمی گیرید حتما نظرتان درباره آقای موسوی هم خوب است! خوب چون ایشان شیعه هستند دیگر!! هم آقای خامنه ای خوب هستند هم آقای موسوی؟؟!؟
    حدیث حضرت امیر معنیش این است که «تا وقتی حق را تشخیص نداده ای مثل بچه شتر باش» ولی وقتی حق را تشخیص دادی باید طرف حق را بگیری. نکند برداشت شما از مناقشه سال اخیر مثل اهل سنت است که درباره جنگ جمل می گفتند دو نفر از صحابی رسول خدا که هر دو عادل هستند با هم درگیریشان شده!!! و این به ما کاری ندارد! هر دویشان خوب هستند!!!
    درباره حقیر شمردن عقل هم حرف جالبی زدید! عقل در حیطه شما فقط می تواند امام معصوم را تشخیص بدهد در حالی که در اعتقاد ما می تواند بر اساس تعالیم امام معصوم حکومت نیز تشکیل بدهد. حکومتی که زمینه ساز ظهور حضرتش باشد.
    پیشنهاد می کنم باقی موضوع را به صورت ایمیلی ادامه بدهیم.

  8. علیرضا
    18 دسامبر 2010

    علی مع الحق و الحق مع علی اگر این حدیث را بشناسید دیگر نیاز نیست در جنگ جمل ساکت بمانید و یا در کربلا شرکت نکنید اما در زمان غیبت میتوانی بنا به سیره فقها میتوانی سکوت را پیگیری کنی تا نه سواری دهی نه سوارت بشوند و دیگر دلیل ندارد که کسی که طرفدار چپ نیست طرفدار راست باشد یا که بلعکس

    تشکیل حکومت را هم قبلا عرض کردم که مورد اختلاف سیره عقلا و فقها میباشد و جای بحث در اینجا و بین ما خردان نیست و بزرگترها باید بر این مسئله بزرگ که میتواند امور مسلمین را رقم بزند نظر بدهند و هر نظری هم قابل پذیرش است چرا که از جانب فقیه عادل جامع الشرایط صادر شده است
    چگونه بحث را در ایمیل ادامه دهیم در حالی که شما مسئله را در انظار عموم مطرح کرده اید؟!!

  9. علیرضا
    23 دسامبر 2010

    یک بار دیگر در رسیدن دین به دست خودتان باز نگری کنید پس از غیبت امام علیه السلام در میان فقها از ابتدا رسم بوده که شاگرد نظر استاد را رد میکرده و یا عالمی برداشتی متفاوت با دیگر علما داشته است

    من و شما که اصول تقلید را از زبان مبارک حضرت مهدی آموخته ایم به فردی رجوع میکنیم که حافظ دین و مطیع قرآن و حدیث باشد و او برای ما حجت خواهد بود

    حال اگر روزی یکی از فقها نظرش بر خلاف حضرت امام خمینی بود آیا میشود کافر و معاند با دین خدا ؟؟؟؟ خود امام در دروس خود و یا در کتاب های خود بر علمای گذشته اشکال گرفته اند و نظرات آنان را رد و یا اصلاح کرده اند این حرکت لازمه عالم بودن است

    حال در دوره آخر الزمان که طبق روایات حق گم میشود و کار به آنجا میرسد که فقها بر علیه امام زمان فتوی میدهند آیا تعیین شاخص به همین راحتی است ؟؟؟

    آیا در جایی که امام هادی در زیارت جامعه کبیره فصل الخطاب را نزد امام معصوم میداند درست است که ما نظری را به عنوان اولین و آخرین و بهترین نظر و ایده قبول کنیم؟؟؟

    شما به راحتی یک عالم را بزرگ میکنید و بعد از امام زمان او را به عنوان مرجع معرفی میکنید در حالی که اگر کمی آهسته تر حرکت کنید متوجه خواهید شد که شیخ صدوق ، شیخ مفید ، سید رضی، شیخ طوسی، سید بن طاووس، علامه حلی، علامه مجلسی، میرزای شیرازی، آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله بروجردی و آیت الله خویی، آیه الله میلانی ، آیه الله مرعشی هر کدام برای خود شخصیتی بوده اند و گاه به طور خاص مورد عنایت امام زمان قرار گرفته اند.

    و البته حضرت آیه الله خمینی هم در راه اسلام جهادی همه جانبه کرده اند که متاسفانه خیلی از نزدیکان و خواص راه ایشان را کج کردند و گاهی مردم را دین زده کردند

    حال در این میان عده ای دور هم جمع شده اند درس دین میآموزند روایات اهل بیت را بررسی کرده و بدون دخالت در امور سیاسی سعی دارند مردم را با امام زمان خود آشنا کنند تا مردم به مرگ جاهلیت نمیرند و تلاش میکنند تا یک انحراف را از عقاید شیعیان دور کرده و عقیده صحیح را که همانا مراجعه و توسل به امام زنده در تمامی مشکلات است به مردم
    معرفی کنند

    هیج گاه انجمن فحش و ناسزا گویی را به علما فلاسفه و عرفا جایز ندانسته و اگر هم ایرادی گرفته است طبق رسم علما بوده و ایراد ایراد علمی بوده است
    انتظار در فرهنگ انجمن یعنی مبارزه با دشمنان امام زمان و آماده کردن اعضا و دیگر مردمان برای پذیرش فرهنگ مهدوی و آشنایی بیشتر با امام زمان خود

    و در این راه انجمن هیچگاه از خود نظری نداده و حرکتی بر مبنای خود محوری نداشته بلکه مانند دیگر حرکت ها که بر اساس نظرات فقها انجام شده برای اعتلای نام امام زمان هر لحظه بر اساس نظر و فتوی علما و مراجع بزرگ شیعه حرکت کرده است

  10. علیرضا
    24 دسامبر 2010

    در پایان کلام خود عرضه میدارم که هر جایی هستید متوجه امام زمان باشید

    انجمن کیست این حرفها همه مسئولیت دارد بیایید همواره به سوی صاحب اصلی دین برویم از او جدا نشویم

    کربلایی دوباره در راه است این بار در عوض 72 نفر 313 گروه آزمایش میشوند

    نکند بگوییم امام زمانی که حرف فلان آخوند را رد کرد دیگر امام نیست تعصب خود را بر روی افراد و گروه ها قرار نداهیم

    یکدیگر را تکفیر نکنیم که مسئولیت میآورد این زبان در روز قیامت باید پاسخگوی اعمال خود باشد

    همگی در نشر نام صاحب الزمان در میان مردم تلاش کنید آن طور که امام رضا علیه السلام امام را معرفی کرده مقام امامت را به مردم بشناسانید و نام آن بزرگوار را این گونه تبلیغ کنید :
    . . . الامام الانیس الرفیق والوالد الشفیق والاخ الشقیق والام البرة . . .

    امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر دلسوز و مادر نیکو است . . . امام امین خدا در میان مردم، حجت او بر بندگانش، خلیفه او در زمین و دعوت کننده به سوی خدا و دفاع کننده از حریم الهی است

    تحف العقول، ص 464; اصول کافی، صص 286 –

    انشا الله حضرت صاحب الزمان پشتیبان همه ملت ایران باشند که خودشان فرمودند:
    اینجا ( ایران) شیعه خانه ماست

  11. میرزایی پور
    28 دسامبر 2010

    سلام مجدد
    بنده به شخصه باز به افرادی مانند جنابعالی علاقمند هستم و دوست دارم بحثمان به نتیجه برسد.
    اولین نکته ای که خودتان صراحتا به آن اشاره فرمودید این بود: «در زمان غیبت میتوانی بنا به سیره فقها میتوانی سکوت را پیگیری کنی».
    خوب سؤال واضح اینجاست: گروهی آمده اند رای مردم را خورده اند و حق را ناحق کرده اند. آیا ما حق داریم در مقابل ظلمی که وقوعش برایمان محرز است سکوت کنیم؟ عرض که کردم سواری ندادن در فتنه تا وقتی است که حق برای ما مشخص نباشد وگرنه اگر شما حق را ببینی و به کمکش نشتابی مسئول هستی. مگر شما مثلا در دعوای خانوادگی ات نمی توانی حق را تشخیص بدهی؟ آیا برای تشخیص آن باید به امام معصوم مراجعه کنی؟ خیر. در مسائل سیاسی هم دو حالت داریم: یا حق را نمی شود تشخیص داد یا می شود. اگر بشود باید ورود پیدا کرد.
    اساسا ضعف انجمن حجتیه همین جاست. افرادش را به بهانه پیچیده و سخت بودن اوضاع آخرالزمان طوری تربیت می کند که درک سیاسیشان ضعیف بار می آید. بعد گاهی مجبور می شوند تصمیم گیری کنند. مثلا انسان یا باید در جمهوری اسلامی رای بدهد یا نباید رای بدهد. هر کاری بکند یک نظری داده است و آن دنیا باید پاسخ بدهد. حالا طرف تصمیم می گیرد رای بدهد. بعد حالا باید به
    چه کسی رای بدهد؟ می تواند سفید بیندازد؟ هر کاری بکند مسئول است. اینجاست که رفقای انجمنی ما کم می آورند.
    نکته دیگر هم همین ناامیدی از درست شدن اوضاع بدست خودمان است که زمینه ظهور آقا امام زمان را آماده می توانیم بکنیم یا خیر. مطمئنا اگر ما جامعه ای پاک بوجود بیاوریم طبق مصرح سخنان حضرت ایشان ظهور خواهند کرد. پس این وظیفه به عهده کیست؟ اتفاقی است؟ امام زمان علیه السلام چرا باید ما را برای ظهورشان انتخاب کنند؟
    حرف بسیار است و مجال کوتاه …
    با آرزوی موفقیت در راه خیر

  12. علیرضا
    31 دسامبر 2010

    سلام به تمامی دوستانی که حق را با علی علیه السلام میشناسند و علی علیه السلام را با حق

    مطلب بالارا بخوانید تاریخ را هم که خوب مطالعه کرده اید حال جملات بالا را از دیدگاه راوی تاریخ که در کنار حضرت علی علیه السلام ایستاده باهم مرور میکنیم:

    راوی: گروهی آمده اند رای مردم را خورده اند و حق را ناحق کرده اند ( اهل سقیفه)

    آیا ما ( حضرت علی علیه السلام و یاران با وفایش) حق داریم در مقابل ظلمی که وقوعش برایمان محرز است سکوت کنیم؟

    آقای میرزا پور فکر میکنم اگر شما راوی بودی میفرمودید:

    یا علی: سواری ندادن در فتنه تا وقتی است که حق برای ما مشخص نباشد وگرنه اگر شما حق را ببینی و به کمکش نشتابی مسئول هستی. مگر شما نمی توانی حق را تشخیص بدهی؟ آیا برای تشخیص آن باید به پیامبر و جبرئیل مراجعه کنی؟

    اساسا ضعف تو یا علی همین جاست. خانواده و افرادت را به بهانه پیچیده و سخت بودن اوضاع بعد از پیامبر طوری تربیت کرده ای که درک سیاسیشان ضعیف بار آمده.

    دوست من عزیر من ، تشخیص سخت است و هر فردی هم برای تشخیص ملاکی دارد
    فراموش نکنید که تمامی ائمه حق را به خوبی میشناختند، ولی برخی به عبادت پرداختند، برخی به تدریس مشغول بودند و برخی نیز در کنار حاکمان ظلم مشغول احتجاج علمی با مخالفان قرآن و اهل بیت بودند

    تشخیص این حرکت ها بصیرتی جامع میخواهد و معصومیتی کامل که مراجع اعظام به پشتیبانی روایات سعی میکنند این بصیرت را بدست آورده و به دیگران انتقال دهند و افراد زیر همه مرجع بودند و هستند:

    شیخ صدوق ، شیخ مفید ، سید رضی، شیخ طوسی، سید بن طاووس، علامه حلی، علامه مجلسی، میرزای شیرازی، آقا سید ابوالحسن اصفهانی،حاج شیخ حسنعلی اصفهانی، آیت الله بروجردی و آیت الله خویی، آیه الله میلانی ،آیت الله خمینی، آیه الله مرعشی، آیت الله صافی ، آیت الله وحید خراسانی ، آیت الله سیستانی ، و حضرت آقای خامنه ای

    تشخیص تمام این افراد برای ما محترم است اما لزوما دلیل بر این نیست که راه فرار از فتنه های آخر الزمان در شرایط عدم ظهور امام در جامعه موضع گیری خاصی باشد

