سه‌شنبه 08 می 12 | 08:57
رونمایی اندیشه ناب تشیع برای تشکیل حکومت

«حکومت اسلامی» علامه حکیمی در نمایشگاه کتاب

وحید اشتری

کتاب حکومت اسلامی و ارائه ابعاد و مختصاتش را صرف نظر از پیش رو قرار دادن بسیاری از قله‌های فتح نشده باید یک مانیفست کامل دید از رونمایی اندیشه ناب تشیع و نسخه‌اش برای تشکیل حکومت.


وحید اشتری– این چند خط گزارشی است از حضور علامه محمدرضا حکیمی در نمایشگاه کتاب. کتاب حکومت اسلامی قسمتی از جلد ۹ کتاب با ارزش الحیات اثر علامه است که با تلاش انتشارات الحیات در یک کتاب کوچک حدودا ۳۰۰ صفحه‌ای بصورت مجزا چاپ شده و به نمایشگاه رسیده و در غرفه انتشارات دلیل ما در معرض دید عموم قرار گرفته است. کتاب حکومت اسلامی و ارائه ابعاد و مختصاتش را صرف نظر از پیش رو قرار دادن بسیاری از قله‌های فتح نشده باید یک مانیفست کامل دید از رونمایی اندیشه ناب تشیع و نسخه‌اش برای تشکیل حکومت. یک رجز خوانی تمام عیار برای تمامی کسانی که برای آینده انقلاب‌ها و آینده دنیا نقشه می‌کشند و نسخه ارائه می‌دهند با به قیاس گذاشتن اهداف و آرمانهای حکومت اسلامی با استناد به آیات و روایات و محکات اعتقادی مسلمانان یعنی قرآن و سنت با تمام مکتب‌های مادی و غیر مادی دیگر. یک نقشه راه برای تمامی کسانی که در راه قرار گرفته‌اند و دارند به قله‌ها فکر می‌کنند و یک نشانه گیری دقیق برای بنیانگذاری یک نظام اسلامی.

***

بیرون هوا نسبتا گرم است. ازدحام درون نمایشگاه هوا را گرم‌تر هم کرده است. از دور هرکس که می‌آید نظرش جلب می‌شود به غرفه‌ای که وسطش یک صندلی گذاشته‌اند با یک جمعیت خیلی زیاد. الآن یک بحث پرشور و حرارت هم جریان گرفته که دما را احتمالا بالا‌تر هم برده است. این آخری را می‌شود از نم کنار گوش‌ها و از قطره‌های جاری روی پیشانی‌ها فهمید. یک عده روی زانو ایستاده‌اند یک عده سرپا هستند و دست روی شانه‌های پایین تر‌ها گذاشته‌اند و دولا شده‌اند سر‌هایشان را نزدیک کرده‌اند تا این لحن صوت پرشور کمرنگ را بهتر بشنوند. یک عده آن پایین زانو بغل گرفته‌اند و زیر پا‌ها نشسته‌اند یک عده هم روی نوک پا بلند شده‌اند و از بالا دارند سرک می‌کشند احتمالا علاوه بر صوت می‌خواهند تصویر جلسه را هم همزمان داشته باشند.

بحث‌ها بیشتر حول و حوش عدالت است و حکومت اسلامی و تبعیض و نسخه‌های اسلام برای از میان بردن فقر. این را هم شاید می‌توان زد به حساب این کتاب جدید تازه چاپ شده. ظاهرا چند دقیقه پیش یک نفر پرسیده با این حرفهای تند شما و مشخصاتی که از یک جامعه اسلامی ارائه می‌دهید تکلیف ما با شرایط کنونی و بی‌عدالتی‌ها و فقر و برخی نابسامانی‌ها در جمهوری اسلامی چه می‌شود.

«تکلیف که مشخص است. همانی که آقا می‌گویند که ما هنوز نظام سازی نکرده‌ایم. ما در راه حکومت اسلامی و بسط عدالت قرار گرفته‌ایم. این خیلی مهم است که قله‌ها را هی یادآوری کنیم که فراموش نشود که ما در راه تشکیل نظام اسلامی و ایجاد عدالت هستیم. این یعنی هرکس بگوید بی‌عدالتی نیست یا انتقاد از بی‌عدالتی و برخی نابسامانی‌ها درست نیست یقینا تعریفش اشتباه است. آنهایی که می‌گویند ما دیگر فقیر نداریم یا اخیرا شنیدم که یکی گفته بعد از هدفمندی یارانه‌ها دیگر هیچکس سر گرسنه به بالین نمی‌گذارد به نظرم این یا از وضعیت جامعه بی‌خبرست یا دارد اشتباه می‌گوید»

وویس رکوردر همراهم ندارم نکته برداری هم نمی‌توانم بکنم. دارم جملات را مرور می‌کنم که یادم نرود و الآنکه دارم یادداشت می‌کنم فقط به نظرم مضمونش به آن بحث‌های غرفه می‌خورد. همزمان دارم به انتقادات تند همین سالهای اخیر سیدنالقائد از وضعیت عدالت فکر می‌کنم.

«وضعیت عدالت مطلقا راضی کننده نیست» «بین این عدالتی که ما در جمهوری اسلامی محقق کرده‌ایم و آنچه مد نظر اسلام است فاصله بسیار است» «متاسفانه ما و امثال ما نتوانستیم سطح زندگی خود را در آن حدی که اسلام سفارش کرده نگه داریم» و این آسیب‌شناسی آخریشان از نظام اسلامی و مورد دوم بعد از بحث‌های اخلاقی و بحث اشرافیتی که گریبان مسئولین را گرفته بود.

ظاهرا وقتی در مسیر هستی هرچقدر بیشتر از قله حرف بزنی و بیشتر چشمت به قله باشد زود‌تر خواهی رسید. برخلاف یک عده که حتی از قله حرف زدن هم هراس دارند دائم باید خودت و جایگاهت را با جایگاهی که قرار بوده به آن برسی بسنجی تا یکوقت غافل نشوی از قصور‌ها و کم کاری‌ها و سهل انکاری‌ها. تمام تلاش‌های این چند ساله و صدور فرمان هشت ماده‌ای و مبارزه با فساد و این‌ها را هم به نظرم همین جوری باید دید.

یکی می‌پرسد پس آن روایتی که می‌گوید تا پیش از ظهور قائم ما هر پرچمی که به نام اسلام بخواهد تشکیل حکومت بدهد محکوم به شکست است و طاغوت است چه می‌گوید؟ این بحث نرسیدن به اهداف با این یکی نیست؟

«این روایتی که ذکر فرمودید در مورد تشکیل حکومت اول باید بحث سندی بشود و اختلاف نقل‌هایش. بعد هم می‌گوید هرکس ادعای حکومت قائم را کند و بگوید من می‌خواهم‌‌ همان کاری که مهدی می‌خواهد انجام دهد را انجام دهم و من همانم یا من می‌توانم‌‌ همان را انجام دهم محکوم به شکست است. این طاغوت است. حالا این چه ربطی دارد به اینکه یک طلبه مجاهد مبارزی وقتی فساد و بی‌عدالتی می‌بیند برای حاکم کردن اسلام قیام کند و بشود امام خمینی؟ آیا تلاش برای حاکم کردن اسلام و برقراری عدل و قسط و مبارزه با فساد در ایام غیبت جرم محسوب می‌شود؟ این‌ها دوتا بحث است باهم نباید قاطی بشود»

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.