جمعه 12 آگوست 11 | 17:00

نئوحجتیه و بسیجی‌های بی‌آرمان

محمد ثقفی

حجتیه با این نگاه خود همواره بین صفوف مستضعفین، درگیری‌ها و اشتغالات كم فایده به وجود آورده است و از این رهگذر خدمت‌های بزرگی به دشمن اصلی كرده است.


محمد ثقفی

بخش اول: ان شاء الله حضرت حجت تشریف بیاورند!

بخش دوم: گرایش حجتیه، نواخباریگری عوامانه

حجتیه و درگیری ماكیاولیستی بین جناح راست و چپ

البته در آن ایام كه اوج درگیری ها سیاسی جناح چپ (طرفدار دولت) و جناح راست (منتقد دولت) بود، این دست سخنان امام، علیه شخصیت های جناح راست تعبیر شد و موج حملات چپی ها به سمت راستی ها سرازیر شد. [37] این پیام امام به همراه عباراتی كه در آن منتقدین دولت را تخطئه كردند و به همراهی با دولت فراخواندند، زمینه ای شد كه جناح چپ بتواند به راحتی صدای نقد جناح مقابل را ساكت و یا حداقل بی تأثیر كند. چپی ها از اشاره ی امام به تهمت كمونیست زدن به مسئولان، انتقادهای جناح راست به سیاست های شبه سوسیالیستی دولت موسوی را برداشت كردند و سران جناح راست را مخاطب این جملات انگاشتند. حمایت های برخی از اعضای جناح راست (مثل آیت الله خزعلی) در اوایل انقلاب از انجمن حجتیه و هم چنین سابقه ی همكاری برخی دیگر از انقلابیون راستی با انجمن هم مزید بر علت شد. هر چند كه امام، در دیداری با شخصیت های جناح راست و هم چنین در پیام «منشور برادری» هر دو جناح را درون نظام معرفی كرد و این دست اظهارات خود را متوجه مبارزین دو جناح ندانست [38]؛ اما «همسویی با انجمن حجتیه» پس از این بیانات امام نیز در ادبیات سیاسی كشورمان كاربرد خود را از دست نداد. بزرگان جناح چپ تا امروز از این نسبت، به عنوان یك ناسزای سیاسی علیه بزرگان جناح راست استفاده می كنند [39]، گرچه بخش وسیعی از بدنه ی خود جناح چپ (اصلاح طلبان فعلی) در مخالفت با حكومت اسلامی و مفاهیم حمایت از مستضعفین جهان و نهضت جهانی اسلام با انجمن حجتیه هم داستان شده اند.

البته برحورد جناح چپ در عمل هم صادقانه نبود و بوی سیاسی کاری از آن به مشام می‌‌رسید، چه در مجلس سوم قانونی برای حذف حجتیه‌ای‌‌ها از مناصب عالی حکومتی تصویب کردند ولی برای مقابله با نفوذی‌های واقعی انجمن حجتیه به خصوص در وزارت خارجه و سفرای معروف کار مهمی نکردند. [40]

مسأله‌ی دیگر آن زمان فرهنگ حاكم بر جبهه‌ها بود. برخی از انقلابیون (عموماً از جناح چپ) از آن چه حاكم شدن روح باطنی‌گری و معنویت غیر انقلابی بر جبهه‌ها می‌نامیدند نگران بودند، در نظر آن‌ها نفوذ انجمن حجتیه بر جبهه‌ها باعث كمرنگ شدن آرمان‌های انقلاب می‌شد. آرمان‌هایی از قبیل وحدت مسلمین، بسیج جهانی مسلمین و مستضعفین، مبارزه برای عدالت و … در نظر آن‌ها جای خود را به معنویت منهای عدالت و جهاد می‌داد: یاد مرگ، توسل، ارتباط با امام زمان و … بدون جهت‌گیری‌های انقلابی. این دغدغه‌ها در گفت و گوی اوایل مهر ماه سال گذشته روزنامه اعتماد با هادی غفاری (از شخصیت‌های جنجالی جناح چپ) كاملاً مشخص است. [41]

انجمن و سرمایه سالاری

اعضای انجمن حجتیه غالبا به طبقه مرفهی تعلق دارند که به کار بازار و تجارت مشغول‌اند. هم چنین بسیاری از اعضای آن‌ها هم مهندسین و پزشکانی هستند که معاش مرفهی دارند. زندگی در رفاه هم نیازهای خاص خود را دارد و با هر نوع دین داری نمی‌سازد.

درگیر شدن در مبارزات اجتماعی برای اهداف بلند مدت و بر هم زدن انقلابی وضع موجود (که برای قشر مرفه خیلی وضع بدی نیست!) چندان با مرام این طبقه هماهنگ نیست و دیدگاه حجتیه هم وجود ندارد.

انجمن حجتیه هیچ رسالت جهانی و انسانی برای خود قائل نیست. چرا که از یک طرف مسئولیت های بزرگ را در کل به دوش امام غائب گذاشته است و از طرف دیگر جز شیعه‌ی دوازده امامی نواخباری (دور از فلسفه و عرفان و قرآن گرایی) را خودی به حساب نمی‌آورد.

