هسته دانشجویی راه اندازی کرسیها چندی است که آغاز به کار نموده است تا بتواند یکی از مطالبات جدی کرسیها را پیگیری نماید. در این گفتگو جناب آقای فدایی مسئول این هسته در مورد چرایی و چگونگی فعالیتهای این هسته صحبت میکنند.
چه شد که هسته راه اندازی کرسیها را ایجاد کردید؟
اولین باری که آقا به صورت جدی تشر زدند و اسم آوردند از یک سری از دانشگاهها، بسیج دانشگاه خودمان که امیرکبیر بود خیلی جدی شروع کرد به فعالیت در راستای برگزاری کرسی آزاد فکری و پس از چند برنامه ویژه نامه کرسیهای آزاداندیشی را منتشر کرد. البته دانشگاههای دیگری هم بودند که فعالیت میکردند. اواخر مهر ۹۰ باز هم آقا فرمودند که این کرسیها که ما صد بار با کم و زیادش گفتیم راه نیفتاده است. البته ما میدانستیم که در بعضی از دانشگاهها خبرهایی هست و این طور نیست که برنامهای اجرا نشده باشد ولی با دوستان فکر کردیم که آقا چرا این حرف را زدهاند؟! به این نتیجه رسیدیم که یک خلأ وجود دارد که لازم است یک گروهی باشد که به صورت متمرکز چند کار را انجام دهد:
اولا همه کرسیهای کشور را جهت دهی کند. چون آقا که در موضوعاتی ورود پیدا میکنند گروههایی نسبت به موضوع دغدغه پیدا میکنند که کاری انجام بدهند. مثلا در موضوع کرسیها وزارت علوم، سازمان بسیج دانشجویی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری و حتی نهادهای نسبتا امنیتی درگیرند. لازم است که یک جایی باشد که جهت دهی واحدی بکند و کار پراکنده نشود.
ثانیا یک پشتیبانی عملیاتی بکند از دانشگاهها. به خاطر جنس خود کرسیها که موضوع پیچیدهای است میشود گفت تقریبا هر دانشگاه به یک مشکل منحصر به فردی برخورد میکند. لازم بود یک جایی باشد که پشتیبانی عملیاتی بکند و برای همان مشکل راه حل ارائه بدهد و مشکل را حل کند.
ثالثا حجم کارهای انجام شدهای، که زیاد است و حجم کارهایی که از این به بعد انجام خواهد شد و بیشتر هم خواهد بود را رسانهای بکند. تمام کرسیهای کشور را جمع آوری و در قالبهای مختلف رسانهای مانند: سایت، نشریه و … منتشر کند.
از طرف دیگر دو دسته آدم هم نمیتوانستند این کار را انجام بدهند: یکی افرادی که در نهادهای مختلف کشور انسانهای نسبتا اداری شدهای هستند و خود دانشجوها هم نمیتوانستند این کار را انجام بدهند چون باید در دانشگاه خودشان فعالیت داشته باشند و خب وقت ندارند.
تیپ دانشجوهای تازه فارغ التحصیل که هم فضای دانشگاهها را خوب درک میکنند و هم یک فراغتی دارند که به این کار بپردازند؛ مناسب این کار بودند.
و این شد که این هسته به این شکل راه اندازی شد و برای اینکه بشود کار را انجام داد با سازمان بسیج دانشجویی تعامل ایجاد شد که این جمع از طرف سازمان متولی کرسیهای آزاد فکری بشود.
تعاملتان با نهادهایی که مرتبط با کرسیها هستند و به لحاظ حجم کاری و فعالیت از هسته شما بزرگترند چگونه است؟! آیا این نهادها تعامل خوبی با هسته دانشجویی شما داشتند؟
الحمدلله ما خودمان که متولی کرسیها ازطرف سازمان شدیم با این نهادها جلسه گذاشتیم و صحبت کردیم. هم با نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری و هم وزارت علوم و جاهای مختلف. یعنی استفاده از این نهادها مد نظرمان بود و به دنبال هم افزایی بودیم و چون از طرف سازمان این تعامل را ایجاد کردیم و از طرف دیگر چون بچهها خودشان با سابقه بودند و آدمهای شناخته شدهای بودند، در تعامل با نهادها مشکلی نبود و گاها خود این نهادها دنبال ما بودند!
چه رویهای برای رسیدن به اهدافتان برگزیدید؟ به هرحال تعامل با همه دانشگاهها کار آسانی نیست. به عنوان مثال ارتباط با دانشگاههای سیستان و بلوچستان به خودی خود سخت هست چه برسد به تعامل برای برگزاری کرسی.
