شنبه 26 فوریه 11 | 21:04

تحولات بحرین: تقویت قدرت سیاسی شیعه در این منطقه نفت خیز، کابوس ریاض

حامد نعمت‎اللهی

مسأله، تنها شیعه بودن اکثریت مردم نیست. از دیدگاه سعودی، شیعیان بحرینی، روابط تنگاتنگ خانوادگی و فرهنگی با خانواده‎های شیعه در عربستان دارند. اقلیت شیعه عربستان، که حتی از شیعیان بحرین هم مورد ظلم بیشتری بوده‎اند، به ستوه آمده‎اند و در برابر خیزش سیاسی شیعیان در سایر مناطق، واکنش نشان خواهند داد. تقویت قدرت سیاسی شیعه در این منطقه نفت خیز، بدترین کابوس برای ریاض است.


سال جدید میلادی، برای کشور پادشاهی عربستان اصلا خوب آغاز نشده است. شاید که تونس در حاشیه دنیای عرب قرار گرفته باشد، اما مصر دهه‎هاست که در مرکز ثقل خاورمیانه بوده است. روشن است که رهبران سعودی از نحوه برخورد دولت اوباما که پشت حسنی مبارک – متحد دیرینه آمریکا – را خالی کرد، بسیار ناراحت هستند. و حال این امواج به پشت مرزهای آن‎ها رسیده است.

جدا از لیبی، به‎نظر می‎رسد کشور عربی‎ای که معرکه‎ای در صحنه سیاسی آن برقرار خواهد بود و تغییراتی در آن صورت خواهد گرفت، بحرین باشد. تا چه زمانی شرایط در کشور فوق به وضعیت سابق خواهد ماند – با حکومت پادشاهی و سیستم سیاسی در انحصار سنی‎ها علی‎رغم اکثریت شیعیان – سئوالی است که همواره مطرح بوده؛ اما به‎نظر می‎رسد که بالأخره زمان تغییرات فرارسیده است.

گراهام فولر، در سرمقاله‎ای در روزنامه نیویورک تایمز، مولفه‎های اصلی این جزیره را بررسی کرده و در ابتدا نوشته است: «بحرین یک جزیره شیعه است. کمتر در این زمینه [در رسانه‎های غربی] شنیده‎اید، ولی واقعیت این‎طور است: 70 درصد جمعیت شیعه هستند، یعنی حتی از درصد شیعیان عراق بیشتر است. هچون عراق زمان صدام حسین، اعراب شیعه به‎صورت سیستماتیک مورد تبعیض و سرکوب قرار گرفته و از هیچ نقش جدی و تأثیرگذاری در سیستم حکمرانی قبیله‎ای سنی‎اش (که قدرت را در مشت خود داشتند) برخوردار نبودند. اگر در این کشور هم دموکراسی حقیقی برقرار شده، قدرت به شیعیان منتقل می‎شود و در نتیجه فشار بر دیگر حکمرانان عربی منطقه خلیج‎فارس – به خصوص ریاض – وارد خواهد شد.»

اما ظاهر مسائل در این کشور خیلی ملموس نبوده است. اگر به بحرین سفر کنید، برخلاف دیگر کشورهای عربی که حکومتی خودکامه دارند، فضای خفقان را نمی‎بینید. به‎نظر می‎رسد که در جزیره، آزادی‎های مدنی برقرار است. مظاهر جوامع غربی همچون مشروبات الکلی، کلوپ‎های شبانه، ساحل دریا و پارتی در آن آزاد است.

اما اگر در پس پرده طبقه غرب‎گرا و نخبه نوکیسه این کشور جست‎وجو کنید، به مناطق منزوی و تحت ستم شیعه می‎رسید. نواحی‎ای که فقیر و فراموش شده هستند، بی‎کاری در بالاترین سطح قرار دارد، و روی دیوارهای در آستانه تخریب خانه‎ها، شعارهایی علیه حکومت نوشته شده است.

بازار آزاد؟ به‎طور حتم چنین شرایطی برقرار است. به‎جز این‎که رژیم، کارگرانی از کشورهایی که در مسائل سیاسی این کشور منافعی ندارند و تنها به‎دنبال پول هستند، به کشور وارد می‎کند: فلیپینیایی‎ها، سریلانکایی‎ها و اتباع دیگر کشورهای جنوب آسیا که صدایشان در نمی‎آید، و در صورت اعتراض با هواپیمای بعدی به کشورشان بازگردانده می‎شوند؛

این کشور همچنین اقدام به واردات «گردن کلفت» می‎کند. رده‎های مختلف پلیس بحرین، از پلیس‎هایی از کشورهای دیگری تشکیل شده است که نه به زبان عربی صحبت می‎کنند و نه وابستگی‎ای به این کشور دارند. همین افراد هستند که با خشونت تمام، مخالفین بحرینی را مورد ضرب و شتم قرار داده، شکنجه کرده و به آن‎ها تیراندازی می‎کنند. مانند دیگر شیعیان، روحانیان در آن‎جا نقش بسیار تعیین‎کننده‎ای دارند.

مسأله، تنها شیعه بودن اکثریت مردم نیست. از دیدگاه سعودی، شیعیان بحرینی، روابط تنگاتنگ خانوادگی و فرهنگی با خانواده‎های شیعه در عربستان دارند. اقلیت شیعه عربستان، که حتی از شیعیان بحرین هم مورد ظلم بیشتری بوده‎اند، به ستوه آمده‎اند و در برابر خیزش سیاسی شیعیان در سایر مناطق، واکنش نشان خواهند داد. تقویت قدرت سیاسی شیعه در این منطقه نفت خیز، بدترین کابوس برای ریاض است.

اقلیت سنی بحرین حقیقتا در شرایط دشواری قرار گرفته است. برخی از آن‎ها از قیام اکثریت شیعیان، که قشر مستضعف کشور هستند، نگرانند. سنی‎های لیبرال هم از رژیم آل خلیفه دل خوشی ندارند و به‎دنبال اصلاحات سیاسی هستند. برخی از آن‎ها با رهبران شیعه همکاری می‎کنند اما رژیم تلاش کرده تا آن‎ها و هواداران‎شان را سرکوب کند تا دو طرف نتوانند با هم متحد شوند. نسبت به دیگر جنبش‎های چند دهه اخیر شیعیان علیه حاکمان خودکامه – در عربستان، عراق، ایران و دیگر کشورهای همسایه – در بحرین خون کمتری تابه‎حال ریخته شده است.گراهام فولر که قائم مقام سابق شورای امنیت ملی آمریکا نیز بوده در پایان این مسأله را طرح می‎کند: «بازهم واشنگتن در برابر یک انتخاب سخت قرار گرفته که میراث دهه‎ها موضع‎گیری تک‎سویه آن‎هاست: تداوم حمایت از رژیم‎های خودکامه محلی به بهانه نخ‎نما شدن «منافع آمریکا؟» و حمایت از پایگاه‎های نظامی که در آن‎جا مستقر کرده، به هر قیمت و در نتیجه تشدید خشم مردم؟ و یا دست برداشتن از حمایت رژیم‎های استبدادی و فراهم کردن بستر مناسب تا این‎که روند طبیعی ماجراها طی شود و پذیرش واقعیت‎های میدانی؟ سئوال اساسی این است که آمریکا تا چه زمانی باید به حمایت از شرایط زشت کنونی ادامه بدهد؟ هر چقدر که بیشتر انتظار بکشیم، شرایط بدتر خواهد شد.»

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.