شنبه 21 آوریل 12 | 15:38

جای خالی حیا در سیاست گذاری های فرهنگی

متاسفانه در مساله حجاب ما همیشه با پوشش برخورد کرده‌ایم. هیچ‌گاه مساله حجاب را بدون حجاب و بدون تعارف و ملاحظات و حاشیه بررسی نکرده‌ایم.


گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین زائری

 اگر موافق باشید گفتگو را از ارزیابی حیا در جامعه امروز ایران آغاز کنیم. به نظر شما جامعه ایرانی در حال حاضر یک جامعه باحیا است یا خیر؟

فرهنگ و جامعه ما اساس و قائده‌اش بر حیاست. منتها در حال حاضر در حال گذر از یک جامعه سنتی به جامعه مدرن هستیم. و در این مرحله تحولات و تغییرات مختلف اجتماعی در حال رخ دادن است. این تحولات و تغییرات نیز آثار و عوارض طبیعی در جامعه ایجاد می‌کند و به این جهت ممکن است مظاهری در جامعه دیده شود که با شاخص و معیار سنتی مصداق حیا به شمار نیاید. البته اگر بخواهیم با یک نگاه مقایسه‌ای میان جامعه ایرانی و جوامع غیرایرانی، باز هم جامعه ایرانی یک جامعه باحیا تلقی می‌شود.

اشاره کردید جامعه یک مصادیقی از خود نشان می‌دهد که شاید بتوان از آن تعبیر به بی‌حیایی کرد، لطفا به برخی از این مصادیق اشاره کنید.
این مصادیق به آداب عمومی بر می‌گردد مثلاً فرض کنید در روابط سنتی نوع ارتباط با بزرگ‌تر شاخص‌های مشخصی داشت؛ از برخورد فرزند با پدر و مادر تا برخورد یک جوان در خیابان با فردی که موی سپیدی دارد. ممکن است امروز در اتوبوس ببینیم که پیرمرد و پیرزنی وارد می‌شود و جوانی که روی صندلی نشسته است، بلند نمی‌شود تا جای خود را به آن فرد مسن دهد. این برخورد می‌تواند مصداق بی‌حیایی به حساب آید. یا مصادیق متعدد دیگری که متاثر از فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی است. آرام آرام وقتی پای شبکه‌های ماهواره‌ای به میان می‌آید و گرایش نسبی بخشی از جامعه به تماشای برنامه‌های این شبکه‌ها، آثار و عوارضی در رفتار عمومی شهروندان ایجاد می‌شود که این هم کاملا مشهود است. یا فرض کنید اینترنت و تحدید مفهوم حریم خصوصی اقتضائات و عوارضی دارد؛ شاید پیش از این حریم خصوصی تعریف متفاوتی داشت، بسیاری از موضوعات به فضای شخصی افراد تعلق داشت اما امروز دیگر به حریم خصوصی تعلق ندارند و به راحتی افراد آن اطلاعات و مسائل را با دیگران در فضای نت و به تبع آن در فضای زندگی واقعی و عینی خود به اشتراک می‌گذارند.

 یعنی ذات تکنولوژی جامعه را به سمت بی‌حیایی سوق داده است؟
تحولات اجتماعی جدید اقتضائاتی دارد که نتایج، دستاورد‌ها و پیامد‌هایش ممکن است با نگاه سنتی نوعی بی‌حیایی تلقی شود.

 پس لزوما بی‌حیایی نیستند بلکه صرفا با اخذ نگاه سنتی این مصادیق را بی‌حیایی تلقی می‌کنیم؟
بله! بنده ارزش گذاری نمی‌کنم. ارزش گذاری مقوله دیگری است؛ من الان فارغ از نگاه ارزش گذارانه عرض کردم که ما در یک مرحله گذاری هستیم که ممکن است شاخص‌ها و معیار‌هایمان برای اندازه گیری و ارزش گذاری متفاوت باشد.

بسیار خوب اما اگر بخواهیم با معیار و شاخص دینی وضعیت فعلی را ارزش گذاری کنیم، به نظر شما از وضعیت موجود تعبیر بی‌حیایی می‌شود؟
اگر بخواهیم جامعه فعلی خود را با آنجامعه ایده آل و مطلوب دینی مقایسه کنیم به نظرم نتیجه، نتیجه خوشایندی نخواهد بود. یعنی اتفاقاتی که در جامعه در حال رخ دادن است و روندی که طی می‌شود، روند خوشایندی نیست و متاسفانه آسیب‌های جدی‌ای از آن منظر در حیای عمومی جامعه وارد شده است.

