خیلیها «صرفاً جهت اطلاع» را نماد لبه تیز نقد صدا و سیما بر عملکرد «مسئولان»، «مدیران» و «دستگاههایی اجرایی» میدانند. برنامهای که به پوشش اخباری میپردازد که در سایر بخشها و برنامههای خبری انعکاس آنها «خط قرمز» محسوب شده. و جایی هم ندارد.
این برنامه بخاطر شکستن بسیاری از این «خطوط قرمز» فرضی و خلاف آمدن عادت خیلی زود مخاطبان خاص خود را پیدا نمود. و به یک آیتم خبری پرطرفدار در بین بخشهای خبری تبدیل شد. که البته نباید فراموش کرد که زبان طنز برنامه، در این فرایند آنچنان بیتاثیر نبوده است.
مقدمه بس است. یک «خط قرمز» بسیار جدی و خطرناک در صدا و سیما جمهوری اسلامی در طول ۳۳ سال گذشته وجود داشته که حتی برنامهای مانند صرفاً حاضر به شکستن آن نشده است. که اگر این خط قرمز شکسته شود، «پَرِ خروسِ» صدا و سیما نمایان خواهد شد و هرچه بافته پنبه.
همانطور که این سطور را مینوشتم، یکی از دوستان که در کنار من نشسته بود، گفت: «منظورت خط قرمز رهبری و نظام است؟». گفتم این خط قرمز «حقیقی» و «جدی» سالهاست به «ناحق» در تلویزیون شکسته شده است. به عنوان نمونه از صدها مثالی که میتوان ذکر کرد گفتم: وقتی رهبری میگوید «اشرافیت را تخریب کنید»، در مقابل صدا و سیما صدها ساعت برنامه، سریال و آگهی در تبلیغ اشرافیت میسازد. از «جشنواره تابستانی کیش» گرفته تا سریالهایی که آدمهایش در خانههای آنچنانی به نام «قشر متوسط» زندگی میکنند. آگهیهای تبلیغاتی که فرهنگ مصرف و عیاشی را میخواهند به جزء جدایی ناپذیر از زندگی مردم تبدیل کنند. این رد شدن از خط قرمز حقیقی «گفتمان نظام و رهبری» است که با بیشرمی تمام توسط برنامه سازان و مدیران صدا و سیما انجام میشود و کَکِشان هم نمیگزد.
خط قرمز «فرضی»، «کاذب» و «ظالمانهای» که من میخواهم در این نوشته از آن بگویم از ابتدای ظهور رسانه بخصوص رادیو و تلویزیون در ایران وجود داشته و توسط «جریان شبه روشنفکری درون نظام»، «متحجرین احمق» و «رسانهایهای متجدد» تا امروز «تقویت»، «مدیریت» و «حمایت» شده است.
ارائه تصویر حقیقی از «مستضفین و محرومین»، «دغدغهها، مطالبات و خواستههایشان»، «خط قرمز» ظالمانهای است که بر فضای نامتوازن رسانهای ایران حکم رانی میکند. و هر برنامه و فیلم و سریالی و حتی هر حرکت رسانهای که تمایل داشته از این مرز «دروغین» و «ننگ آور» بگذرد، با برخورد شدید و بایکوت عجیب صدا و سیما رو به رو خواهد شد. (ماجرای «جشنواره مردمی فیلم عمار» را هنوز فراموش نکردهایم).
«صرفا جهت اطلاع» هر اندازه که جسور باشد (که نیست) هیچوقت نتوانسته از این «خط قرمز استکباری» مدیران و برنامه سازان صدا و سیما گذر کند. و برای یکبار، حتی یکبار، خبری از مردم مستضعف، که به ناحق از رسانه محروم شدهاند، را مطرح کند و پیگیری. و اسفناکتر حتی در مواردی چون واقعیات گریبانگیر توده مردم بخصوص شهرستانیها و روستاییها آگاهی ندارد موردی را نابجا و غلط مطرح کرده که در تضاد مطلق با «واقعیت» بوده است. خبر دروغی که طرحش خیانتی آشکار به مردم بوده است.
