پنج‌شنبه 10 می 12 | 21:16

روایت اخم‌های دیپلماتیک از وین تا قدس

تشکیل کابینه وحدت ملی در رژیم صهیونیستی سوابق متعددی دارد که بررسی تاریخچه این کابینه ها نشان می دهد که دو عامل اساسی برای تشکیل آنها وجود دارد: نخست بروز حالت فوق العاده در این رژیم مانند آغاز جنگ یا ورود به بحران خطرناک اقتصادی است. عامل دوم برای تشکیل کابینه های وحدت ملی زمانی است که دولت ائتلافی نتواند تصمیات اساسی را اتخاذ کند.


نمایندگان اتحادیه اروپا در آژانس بین المللی انرژی اتمی روز دوشنبه طی اعلامیه مشترک خواستار توقف کامل غنی سازی اورانیوم و توقف فعالیت‌های سایت فردو از سوی ایران شدند.

از سوی دیگر نماینده امریکا در آژانس نیز با ابراز نگرانی از آنچه که عدم پایبندی ایران به معاهده NPT خواند، خواستار اتخاذ تدابیر عملی و فوری از سوی ایران برای اعتمادسازی شد.

ظاهر این اخبار نشان می‌دهد که مشکلی جدی در مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب بوجود آمده و طرفین به خانه اول بازگشته‌اند. اما این همه ماجرا نبود. پالس‌های منفی که عصر دوشنبه از وین مخابره شد بلافاصله در ساعات اولیه صبح روز سه شنبه با یک پالس اسراییلی دیگر ادغام گشت:

با وجود اینکه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، یک روز قبل، از برگزاری انتخابات زودهنگام کنست در تاریخ ۴ سپتامبر خبر داده بود، اما با اعلام انضمام حزب کادیما، بزرگ‌ترین حزب مخالف دولت، به رهبری شائول موفاز به کابینه نتانیاهو، تصمیم به برگزاری انتخابات زودهنگام لغو و تشکیل کابینه وحدت ملی رسما اعلام شد. (این جلسه در قدس برگزارشد)

به این ترتیب نتانیاهو تا یک سال و نیم دیگر نخست وزیر این رژیم باقی می‌ماند و موفاز نیز به عنوان معاون نخست وزیر جایگزین موشه یعلون خواهد شد.

پالس‌های منفی در فاصله دو هفته به از آغاز گفتگوهای بغداد و تشکیل کابینه وحدت ملی در فلسطین اشغالی دو پرسش اساسی را مطرح می‌کند:

۱- دلایل تشکیل کابینه وحدت ملی از سوی رژیم صهیونیستی چیست؟

۲- آیا همزمانی این پالس‌ها به معنای چراغ سبز کاخ سفید به اسراییل برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران است؟

با نگاهی به سوابق کابینه‌ها در تاریخ رژیم صهیونیستی متوجه می‌شویم که هیچ‌گاه یک حزب نتوانسته است اکثریت مطلق کرسی‌های کنست را در اختیار بگیرد و به این ترتیب کابینه‌های این رژیم، کابینه‌هایی ائتلافی بوده که عمدتا به انتخابات زودهنگام ختم شده‌اند.

تشکیل کابینه وحدت ملی در رژیم صهیونیستی سوابق متعددی دارد که بررسی تاریخچه این کابینه‌ها نشان می‌دهد که دو عامل اساسی برای تشکیل آن‌ها وجود دارد:
نخست بروز حالت فوق العاده در این رژیم مانند آغاز جنگ یا ورود به بحران خطرناک اقتصادی است.

عامل دوم برای تشکیل کابینه‌های وحدت ملی زمانی است که دولت ائتلافی بواسطه احجام پارلمانی احزاب نتواند تصمیات اساسی را اتخاذ کند و این اجماع نیز وجود داشته باشد که انتخابات زود هنگام ثبات رژیم را به خطر خواهد انداخت.

در حال حاضر شرایطی که باعث تشکیل کابینه وحدت ملی شده است نیز بر مبنای این دو عامل اساسی قابل ارزیابی است:

الف) عامل شرایط فوق العاده

شکی نیست که اوضاع بحرانی خاورمیانه و تحولات سریع منطقه‌ای تاثیر جدی بر امنیت ملی رژیم صهیونیستی دارد: از مذاکرات سازش با تشکیلات خودگردان تا سرنوشت پرونده هسته‌ای ایران که تاثیرات جدی بر جایگاه استراتژیک این رژیم در منطقه خواهد گذاشت تا بهار عربی که ویژگی‌های محیط تعامل اسراییل را به شدت تغییر داده است.

تغییرات محسوس در موازنه منطقه‌ای قوا از شرق (ایران) و شمال (حزب الله) و تهدیدات احتمالی آینده از جبهه جنوبی (مصر) در مجموع شرایط بحرانی بی‌سابقه‌ای را برای این رژیم رقم زده است بگونه‌ای که تکروی در تصمیم گیری در این فضای بحرانی متغییر می‌تواند عواقب بسیار خطرناکی برای آینده اسراییل رقم بزند.

ب) عامل سیاسی

با وجود اینکه نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌داد که در صورت برگزاری انتخابات حزب لیکود و نتانیاهو بار دیگر پیروز خواهند شد اما در هر صورت او مجبور بود برای تشکیل دولت بار دیگر با احزابی مانند «اسراییل بیتنا» به رهبری آویگیدور لیبرمن و سایر احزاب راست افراطی مانند حزب تورات ائتلاف کند؛ ائتلافی که در بهترین حالت اکثریت لرزانی را در کنست اسراییل رقم می‌زد.

نخست وزیر رژیم صهیونیستی به خوبی می‌داند که با این اکثریت لرزان نمی‌تواند به سراغ تصمیمات اساسی دولتش برود.

ترکیب کنونی کابینه نیز به گونه‌ای است که امکان تصمیم گیری درباره برخی مصوبه‌ها و گرفتن موافقت پارلمان وجود ندارد.

نخستین مصوبه ضروری، تعدیل قانون معافیت سربازی شاگردان مدارس دینی موسوم به «طال» است که مهلت زمانی آن حدود دو ماه دیگر به پایان می‌رسد.

دومین مصوبه، قانون بودجه سال آینده (تقویم عبری شش ماهه است) و بویژه بودجه دفاعی است که با چالش‌های جدی روبرو است و بالاخره تعدیل قانون انتخابات پارلمانی این رژیم که تصویب آن بدون حمایت اکثریت مطلق کنست غیر ممکن است.

از سوی دیگر انتقادات بی‌سابقه‌ای که اخیرا از سوی برخی از نخبگان سیاسی و امنیتی مانند ایهود اولمرت نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی، یوال دیسکین رئیس سابق شین بت و مئیر داغان رئیس سابق موساد علیه دولت نتانیاهو مطرح شد و طی آن نخست وزیر و وزیر دفاع متهم به بی‌کفایتی در اداره کشور شدند، منجر به بروز آشفتگی گسترده روانی در رژیم صهیونیستی شد.

اعلام تشکیل کابینه وحدت ملی نوعی بازدارندگی سیاسی در برابر انتقادات فزاینده داخلی برای نتانیاهو و دولتش تامین می‌کند و نخست وزیر رژیم صهیونیستی خواهد توانست با تعهدی که از حزب کادیما و رئیسش شائول موفاز گرفته است یکسال و نیم باقی مانده را با حمایت مطلق کنست (۹۴ نماینده از مجموع ۱۲۰ نماینده) و بدون هراس از انتقادات سپری کند.

همزمانی پالس‌های منفی غرب در آستانه مذاکرات بغداد از یک سوی و تشکیل کابینه وحدت ملی اسراییل از سوی دیگر در قالب دو سناریوی کلی قابل تحلیل است.

سناریوی اول به معنای ناامیدی غرب از رسیدن به توافق هسته‌ای با ایران و دادن چراغ سبز به اسراییل برای حمله به تاسیسات هسته‌ای کشورمان است که با توجه به عواقب ویرانگر منطقه‌ای و جهانی بسیار بعید است که اوباما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری امریکا اقدام به چنین ریسک کشنده‌ای نماید.

از سوی دیگر هرگونه جنگ میان ایران و اسراییل، در ‌‌نهایت آب و هوای بهار عربی را به ویژه در مصر به نفع ایران تغییر خواهد داد. با بررسی بد‌ترین شرایط ممکن نیز نمی‌توان به صحت سناریوی اول اعتماد نمود.

سناریوی دوم بهره برداری آمریکا و متحدان اروپایی از نتایج تصمیم اسراییل و تشدید فشارهای روانی در مذاکرات با ایران است که این سناریو با توجه به مواضع حزب کادیما به عنوان حزبی معتدل و شائول موفاز درباره پرونده هسته‌ای ایران به واقعیت نزدیک‌تر است.

این حزب در سالهای اخیر همواره با سیاست‌های تهاجمی نتانیاهو و باراک در قبال پرونده هسته‌ای ایران مخالفت کرده و اقدام در این زمینه را در چارچوب سیاست‌ها و تصمیمات کاخ سفید دانسته است.

از سوی دیگر تشکیل دولت وحدت ملی اولین پیشنهادی بود که اوباما پس از انتخابات ۲۰۰۹ اسراییل به نتانیاهو و لیونی (رهبر سابق حزب کادیما) داد، بنابراین بسیار بعید است که از درون این پیشنهاد، سناریوی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران بیرون بیاید.

به نفع همه است که شیپور جنگ به صدا درنیاید. هم ایران و هم گروه ۱+۵ امیدوارند که این پرونده در قالب دیپلماتیک حل و فصل شود و بدیهی است طبیعت راه حل‌های دیپلماتیک، گرفتن و دادن امتیازات است.

اما در بازار تبادل امتیازات فراموش نکنیم که این مذاکرات صرفا شامل غنی سازی اورانیوم و مباحث مرتبط نیست. پرونده‌های متعددی وجود دارند که در قالب این مذاکرات در حال بررسی و جمع بندی هستند. برخی از این پرونده‌ها مانند پرونده سوریه یا مصر نیاز به تکمیل شدن و طبیعتا نیاز به زمان دارند. بنابراین نباید انتظار داشت که توافقات به سرعت بین طرفین ایجاد شود.

در دنیای دیپلمات‌ها اخم و لبخند‌ها نیز معنای خاص خود را دارد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.