ولی اگر باز هم با‌‌ همان معیار دینی بخواهیم جامعه امروز ایران را با سایر جوامع در دنیا مقایسه کنیم به نظرم شاید خیلی وضع نگران کننده نباشد. البته من معتقدم ما که شعارهای فراوانی می‌دهیم و داده‌ایم، نمی‌توانیم خود را به مقایسه با کشورهای دیگر دلگرم و سرگرم باشیم. ما گاهی یک سری شعارهایی می‌دهیم و مقایسه‌هایی می‌کنیم که خیلی به جا نیست. مثلا عادت کرده‌ایم که دائم از سستی بنیان خانواده در سایر کشور‌ها حرف بزنیم و افتخار کنیم که در کشور ما بنیان خانوده به این میزان سست نیست. اما وقتی آمار طلاق در کشورمان را ملاحظه می‌کنیم می‌بینیم وضعیت بسیار وحشتناک و نگران کننده است. لذا فکر می‌کنم ما نباید خود را دلخوش کنیم به اینکه در مقایسه با سایر کشور‌ها و جوامع وضعیتمان چگونه است. واقعیت آن است که در مقایسه با شرایط ایده آل و مطلوبی که برای جامعه رقم زده بودیم و قرار بوده به آن برسیم، متاسفانه فاصله بسیار زیادی داریم.

با همین نگاه ارزش گذارانه اگر قرار باشد مصادیق بی‌حیایی در جامعه امروز را ذکر کنید، به چه مواردی اشاره خواهید کرد؟
من اصرار دارم که خیلی بحث به سمت ارزش گذاری نرود و حکم نکنیم. تعابیری مانند بی‌حیایی بار معنایی خاصی دارد که اجازه بدهید در این حوزه وارد نشوم. چیزی که فکر می‌کنم برای همه ما محسوس است و می‌توان راحت از آن حرف زد، این است که در بحث حجاب یکی از پایه‌های اساسی و جدی، حیاست. همه می‌دانیم که آنچه در اسلام بر آن تاکید فراوان شده و پایه و اساس بسیاری از احکام شرعی ما و مبنای بسیاری از تشریعات دینی و مذهبی ماست، حیاست. در بحث‌های تربیتی نیز حیا اساس و پایه مباحث تربیتی دینی و رکن اساسی مسائل اخلاقی است. تا جاییکه بسیاری از بزرگان ما می‌گویند اگر کسی بنیان حیا را حفظ کند حتی اگر در ظاهر به برخی احکام شرعی کم توجهی کند، به او می‌توان امید داشت که بعد از مدتی آن مشکلاتش هم برطرف شده و کمبود‌ها و نواقصش در رفتار و عبادات شرعی حل شود. اما اگر کسی حیا نداشت، حتی اگر ظواهر شرع را مراعات کند، چندان نمی‌توان به او امیدوار بود. من همینجا می‌خواهم مثالی بزنم؛ متاسفانه گاهی به جای تمرکز و تاکید بر بنیان اساسی حیا، بیشتر بحث‌هایمان -خواسته یا ناخواسته- به سمت مسائل شکلی و ظاهری و درواقع کاملا فرمال گرایش دارد. یعنی زنی که به جهت ظاهری مانتو و روسری استفاده می‌کند و مو‌هایش کمی از زیر روسری مشخص است، آستین مانتویش گاهی ممکن است کنار برود و مچ دستش هم مشخص شود، را ممکن است بدحجاب تلقی کرده و او را محکوم کنیم و به جهت ارزشی ناسزا و بد و بیراه به او بگوییم، حتی به لحاظ اجتماعی برای او محدودیت‌هایی ایجاد کنیم و با او برخورد کنیم، اما یک آقایی که ریش دارد اما در برخوردش حیا را رعایت نمی‌کند، در نگاهش به نامحرم برای خود محدودیتی قائل نیست، در حرف زدن حیا ندارد و در تعامل با نامحرم حدو مرزی را رعایت نمی‌کند، به صرف اینکه ظاهری را رعایت کرده و ریش دارد، بیشتر تایید می‌کنیم. در ورود به یک سازمان یا اداره با خانمی به صرف اینکه مقداری رنگ مانتویش روشن است، یا روسری رنگی سر کرده یا مو‌هایش مقداری مشخص است یا حتی آرایش مختصری دارد، برخورد می‌کنیم اما با آقایی که رفتار بسیار ناپسند و ناشایستی دارد و حتی ممکن است دچار فساد مالی هم باشد، برخوردی نمی‌شود.

