سه‌شنبه 24 آوریل 12 | 11:01

مدیران از پشت میز به وسط میدان

استفاده نکردن اغلب اعضای کابینه از خیلی از امتیازاتی که قانون و عرف برای مدیران دولتی تعیین کرده، ملاقاتهای مردمی اعضای هیات دولت، سفرهای استانی که بانی حضور چندین باره وزیران و مدیران عالی و میانی حتی در دور افتاده‌ترین واحدهای زیر مجموعه‌شان و مشاهده مشکلات و مسائل و نیز پیشرفت روند‌ها از نزدیک شده است را می‌توان از عوامل اصلی موثر بر این تغییر رویکرد به حساب آورد.


راحتی کار، با کلاس بودن، ویژه خواری، استفاده از امکانات و رانتهای دولتی، پاسخگو نبودن، دور از دسترس بودن و ویژگی‌هایی از این دست مواردی بود که ما معمولا در تصور خود برای یک مدیر قائل بودیم. به طور مثال وقتی در دوران سازندگی می‌شنیدیم که مثلا شهردار تهران برای شرکت در فلان جلسه در آنسوی شهر به جای عبور از خیابانهای پر ترافیک از بالگرد استفاده کرده است نه تنها این استفاده را حق مسلم وی می‌شمردیم بلکه آه حسرت داشتن چنین پستی را از نهاد بر می‌کشیدیم. در دوران بعد از جنگ، مدیریت بیش از آنکه برای ما معنای مسوولیت داشته باشد، برای عامهٔ مردم و نیز برای اغلب مدیران، معنای «پشت میز نشینی» داشت.

اما این روز‌ها وقتی خبر و تصاویر حضور شهردار تهران در عملیات تخلیه آب از متروی تهران و خطراتی که به خاطر سقوط جرثقیل برای ایشان پیش آمده بود را می‌دیدم، به نظرم رسید که این تلقی هم در تصور عموم مردم و هم رویکرد عملی مدیران تا حدود زیادی تغییر یافته است. نگارنده، همین چند روز پیش نیز از دوستی که در یکی از دستگاههای ستادی تسهیل سفرهای نوروزی بود، شنید که:

«این یکی دو سال گذشته اولین سالهایی بود که مدیر دستگاه نه تنها در ایام تعطیلات در دستگاه حضور می‌یافت بلکه هر روز به سرکشی واحدهای مربوطه در اطراف تهران اقدام می‌کرد.» در این چند سال اخیر نیز اخباری از حضور‌گاه و بی‌گاه نمایندگان مجلس و شوراهای شهر در مناطق دور افتاده و محروم حوزه‌های انتخابیشان و ملاقات چهره به چهره با مردم و عوامل تحت امر دستگاههای اجرایی و خدماتی را می‌توان دنبال کرد.

با همهٔ انتقاداتی که به سیاست‌ها و عملکرد‌های اقتصادی رییس جمهور وارد است اما، بی‌شک ریشهٔ عمده این تغییر رویکرد را باید در فضایی که بعد از انتخاب ایشان، در مدیریت اجرایی دولت ایجاد شد دنبال کرد. در این راستا، استفاده نکردن اغلب اعضای کابینه از خیلی از امتیازاتی که قانون و عرف برای مدیران دولتی تعیین کرده، ملاقاتهای مردمی اعضای هیات دولت، سفرهای استانی که بانی حضور چندین باره وزیران و مدیران عالی و میانی حتی در دور افتاده‌ترین واحدهای زیر مجموعه‌شان و مشاهده مشکلات و مسائل و نیز پیشرفت روند‌ها از نزدیک شده است را می‌توان از عوامل اصلی موثر بر این تغییر رویکرد به حساب آورد. البته منظور در اینجا تغییر صد درصدی رفتار‌ها و منش مدیریتی همهٔ مدیران نیست و حتی نگارنده برخی مدیران را در همین چند سال اخیر مشاهده کرده است که در این جهت عقب گرد هم کرده‌اند اما در کل می‌توان تغییر محسوسی در جهت نزدیک شدن به الگوی «مدیریت جهادی» را در سالهای اخیر نه تنها در مدیران دولتی که حتی در دیگر دستگاههای حاکمیتی همچون، مجلس و شهرداری‌ها و… مشاهده کرد.

وقتی مدیر یا مسوولی به جای پشت میز نشینی و تصمیم گیری در اتاقهای شیشه‌ای و جلسات ستادی، در میان نیروهای صف حضور می‌یابد و چهره به چهره با کارگزاران خود مواجه و در روند اجرای امور قرار می‌گیرد حتما سیاست‌ها و تصمیم‌های اتخاذی در جلسات، واقعی‌تر خواهند بود و باعث کاهش هزینه‌های اتلافی ناشی از تصمیم‌های غیر واقعی خواهد شد.

امیدوارم این تغییر رویکرد اولا عمومی‌تر شود و همه مدیران را در بر بگیرد و در ثانی موقتی نباشد و مدیریت جهادی که یکی از اولیترین اصولش «ر‌ها کردن پشت میز نشینی» است به یک فرهنگ نهادینه در ساختار مدیریتی کشور ما تبدیل شود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.