میشود گفت دو رویه اصلی در تعامل داشتیم. رویه اول کار کرسیهای آزادفکری کشور را از طریق معین که به اختصار، سیستم معین محور میگوییم، پیگیری میکردیم. یعنی برای هر دانشگاه با هر ابعادی یک معین تعیین میشود. یعنی دوستان داخل هسته، معین تعدادی از دانشگاههای تهران و شهرستان میشوند. کار معین این است که با دانشگاهها ارتباط برقرار میکنند و سعی در رفع موانع برگزاری کرسی در آن دانشگاه دارند. یعنی میروند با بچهها از نزدیک صحبت میکنند و مشکلاتشان را رفع میکنند. مثلا فلان دانشگاه میگوید بچههای ما ایده ندارند، دیگری میگوید بچهها توجیه نیستند که برایشان کارگاه برگزار میکنیم و… یعنی کار مشخصی نیست و کار آسانی هم نیست ولی الحمدلله بچههای هسته در این مدتی که در دانشگاهها کار میکردهاند آدمهای قویای شدهاند
مثلا استان سیستان که شما مثال زدید یک معین دارد که این معین با ۵ دانشگاه اصلی این استان ارتباط دارد. هر هفته زنگ میزند و یا ایمیلی در ارتباط هستند و… درکنار این ارتباطها آمدیم کارگاههای استانی را هم تعریف کردیم و یک برنامهای ریختیم – که الان در اواسط این برنامهایم – که کل استانهای کشور را از نزدیک میرویم و از نزدیک برای بچههای فعال برنامه میگذاریم، کارگاه برگزار میکنیم و صحبت میکنیم.
مثلا اواسط اسفند بود که بچهها رفتند سیستان و با ناحیه مقاومت بسیج جلسه گذاشتند و با دانشگاههای اصلی صحبت کردند و کل دانشگاههای استان را جمع کردند و برایشان کارگاه گذاشتند و محتوا اعم از فیلم مستند و کتاب و … در اختیارشان قرار دادند.
الحمدلله ارتباط خوبی ایجاد شده بین بچهها و ارتباط حضوری با ارتباط ایمیلی و تلفنی تا حدی کمک میکند که تقریبا میشود گفت یک کفه کار ما را تشکیل میدهد و کفه دیگر کار، مرجعیت هسته و سایت ماست.
اخیرا هم یک گروه ایمیلی در شرف ایجاد است که متولیان کرسیهای کل کشور در این گروه عضو شوند اعم از مسولین کرسی و تحلیل و بررسی و… که نقش ارتباطی ما با دانشگاهها به گونه خوبی ایجاد شود و تجربهها منتقل شوند. ببینید خیلی وقتها دانشگاههای زیادی کار کردهاند و همان کارها الگو یی میشود برای دیگر دانشگاهها.
یکی دو تا کار دیگر هم تعریف شده است که هنوز به مرحله خروجی نرسیده. یکی برنامه تلویزیونی در مورد کرسی هاست و یکی هم یک نشریه و یک مستند بلند از کرسی هاست که انشالله سعیمان بر این است که در تابستان اینها آماده بشوند.
برای راه اندازی کرسی در دانشگاهها چه روندی باید طی شود؟ آیا روند مشخصی وجود دارد؟!
روند مشخص و کلی که وجود ندارد ولی یکی از کارهایی که در هسته انجام میشود آماده کردن نقشه عملیاتی اجرای کرسی است که کارهای پیش از اجرا و حین اجرا و بعد از اجرا را کاملا عملیاتی و گام به گام نشان میدهد و انشالله به زودی روی سایت قرار خواهد گرفت.
ولی بچهها معمولا تیپ کارهای دانشگاهی را انجام دادهاند علی رغم اینکه کرسیها یک برنامه خاصی است ولی از آن روال خارج نیست. آنچه که بنده میفهمم آن است که بچهها اولا باید یک درک درستی از کرسی داشته باشند. یعنی بدانند اگر کرسی مناظره است که خب قبلا بوده است و حرف جدیدی نیست اگر که تریبون آزاد است که این هم قبلا بوده و اگر قرار باشد استادی بیاید و صحبت بکند که این هم بوده است. خیلی خلاصه بخواهم بگویم کرسی آن است که دانشجو صحبت کند و محور باشد و فضا آرام و منطقی باشد یعنی به دور از سوت و کف زدن باشد – البته آن نوع برنامهها در جای خودش باید اجرا شود – اگر این درک اولیه باشد و کسی بخواهد برگزار کند میتواند برگزار کند و شاید آن اوایل برگزار ی کرسی سخت بود اما الان هر کس به سایت مراجعه کند میتواند خیلی از تجربههای اجرا شده را ببیند و بدون پیچدگی خاصی کرسی برگزاری کند.