در «هفتادو چهارمین» قسمت از این برنامه در مورخ «پنج شنبه ۳۱ فروردین»، اتفاقی افتاد که کاش حداقل من متوجه آن نمیشدم. من که میگویم شامل خیلیهایی میشود که از اتفاق تلخ و ظلم آشکاری که در این قسمت از برنامه افتاد، بلافاصله آگاه شدند. خیلی از مردم «بیرسانه» و «مستضعف جنوب کرمان». کشاورزانی که بعد بیش از یک ماه از شروع «ماجرایی تلخ» ناگهان دیدند…
ماجرا خیلی تکراری است، تکراری و تلخ. و بسیار زجر آور. جنوب کرمان را به قطب تولید محصولات گلخانهای و کشاورزی میشناسند و از دیرباز هند ایران لقبش دادهاند. هندی که «استعداد طبیعی» دارد و «فقر غیر طبیعی». هر نقطهای از عالم که استعدادهای طبیعی و کشتزارها، باغات و نخلستانهای جنوب کرمان را داشت و در کنارش یک مدیریت کارشناسی و پیگیر، «هم خودش هند بود و هم مردمش هندو». (در محل ما هرکه وضع مالی خیلی خوبی داشته باشد را هندو میگویند.). اما امروز با این همه مواهب طبیعی و برکتی که خدا به کشاورزان میدهد، حال و روز مردمش اصلاً خوب نیست. که دلایل مختلفی دارد که مجال گفتنش در اینجا نیست. البته من هرگز منکر کارهای انجام گرفته توسط دولتمردان محترم نیستم. اما جبران عقب ماندگیهای جنوب کرمان به عزم جدیتر مسئولان نیاز دارد.
در طول سالیان گذشته به دلیل بیکفایتی مدیران مرتبط با مقوله «کشت و زرع» بارها شاهد بودهایم، که حجم عظیمی از تولیدات کشاورزی مردم از گوجه و پیاز و هنداوانه در کنار زمینها خراب میشد و حال روز کشاورزانش خرابتر. هزاران تن محصول تولیدی که برکت خدا بودند و حاصل زحمت و کار کشاورزان. زارعانی که سرمایه زندگیشان در «کاشت» است و انتظار «برداشت».
متاسفانه باید بگوییم این اتفاق تلخ آنقدر در جنوب کرمان عادی شده است، که دیگر کشاورزی حالتی «قمار گونه» به خود گرفته است. بسیاری از جوانان که هم استعداد و هم امکان کشاورزی را دارند از ترس نوسان بازار و از دست رفتن سرمایه و کارشان به دنبال این شغل الهی نمیروند. تعطیل شدن کشاورزی در جنوب کرمان یعنی نابودی کامل این منطقه از کشور.
نبود امکانات مناسب برای صادرات و فروش محصولات کشاورزی در جنوب کرمان و نابودی هزاران تن محصول کشاورزی در طول سالیان گذشته آنقدر برای مسئولان کم اهمیت شده است که هرگاه بر سر یکی از محصولات کشاورزی منطقه این بلا آمده است، بلافاصله در کسوت حق به جانبی و با افاده و پرستیژ کارشناسی بیلیاقتی و بیکفایتی خود را در امر جمع آوری و توزیع محصولات کشاورزی به دوش کشاورز انداخته و با اتهام همیشگی و نخ نمای عدم رعایت الگوی کشت کاسه و کوزه را بر سر کشاورز میشکنند. (سر این موضع که این الگوی کشت بر چه مبنایی باید تنظیم شود و طرح این موضوع از طرف مسئولان در بسیاری از موارد پاک کردن صورت مسئله است در جای خود حرفهایی دارم که مجال گفتنشان در اینجا نیست)
اما سال گذشته پیازکاران جیرفتی به وعدههای مقرر دولت کریمه و کابینه رحیمه و مسئولان جنوبی فخیمه اعتماد کردند و طبق الگوی کشت مقرر، پیاز را کاشت نمودند. و همه امیدوار بودند به فصل برداشت. به گونهای که رئیس سازمان جهاد کشاورزی جنوب کرمان در مصاحبهای اظهار امیدواری کرد که کشاورزان به مشکلی بر نخواهند خورد.
نوروز ۱۳۹۱. «آغاز سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی گرامی باد.»