ظاهراً برخی اعضای انجمن در پیش از انقلاب و پس از مطرح شدن قضیه فلسطین از سوی کسانی چون امام خمینی این استدلال غریب را می‌آورد که یهودیان فدک را به حضرت محمد هدیه دادند و سنیان از حضرت زهرا به زور غصب کردند پس فلسطینیان سنی شایسته کمک در برابر حملات یهودی‌ها نیستند.

به زعم انجمن تاریخ متوقف شده است، برائت از دشمنانی هم اگر مطلوب باشد، برائت از خلفا و دشمنان هم‌عصر ائمه است و مثلاً مبارزه با فلان قدرت استعمارگر یا مستبد اصلاً در دستور کار آنان نیست. چنان که اخیراً یکی از اعضای روحانی انجمن افاضه فرمودند که برائت از مشرکین لازم در حج همان برائت از خلفاست.

باز هم با توجه به عدم دید انسانی جهان‌شمول دانستن، هیچ برنامه اقتصادی برای رهایی از فقر جهانی و عدالت اقتصادی در این اندیشه ممکن نیست، جالب آن‌که مفهوم قرآنی مستضعف که مخصوصاً در دهه نخست پس از انقلاب صبغه‌ای تنها اقتصادی داشت، نزد انجمن تنها به کسانی اطلاق می‌شود که پیام حجت زمان به علت شرایط تاریخی _ جغرافیایی به آن‌ها نرسیده است و بر عهده خداست که با آنان با مهر و عطوفت بیشتری برخورد کند و هیچ‌بار مسؤولیتی ذمه مسلمانان در قبال آنان نیست. [42]

باید گفت که گرایش حجتیه از درون ثروت بازار آهسته آهسته جوشیدند. این‌که «با ادای وظایف دینی و پرداخت وجوهات شرعی‌مان تکلیف را از دوشمان بر می‌داریم و تطهیر می‌شویم» با روش و منش این‌ها سازگار می‌شد هر جا دیانت عوامانه بخواهد خود را تطهیر کند، آرامش اخروی برای خودش تأمین کند و با خدا معامله کند زمینه برای رشد نگرشی شبیه انجمن حجتیه فراهم می‌شود. فقط کافی است بتواند آدم‌هایی را که این فکر و ذهنیت را منسجم می‌کنند، پیدا کند، طوری آرایشش کند که طرف احساس آرامش فکری کند، کافی است. [43]

انجمن حجتیه از سال های قبل از انقلاب اسلامی با تأسی هیئات مذهبی، مدارس، کتابخانه ها، اماکن ورزشی و … تا حدود زیادی در ترویج دیدگاهش توفیق یافته است. هزینه‌ی این فعالیت‌ها از دو راه بازاریان و تجار مرتبط با انجمن حجتیه و هم چنین وجوهات شرعی به دست می‌آید. آن‌ها توانستند از بعضی مراجع تقلید اجازه هزینه وجوهات شرعیه در برنامه‌های کلی خودشان را بگیرند که این به معنای تضمین پشتوانه مالی این حرکت بود. اجازه استفاده از وجوهات به این انسان متدین آرامش می‌دهد که دارد وجوهاتش را در راه خدا و برای رشد معارف اسلامی هزینه می‌کند. البته این عده در زمان شاه برایشان مهم نبود که مثلاً در محله سرچشمه در هفته‌ی گذشته 4 نفر دستگیر یا مفقود شده‌اند، لااقل برویم به زن و بچه‌شان برسیم، یا امروز مثلاً باید به مردم مظلوم فلسطین و مجاهدان حزب الله کمکی کرد.

یکی از نهادهای مهم فرهنگی انجمن حجتیه، مدارس معروف غیرانتفاعی به خصوص در شهر تهران است. در این مدارس با تربیت دانش آموزان ممتاز مذهبی با گرایش حجتیه‌ای ضربه‌ی مهمی به انقلاب وارد می‌شود. از یک طرف با اشغال تعداد زیادی از موقعیت‌های دانشگاهی و به تبع آن موقعیت‌های مهم اجتماعی در آینده با دانشجویان ملهم از دیدگاه حجتیه‌ای، نحبگان جامعه را با خود هماهنگ می‌کنند و از نگاه خط امامی دور می‌کنند و از طرف دیگر مثل غالب مدارس انتفاعی چرخه‌ی فاسد پول-تحصیلات-موقعیت اجتماعی را تقویت می‌کنند. تا برای همیشه وحدتی بین طبقه نخبگان و ثروتمندان در جمهوری اسلامی تثبیت شود.

