رامین وزیری نمدی- آغاز مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران با کشورهای موسوم به ۱+۵ از ماه گذشته در استانبول نویدبخش همکاریهای دو سویهای است که میتواند در یک فرآیند میان مدت به اعتمادسازی و نیل به توافقات عالیتر منجر شود. به تعبیری دیگر، توافق دو طرف در مورد ضرورت انجام گفتگوهای بیشتر و سازنده نوید بخش مسیری مثبت بود. تحقق این مهم بدون تردید در گرو انجام اقداماتی از سوی غرب در برابر ایران است که تهران را نسبت به نیابت غرب امیدوار سازد؛ امیدواری که میتواند مذاکرات نهایی را در بغداد به یک سرانجام مناسب برساند.
با این حال آن چیزی که ظرف یکی دو هفته اخیر و بعد از انجام مذاکرات استانبول مشاهده شد طی شدن دو رویه و روند متناقض است. در حالی که مقامات جمهوری اسلامی ضمن اشاره به مفید بودن فضای مذاکرات استانبول باامید به نتایج مثبت مذاکرات بغداد ویژه در بحث تحریمها مینگرند رویکرد غرب به ویژه امریکا متمایز بوده است به طوری که مقامات واشنگتن در چندین اقدام غیر معمول و برخلاف مسیر کلی مذاکرات و فضای ظاهرا همکاری جویانه اقدام به اعمال برخی تحریمها فنی علیه ایران کرده و در تداوم مسیر پیشنی وارد کردن فشار به سایر کشورها اخیرا چین را تحت فشار برای پیوستن به تحریمهای جدی علیه ایران قرار داده است.
جالب آنجاست که در حالی که هدف سفر هیلاری کلینتون در چندروز گذشته به پکن بحث پیرامون مسایل دو جانبه و مسئله وضعیت فعال نابینای چینی بوده تأکید اصلی وزیر خارج این کشور بر ضرورت همراهی پکن برای گسترداندن دامنه تحریمها علیه ایران است.
شکلگیری آن فضا و انجام این اقدامات وجه بارز تناقض در بعد ظاهری است. اما بررسی تجربه و الگوهای رفتاری امریکا و سایر قدرتهای بزرگ در آستانه مذاکرات حساس، تا حدی موضوع تناقض در عملکرد را به حاشیه میبرد.
شاید این اقدامات در نگاه آغازین منجر به بدبینی در نزد مذاکره کنندگان ایرانی در آینده شود اما نکته قابل توجه، اهداف امریکا از این اقدامات است. اول آنکه به نظر میرسد این موضوع تا حدی دارای وجه تبلیغاتی در داخل است. در فضای انتخاباتی امریکا که هر روز بر حرارت آن افزوده شده و برگ برنده امری حساس برای جلب آرا شده است نشان دادن پیگیری امریکا برای حل این مسئله میتواند برای کابینه اوباما مفید باشد.
در کنار این رویکرد نباید از نقش لابی قدرتمند صهیونیستی در ساختارهای تصمیم گیری امریکا غافل ماند. هر چند به ظاهر امریکا در یک جنگ همه جانبه تبلغیاتی مانع از فوران احساسات جنگ جویانه رژیم صهیونیستی در برابر ایران شد اما به نظر میرسد اعمال این تحریمها در نتیجه فشار لابیها و رژیم اسرائیل برای ارائه این سیگنال به سران صهیونیستی است که امریکا چندان هم به دنبال همکاری جویی و مراورده صلح آمیز دیپلماتیک با ایران نیست.
موضوع دیگری که اشاره به آن قابل توجه است بهرهگیری از تاکتیک همیشگی هویج و چماق آمریکاییها در آستانه مذاکرات است. به نظر میرسد با شکلگیری فضای همکاری جویی احتمالی در مذاکره آتی بغداد امریکاییها بر این تصوراند که در این فضا که شاید ایران امیدوار به کنار رفتن تحریمها شده بتوان با نشان دادن ضرب شصتهای بزرگ تر و قویتر این کشور را ناگزیر از دادن امتیازات بیشتر بنماید؛ سناریویی که با توجه به تجربه کره شمالی نامتحمل به نظر نمیرسد.
اما آنچه که در این فضا ضرورت آن بیش از پیش احساس میشود خویشتن داری محافل داخلی کشور در پیش بینی فضای مذاکراتی آتی وجلوگیری از ذوقزدگی احتمالی است؛ امری که نه تنها در یکی دو هفته اخیر در نزد افکار عمومی به شکل کاذب مشاهد شده بلکه بعضا نیز در سطح برخی مقامات به صورت جسته و گریخته ابراز شده است. دومین مسئله انجام سناریوسازی دقیق مبتنی بر محاسبه سود و هزینه است که بتوان طی مذاکرات همواره دست بالا را در مقابل طرفهای مذاکرده کننده در اختیار داشت.
Sorry. No data so far.