یکشنبه 22 آوریل 12 | 18:11
نگاهی به پدیده فیلترینگ در سایت ها و وبلاگ های داخلی

قدرت مجازی

محمد شکری

این مهم است که بفهمیم نمی توان شبکه کوتاه-برد اطلاعاتی افراد را در جهان فردگرایانه امروز از او گرفت. این اتفاق حتی خارج از فضای اینترنت هم معنی دارد. پدیده «تاکسی نیوز» ها را در نظر بگیرید. اینکه افراد در یک مسیر کوتاه به تبادل اطلاعات مختلف خود و حتی انتقادهای تند و گزنده می پردازند. فضای مجازی هم که اعتبار و وثاقت اطلاعات و اخبارش گاه به اندازه همین تاکسی-شنیده هاست در مقیاسی وسیع تر همین وضع را دارد.


تریبون مستضعفین- محمد شکری

فروردین ماه 1389 موسسه تحقیقاتی برکمن، متعلق به دانشگاه هاروارد، نتیجه یک پژوهش 7ساله درمورد فضای وبلاگستان ایران را بروز رسانی کرد. طبق این تحقیق، وسعت وبلاگستان ایران را می توان در رتبه چهارم جهان جای دارد.[۱] این تحقیق که در سال 1387 منتشر شده است، اطلاعات قابل توجهی درمورد فضای عمومی وبلاگستان ایران، موازنه و تکثر آرا در آن، محتوی کلی وبلاگ ها و میزان فیلترینگ آنها در اختیار خواننده قرار می دهد و مدعی است فضای عمومی وبلاگستان، می تواند منعکس کننده خوبی از کلیت فضای مجازی و دیگر پایگاه های اینترنتی یک کشور باشد.

مسلما از سال 89 تا به امروز، وسعت فضای مجازی و آنلاین در ایران رشد فزاینده ای داشته است و همراه همه ساز و کارهای محدود کننده، از قبیل احضار قانونی وبلاگ نویس ها و مسئولین سایت، تا محدود کردن پایگاه آن ها (که دیگر گویی شتری است که در هر خانه ای می نشیند!) راه و رسم رشد و حیات خود را آموخته است.

این مقاله البته به نکات مختلف و بعضا تاریکی اشاره دارد که یکی از آنها درمورد جایگاه ایران از لحاظ آزادی مطبوعات است. طبق این تحقیق، و به نقل از «سازمان خبرنگاران بدون مرز»، ایران در این زمینه رتبه 166 را ازمیان 169 کشور مورد مطالعه به خود اختصاص داده است. یعنی پایین تر از کوبا و برمه و تنها بالاتر از اریتره، کره شمالی و ترکمنستان. صحت این بررسی هرچه که باشد، در این میان مساله ای هست که مسیر این نوشته را مشخص می کند: آزادی های مجازی و ضرورت حداقلی آنها.

فضای مطبوعاتی و خبری رسمی یک کشور می تواند بنا به صلاح دید مسئولان یک کشور مدتی رنگ و بوی خاصی را بگیرد، اما فضای غیر رسمی و بویژه مجازی، با گسترش روز افزون ساختار های شبکه ای آنلاین، به روز شدن تکنولوژی های ارتباطی، ایجاد جریان های چند سویه اطلاعاتی و دگرگونی معماری ساختارهای ارتباطی گذشته عملا محال است به تک گوینده و یکجانبه شدن سوق پیدا کند. در جوامع مجازی هر فرد می تواند به یک یا چند تریبون مستقل (هر چند کم دامنه) خبری تبدیل شود. با این وضعیت عملا تلاش برای حذف هرگونه صدای مخالف نه تنها میسر نیست، بلکه خطرساز نیز هست، و همین خطر ناشی ازین تلاش است که مساله جزئی تر نوشته من است.

اگر به ساختار فضای اطلاعاتی گذشته و امروز توجه کنیم یک دوگانه جالب را مشاهده می کنیم. دو گانه ای که امانوئل کاستلز، جامعه‌شناس شهیر اسپانیایی و نویسنده سه‌گانه مهم عصر اطلاعات، در مصاحبه ای نام آن تقابل «اندازه و دسترسی» و «چالاکی و قابلیت تطبیق» گذاشته است.[۲] درواقع در دنیای امروز «توان اطلاعاتی» دیگر همچون گذشته به اندازه و وسعت وابستگی خطی ندارد بلکه بیشتر به انطباق پذیری و سرعت و ظرافت آن وابسته است. به عبارت دیگر، درفضای اطلاعاتی جهان مجازی، احضار و بازداشت وبلاگرها، مسدودکردن سایت ها و وبلاگ ها و تعبیه روزانه جرایم سایبری در محدودیت ظرفیت های جامعه اطلاعاتی جدید نقش اول و آخر را ندارد. این نوع مقابله سنتی با فضای مدرن اطلاعاتی، علاوه بر ناکار آمدی موجب برآمدن هزینه و زیان قابل توجهی است که خود کاستلز در یکی از سه گانه های خود آن را برآمدن «هویت مقاومت» می نامد. درضمن اینکه باید به توضیح این هویت بپردازم، لازم می دانم بگویم تازه این همه ماجرا نیست.