چه موانعی ممکن است پیش روی برگزاری کرسی باشد؟ اعم از موانع اجرایی و محتوایی. مثلا بعضی دانشگاهها ممکن است در گرفتن مجوز مشکل داشته باشند و بعضیها ممکن است با حراست دانشگاه خیلی هماهنگ نباشند. وبرخیها هم به لحاظ محتوایی و فن بیان ممکن است مشکل داشته باشند.
سه دسته مانع وجود دارد. یک دسته از موانع که بچهها احساس میکنند ولی واقعی نیستند و یک دسته که بچهها احساس میکنند و واقعی هم هست ولی مهم نیستند و یک دسته که موانع جدی و مهمی هستند. نمونههایی که عنوان میکنم طی چند ماهی که با دانشگاهها ارتباط داشتهایم بدست آمده و همه واقعیاند یعنی ننشستهایم فکر کنیم ببینیم چه مشکلاتی هست. پرسیدهایم از بچههای برگزار کننده که چه مشکلاتی دارید؟
مثلا بچهها احساس میکنند اگر کرسی برگزار کنیم و مخالفین بیایند صحبت کنند وای چه میشود؟! بچهها همه دچار شبهه میشوند و…
این واقعی نیست. چون دانشجوها این حرفها را در جاهای مختلف میشنوند، یعنی حرف جدیدی زده نمیشود و یا دانشجوها که به راحتی دچار شبهه نمیشوند یا اینکه بچهها میگویند جلسه را نمیشود اداره کرد که اصلیترین مدعای ما این است که تجربه برگزاریاش نشان داده که میشود اداره کرد. اینها را نباید توجه کرد بهشان و باید از اینها گذشت.
یک سری از موانع هست که واقعیاند ولی مهم نیستند مثلا بچهها به لحاظ محتوایی ضعف دارند و اگر برنامه برگزار کنیم نمیتوانند صحبت کنند و… این مشکل به یک معنا درست است ولی مهم نیست چون طرف مقابل هم ضعیف است و چه بسا ضعیفتر. این را نمیخواهم رد بکنم که بچهها به لحاظ محتوایی باید خیلی قویتر باشند و در این چند سال اخیر آقا در مورد حلقههای معرفتی برای تشکلهای دانشجویی تاکید کردهاند و این ضعف وجود دارد ولی آن طرف هم خبری نیست. همین بچهها میتوانند بروند بالا بهترین حرفها را بزنند
یا اینکه بچهها مشکل فن بیان دارند. بله بچهها استاد مناظره نیستند و میشود کارگاه هم برایشان گذاشت و یک فکرهایی کرد که رشد بکنند ولی این اصل قصه نیست اینها مانع اصلی نیستند.
ولی دسته سوم موانعی هستند که واقعیاند و دچار مشکل میکنند بچهها را. در سایت خودمان یک مقالهای یکی از بچهها قرار داده که ۱۴ مانع را بررسی کرده است. خیلی خلاصه موانع اصلی را بخواهیم احصا کنیم دو مانع است که یک مانع کم اهمیت است و دیگری مانع پر اهمیت است.
آن بخش کم اهمیت مشکلات اجرایی و به تعبیری اداری کاری است که مثلا مجوز گرفتن برای برنامه در برخی دانشگاهها با مشکلاتی مواجه است یا مثلا نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری خیلی هماهنگ نیست و یا حراست دانشگاه مانع تراشی میکند و یا شورای تامین استان دخالتهایی میکند. این مشکلات کم اهمیت است چون بسیج دانشجویی هر دانشگاهی اگر بخواهد میتواند این مشکلات را برطرف کند و با تعامل خوب میشود حل کرد. البته تعامل به معنای کوتاه آمدن نیست. (اگر میگوییم بسیج دانشجویی منظور این نیست که برگزاری کرسی مختص بسیج دانشجویی هاست آقا تصریح کردهاند که متولی برگزاری کرسی دانشجو و تشکلهای دانشجوییاند یعنی ممکن است در دانشگاهی جامعه اسلامیشان کرسی برگزار کند ولی از این جهت میگوییم چون بسیج دانشجویی غالب است در دانشگاهها)
آن مانعی که واقعی است و اهمیتش بالاست یک مانع دوگانه است که از یک طرف برگزاری کرسی کار سختی است و از یک طرف کار جدیدی است. این دو در کنار همدیگر باعث میشود که کار سخت جلوه کند.