واقعیتی که با آن روبرو هستیم این است که در خیابان وقتی نیروی انتظامی خانمی را به جرم مشکل حجاب می‌گیرد، عکس او از خبرگزاری‌ها منتشر می‌شود. اما مردی که سه هزار میلیارد تومان اختلاس کرده، اثر رفتارش در کل نظام جمهوری اسلامی و زندگی اجتماعی مردم بازتاب داشته، نه تصویرش را نشان می‌دهیم نه اسمش را کامل می‌بریم و با م. خ.، د. ا. و ا. ج. از او یاد می‌کنیم. مردم برایشان سوال پیش می‌آید که آیا جرم و خطای خانمی که مویش یک مقدار مشخص است بیشتر است یا رفتار و کردار و عملکرد آن آدمی که اسم او را کامل نمی‌بریم و عکسش را نشان نمی‌دهیم؟ کأنه آن آدم حرمت، شأنیت، شخصیت و احترامش بیشتر است. تا این خانمی که ممکن است جرم بسیار کوچکی داشته باشد. در حالیکه در اعتقادات دینی ما، در قرآن کریم و روایات تاکیدات فراوانی در خصوص عدالت اقتصادی داریم. اما آیات و احادیث مربوط به برخی سخت گیری‌های ظاهری شاید به آن اندازه چشمگیر نباشد.

پس به نظر شما برخوردهای سطحی و برخی سیاست گذاری‌های ظاهرگرایانه موجب وضعیت امروز حیا شده است. اما ما این انتظار را از انقلاب اسلامی نداشتیم. چرا این اتفاق افتاد؟
به نظرم آنچه که اتفاق افتاده نیاز به یک تحلیل و بازخوانی مصادیق عملی دارد. الان در مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینماییمان اگر یک خانمی پوشش ظاهری کاملی داشته باشد و نتوان به آن خیلی خرده گرفت، این فیلم پخش می‌شود. یعنی سختگیری در این است که موی این خانم چقدر پوشیده است. در حالیکه آنقدر سخت نمی‌گیریم که رابطه این خانم با نامحرم در فیلم چگونه است. لذا خروجی این برخورد‌ها می‌شود بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی که نه تنها رابطه محرم و نامحرم را توجیه می‌کند، بلکه نوع ارتباط برقرار کردن را آموزش می‌دهد. ما الان سریال‌های تلویزیونی داریم که دقیقا به پسر و دختر جوان آموزش می‌دهد که چگونه با جنس مخالف ارتباط برقرار کنند و دوست شوند. در حالیکه پوشش آن‌ها هم درست است. یعنی در واقع داریم حیا را مخدوش می‌کنیم. در حالیکه در خیلی از خانواده‌ها ممکن است مرزهای محرم و نامحرم خیلی بیشتر جدی گرفته شود تا دیده شدن یک تار مو. من تاکیدم بر این نقطه است.

بسیار خوب! به نظر شما حال برای اینکه جامعه سرعت حرکت منفی‌اش کمتر شود، چه باید کرد؟
به نظرم باید ابتدا بپذیریم که مسئله مسئله‌ای جدی و اساسی است. و جنس آن از جنس فرهنگ عمومی و اجتماعی است و مسائل اجتماعی را با فرمایش و دستور و آیین نامه نمی‌توان حل کرد. نیاز به یک کار مطالعاتی عمیق و برنامه ریزی درازمدت دارد. البته این به معنی کوتاهی و توقف در مسائل قانونی نیست. ما قانون داریم و قانون هم کار خود را انجام می‌دهد. کسی نمی‌تواند بگوید در برخورد با اعتیاد نیاز به کار تربیتی داریم و باید بیست سال صبر کنیم و نیروی انتظامی وارد عمل نشود. همه می‌پذیرند که از یک طرف نیروی انتظامی باید با مجرمین و پخش کنندگان مواد مخدر برخورد جدی کند، در عین حال کار تربیتی هم باید انجام دهیم. اما مشکلی که در عمل اتفاق می‌افتد این است که برخورد قانونی با آدم‌های جزء انجام می‌گیرد اما اثرگذاران کلان و قاچاقچیان مواد مخدر کاملاً از دست ما خارج هستند. در این قضیه مساله‌ای که خیلی مهم است این است که ما بپذیریم این کار از جنس اجتماعی است. در کنار کار قانونی و برخورد با مجرمین، کار عمیقی هم باید صورت بگیرد. یعنی بپذیریم مشکل از همانجایی که به وجود آمده است باید حل شود. اگر رسانه‌ها یک تصویر مطلوبی از رابطه آزاد با نامحرم ترسیم کردند، چه رسانه‌های خارجی و چه داخلی، اصلاح این امر با یک خطبه نماز جمعه نخواهد بود. اگر رسانه‌ها، تبلیغات، فیلم‌های سینمایی و گروه‌های مرجع و خیلی عوامل دیگر در طول سال‌ها فضا را برای بدحجابی آماده کرده‌اند، با یک سخنرانی و صحبت ساده نمی‌توان مشکل را حل کرد.