به نظر کاستلز، منطق ساز و کار اطلاعاتی سنتی، یعنی توجه به اندازه و نفوذ، درصورت مواجهه با عامل مخالف این است: «من تو را از بین می برم چون از تو بزرگترم.» حال هویت های مقاومت، که مخاطب این منطق اند معمولا برای حذف نشدن و به حاشیه نرفتن معمولا دو واکنش قابل پیش بینی از خود نشان می دهند.

واکنش اول این است: اگر اجازه فعالیت های معمول به من نمی دهی من هم به سراغ حوزه های غیر معمول می روم.

در این مواقع انتخاب هویت های مقاومت یا ورود به حوزه های سخیف و مبتذل است و یا ورود به شبکه معترضین به کل ساختاری که منطق اولیه را برآمده از آن می دانند. گروه اول با فعالیت های به اصطلاح «زیر زمینی» خود ریشه های فرهنگی را از بین می برند. اما گروه دوم با کلیت نظامی که او را حذف کرده دچار چلش فکری می شوند. حال اگر روز به روز خطوط قرمز نظام اطلاعاتی سنتی تنگ تر شود، روز به روز به گروه مخالفین افزوده شده و دایره غیر خودی ها از خودی ها پیشی می گیرد. این روند «تولید مخالف» پیش از هر چیز دشمن درجه یک خود نظام اطلاعاتی سنتی است.
اما واکنش دوم که اهمیت و حجم کمتری دارد نیز چنین است: اگر تو مرا حذف می کنی من هم تو را حدف می کنم.

درفضای سایبری این گروه هکرهایی هستند که سایت های وابسته به نظام اطلاعاتی را هک می کنند. درست است که به واسطه اندازه و دسترسی کم این گروه، واکنش آنها معمولا (چه در فضای سایبری و چه در خارج) اثر چندانی ندارد اما وجود آن ها درمواقعی که روند تولید مخالف روز افزون گردد خطری جدی به حساب می آید.

این مهم است که بفهمیم نمی توان شبکه کوتاه-برد اطلاعاتی افراد را در جهان فردگرایانه امروز از او گرفت. این اتفاق حتی خارج از فضای اینترنت هم معنی دارد. پدیده «تاکسی نیوز» ها را در نظر بگیرید. اینکه افراد در یک مسیر کوتاه به تبادل اطلاعات مختلف خود و حتی انتقادهای تند و گزنده می پردازند. فضای مجازی هم که اعتبار و وثاقت اطلاعات و اخبارش گاه به اندازه همین تاکسی-شنیده هاست در مقیاسی وسیع تر همین وضع را دارد. نمی توان تمام فضاهای آن را تحت کنترل قرارداد و اتفاقا این روند، یعنی کنترل تحت وضع قوانین و فیلترینگ سایت ها و وبلاگ ها و احضار نویسندگان، به روند مخالف سازی کمک می کند و این مخالف رویه عقلانی اداره اطلااتی یک جامعه است. یعنی فارغ ازینکه نام آن را دموکراسی بگذاریم یا سلطنت کنترل بهینه اطلاعات و رضایت مردم با راهکار و منطق سنتی قابل حصول نیست. حتی رصد اطلاعات و فضای اطلاعاتی جامعه برای کنترل آن در یک جامعه باز و انعطاف پذیر سهل الوصول تر است.

نکته آخر در کنار موارد فوق این است که علاوه بر روند مخالف سازی، منطق افراطی فیلترینگ می تواند خود را توسط ساز و کار درونی خود از اعتبار ساقط کند. برای توضیح بیشتر مثالی ذکر می کنم:
طبق بند ج ماده 25 قانون جرایم رایانه ای«انتشار فیلترشکن ها و آموزش روشهای عبور از سامانه های فیلترینگ» جرم شناخته شده و برای آن مجازات هایی تعبیه گشته است. اما اگر روند فیلترینگ به نحو عنان گسیخته ای گریبان گیر هر سایت و وبلاگی که کوچکترین مطلبی مخالف مذاق نظام اطلاعاتی سنتی درج می کند گردد چه؟ دایره آدرس های فیلتر شده آنقدر گسترده می شود که راهی جز استفاده از فیلترشکن و VPN باقی نمی ماند. این گریز ناگزیر از قانون، قبح قانون را می ریزد. این ویژگی قانون بد است که قبح قانون را از بین می برد و اینجاست که این سوال مطرح می شود با این وجود آیا واقعا قانون بد از بی قانونی بهتر است؟

ریختن قبح قانون در یک زمینه خاص باقی نمی ماند، این اتفاق می تواند خود را به دیگر زمینه های قانونی-اجتماعی گسترش و سرایت دهد. نظام سنتی به این نحو، اعتبار اساسی خود را که وجاهت قانون باشد زایل می کند.

مفهوم قدرت در فضای مجازی متحول شده است و درک نکردن آن و روی آوردن به روش های سنتی کنترل اطلاعات یعنی رویش مقاومت و بی اعتبار نمودن ابزارهای خود.

پی‌نوشت‌ها: 

۱. تمامی اطلاعات و نقل قول ها درمورد این تحقیق از منبع ذیل، Interactive Persian blogosphere map استخراج شده است:
http://cyber.law.harvard.edu/sites/cyber.law.harvard.edu/files/Mapping_Irans_Online_Public-PERSIAN.pdf
و
http://cyber.law.harvard.edu/sites/cyber.law.harvard.edu/files/Kelly&Etling_Mapping_Irans_Online_Public_2008.pdf

۲. مجلس و پژوهش، سال 11، شماره 43، صفحه 447

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.