… منطقه فرود هواپیماها و هلیکوپترها، مکانی است در فاصله حدود ۲۷۰ کیلومتری یزد و ۱۶۰ کیلومتری طبس. حوزه ژاندارمری بیرجند، پاسگاه رباط خان، در ۴۰ کیلومتری این نقطه واقع شده است.
دیروز صبح در ۲ کیلومتری محل فرود هواپیماها، به اولین گروه سربازان ژاندارمری برخورد کردیم که محافظت از منطقه را برعهده داشتند. آنها در کنار تانکری که توسط مزدوران کثیف آمریکایی به آتش کشیده شده بود مشغول نگهبانی بودند. افسر فرمانده به ما گفت: «مزدوران آمریکایی سوار بر یک موتور تریل راه این تانکر مواد سوختی را سد کرده و حتی به راننده اجازه برگشت هم ندادهاند، در آخر نیز تانکر او را به گلوله بستند و از آنجا که تاکنر پر از مواد سوختی بوده است منفجر شده و آتش گرفته است. راننده نیز از ناحیه سر آسیب دیده که برای مداوا به یزد اعزام شده است.»
فاصله محل سوزاندن تانکر تا محل سقوط هواپیما حدود یک و نیم کیلومتر بود؛ از دور فقط ۲ هلیکوپتر به چشم میخورد و ۲، ۳ تا پره که عمودی نیز در زمین فرو رفته بودند… باید متذکر شد که منطقه فرود هلیکوپترها، منطقهای از کویر به صورت دشت باز و گسترده به وسعت بیش از ۱۰ کیلومتر مربع با میدان دید وسیع است که گنجایش فرود هواپیما و هلیکوپترهای زیادی را دارا است…
این گزارش، همان گزارش شهید «حسن باقری» است که به عنوان نخستین خبرنگار جمهوری اسلامی به طبس اعزام شد. شهید باقری این واقعه را در روز شنبه ۶ اردیبهشت۱۳۵۹ مصادف با ۱۰ جمادیالثانی ۱۴۰۰ در شماره ۲۶۱ این رسانه به نگارش درآورده است.
این واقعه همان رویدادی است که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی دنیا را متحیر ساخت و گویی خداوند متعال در پردهای کوتاه، قدرت چیرگی حق را بر باطل نشان داد و این آیه شریفه برای همه جهان تصویر نمود که: «مکروا و مکر الله و الله خیرالماکرین».
ایالات متحده امریکا که در برابر انقلاب دوم ایرانیان و تسخیر لانه جاسوی عملا هیچ دستاویزی نداشت و با یک بن بست راهبردی مواجه شده بود، بر اساس سنت دیرینه خود، در حالی که خبری از قدرت ایمانی انقلاب مردم ایران نداشت اقدام نظامی را در برابر دشمن برگزید.
در همین راستا در یکی از نشریات آمریکایی مورخ ۳۱ فروردین ۱۳۵۹ به نام «هوستون کرونیکل» چهار روز قبل از واقعه طبس، مقالهای از فردی به نام «میلز کوپلند» از عناصر سیا، چاپ و در آن به این موضوع اشاره شد که امکان یک حمله برق آسا برای آزادی گروگانها وجود دارد.
کارتر که یکبار ارتش مسلط و پر قدرتش در ویتنام از پا افتاده و به زبونی و بیچارگی دچار شده بود به نظر نمیرسید به رغم چهارماه تمرین مداوم در مکانی که دشمن از حضور آنها خبر ندارد نتوانند از برخورد هواپیماهایشان با یکدیگر جلوگیری کنند. به همین خاطر آنها که به خود اعتماد داشتند قبل از حمله به همراه وزیر دفاع وقت آمریکا «هارولد براون» در پنتاگون در یک مصاحبه تلویزیونی وجود یک عملیات نجات برای آزادی گروگانها را فاش کردند.
پس از شکست دیپلماتیک و سیاسی کارتر نیز مجله هفتگی آمریکایی تایم در تاریخ ۱۵ و ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۹ در مقالهای تحت عنوان «شکست در صحرا» عنوان کرد: «ماموریت کارتر برای نجات گروگانها در درون شعلهها فرو رفت».