در روزهای ابتدایی سال ناگهان خبری موجب شوک کشاورزان شد. خبری که البته در چند هفته قبل از شروع سال جدید با توجه به وضع بازار وقوعاش قابل پیش بینی بود. دوباره واقع تلخ سالهای گذشته تکرار شد، هزاران تن پیاز در زمینهای کشاورزی آماده برداشت اما دریغ از خریدار. البته دلالان شغال صفت همیشه آماده خریده هستند اما حداکثر به نصف قیمت هزینه تولید محصول. محصولات بر سر زمین خراب میشوند، خانوادههای بسیاری ضربه شدید اقتصادی میبینند اما از آقایان الگوی کشت خبری نیست. مسئولان همه مرخص بودند یا به مرخصی. مگر اصلاً برایشان مهم است. مثل سالهای گذشته باز ماست مالیاش میکنند و بیعرضه گی خود را به گردن کسی میاندازند که دیورارش از همه کوتاهتر است.
کشاورزان جنوب خوب میدانستند، چون سالهای گذشته نه کسی دردشان را میفهمد و نه کسی به دادشان میرسد. اصلاٌ دادشان هم به جایی نمیرسد، که کسی بخواهد، دادرسی کند.
اما بعد از یک ماه از شروع واقعه به دلایل مختلف از جمله بیان ماجرای پیازکاران توسط امام جمعه محترم شهرستان، حضور برخی پیازکاران در خیابانهای شهر و مقابل فرمانداری و بعضی حرکتهای رسانهای در اینترنت این واقع در حال ضریب گرفتن بود. ماجرای پیازکاران جیرفتی به آهستگی میرفت تا به تهدیدی جدی برای اثبات «ناکارمدی» و «بیعرضه گی» بسیاری از مسئولان استان و جنوب کرمان تبدیل شود. باید جلوی این تهدید از طرف مسئولان گرفته میشد. اینجا به یک شانتاژ و دروغ بزرگ رسانهای از طرف مسئولان نیاز است تا مسئله حالت دیگری به خود پیدا کند…
پنج شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۱. خبر ۲۰: ۳۰. آیتم «صرفاً جهت اطلاع».
ناگهان میبینیم تصاویری آرشیوی از خبر کرمان پخش میشد که زمینهای پیاز را نشان و مصاحبهای کوتاه، در حد چند ثانیه، با پیازکاران را. به سرعت امیدوار میشویم که قرار است برای اولین بار در این برنامه خفتِ یک مسئولان جانیای گرفته شود که اینچنین در حق کشاورزان جنوب کرمان جنایت کردهاند. امید به همان سرعتی که آمده میرود.
ناگهان قیافه حق به جانب و طلبکارانه استاندار کرمان بر قاب تلویزیون نقش میبندد و بیشرمی، پر رویی و جسارت تمام ادعایی میکند که همه را شوکه میکند و زبانها را قفل.
استاندار به خبرنگار میگوید: «متاسفانه خیلی بیشتر از میزان کشت استمرار کشت شده بود… از ۴۵۰۰ هکتار سهم ما بالای ۱۵۰۰۰ هکتار کشت شده بود» و صرفاْ هم زیر نویس میکند: «بیرویه کشت کردهاند.»
استاندار محترم بخاطر آنکه از اتهام بیکفایتی خود و مسئولان زیر دستش را خلاص کند، عدم کاراییاش را به گردن کشاورزانی میاندازد که هیچ رسانه و تریبونی ندارند. کشاورزانی که به مسئولانی که تحت نام حکومت دینی ریاست میکنند اعتماد کرده و بیمنت و بیآزار شبانه روز کار میکنند تا تولیدی کنند که دست کشور پیش هر کس و ناکسی دراز نباشد. شانتاژ خبری با موفقیت انجام میشود آنهم در پر بینندهترین آیتم خبری رسانهٔ ملی.
بله صرفاً جهت اطلاع بعد از هفتاد و سه برنامه که یکبار خواست مشکلی از مشکلات واقعی مردم را نشان دهد این گونه خنجری شد در پهلوی کشاورزان مظلوم جنوب کرمان. چون از آنها دور است و اصلا نمیداند چه خبر است. حتی حاضر نشد برای پیگیری خبری به این مهمی خبرنگار اختصاصی اعزام یا در خواست گزارش اختصاصی بدهد. حتی قبل از اینکه مطمئن شود که استاندار راست میگوید یا دروغ که آن را پخش میکند.
برنامهای که همیشه این ادعا را داشت با مسئولان خاطی تعارفی ندارد، خود دست به خطایی خطرناک زده است. این برنامه به دلیل اینکه هنوزحاضر نشده با واقعیات دردناکی که در «جنوب کرمان» و خیلی دیگر از نقاط کشور در جریان است ارتباط برقرار کند و آنها را رسانهای نماید، خواسته یا ناخواسته به عروسک خیمه شب بازی تبدیل شده که نخش به دست مدیرانی است که لذت میبرند برای مصادیق جز و دست چندم مورد اتهام قرار بگیرند اما خیانتهای حقیقیشان در حق مردم مستضعف دیده نشود.