در بیش از چهل دبیرستان ممتازی که در تهران با رویکرد فرهنگی حجتیه‌ای اداره می‌شود به دانش آموز به عنوان یک پروژه‌ی فرهنگی اجتماعی نگاه می‌شود. (به قول یکی از مؤسسین این مدارس کارخانه آدم‌سازی است!) ضمن دقت بسیاتر زیاد به وضعیت درسی دانش آموزان و نظم بی‌نظیر در برنامه ‌های علمی، در برنامه‌های تفریحی متنوع و جذاب هم (در اماکن تفریحی خارج از شهر متعلق به مجموعه) فروگذار نمی‌شود. در ضمن همه‌ی این برنامه تشیع حجتیه‌ای ترویج می‌شود، یعنی تشیعی که با مسائل روز بیگانه است و برای عدالت و حاکمیت اسلام تره هم خورد نمی‌کند و تبرایش فقط لعن خلفا و وهابیت است. راهپیمایی در شهادت‌ها و تئاترهایی از تاریخ ائمه و جزواتی در رد اهل سنت. حدود بیست درصد دانش آموزان هم پس از فارغ التحصیل شدن به سمت جلسات مذهبی حجتیه‌ای جذب می‌شوند که غالباً استاد مدرسش یک مهندس یا دکتر خوش لباس و خوش تیپ و حوزه نرفته است. بعد از چند سال خود از فعالان مذهبی حجتیه می‌شوند. اما متأسفانه در جبهه‌ی حزب‌اللهی‌ها تربیت افراد بی‌حساب است و هیچ مدرسه ممتاز و اهل فعالیت ‌های فرهنگی را نمی‌توان پیدا کرد که با رویکرد انقلابی و خط امامی اداره شود.

انجمن حجتیه پس از امام خمینی

پس از درگذشت امام خمینی، با روی كار آمدن جناح راست و كنار زده شدن جناح چپ، فشار تبلیغاتی روی انجمن بسیار كاهش یافت و کادرهای اولیه انجمن فعالیتشان بیشتر شد: امثال شیخ محمود حلبی، سیدحسن افتخار زاده، محمد صالحی آذری، سیدحسین سجادی، محمدحسین سجادی، محمدحسین عطار، ‌غلامحسین حاج محمد تقی باقر، سیدرضا آل رسول،‌ مهندس هوشمند، دخانچی، هاشمی، و دكتر محمدمهدی پورگل، … . هم چنین کادر‌های جدیدی چون «نادر فضلی» و «سیدمحمد بنی هاشمی». هرچند كه در این برهه دیگر تشكیلاتی رسمی به نام انجمن حجتیه وجود نداشت، اما كادرسازی ای كه طی سال‌ها شده بود و هم چنین انضباط تشكیلاتی كه به اعضا آموخته شده بود، باعث شد گرایش حجتیه‌ای در دین و سیاست دوباره رشد كند و با سیطره بر بسیاری از مساجد و هیئت‌ها و كانون‌های مذهبی، روحیه‌ی انقلابی خط امامی را كنار بزند و چون گذشته نوعی بی‌تفاوتی به عدالت و اوضاع مسلمین ایران و جهان را بر بخش وسیعی از این نهادهای مهم حاكم كند. تربیت شدن طبقه‌ی تكنوكرات در دولت‌های هاشمی و خاتمی نیز فرصتی ویژه برای انجمن بود تا رؤیای نفوذ به جمهوری اسلامی را كه در دهه‌ی شصت تعیر نشده بود، تحقق بخشد. حاكم شدن روحیه‌ی فن‌سالاری در دولت‌های سازندگی و اصلاحات و كمرنگ شدن شاخصه‌ی تعهد انقلابی، برای حجتیه‌ای‌ها فرصتی طلایی بود. حجتیه‌ای‌ها كه علاوه بر ظاهر مذهبی‌شان، به علت كناره‌گیری از سیاست و برخی ویژگی‌هایی كه در تشكیلات‌شان آموخته‌اند، همواره در هیأت نخبگان اقتصادی، علمی و مدیریتی ظاهر می‌شوند، به سرعت در مدیریت كشور نفوذ كردند و به عنوان متخصصانی دیندار معرفی شدند. می‌توان بسیاری از مسئولین باتجربه را (كه بخشی از آن‌ها در دولت نهم و دهم از كار بركنار شدند و برخی دیگر كماكان بر سركارند) نام برد كه تربیت شدگان مكتب حجتیه هستند. مسئولینی كه گرایش حجتیه‌ای در كردار و گفتارشان هویداست.

نفوذ انجمن حجتیه؛ زنگ خطر نئوحجتیه

با توجه به این که انجمن حجتیه اندیشه تأسیس حکومت ندارد و تنها اندیشه نفوذ در حکومت‌ها را در سر می‌پروراند. (نمونه عظیم اولیاءالله در نزد آن‌ها کسانی هستند که در دستگاه ظلمه نفوذ کرده‌اند. چنان‌که بسیار از علی‌بن‌یقطین و عبدالله نجاشی و ابوالقاسم‌ابن­ روح نام می‌برند.) و هم چنین از طبقات برخوردار جامعه هستند، (پس منافع زیادی برای دفاع کردن دارند) خطر نفوذ آن‌ها در جمهوری اسلامی و دگردیسی در آرمان‌ها و اهداف آن جدی است.