آن دههای که بسیج دانشجویی قوت گرفت دهه ۷۰ بود. دوران سازندگی و اصلاحات فضای بسیج دانشجویی فضای سلبی بود. یعنی بچهها طبیعتا عادت کرده بودند تهدید محور برخورد کنند ولی دهه چهارم انقلاب که سه سال از آن گذشته است وقت دیدن فرصت هاست. باید کاملا فضای بسیج دانشجویی را عوض کنیم و تبدیلش کنیم به فضای ایجابی. یعنی الان زمین بازی را ما تعریف میکنیم.
و اینکه برگزاری کرسی کارسادهای نیست ببینید چه به لحاظ اجرایی کار سنگینی است چه به لحاظ اینکه رویارویی با مخالفین دارد و خرج کردن آبرو دارد و احتیاج به آدم قوی و اهل بحث دارد، ممکن است بعضی از دانشگاههای ما سست بشوند و احساس ضعف بکنند، من مانع اصلی را این میبینم. ببینید آقا که یک چیزی را مطرح میکند به نام کرسیهای آزاد اندیشی حرف کاملا مترقیای است. بسیج دانشجوییها باید سریع خودشان را ارتقا بدهند. به نظرم این نسبتا فاصلهای که وجود دارد مانع اصلی است. البته نسبت به قبل خیلی بهتر شده است. بچههایی که رفتند شهرستان دیدهاند که چه قدر کار شده! و من خودم کاملا امیدوار شدهام. خیلی جاها این فاصله پر شده و برنامههای زیادی برگزار شده و کرسی با حضور ۱۲۰۰ نفر برگزار شده در شهرستانها. حتی در مرکز استان نه. یا مثلا رفته بودیم بندرعباس یک بنده خدایی از یک دانشگاه غیرانتفاعی در میناب آمده بود که تعداد دانشجوها کم و سنشان بالاست؛ که فضا تقریبا دانشجویی نیست، از ما کمک میخواست که میخواهیم کرسی برگزار کنیم. این حرکت جز سبکهای رهبری آقا است که با یک حرکت و با یک صحبت سطح عمومی کشور را بالا میکشند.
الان مانعی به آن صورت نداریم که سد راه باشد. یک مقدار با همین فضا باید برویم جلوتر و بیشتر زحمت بکشیم تا این بحث جا بیفتد و تثبیت شود. جا افتادن این بحث فضای دانشگاهها را تغییر میدهد.
در صحبت هاتون گفتید که کرسی آن است که دانشجو محور باشد و غالب برنامه دانشجو باید صحبت کند و همچنین اشاره کردید که سختی کار اجرایی هم دارد. با توجه به اینکه نهادهایی هستند در دانشگاهها که توانایی اجرایی دارند خب بهتر نیست کارهای اجرایی رو صرفا به مثلا نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری بسپاریم و مخاطبین رو دانشجو در نظر بگیریم.
تیپ کارهایی که یک تشکل دانشجویی میکند با تیپ کارهایی که یک نهاد میکند متفاوت است البته عمومیت ندارد ولی غالبا این گونه است. آقا تصریح دارند که حالا ما گفتیم کرسیها ولی نباید انتظار داشته باشید و منتظر بمانید که دولت و یا نهاد متولی بشود این به عهده خود دانشجوها و تشکلهای دانشجویی ست. این یعنی متولی دانشجوها هستند و هنر دانشجو و تشکل دانشجویی است که با نهاد تعامل کند و از ظرفیت ش در برگزاری برنامه استفاده کند مثلا از معاونت فرهنگی دانشگاه. ولی متولی اصلی دانشجوها هستند. البته در برخی از دانشگاهها داریم که یک هیات مشترکی تشکیل شده متشکل از مسئول نهاد و مسئول بسیج دانشجویی و مسول جامعه اسلامی و… که متولی کرسی هاست. این هم افزایی خوب است که هر تشکلی کرسی جداگانه برگزار نکنند ولی در مجموع متولی کرسیها دانشجوها و تشکلهای دانشجویی هستند.
