دوشنبه 07 می 12 | 15:12
پنج نکته جالب‌توجه درباره نتایج انتخابات مجلس

خلأ احزاب و نمایش انتخاباتی جبهه‌های خلق‌الساعه

این انتخابات ، به طور تمام معنا، نمایشی از خلأ احزاب در ایران بود و در فقدان حزب ها، این تشکل های خلق الساعه بودند که با نام هایی مانند جبهه متحد، جبهه پایداری، جبهه ایستادگی، صدای ملت و … بازیگران صحنه انتخابات بودند.


دور دوم انتخابات مجلس نهم در تهران – به عنوان مهم‌ترین حوزه سیاسی – در حالی پایان یافت که نکات مهمی در بطن خود داشت که در زیر مختصراً به چند مورد اشاره می‌شود:

۱ – هر چند «جبهه متحد»، توانست گوی سبقت از «پایداری» برباید و تعداد نمایندگان بیشتری را به مجلس بفرستد، اما از یک منظر جبهه پایداری در تهران به یک برد اساسی دست یافته است.

ماه‌ها قبل از انتخابات، اصولگرایان درصدد بودند در قالب فرمول «۷+۸»، با یک فهرست مشترک در انتخابات مجلس شرکت کنند و در این جمع ۱۵ نفری، سهم جبهه پایداری هم دو نفر بود.
با این حال، پایداری چی‌ها، بعد از مدت‌ها بازی دادن۷+۸در جلسات آن شرکت نکردند و مستقلاً وارد صحنه شدند.

اگر جبهه پایداری در قالب۷+۸ قرار می‌گرفت، انتظار می‌رفت سهیمه ۴ نفری از جمع ۳۰ نامزد را به خود اختصاص دهد ولی اکنون در تهران ۹ کاندیدای اختصاصی از آن‌ها به مجلس رفته است که بیش از دو برابر بیشتر از سهمیه ۷+۸ است. همچنین ۷ منتخب نیز بین پایداری و متحد، یکسان است.

لذا باید گفت جریان آیت الله مصباح در قالب جبهه پایداری، یک گام اساسی پیش رفته و باید انتظار داشت در انتخابات ریاست جمهوری هم مستقلاً فعالیت داشته باشد.

۲ – متوسط آرای کاندیداهای پیروز و اختصاصی جبهه پایداری در مرحله دوم، ۳۰۳ هزار و ۹۳۲ رأی بوده است (کل آرای اختصاصی پایداری تقسیم بر تعداد نفرات پیروز). این رقم درباره برندگان اختصاصی جبهه متحد در این مرحله به ۳۰۶ هزار و ۶۰۸ رأی می‌رسد.

در این میان معدل صدای ملت ۳۱۲ هزار و ۵۱۴ رأی می‌باشد که نشان می‌دهد وزنه‌ای به نام علی مطهری برغم آنکه در فهرست‌های دو قطب قدرت اصلی انتخابات نبود و به اندازه آن‌ها هم تبلیغات و اسپانسر نداشت، توانسته است اعتماد بیشتری را معطوف خود کند.

خود او نیز با ۳۸۰ هزار رأی، بیش از اکثر کاندیداهای دیگر رأی آورد تا مشخص شود مردم به افرادی که انتقاداتشان را فریاد کند اقبال می‌کنند.
این گزاره وقتی تقویت می‌شود که یادآور شویم به جز چهره‌های مشترک دو لیست متحد و پایداری، احمدی توکلی بیشترین رأی را آورده است و البته شاخصه اصلی او نیز منتقد بودنش است.

۳ – آنالیز آراء نشان می‌دهد که حامیان اصلاح طلبان در این انتخابات حضور چندانی نداشتند چه آنکه در صورت مشارکت آنان، باید علیرضا محجوب و سهیلا جلودار زاه رأی بالایی می‌آوردند. این در حالی است که جلودارزداه که اصلاً رأی نیاورد و محجوب هم نفر بیست و چهارم از ۲۵ نفر شد. در واقع همین میزان رأی محجوب نیز نه به واسطه جایگاه وی در خانه کارگر یا اصلاح طلب بودنش، که به دلیل قرار گرفتن نامش در فهرست «صدای ملت» کسب شده است.