    ( آیا آقای خامنه ای دستور قتل سران فتنه را دادند؟ آیا حق معلوم نبود ؟ )
    و البته اینها مباحث سیاسی خیلی جزیی است

    ولی اختلاف برخی از منتقدین از روی جهل تا به آنجا رسیده که دوستان انجمن را وابسته به یهود و انگلستان میدانند و آنها را دروغگو و پرورش دهنده فساد اجتماعی خطاب میکنند ، به آیت الله حلبی نصبت ناروا دادند که ایشان فرموده: دفاع در مقابل عراق لازم نیست و انجمنی ها را شیعیان غالی خطاب کردند ؟؟؟؟!!!!

    مشکل و اعتراض ما در این جاست

    ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا

    ضمنا سوال فرمودید:
    مطمئنا اگر ما جامعه ای پاک بوجود بیاوریم طبق مصرح سخنان حضرت ایشان ظهور خواهند کرد. پس این وظیفه به عهده کیست؟
    امام زمان علیه السلام چرا باید ما را برای ظهورشان انتخاب کنند؟

    این وظیفه به عهده تمام دلسوزان امام زمان علیه السلام است که غدیر را با خطابه غدیر زنده کنند و امام زمان را با برگزاری جشن های نیمه شعبان که الحمد الله این دو کار به خوبی در تمامی جلسات دوستان ما اجرایی میشود و در گذشته هم این گروه سرلوحه حمایت از امام زمان بوده است
    و یاران امام زمان من و شما هستیم که باید خود را برای روزگاری که امام نیاز دارد تا یارانی داشته باشد با تقوی ، امین و راستگو ، بی ریا و بدون توقع ، در خدمت آن بزرگوار باشیم.

    الهم اجعلنی من اعوانه و انصاره

  13. میرزایی پور
    3 ژانویه 2011

    همین تصور اشتباه شما از ائمه اطهار علیهم السلام باعث شده که این طور فکر کنید.
    خوب دقت کنید. حتی امام سجاد علیه السلام نیز شبکه سازی سیاسی و تشکیلاتی داشته اند. هر چند وقت هزاران برده را می گرفتند و تربیتشان می کردند و آزاد می نمودند.
    در ضمن یک سؤال دارم: حالا که آقای خامنه ای مرجع تقلید است پس در اختلاف بین آقای خامنه ای و موسوی حتما از آقای خامنه ای پیروی می کنید و آقای موسوی را به دلیل ایستادن در مقابل مرجعیت محکوم می نمائید؟
    حالا اگر دو مرجع با هم اختلاف شدید پیدا کردن چه می کنید؟ مثل اهل سنت می گوئید هر دوشان عادل هستند؟

  14. علیرضا
    5 ژانویه 2011

    سلام

    من شما را تحسین میکنم بسیار خوب و عالی به شاخص رسیدیم و در همین جاست که باید سعی کرد تا راه صحیح را از میان هزاران فتنه در آخر الزمان پیدا کرد، دست در دست امام زمان گذاشت و پله به پله توسل کرد و به جلو پیش رفت نور عقل را روشن کرد و بصیرت را ملاک قرار داد.

    حال که در روزگاری پیش تر امام سجاد علیه السلام به جای جنگ با یزید و همراهی با مختار و دستور شوریدن بر آنان که به ناحق امام زمان خویش را کافر خواندند، خانه نشین شده و شروع به تربیت هزاران بنده میکند و آنها را با ادعیه خود آشنا کرده و در خلوت، امر به معروف میکند. (که همانا معرفی ولایت امیر المومنین بالاترین امر به معروف است) به هزاران برده و اسیر خوراک میدهد و نام امیر المومنین را به آنها می آموزد تا آن هنگام که امام باقر و امام صادق علیهم السلام شروع به تدریس میکنند گروه گروه از آزادگان و شیعیان به پای درس آن دو امام بروند.