دوربینهای خبری ۲۰:۳۰ اگر یکبار حاضر شوند به جنوب کرمان سری بزنند خواهند دید که در چه توهمات و فضای کاریکاتوری سیر میکردهاند. اگر تا دیروز وزیر بهداشت را بخاطر اینکه یک اورژانس با دوساعت تاخیر شروع بکار میکرده است مورد مواخذه قرار میدادهاند خواهند دید رودبار با جمعیت چند هزار نفری هنوز بیمارستان ندارد. زهکلوت و رمشک در فقر بهداشتی مطلق بسر میبرند. نبود آب بهداشتی و سالم بسیاری از روستاهای منطقه را سالهاست که آزار میدهد.
دیگر اشتباهات لفظی و کلامی وزیر آموزش و پرورش اهمیتی ندارند وقتی هنوز بسیاری از دانش آموزان منطقه در کلاسهای کپری یا در زیر قف آسمان درس میخوانند. چندین پایه تحصیلی در کنار هم. با کمترین کیفیت آموزشی.
مصادیق بسیار است. اینها را به راحتی میشود در منطقه دید به تعبیر دلنشین یکی از دوستان حتی لازم نیست «زیر ذره بین» بروند به شرط آنکه عوامل خبری یکبار هم شده به «داخل گود» بیاییند و واقعیتهایی را لمس کنند، که نمیشود «صرفاً جهت اطلاع» از کنارشان گذشت.
ماجرای پیازکاران جیرفتی تنها مصداق کوچکی بود از واقعیتی بزرگ و زجر آور که رسانههای ایران را به وضعیتی کشانده که اگر هرچه سریعتر نخواهند از آن خارج شوند خود به تهدیدی جدی برای آینده انقلاب اسلامی بدل خواهند شد. و ضربات و خسارتهای سنگینی بر پیکره نظام وارد خواهند کرد. که در شکل گیری فتنه ۸۸ این فضای رسانهای بیتاثیر نبوده است.
برنامه «صرفاً جهت اطلاع» این ظرفیت را دارد که کم کاریهای گذشته را جبران نموده بر برابر جریان اقلیت و محدودی که میخواهند، «مردم شهرستانی و روستایی» و هویت اجتماعی و سیاسیشان را در رسانه ملی انکار کند، بایستد و «خط قرمزی» را که مستکبرین داخلی برای انکار مستضعفین و محرومین جامعه کشیده پشت سر بگذارد.
«صرفاً جهت اطلاع» باید از جبران آخرین اشتباه و خیانت خود شروع کند. فقط کافی است سری به جنوب کرمان بزند تا دریچهای جدید از کار رسانهای بر رویش باز شود. ببیند تا امروز در چه خواب طولانی و چرت عمیقی بسر میبرده است و چه اندازه با دردهای واقعی مردم فاصله داشته است.
اما اگر بخواهد همچنان در بند «مستکبرین داخلی» و «اربابان زر و زور و تزویر» باشد و بخواهد خط قرمز ظالمانهٔ «سانسور محرومین و مستضعفین» را رعایت کند، دیگر ما اجازه نخواهیم داد ظاهر «انتقادی» و «مردمی» بودن به خود بگیرد و باطناً هرکاری برای حاشیه بردن خواستههای حقیقی مردم و مطالباتشان انجام دهد.
کلامم را با فرمایشی از مقام معظم رهبری (حفظ الله) به پایان میبرم که فرمودند: «ما براى اجراى عدالت آمدهایم. قشر محروم مردم، بلندگو و تریبون ندارند؛ اما قشر مرفه و زرمند و زورمند، هم از تریبونها بناحق استفاده مىکنند؛ هم هرجا بخواهند، در بدنهها اعمال نفوذ مىکنند و کارشان را پیش مىبرند؛ ولى آن قشر محروم زمین مىمانند.»
مردم دیگر بر سر این ظلم آشکار رسانهای که بر فضای صدا وسیما، سینما و مطبوعات کشور حکم رانی میکند، کوتاه نخواهند آمد و از مسئولان پاسخ میخواهند.
Sorry. No data so far.