من فکر می‌کنم چیزی که متاسفانه مقداری مورد غفلت واقع شده، این حوزه است. یعنی ما از یک طرف راه را برای کارهای تخریبی علیه فضای عمومی جامعه و نسل بی‌پناهی که در مقابل تمام این حمله‌ها و هجوم‌ها قرار گرفته‌اند، باز گذاشته‌ایم و از طرف دیگر برخورد متقابل را به شکل کاملاً نمایشی و کلیشه‌ای انجام می‌دهیم.

در کتاب «حجاب بی‌حجاب» نمونه‌هایی را ذکر کرده‌ام که از یک طرف مخاطب سال‌ها در مقابل هجوم تبلیغاتی قرار گرفته است، مثلا در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی چهره حجاب مخدوش شده؛ باحجاب بودن به عنوان امل بودن، عقب ماندگی، بی‌سوادی، تصویری از چهره سطح پایین جامعه به جهت اقتصادی ترسیم شده است. از آن طرف شخصی که حجاب ندارد یا حجاب کمتری دارد، با تمام جذابیت‌ها و امور مطلوب نظیر ثروت، دانش، موقعیت اجتماعی، زیبایی و… نشان داده شده است. ما سال‌ها این کار را انجام داده‌ایم. سال‌ها در دادگاه‌ها و مراکز قضاییمان زن مجرم چادر و مرد مجرم ریش داشته است. حال بعد از سال‌ها با یک سخنرانی و یک کتاب گمان می‌کنیم مشکل قابل حل است. بنده تمام صحبتم در این کتاب این بود که اگر بخواهیم مشکل حجاب را حل کنیم باید از همانجایی که مشکل شروع شده وارد شویم.

و کلام آخر؟
کلام آخر اینکه خانم و آقای جوانی چند روز قبل به من مراجعه کرده بودند. خانم می‌پرسید چرا برای اینکه مرد به جهنم نرود، زن باید سختی بکشد؟ من به ایشان گفتم اولین اشکال در پیش فرض شماست. دین هیچ وقت نگفته است شما حجاب را برای دیگران استفاده کن. دین حجاب را به عنوان یک امر عبادی بر شما واجب کرده است. و شما در واقع با حجاب اسماعیل خود را قربانی می‌کنید؛ امیال و خواهش‌های نفسانی خود را قربانی می‌کنید. در حجاب میل طبیعی زن و دختر جوان به دیده شدن و جذب طرف مقابل، قربانی می‌شود.

به طور طبیعی مخاطب خانم سوال خواهد کرد که چرا جامعه از من دختر جوان توقع دارد اسماعیل خود را قربانی کنم اما از مردان اینجامعه توقع نمی‌رود و کسی به آن‌ها الزام نمی‌کند که اسماعیل خود را قربانی کنند؛ میل به شهرت، ثروت، قدرت و حتی نگاه کردن خود را قربانی کنند؟ در حالیکه ما به این مخاطب نگفته‌ایم که حجاب برای مرد هم هست. چون مبنا مبنای حیاست. و حیا را چه مرد و چه زن باید رعایت کنند.‌‌ همان مقدار که اسلام به زن تاکید می‌کند خود را بپوشان، به مرد تاکید می‌کند چشمت را بپوشان و با حیا نگاه کن. نیمی از قضیه این است که زن خود را بپوشاند، نیم دیگر این است که در این رابطه اجتماعی مرد هم با حیا و عفت زندگی و برخورد کند. متاسفانه در مساله حجاب ما همیشه با پوشش برخورد کرده‌ایم. هیچ‌گاه مساله حجاب را بدون حجاب و بدون تعارف و ملاحظات و حاشیه بررسی نکرده‌ایم.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.