این ادعا بیش از حد این مقاله است و پژوهشی سیاسی را می‌طلبد، اما بعید نیست كه عدولی كه از آرمان‌های انقلاب اسلامی در زمان هاشمی و خاتمی شد را بتوان به این دست مدیران نسبت داد. حمایت از نهضت‌های آزادی بخش جهان، توجه سیاست‌های اقتصادی به محرومین به جای سرمایه‌داران، اتحاد بین مسلمین عالم و … همه آرمان‌هایی بودند كه پس از گذشت چند سال از وفات امام به طرز چشمگیری از جهت گیری‌های دولت‌ها خارج شدند و از آن‌ها جز شعاری باقی نماند؛ گرچه شعار برخی از این آرمان‌ها هم دیگر تكرار نشد.

هم چنین رویكرد نهادهای حكومتی فرهنگ ساز ما (مثل صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی) نیز قابل تأمل است كه آرمان‌های جهانی امام خمینی و ارزش‌های دفاع مقدس را به «خواهرم حجابت؛ برادرم نگاهت» تقلیل دادند (كه البته بعدها آن نیز از یاد رفت) و از اسلام همان الگوی قدیمی فرد مؤمن نمازخوان بدون جهت‌گیری‌های سیاسی را ترویج دادند.

در سال‌های اخیر، گرایش حجتیه‌ای با نفوذ به بسیاری از مركز فرهنگی دولتی و غیر دولتی، پیكان دشمن شناسی غیر هوشمندانه‌ی خود را به سمت وهابیت و بعد از آن بهاییت گرفته است. این گرایش، با بزرگنمایی خطر وهابیت سیاسی، عملاً خطر اسرائیل و آمریكا را در دید مخاطبینش كمرنگ كرده است و از طرف دیگر با بررسی‌های كاریكاتوری و بعضا دروغ اندیشه‌ی وهابیت، خطر اندیشه‌‌های الحادی لیبرال و انحطاط اخلاقی را در ذهن بسیاری به حاشیه رانده است. حجتیه‌ای‌ها با ساختن غول وهابیت، مارك «هم‌سویی با وهابیت» را تبدیل به عنصری كردند كه می‌شود با آن به راحتی یك گروه یا فرد را ناجوانمردانه ترور شخصیت كرد. در این سال‌ها بارها، بی‌مزد و مواجب، از این انحراف در راستای اهداف استكبار استفاده شده است.

چند روز قبل از جنگ بیست و دو روزه غزه یکی از بزرگان مرتبط با انجمن طی سخنرانی‌ای حماس را ناصبی خواند و حمایت از آن را تخطئه کرد. در جریان جنگ غزه علاوه بر حکایات عجیب از ناصبی بودن فلسطینیان که در افواه می‌گشت، حبرسازی یک سایت عربی عراقی به سرعت در وبلاگ‌های بی‌شمار حجتیه‌ای منتشر شد و آن این بود که یکی از فرماندهان حماس گفته که بر اسرائیل پیروز خواهیم شد همان طور که یزید بر حسین پیروز شد! واین مصادف بود با دهه اول محرم. (همان ایام بود که مسئول دفتر حماس در تهران در سخنرانی‌ای از حسینی بودن حرکت حماس و اهالی غزه گفته بود). در آن ایام بسیاری از هیئات حتی از دعا کردن برای مردم مظلوم غزه و مجاهدان فلسطینی هم اجتناب داشتند. در نتیجه بحش مهمی از پتانسل اصلی دفاع از نهضت اسلامی فلسطین یعنی قشر مذهبی نتوانستند عکس العمل مناسبی نشان دهند. امام خامنه‌ای چند ماه بعد گلایه کرد و گفت:

«یك وقت دیدیم كه ویروسى دارد تكثیر مثل می‌كند؛ دائم می‌روند پیش بعضى از بزرگان، بعضى از علماء، بعضى از محترمین، كه آقا! شما دارید به كى‏ كمك می‌كنید؛ اهل غزه ناصبی‌اند! ناصبى یعنى دشمن اهل‏‌بیت. یك عده هم باور كردند! دیدیم پیغام و پسغام كه آقا، می‌گویند این‌ها ناصبی‌اند. گفتیم پناه بر خدا، لعنت خدا بر شیطان رجیمِ خبیث. در غزه مسجد الامام امیرالمؤمنین علی‌بن‏ ابی طالب هست، مسجد الامام الحسین هست، چطور این‌ها ناصبی‌اند؟!» [44]

شاید بتوان انفعال كنونی مجمع تقریب مذاهب اسلامی و مجمع جهانی اهل بیت و دیگر نهادهای حكومتی جهان اسلامی را ناشی از حاكم شدن این نوع دیدگاه دانست.

حجتیه در تاریخ فعالیت‌های خود همواره از دشمن شناسی غیرهوشمندانه رنج برده است، گاهی بهائیت به جای رژیم شاه و آمریكا، گاهی ماركسیسم و التقاط (آن هم خیالی) به جای آمریكا و اسرائیل و صدام بعثی و اكنون وهابیت به جای آمریكا و اسرائیل. حجتیه با این نگاه خود همواره بین صفوف مستضعفین، درگیری‌ها و اشتغالات كم فایده به وجود آورده است و از این رهگذر خدمت‌های بزرگی به دشمن اصلی كرده است.