نکتهای که در حادثه طبس حتی از دید جنود شیطان نیز پنهان نماند، وجود یک اراده معنوی در این شکست مفتضحانه بود. هارولد براون – وزیر دفاع وقت آمریکا- وقتی در برابر این سؤال که چگونه این فاجعه بزرگ به وقوع پیوست، در حالی که به شدت متحیر بود، چنین پاسخ میدهد: «آیت ا… خمینی در بالکن محل سکونت خود حضور یافت و با هر حرکت دست او یک هواپیما به زمین افتاد.»
حضرت امام خمینی نیز با یادآوری این نکته فرمودند: «آنها در طبس آمدند و گمان کردند که مىتوانند نیرو پیاده کنند و مىتوانند بیایند و به بهانه خارج کردن گروگانها، ایران را قبضه کنند و خداى تبارک و تعالى شنها و بادها را فرستاد و آنها را شکست داد. اینها نمىتوانند بفهمند و نخواهند توانست فهمید که سربازهاى ایران از نظامى و پاسدار و سایر قواى مسلح با ایمان است که دارند پیش مىروند. تمام قدرتها یک طرف ایستادهاند و یک قدرت ایمان هم در مقابل آنها یک طرف. و قدرت ایمان بر آنها غلبه کرد و غلبه مىکند.»
سالها از حماسه طبس گذشت و تاریخ اینگونه رقم خورد که در چنین روزهایی بار دیگر دست سرویسهای جاسوسی ایالات متحده در برابر ایران رو شود اما با اندکی تفاوت؛ اینبار نه هواپیمایی به آتش کشیده شد و نه این حادثه قربانی داد.
ظرافتی که در تکرار تاریخ وجود دارد، شباهت بینظیر این حادثه با به زمین نشاندن RQ۱۷۰ را متذکر میشود:
یکم: در اردیبهشت سال ۵۹، انقلاب اسلامی در حال رشد بالندگی بود و در روزهایی فرود پهپاد، انقلاب اسلامی به برکت خون شهدای خود، در حال رشد بالندگی در گستره بسیار وسیع تری به نام جهان اسلام است و این چیزی نیست به جز تلاش بیهوده غرب برای مقابله با جریان حق و تفسیر این آیه حق که فرمود: «یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» (آنها! میخواستند، نور خدا را با دهان خود خاموش کنند; ولی خدا جز این نمیخواهد; که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند!)
دوم: در اردیبهشت سال ۵۹، ملت ایران در آستانه یک خیزش سیاسی بزرگ و معرفی الگوی حکومت داری جدید به جهان بودند و در روزهای فرود پهپاد، این ملت بزرگ با همت خویش و تفضلات الهی در آستانه بزرگترین خیزشهای علمی و اقتصادی خویش قرار دارد.
سوم: در اردیبهشت سال ۵۹، سخن از تحریمها برای به زانو درآوردن ملتی مسلمان مطرح گردید و در روزهای فرود پهپاد، باز هم شیطان بزرگ برای به زانو در آوردن همین ملت باصلابت مجددا سخن از تحریمها را به میان میآورد و با این سخن ولی ما روبرو شد که نه در شعب ابی طالب بلکه در بدر و خیبریم.
چهارم: در اردیبهشت سال ۵۹، رهبری الهی و معنوی حضرت روح الله -قدس الله نفسه الزکیه- با تکیه بر قدرت معنوی اسلام و مسلمانان در برابر شیطان بزرگ ایستادگی کرد و در روزهای فرود پهپاد، مجددا یک رهبری الهی و معنوی پرچم رویارویی با شیطان بزرگ را به دست گرفت و بیهیچ تفاوتی نسبت به روزهای نخستین انقلاب اسلامی حاضر به یک قدم عقب نشینی نشد.
باز هم اراده الهی است که یار ماست، باز هم نعمت ولی فقیه است که راهبر ماست و باز هم ملت مسلمان ایران رهرو است که امام خوبیها در وصف آنها در آخرین وصیت خویش فرموده بود:
«من با جرأت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیر المؤمنین و حسین بن على- صلوات اللَّه و سلامه علیهما- مىباشند…»
Sorry. No data so far.