مهدی خوجگی– یکی از مباحثی که میتوان در تفسیر تحجر و متحجران آورد این است که این جماعت در زمان گذشته به دام افتادهاند. آنها به جای اینکه مبتنی بر یک مکتب جامع که بخواهد برای «تمام زمانها» حرف برای گفتن داشته باشد عمل کنند به دنبال نگهداشتن زمان و متعلقات جامعهی گذشته هستند.
انقلاب اسلامی ایران، در یکی از جبهههای سهمگین درگیری خود با جبههی متحجران دینی مبارزه کرد و توانست برداشتهای ناصوابی که از دین و گذارههای دینی نظیر انتظار و دعا و سیاست و … میشد را در جامعه رسوا سازد و حقیقت «ضد دینی» این گذارهها را به اثبات برساند.
اما با گذشت زمان مسئله «ساکن»شدن در زمان گذشته همچنان پابرجا ماندهاست و هر چند که هنوز افرادی هستند که همان سخنان متحجرانهی قبل از انقلاب را تکرار کنند اما علاوه بر این دسته از متحجران هستند انقلابینماهایی که بدون درک درست از ماهیت نهضت پیشرو انقلاب اسلامی در سیسال پیش گیر کردهاند. این جماعت هر چند که مبتنی بر همان گذارههای دوران انقلاب در جدال با متحجران ضد انقلابی هستند اما متوجه این امر نیستند که خود دچار تحجری شدهاند که با لباس انقلابینمایی تزیین شده است. همانطور که جدال آنها با متحجران ضد انقلابی، جدال با متحجرانی بود که ضد دین بودند اما ظاهرشان ظاهری دینی و شرعی بود.
اگر نتوانیم بصیرت و نگاه درستی به شرایط کنونی جامعه و الزامات حرکت در این مسیر داشته باشیم هیچ بعید نیست، افرادی که خود مدام از انقلاب میگویند به متحجرانی تبدیل شدهباشند که اتفاقا اینبار شکست سد آنها سختتر از شکستن سد متحجران غیرانقلابینما باشد.
برای اینکه بحث صرفا انتزاعی نشده باشد و در مقام نمونهی عینی میتوان مواردی را گفت.
برای مثال بحثهایی که با یک روحیهی نوستالژیک در برخی افراد شکل میگیرد که ای شهدا ای کاش ما با شما بودیم! ای انقلابیون ای کاش ما با شما بودیم! این ای کاش ای کاشها، زمانی که مستمسکی میشود برای عدم انجام وظیفه دینی و مکتبی در شرایط حاضر و پوششی میشود بر کمتحرکیها و سکونهای ما باید بفهمیم که خود ما در حال حاضر مانع پیشرفتن نهضتی هستیم که مدام برایش بر سر و سینه میزنیم و آه میکشیم و ندای یا لیتنا کنا معکم سر میدهیم.
یا برای مثال افرادی که بدون توجه به تغییرات جدید شرایط سیاسی داخلی و خارجی کشور حکمی چندین سال پیش را بر مصادیق کنونی تحمیل کنند. این نشان از این دارد که این افراد همانند متحجران که دین را در یک سری عملهای گذشته تقلیل دادهاند، این افراد هم نهضت عظیم اسلامی را در یک سری عملها تقلیل دادهاند و مدام به دنبال آن هستند که همان کلیشهها را پیاده کنند. البته منظور در این قسمت این نیست که با گذشت زمان همهی اتفاقات حکم جدیدی به خود میگیرد. خیر! ولی منشأ رسیدن به حکم است که تفاوت را مشخص میکند. گذشتهگرایی یا اجتهاد؟ تلاش برای تحقق نظام اسلامی در هر زمان یا تلاش برای خوراندن قالب اتفاقات یک برهه زمانی به اسم اسلام و انقلاب اسلامی؟!
فرمايش شما هم ميتواند صحيح باشد هم غلط!
چون تا معلوم نباشد درباره چه مصداقي اين جماعت همان حكم چند سال يا چندين سال قبل را كرده اند، نميتوان موضوع را حلاجي كرد.
به هر حال مطلبي كه فكر كردم شايد با اين موضوع خلط شود اين است كه تاريخ تكرار ميشود و شايد ابزارها تغيير كرده باشند اما روشهاي كلي همان است.
اگر شما به استفاده مكرر از يك ابزار در زمان ها مختلف و در مواجهه با شرائط مشابه انتقاد داريد انتقادتان وارد است اما اگر به نحوه مواجهه و ارجاع موضوع به رويدادهاي تاريخي و عبرت گرفتن از آن انتقاد داريد، انتقادتان وارد نيست.
چون اساسا اين كار را تحجر معنا نميكنند.
کاملا” واضح است که نویسنده محترم و سایت تریبون از چه به هراس افتاده اند از اینکه ذهن نسل جدید از بازی عدالنتخواهی جریان راست و در مخالفت با انحراف اصلاح طلبان و سبزها به خط امام راستین و اندیشه ناب حضرت امام رجوع کنند و مصادیق دشمن شناسی آن رهبر جاودانه یعنی التقاطیها لیبرالها حجتیه و اسلام سرمایه داری را در امروزه روز بیابند هرچند این کار به صورت مضحکی تحجر نام گیرد متحجرین واقعی آنهایند که ذهنشلن را ساختارهای قدرت و علقه های دیرین با حاکمیت راستگرا و غیر خط امامی متحجر کرده است.ضمنا شهامت حکم می کرد که اگر نقدی هست به روشنی و با ذکر مصداق مشخص گفته شود . به هر حال خداوند رحمان پشتیبان پیروان ” یگانه رهبر همیشگی انقلاب خمینی کبیر “است . ع فاما الذبد فیذهب جفاء فاما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض