همچون عوامل نارضایتی جنسی، میتوان عوارض آن را نیز در چهار حوزه بررسی کرد. عوارض نارضایتی جنسی در فرد دارای هر دو جنبه جسمی و روحی-روانی است. از نظر جسمی، نارضایتی جنسی، میتواند به اختلال عملکرد دستگاههای جنسی، سردی (یا برخلاف آن تشدید نیازهای جنسی)، درد در نقاط مختلف بدن و.. منجر شود. از سوی دیگر، نارضایتی جنسی میتواند سبب افسردگی، نارضایتی از زندگی، پرخاشگری، عدم کنترل عصبی و.. شده و حتی در نهایت به زیر پا گذاشتن اخلاقیات با اعمالی همچون خیانت و یا تجاوز بیانجامد. نکته قابل توجه در این زمینه، تاثیر مستقیم روح و جسم بر یکدیگر است؛ چرا که رابطه جنسی در واقع یک رابطه روحی-جسمی است. علیرغم امکان وجود روابط جنسی بدون علاقه در میان انسانها، رابطه جنسی در صورتیکه تنها به قصد ارضای جنسی صورت گیرد، چیزی کم دارد؛ حتی اگر در فرد، کامل و کافی به نظر برسد. در واقع وجود عشق و علاقه بین طرفین در یک رابطه جنسی، همان چیزی است که در کنار تعهد، رابطه جنسی در انسان را با حیوانات متمایز میکند. با توجه به این مسئله، عوارض روحی و جسمی نارضایتی جنسی، میتوانند بر یکدیگر نیز اثرگذار باشند.
نارضایتی جنسی فرد، به دلیل بروز رفتارهای ناشی از آن، بر شریک جنسی فرد نیز اثر میگذارد. اثری که میتواند به نارضایتی جنسی در شریک جنسی نیز بیانجامد و طبیعتا همان عوارض ذکر شده را برای شریک جنسی نیز موجب شود. در نتیجه، نارضایتی جنسی، با تاثیر بر طرفین، بر خود رابطه نیز اثرگذار است. یعنی نارضایتی جنسی و به خصوص عوارض روحی-روانی آن، میتواند سبب تیره و تار شدن رابطه و حتی منجر به جدایی طرفین از یکدیگر شود. در بسیاری مواقع، دلیل اختلافات و جداییها، مستقیما نارضایتی جنسی نیست، بلکه دلایلی دارد که از این مسئله ناشی میشوند. مثلا بدخلقی، بهانهگیری، پرخاشگری فرد، میتواند دلایلی برای تصمیم به جدایی از سوی طرف مقابل شود، ولی اگر دلیل این رفتارها را ریشهیابی کنیم، ممکن است به این نتیجه برسیم که این رفتارها همان عوارض نارضایتی جنسی فرد بودهاند. البته در مورد گذر از اخلاقیات و تعهد، حتی در صورت ریشهیابی مسئله در نارضایتی جنسی فرد، تنها از دیدگاه روانشناسی میتوان فرد را تبرئه کرد و تقصیرها را گردن نارضایتی جنسی انداخت. در غیر این صورت، انسانشناسی یا دین از دیدگاه دیگری با این مسئله برخورد میکند.
مسلما با این تفاصیل، نارضایتی جنسی، میتواند برای جامعه هم عوارضی داشته باشد. مثلا کشیده شدن پرخاشگری حاصل از این مسئله به اجتماع، میتواند سبب درگیری شود یا گستردگی افسردگی بر اثر نارضایتی جنسی، بر جامعه تاثیر مستقیم دارد. از سوی دیگر – همانطور که گفته شد– این مسئله میتواند به مسائلی همچون طلاق، خیانت و تجاوز نیز بیانجامد که همگی از معضلات اجتماعی محسوب میشوند. مثلا گسترش آمار طلاق همواره یکی از نگرانیهای حکومتها و نیز جامعهشناسان بوده است، چرا که تاثیرات مخرب آن بر یک جامعه (مثل فرزندان طلاق و..) بر هیچ کس پوشیده نیست. آمارها نشان میدهد که عامل غالب طلاقها، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، از نارضایتی جنسی ناشی میشود. آماری که مسلما با روند رو به رشد آمار طلاق و نیز تغییر نگرش جنسی جامعه، روند صعودی خطرناکی را طی میکند.
باید کاری کرد؛ پیش از آنکه دیر شود.. باید کاری کرد.
خيلي ناقص بود.
به آخرش كه ميرسي ميبيني چيز چنداني نفهميده اي.
نويسنده كامل و با حوصله به موضوع نپرداخته است.
حجب و حیای ایرانی که باعث افتخار خانواده ها بود، حالا شده عامل طلاق و کج فهمی.