حجتیه‌ای، به عنوان یك دشنام سیاسی

امروز جناح اصلاح‌طلب از همان دشنام قدیمی خود علیه دولت و برخی علما استفاده می‌كند: «همسویی با انجمن حجتیه». جدای از این كه این نسبت‌های سیاسی به وضوح خاستگاه جناحی دارند و گذشته از عملكرد و اظهارنظرهای مشكوك برخی اطرافیان احمدی‌نژاد چون مشایی، باید گفت كه ویژگی اصلی انجمن حجتیه در بعد سیاسی كه بی‌تفاوتی به رنج‌های مسلمین ایران و جهان (در بعد كلان سیاسی) است که در این سال‌ها تا حدی كنار زده شده است.

ادبیات حمایت از مستضعفین جهان و تقابل با سرمایه‌داران برای عدالت (حتی اگر فقط در حوزه‌ی شعار باشد) با گفتمان حجتیه‌ای به هیچ وجه سازگار نیست. گرچه درباره‌ی بسیاری دیگر از مسائل در این دولت جای سؤالات جدی وجود دارد.

پایان

[37] مثلا مصاحبه حجة الاسلام موسوی خوئینی ها با کیهان، 10/1/67؛ هم چنین بیانیه های مجمع روحانیون مبارز (اوایل انشعاب) در آن سال ها که مجموعه اش چاپ شده است.
[38] صحیفه امام، ج21، ص186 (پیام منشور برادری)؛ خاطرات آیت الله مهدوی کنی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات 331 تا 334 (دیدار با امام برای رفع شبهه ی نسبت اسلام آمریکایی دادن امام به امثال ایشان)
[39] از جمله آیت الله خزعلی، آیت الله مصباح یزدی، مرحوم آیت الله آذری قمی، شهید آیت الله قدوسی و …. لازم به ذكر است كه اندیشه ی برخی از این بزرگان از همان ابتدا در مبانی با تفكر حجتیه ای مغایرت داشته است.
[40] مصاحبه عباس سلیمی نمین با روزنامه کیهان به تاریخ 6/2/1382.
[41] «محرمانه جنگ»، گفت و گو با هادی غفاری، ضمیمه روزنامه اعتماد، شماره 2065، چهارشنبه 8/7/88.
[42] انجمن حجتیه چونان یک فرقه گنوسی، حسن مانی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی. کد مطلب: 4879.
[43] کاش حجتیه یک جریان فکری بود، مصاحبه با سید عباس نبوی، نشریه سوره، اسل 1384، ش4.
[44] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=6772