برآوردتان از فضای فعلی برگزاری کرسی در کشور چیست؟ چون همانطور که فرمودید بعضی برنامههایی که برگزار میشود کرسی نیست؟
دو تا مقدمه عرض کنم بعد جواب سوالتان را بدهم. تا پیش از این خصوصا دو سال گذشته نهادهایی گزارشاتی از برگزاری کرسی میدادند. مثلا فلان نهاد مسول گزارش میداد امسال در کشور مثلا ۴۶۴ کرسی برگزار کردهایم. و از طرفی ابتدای سال ابلاغ هم دارند که استان شما باید تا انتهای سال یازده کرسی داشته باشید. یکی از گزارشات را خود بنده کامل خواندم. این گزارشات واقعی نیست و مغرضانه هم نیست. یعنی نمیخواهند سند سازی بکنند اشتباه فهمیدهاند یعنی برداشت اشتباه کردهاند. آمدهاند برنامههایی را جز کرسی حساب کردهاند که کرسی نیست. یعنی واقعا در دانشگاههای کشور این تعداد برنامه برگزار شده و عموما برنامه خوبی هم بوده ولی کرسی نبوده است. یعنی مثلا در آن آمار چهارصد و خوردهای فقط خورده ایاش کرسی بوده. ما نباید در این دام بیفتیم که بخواهیم بیلان کار بدهیم.
مقدمه دوم اینکه باید یک مقدار واقعی نگاه بکنیم. ببینم سطح کار دانشجویی چه قدر بوده، کرسی کی مطرح شده، برگزاریاش چگونه است و… اصلا یک دانشگاه حداکثر در سال چند کرسی میتواند برگزار کند؟! یعنی یک برنامهای نیست که هر روز بشود برگزار کرد. یک سری واقعیتهایی در برگزاری کرسی وجود دارد.
برآورد دقیق از کل کشور را الان نمیتوانم بدهم البته جز برنامههایمان هست که تا آخر سال تحصیلی یک آمار دقیقی از کل کشور ارائه کنیم که وضعیت کرسیهای کشور – آنچه که ما فهمیدهایم و از صحبتهای آقا بر میآید – چگونه است ولی الان اگر بگویم دقیق نیست. اگر بخواهم کلا یک توضیح بدهم و بگویم اوضاع از چه قرار است عرض میکنم تقریبا کل دانشگاههای کشور و مراکز آموزش عالی یا درصد بسیار قابل توجهی نسبت به این موضوع حساسند و دغدغه دارند و فکر میکنند و برنامه ریزی میکننند و سعی در اجرا دارند. مثالهایی زدم و از این مثالها زیاد داریم. مراجعات ما بسیار زیاد است. مثلا زنگ میزنند از دانشگاه آزاد و پیام نور شهری که من باید بروم سوال بکنم ببینم در کدام استان است؟! تا با معین آن استان مرتبطش کنم.
اگر یک سطحی قائل باشیم برای کسانی که کرسی را فهمیده باشند و بدانند باید برگزار کنند و جمع بشوند و بخواهند برنامه را اجرا کنند، این سطح کامل جا افتاده است. و این تقریبا بینظیر است آن هم در این مدت دو سال. البته آن موقعی که آقا گفتهاند بیشتر از دو سال قبل است ولی از دو سال پیش جدیتر شد. در گذشته برنامههایی بوده ولی جدی نبوده و پراکنده بودهاند.
یک سطح دیگر آن دانشگاههایی هستند که برنامههایی برگزار کردهاند ولی آن فضا غالب نشده چون مشکلاتی داشتهاند و نیاز به ایده دارند و… که درحال بازسازیاند
سطح دیگر دانشگاههایی هستند که برگزاری کرسی در آن دانشگاه تبدیل به سنت شده. یعنی دو سال است که به صورت منظم برگزار میکنند.
سظح چهارمی هم وجود دارد که همانطور که آقا میفرمایند فضای منطق در دانشگاه حاکم بشود که این البته نسبی است ولی اگر بخواهیم دانشگاهی را به عنوان قله نشان بدهیم همچنین دانشگاهی نداریم البته به نظرم طبیعی است چون زمان میبرد. اگر بخواهیم برگردیم به سال ۸۲ که آقا این حرف را برای اولین بار زدهاند و بگوییم آیا هشت سال نه سال زمان کمی است که خب میگوییم نه ولی دو سال زمان کمی است.