آرای شخص علی مطهری نیز بیش از آنکه مبنای اصولگرایانه یا اصلاح طلبانه داشته باشد، عمدتاً بر پایه باور شخصی افراد – اعم از حامیان اصلاح طلبان یا اصولگرایان- بوده است که او را فردی سالم و شجاع دانسته و حضورش در مجلس را دریچه‌ای برای انعکاس برخی از مطالبات خود تشخیص داده‌اند.

۴ – این انتخابات، به طور تمام معنا، نمایشی از خلأ احزاب در ایران بود و در فقدان حزب‌ها، این تشکل‌های خلق الساعه بودند که با نام‌هایی مانند جبهه متحد، جبهه پایداری، جبهه ایستادگی، صدای ملت و… بازیگران صحنه انتخابات بودند.

این گروه‌های سیاسی، از آنجا که ثبت حزبی ندارند و فاقد اساسنامه و مرامنامه و برنامه‌های مدون حزبی هستند و هویت واحد و منسجم سیاسی ندارند و‌ای بسا بعد از مدتی هم از بین می‌روند، اساساً پاسخگوی اقدامات و اظهارات و رویکردهای اعضا نیستند.
این روند یعنی نهادینه شدن روش «بزن در رویی» در سیاست و استمرار عدم پاسخگویی به مردم.

۵ – هر چند در دور اول انتخابات، میزان مشارکت مردم در حد مناسبی بود ولی در دور دوم، این حضور کاهش قابل توجهی یافت که البته در دور دوم همه انتخابات، این امر قابل تصور است.
مع الوصف، نکته نه چندان جالبی که در این میان وجود دارد این است که منتخبان، عمدتاً با آرای بسیار نازل به مجلس می‌روند. مثلاً در این دوره از انتخابات، افرادی با ۶۰-۲۵۰ هزار رأی عنوان نماینده مردم تهران را به خود اختصاص داده‌اند تا تنها آرای ۵ درصد از واجدین شرایط را داشته باشند!

رهبر معظم انقلاب نیز در سخنان اخیر خود تصریح داشته بودند که «هرچه آرای نمایندگان بالا‌تر باشد توانایی و اعتبارشان بیشتر می‌شود»؛ طبیعی است کسی که با آرای اندکی بر کرسی پارلمان تکیه می‌زند از توان و اعتباری به مراتب پایین‌تر از «منتخب مستظهر به رأی بالای مردم» برخوردار است هر چند که قانوناً هیچ فرقی بین نمایندگان کم رأی و دیگران وجود نخواهد داشت.

مجلس هشتم که این روز‌ها، اواخر عمر خود را طی می‌کند، کارنامه‌ای نه چندان موفق از خود به جای گذاشته است و اینک در حالی به استقبال مجلس نهم می‌رویم که خدا خدا می‌کنیم روزی نرسد درباره مجلس نهم بگوییم: «صد رحمت به مجلس هشتم»!

  1. اصفهاني
    8 می 2012

    ترببوني هاي عزيز سلام
    تحليلتان خيلي آبكي بود. از شما بعيد است.
    ضمنا من اسم اين جسارت هاي و شلوغ كاري هاي آقاي علي مطهري را شجاعت نميگذارم.
    راستي معناي پايداري چي ها را نفهميديم اگر شما فهميديد بگوئيد تا ما هم بدانيم.
    اينگونه تحليل كردن نشان از يكطرفه به قاضي رفتن است و اصل تحليل را بي اعتبار ميكند. ضمنا نكته كليدي اي را كه مطرح نكرديد اين بود كه در انتخابات هاي كشور ما بارها و بارها شده است كه “افراد هيچ اعتقادي به نامزدي كه نام او را روي برگه مينويسند ندارند بلكه فقط و فقط براي راي نياوردن حريف او به او راي ميدهند” ولي تحليل گران ساده دل ما اين را نميفهمند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.