  1. احسان
    28 آگوست 2011

    نئو حجتیه و ماکیاولیسم جناحهای چپ و راست و جناب ثقفی!
    ظاهرا جناب ثقفی مطالبی را از قبل اماده کرده و عرضه میکند.به هر حال برای روشن شدن ایشان و خوانندگان محترم،موارد زیر را تذکر میدهم (شاید خواب رفتگان به خود ایند).
    + همانطور که ایشان در بخش اول مقاله خود اورده، نگاه جناحهای چپ و راست سیاسی در ایران پس از انقلاب قدرت طلبانه و ماکیاولیستی و تخریبی بوده است.متاسفانه این نگرش و رفتار 2 جناح، در مورد انجمن حجتیه و اعضایش – که نه سیاسی کارند ، نه حزبی،و نه انگیزه و هدفی برای قدرت و ثروت حکومتی دارند – نتایج مخربی برای اعضای انجمن و جامعه ایران داشته است.
    + انجمن و سرمایه داری
    اقای ثقفی به غلط ادعا میکند که غالب اعضای انجمن به طبقه مرفه تعلق دارند.در حالیکه اکثریت اعضای انجمن از طبقه متوسط و پایین جامعه،جوان،بیشتر علاقمند به زمینه های فرهنگی و اموزشی هستند.این مطلب را اقای ثقفی در بخش دیگری از مقاله خود – که مدارس ممتاز تهران را دارای رویکرد ومدرسان انجمنی ذکر میکند – تایید کرده است.
    + جناب ثقفی به دروغ ادعا میکند که انجمن برای خود رسالت جهانی و انسانی قائل نیست.با عنایت به اینکه مکتب اسلام و امام زمان ع برنامه های جهانی دارند،انجمن نیز اهداف و برنامه های دینی و انسان ساز خود را در زمینه معرفی اسلام و امام زمان ع فراتر از مرزهای ایران میدانست.متاسفانه خصومت ورزیهای اول انقلاب مانع از توسعه ان اقدامات شد و عملا کار انجمن را به تعطیلی کشاند.
    + اینکه انجمن مسئولیتهای بزرگ را بر دوش امام زمان ع گذاشته، تهمت و دروغ دیگری است!واقعیت انست که خداوند متعال برنامه های عالی ، جامع و گسترده را بر عهده امام عصر ارواحنا فداه نهاده است.با ظهور ایشان تحولات عجیبی روی خواهد داد.ایا نخوانده اید که تا زمان ظهور ایشان تنها 2 باب علم ظاهر میشود، و در زمان ظهور امام 26 باب دیگر علم اشکار میگردد؟…اسمان و زمین دربهای نعمت و ثروت و رحمت خود را خواهند گشود…؟ دوستان انجمنی به همه امور و صفاتی که خداوند متعال در قران درباره مومنین اورده اذعان دارند و انصافا خوب هم عمل می کنند، و از اینروست که همگی در محیط های اجتماعی به نوعی نمونه و الگو هستند،و این موضوع موجب حسد مخالفان انها شده است!
    جناب ثقفی مجددا افاضه کرده ” با توجه به عدم دید انسانی جهان‌شمول داشتن، هیچ برنامه اقتصادی برای رهایی از فقر جهانی و عدالت اقتصادی در این اندیشه ممکن نیست، جالب آن‌که مفهوم قرآنی مستضعف که مخصوصاً در دهه نخست پس از انقلاب صبغه‌ای تنها اقتصادی داشت، نزد انجمن تنها به کسانی اطلاق می‌شود که پیام حجت زمان به علت شرایط تاریخی _ جغرافیایی به آن‌ها نرسیده است و بر عهده خداست که با آنان با مهر و عطوفت بیشتری برخورد کند و هیچ‌بار مسؤولیتی ذمه مسلمانان در قبال آنان نیست…”
    + اولا مفهوم صحیح و اسلامی و قرانی مستضعف همین برداشتی است که به زعم شما انجمنی ها میکنند و در هیچ جای قران و احادیث ما مفهوم اقتصادی و پرولتری از این کلمه نداریم.در ابتدای انقلاب، به علت شعارزدگی و هجوم تبلیغاتی گروههای التقاطی و توده ای و چپی،انها سعی کردند اصطلاحات اسلامی را از مفهوم اصلی خارج و انها را مادی و اقتصادی کنند. اظهارات و ادعاهای اقای ثقفی انسان را یاد اظهارات و بیانات و مقالات توده ایهای اب توبه بر سر ریخته شاغل در روزنامه کیهان ان سالها میاندازد که با ادعای مسلمان بودن به تخریب همه ارزشها و چهره های اسلامی میپرداختند!نمیدانم ایا ایشان اسلام و تعالیم انرا فقط به اندازه ای که بیژن جزنی قبول داشت قبول دارد یا خیر؟!
    اما نکته ای که ایشان ادعا کرده که ” هیچ برنامه اقتصادی برای رهایی از فقر جهانی و عدالت اقتصادی در این اندیشه ممکن نیست….”.من نمیدانم که ایا دوستان و افراد انجمن،و همفکران انها برنامه رهایی از فقر جهانی و عدالت اقتصادی دارند،یا داشته اند یا خیر؟ایا مطلبی به جایی ارایه کرده اند یا خیر؟ولی میدانم که چنین برنامه ای بسیار تخصصی است و در زمان ما مستلزم کار گسترده گروههای متخصص اقتصادی و…در سطح ملی است.ولی از اقای ثقفی میپرسم شما که طرز فکر انجمنی را در این این زمینه نکوهش می کنید بفرمایید افراد و گروههای ریز و درشت و چپ و راست انقلابی شما،در این 30 سال پس از انقلاب که همه امکانات و سازمانها و متخصصان و دانشکده های اقتصادی و اساتید انها، و سهمیه های دانشگاهی و بورسیه ها ودرامد و ثروت کلان ملی در اختیارشانبود چه برنامه ای برای رهایی از فقر جهانی و ایجاد عدالت اقتصادی جهانی تدوین وارائه کرده اند؟کدام فقر را از بین بردند؟فقر جهانی و دید انسانی جهانشمول پیشکش شما و همه انقلابیون ماکیاولیست و سرخ!درباره ایران چه کرده اند؟
    چرا با وجود اینهمه الگوهای نسبتا موفق در کشورهای توسعه تافته و در حال توسعه، کشور ما – با وجود منابع مناسب مادی و انسانی – در همه زمینه های توسعه و عدالت همچنان و بیش از گذشته ،جزئ کشورهای اخر صف است؟مقایسه شاخص های اقتصادی ایران با کشورهای همسایه نظیر ترکیه و عربستان و امارات و پاکستان و هند، و کمی دورتر،کره و مالزی و ژاپن….در قبل از انقلاب و امروز،افتخاری نصیب اقای ثقفی و جناحهای چپ و راست ماکیاولیست نخواهد کرد!
    + انجمن حجتیه و وجوهات شرعی