    خوب طبیعی است که با امثال این رویه ها در زندگی امامان علیهم السلام عقل بنده میگوید شاید گاهی بتوان در خانه نشست و افرادی را تربیت کرد که نام امام زمان را در جامعه پر آوازه کرده و چگونگی بهره برداری از امام غایب را به مردم بیان کنند و جوانانی تربیت کرد که تا چند صباحی دیگر که ” انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا” همراه و همیار امام زمان خود بشوند و با علم و عمل بتوانند از امام زمان خود دستور گرفته و از او تبعیت کنند و یار و یاوری نیکو برای او باشند ( که هدف تمام شیعیان باید همین باشد) حال اختلاف نظری هم گاهی حاصل میشود که طبیعت دوران غیبت ، حیرت و دوری از امام همین است.

    مراجعه به مرجعیت در زمان غیبت امام و بدون دسترسی به دستورات دقیق خداوند حکم “اکل میته” را دارد یعنی من و شما به علت عدم دسترسی به کلام معصوم که خالی از شک و شبهه باشد به کتب و روایات موجود مراجعه میکنیم. و پس از عدم تشخیص و دسترسی به حکم دقیق خداوند متعال ، به مراجعی مراجعه میکنیم که پس از سالها دقت در قرآن و روایات معصومین و تشخیص حدیث صحیح از احادیث جعلی به بنده میفرمایند که بطور مثال: گوش کردن به موسیقی مناسب مجالس لهو و لعب حرام است. حال این عقل من است که گاهی در این بحث توقف کرده و دستور میدهد که اصلا موسیقی گوش نده که مبادا یکی از آنها مصداق این حکم مرجع باشد و یا اینکه به موسیقی هایی که وزارت ارشاد مهر تایید بر آنها میگذارد گوش بده (به بهانه اینکه این موسیقی های مهر خورده مصداق آن حکم نمیشود) و گاهی هم حکم مرجع را اصلا نمیپذیرد و به همه موسیقی ها گوش میدهم
    اختلاف مراجع در تشخیص مصداق است به نظر یکی بیلیارد مصداق قمار بوده و حرام است و دیگری میگوید به نظر من بیلیارد مصداق قمار نیست هر دو قمار را حرام میدانند ولی در تعیین مصداق اختلاف دارند ، تمام مراجع شیعه حکم محارب را به خوبی میدانند ولی در تعین و چگونگی برخورد با محارب اختلاف دارند، این وظیفه من است که بین خود و خدا حجتی داشته باشم که در روز قیامت مسئول اعمال خودم هستم.

    ولی اگر فردی به صراحت با اصل حکم خداوند که مراجع آن را از میان آیات و روایات بیرون کشیده اند به مخالفت پرداخت باید بر او اعتراض کرد و در اصلاح او کوشید و …

    و باز هم میگویم : که اینها مباحث خیلی جزیی است

    ولی اختلاف برخی از منتقدین نسبت به تفکر انجمن حجتیه از روی جهل تا به آنجا رسیده که دوستان انجمن را وابسته به یهود و انگلستان میدانند و آنها را دروغگو و پرورش دهنده فساد اجتماعی خطاب میکنند ، به آیت الله حلبی نصبت ناروا دادند که ایشان فرموده: دفاع در مقابل عراق لازم نیست. و میگویند و میگویند تا جایی که انجمنی ها را شیعیان غالی میدانند ؟؟؟؟!!!!

    تشویق جوانان شیعه به تبعیت از مرجعیت و یافتن راه توسل و استفاده از امام غایب و تبعیت محض از رساله عملیه و استفاده کامل از عقل مورد حمله قرار گرفته و جرم من و امثال بنده را تشکیل داده که سالها وقت خود را وقف یادگیری مسائل اعتقادی و آموزش آن به دیگران کردیم و سعی در تبعیت محض از مذهب جعفری را داشتیم و حال کار به آنجا رسیده که کنار نام بهایت و وهابیت نام انجمن حجتیه جزو فرقه های ضاله معرفی میشود !!!!

    ولا تقفُ ما ليس لك به علم إن السمع والبصر والفؤاد كل أولئك كان عنه مسؤولاً

  15. سیدحسن
    14 فوریه 2012

    آقای حلبی خیلی درس خوانده باشد ، تا رسائل و مکاسبه ، از کی تا حالا آیت الله شده .
    با این حساب ما آیت الله العظمی هستیم

    • ناشناس
      24 جولای 2013

      … /عرض خود می بری م زحمت ما میداری!

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.