اگر ۴ سطح در نظر بگیریم میتوانیم بگوییم. سطح اول تمام دانشگاهها را پوشش میدهد. درصد زیادی از دانشگاهها به سطح دو رسیدهاند تک برنامههایی داشتهاند چند تا برنامه داشتهاند و تعداد قابل توجهی هم در سطح سه قرار دارند، به عنوان نمونه بخواهم بگویم دانشگاه پیام نور اصفهان را که دیدیم تعجب کردیم. فکر نمیکردیم اینقدر برنامه کرسی برگزار کرده باشند. اگر به سایت ما مراجعه کنید میبینید از دو دانشگاه برتر یکیش همین پیام نور اصفهان است که برنامههای بسیار جالب و خلاقانهای برگزار کردهاند و یا دانشگاه سیستان که بچهها رفته بودند خیلی تعریف میکردند. دانشگاههای در این سطح داریم و روند خیلی رو به رشد است و باید این روند ادامه پیدا بکند. تلقی بنده این است که اگر همین سیستم کاری کرسیها حداقل یک یا نهایتا دو سال دیگر ادامه پیدا بکند و ضعیت به صورت قابل توجهی تغییر میکند. و دانشگاهها رشد میکنند.
این هم نیست که دانشگاهی کرسی برگزار کرد فقط به لحاظ برگزاری کرسی پیشرفت کرده خیر هزار برکت دارد. از یک طرف دانشجوهای خودی قوی میشوند، فضای منطق حاکم میشود، جریان فکری به وجود میآید، این فضای جمود و تحجری که هست و فضای دانشگاهها این است تقریبا و به خصوص دانشگاههای علوم انسانی، تغییر میکند.
مثلا بنده در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران که ارشد میخوانم اگر دکتر میرزایی حرفی بزند که دیگر هیچ کسی نمیتواند روی آن حرف حرفی بزند. در دانشکدهمان همین ترم به یکی از اساتید گفتم من میخواهم در حوزه نظری کار کنم مثلا مبانی معرفتشناختی مدیریت و فلسفه مدیریت. استاد به بنده گفتند که ما که نباید کار نظری بکنیم ما کار کاربردی میکنیم البته یک مقداری از حرفشان به این بر میگشت که در سطح دانشجوی دکتراست نه کارشناسی ارشد ولی بیشترش به این برمی گشت که مگر ما از این کارها میتوانیم انجام بدهیم و من که استاد شما هستم از این کارها انجام نمیدهم. این فضا باید شکسته بشود و بهترین راهش همین کرسی هاست. برکات زیاد و مختلفی دارد. ما یک جملهای داریم بین بچهها که کرسی یک برنامه نیست یک استراتژی است و راه تحول دانشگاه است.
و سخن آخر؟!
این کرسیها را باید جدی بگیریم بیش از پیش. اگر مشکلات و موانعی هم وجود دارد با وجود ارادهای جدی که بخواهد این کار را انجام بدهد قابل برطرف شدن است. این کار یک کاری است که نیاز محتوایی دارد و بچهها باید قوی بشوند باید مطالعه بالا برود و باید بحث بین بچهها شکل بگیرد. از طرفی هم نباید غرق این بشویم و از عمل بمانیم. یکی از دانشگاههای خوزستان تماس گرفته بودند که ما میخواهیم کرسی برگزار کنیم و بچهها فن بیان و مناظرهشان ضعیف است چه کنیم؟! جدای از اینکه چند تا راه حل و راهکار به رفقا گفتیم، حرف اصلیای که گفتیم این بود که میخواهید بچههایتان فن مناظرهشان قوی بشود، بچههایتان را بفرستید بروند مناظره کنند. بگذارید بروند بالا مناظره بکنند. در خطر که قرار بگیرند احساس نیاز میکنند که بروند مطالعه کنند. شاید، شاید، شاید در کوتاه مدت یک هزینههایی بر کرسی مترتب بشود از این نباید ترسید و شاید در یک دانشگاهی بروید و ببینید آن کسی که موضعش موضع خوبی نبود یک شبههای مطرح کرد و شخص مقابل نتوانست جواب بدهد، ممکن است از این هزینهها هم باشد اما در بلند مدت قطعا مسیر روشن است. همین که آقا گفتهاند برایمان حجت است که این کار کار درست و خوبی است و این وظیفهمان است. عرض آخر اینکه این هسته وظیفهاش کمک کردن به دانشگاهها است چه خود بنده چه دوستان چه سایتمان و چه گروه ایمیلیمان که راه بیفتد دوستان در هرجای کشور هر امری داشته باشند ما در خدمتیم.
Sorry. No data so far.