    جناب ثقفی می نویسد:” باید گفت که گرایش حجتیه از درون ثروت بازار آهسته آهسته جوشید. این‌که با پرداخت وجوهات شرعی‌ تکلیف را از دوشمان بر می‌داریم و تطهیر می‌شویم با روش و منش این‌ها سازگار می‌شد هر جا دیانت عوامانه بخواهد خود را تطهیر کند…” البته این اتهام تازگی ندارد.از صدر اسلام ادعا شده که اسلام با تکیه به ثروت حضرت خدیجه (س) رشد کرد.سپس همین حرف را کمونیست ها درباره علما و مراجع اسلام گفتند که انها وابسته به وجوه دریافتی از ثروتمندان و بازاریان هستند و بنابراین توجیه گر اعمال انها! و حال جناب ثقفی چنین مطالبی را درباره انجمن پردازش میکند.
    نکته ارزشمند و قابل توجه در مورد عملکرد انجمن انست که هیچگاه،قبل و بعد و همزمان با فعالیت انجمن حجتیه،هیچ نهاد و موسسه دیگری اهداف، برنامه و عملکردش، به اندازه انجمن،مورد تایید جامعه دینی و مراجع عظام شیعه نبوده است.هیچگاه مراجع- که عموما درباره مصرف وجوه شرعی و سهم امام ع دقت نظر ویژه دارند- ان اندازه که صرف وجوه شرعی در برنامه های انجمن را مرضی نظر شریفامام زمان ع میدانسته اند،در سایر امور چنین نظری نداشته اند.طبیعی است که مراجع عظام و جامعه دینی وجوه شرعی را در جایی مصرف کنند که مطمئن باشند پاسدار و سنگربان حریم اسلام و قران و امام زمان ع باشد،و این افتخار تنها شایسته و سزاوار انجمن و موسس و خدمتگزاران ان بوده است.افسوس که به علت بغض و حسد و کینه و تنگ نظری،وفضای جو سازی و تهمت پراکنی،برخی عملکرد انجمن را منصفانه قضاوت نمی کنند.
    + انجمن حجتیه پس از امام خمینی ره
    بر خلاف ادعای جناب ثقفی،بنده معتقدم از ابتدای انقلاب تا کنون- و متاسفانه در دولت اخیر بیش از قبل- در انتصابها و تقسیم مناصب،نه شایسته سالاری،بلکه رابطه و رفاقت و خویشاوندی حاکم بوده واین امر موجب اتلاف وهدر رفتن گسترده منابع انسانی و اقتصادی گردیده، و لذا بسیاری از اهداف ارزنده انقلاب عملا در حد شعار باقی ماند.متاسفانه در چنین شرایطی،نه افراد انجمنی و نه سایر دلسوزان نتوانسته اند بطور شایسته مثمر ثمر باشند و البته تقصیر و گناه این موضوع هم متوجه جناحهایی است که مشترکا تصمیم گرفتند شایستگان از کارها برکنار باشند!
    نفوذ انجمن حجتیه؛ زنگ خطر نئوحجتیه+
    “با توجه به این که انجمن حجتیه اندیشه تأسیس حکومت ندارد و تنها اندیشه نفوذ در حکومت‌ها را در سر می‌پروراند ” “نمونه عظیم اولیاءالله در نزد آن‌ها کسانی هستند که در دستگاه ظلمه نفوذ کرده‌اند. چنان‌که بسیار از علی‌بن‌یقطین و عبدالله نجاشی و ابوالقاسم‌ابن¬ روح نام می‌برند.) و هم چنین از طبقات برخوردار جامعه هستند، (پس منافع زیادی برای دفاع کردن دارند) خطر نفوذ آن‌ها در جمهوری اسلامی و دگردیسی در آرمان‌ها و اهداف آن جدی است.
    “این ادعا بیش از حد این مقاله است و پژوهشی سیاسی را می‌طلبد، اما بعید نیست که عدولی که از آرمان‌های انقلاب اسلامی در زمان هاشمی و خاتمی شد را بتوان به این دست مدیران نسبت داد. حمایت از نهضت‌های آزادی بخش جهان، توجه سیاست‌های اقتصادی به محرومین به جای سرمایه‌داران، اتحاد بین مسلمین عالم و … همه آرمان‌هایی بودند که پس از گذشت چند سال از وفات امام به طرز چشمگیری از جهت گیری‌های دولت‌ها خارج شدند و از آن‌ها جز شعاری باقی نماند؛ گرچه شعار برخی از این آرمان‌ها هم دیگر تکرار نشد”.”
    بلی!انجمن نه اندیشه تاسیس حکومت داشته و نه قصد نفوذ در ان را دارد.انجمن برنامه فرهنگی و دینی روشن و مشخصی را برای فعالیت تدوین کرده بود،که اتفاقا بدون پست و مقام گرفتن اعضایش،بهتر انجام میشد.افراد انجمنی هم به فراخور دانش و صلاحیت خود،مشاغل خصوصی و دولتی را انتخاب کرده و روزگار می گذرانند.اگر خدمتی از دستشان براید،دریغ ندارند.البته برخلاف تهمت اقای ثقفی،حکومت جمهوری اسلامی را نیز دستگاه ظلمه نمیدانند که بخواهند در ان نفوذ کنند.
    و اما درباره تحول و دگردیسی در ارمانهای انقلاب (از ایده های دست نیافتنی و بعید وحدت مستضعفین ،… که بگذریم- اگر در این 33 سال وحدتی ایجاد شده بفرمایید!البته انصافا ترس از لولویی بنام جمهوری اسلامی باعث بعضی اتحاد ها و یا تقویت بیشتر اتحادیه های قبلی شده است-و هکذا وحدت مسلمین!) که جناب ثقفی و امثالهم می بینند ولی نمی توانند انرا درک و تحلیل کنند و ناشیانه به انجمن … نسبت میدهند تحلیل و بررسی های خوبی قبلا صورت گرفته!کتاب “طبقه جدید” میلوان جیلاس را ملاحظه کنید.تحلیل مختصر نیز اینست:
    ” معمولا هر جا انقلاب رخ میدهد،ابتدا همه فکر میکنند که انقلاب صادر خواهد شد.اما انچه در طول زمان اتفاق میافتد اینست که حکومت انقلابی،مانند سایر حکومتها عادی میشود.حکومتهای دیگر را می پذیرد و حکومتهای دیگر انرا می پذیرند!همین امر در مورد انقلاب اسلامی ایران نیز اتفاق افتاد…نسل جدید و جوانان در مورد مسائل گذشته حافظه ای ندارند.فکر و ذکر انها حال و اینده است.انها عموما غرب و امریکا را نمونه پیشرفت میدانند و بسمت ان کشیده میشوند.
    “واقعیت اینست که حکومتهای انقلابی پس از مدتی متوجه میشوند که نمی توانند همه جهان را عوض کنند و بنحوی با وضع موجود کنار می ایند.به عبارت دیگر،نسل انقلاب به فداکاری برای انقلاب اعتقاد دارد اما فرزندانشان کاری با این چیزها ندارند ومیخواهند زندگی عادی داشته باشند.در این مرحله انقلاب دچار تطور و عادی شدن میشود.”
    مارک کتس،استاد رشته دولت و سیاست دانشگاه جرج میسن امریکا-روزنامه همشهری 22/3/1384
    امیدوارم مطالب بالا به تصحیح و روشن شدن دیدگاه جناب ثقفی و خوانندگان محترم سایت کمک نماید.

  2. محسن
    20 می 2012

    حضرت احسان
    چه دفاع رمق رفته و بدی از انجمن کردند
    هرچند گویا تمام توانشان را به کار گرفتند
    در هر صورت خوشحالم که نهایت دفاع یک انجمنی از آرمانهایش اینقدر سطحی و ساده لوحانه است
    انشا الله ریشه این تفکر عافیت طلبانه هرچه زودتر بخشکد

    • ehsan
      30 جولای 2012

      محسن جان
      احسان نقدی چند صفحه ای در بیش از 6بند نوشته اند
      اگر جوابی دارید لطفا سطحی و ساده لوحانه
      و رمق رفته و بدی نباشد که خدای نکرده ریشه شماهرچه زودتر نخشکد!!!!!!!!!!!!

  3. زهرا
    19 جولای 2012

    آقای محسن خیلی جالب است. در همه جای دنیا حتی در مکتب اسلام ابتدا از کسی که فردی یا گروهی را محکوم می کند، دلیل و منطق و حجت می خواهند، سپس از متهم

  4. م
    17 سپتامبر 2013

    البته اینرا هم بگویم بدیهی است که کسی بدون اشکال نیست، خب من (به دلایلی) خیلی جستجو کردم در اینترنت واقعا غیر از بحث انحرافات سیاسی (که اتفاقا الان در چندین سایت هم منتسب به آن ها ، گفته اند که: همسویی انجمن با انقلاب و گفته اند که نماینده امام آقای خزعلی هم گفته اند که هیچ اشکالی در انجمن نیست) انحرافات دیگر با تمام ریز بینی ها کم است. خدا عالم است. اگر برای بقیه مانند ما و شما هم ریز بینی کردند ، عیب ها معلوم می شود. در هر حال وحدت بین شیعه ها خیلی واجب تر است، چرا روی نکات مثبت که در همین مقالبه هم بیان شده ، خیلی مانور نمی دهیم، واقعا اگر تربیت بسیجیان را هم به آن ها می دادیم، و از تز تربیتی آن ها در مدارس دیگر، استفاده می کردیم ، وضع بهتر نبود؟ بسیجیان بی آرمان بودند؟ مدارس هم ممتاز نبود، خب برای جلوگیری از انحرافات سیاسی از کسانی که در آن تخصص دارند استفاده می شد. نه اینکه این قدر بکوبیم این ها را؟ آن هم علنی. این قدر انحرافات را بزرگ کرده اید که هر جا اشکالی می شود، فوری می گویند انجمنی اند .

  5. م
    17 سپتامبر 2013

    البته من بیشتر منظور انجمن در سال های قبل است و «انجمن متاخر» نیست.

  6. م
    22 سپتامبر 2013

    خیلی بی شهامتی و نا امانتداری است که ابتدای نظرات مرا حذف کردید، جا داشت تکه های اشکال دار مقاله تان را حذف می کردید نه نقدهای آن را

    • تحریریه ۳
      22 سپتامبر 2013

      تریبون از انتشار نظرات حاوی توهین و مواردی که حاوی مسئولیت حقوقی برای سایت باشد معذور است

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.